#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد638 )
«شخصیّت جاذب» یا «هویّت کاذب»؟!
هر «بنده، یک ربّ» دارد و هر «برده، یک ارباب»؛
اما افراد جاهطلب به تعداد «نیازها» و «کارسازها»ی خویش
نه تنها «ارباب»،که «ربّ الارباب» دارند.
جاه طلب برای رسیدن به «جاه و جلال» و «مال و منال»،
به هر «مقامی می آویزد» و با هر «مرامی می آمیزد».
او «تشنه قدرت» است و «شیفته غارت».
او نسبت به فرادستان «چاپلوس» است و «دستبوس»؛
اما در برابر فرودستان «سخت می خروشد» و «فخر می فروشد».
جاه طلب در «آیینه درون» و در «گنجینه گردون»
نه «شخصیّتی اصیل» می یابد و نه «هویّتی نَبیل» ؛
بنابراین آن را در «میزها» و «دستاویزها» می جوید!
هیچ گاه «شخصیّت جاذب» در «هویّت کاذب» یافت نمی شود.
#شفیعی_مطهر
--------------------------
کارساز :کارگشا ،مشکل گشا، چاره جو
نبیل: نجیب و شریف،دانا و هوشیار
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد637 )
«اندازه اعتدال» و «سازه نُرمال»
من دست سرمازده خود را ديدم
كه بر اثر شدت سرما «مي سوخت» و گويي بر فراز آتش «مي افروخت».
بنابراين دانستم هر چيزي كه از «اندازه اعتدال» و «سازه نُرمال» بگذرد
، رو به «تحلیل» می رود و به ضد خود «تبديل» مي شود.
فوران آب از «فوّاره های فریبا» و «سرشاره های زیبا»،
آن گاه «وارونه» و «واژگونه» می شود،
که به «غایتِ بلندی» و «نهایتِ شکوهمندی» رسیده باشد.
#شفیعی_مطهر
---------------------------
تحلیل: حل کردن،حل شدن
سرشاره: فوّاره
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
ای علی! همیشه فکر میکردم که تو بر مرگ من مرثیه خواهی گفت و چقدر متأثرم که اکنون من بر تو مرثیه می خوانم !
میخواستم که پردههای جدیدی از ظلم وستم را که بر شیعیان علی(ع) و حسین(ع) میگذرد، بر تو نشان دهم و کینهها و حقهها و تهمتها و دسیسهبازیهای کثیفی را که از زمان ابوسفیان تا به امروز بر همه جا ظلمت افکنده است ،بنمایانم.
ای علی! تو را وقتی شناختم که کویر تو را شکافتم و در اعماق قلبت و روحت شنا کردم و احساسات خفته و ناگفته خود را در آن یافتم. قبل از آن خود را تنها میدیدم و حتی از احساسات و افکار خود خجل بودم و گاهگاهی از غیرطبیعی بودن خود شرم میکردم؛ اما هنگامی که با تو آشنا شدم، در دوری دور از تنهایی به در آمدم و با تو همراز و همنشین شدم.
ای علی! تو مرا به خویشتن آشنا کردی. من از خود بیگانه بودم. همه ابعاد روحی و معنوی خود را نمیدانستم. تو دریچهای به سوی من باز کردی و مرا به دیدار این بوستان شورانگیز بردی و زشتیها و زیباییهای آن را به من نشان دادی.
ای علی! شاید تعجب کنی اگر بگویم که همین هفته گذشته که به محور جنگ «بنت جبیل» رفته بودم و چند روزی را در سنگرهای متقدّم «تل مسعود» در میان جنگندگان «امل» گذراندم، فقط یک کتاب با خودم بردم و آن «کویر» تو بود؛ کویر که یک عالم معنا و غنا داشت و مرا به آسمانها میبرد و ازلیّت و ابدیّت را متصل میکرد؛ کویری که در آن ندای عدم را میشنیدم، از فشار وجود میآرمیدم، به ملکوت آسمانها پرواز میکردم و در دنیای تنهایی به درجه وحدت میرسیدم؛ کویری که گوهر وجود مرا، لخت و عریان، در برابر آفتاب سوزان حقیقت قرار داده، میگداخت و همه ناخالصیها را دود و خاکستر میکرد و مرا در قربانگاه عشق، فدای پروردگار عالم مینمود...
ای علی! همراه تو به کویر میروم؛ کویر تنهایی، زیر آتش سوزان عشق، در توفانهای سهمگین تاریخ که امواج ظلم و ستم، در دریای بیانتهای محرومیت و شکنجه، بر پیکر کشتی شکسته حیات وجود ما میتازد.
ای علی! همراه تو به حج میروم؛ در میان شور و شوق، در مقابل ابّهت و جلال، محو میشوم، اندامم میلرزد و خدا را از دریچه چشم تو میبینم و همراه روح بلند تو به پرواز در میآیم و با خدا به درجه وحدت میرسم. ای علی! همراه تو به قلب تاریخ فرو میروم، راه و رسم عشق بازی را میآموزم و به علی بزرگ آنقدر عشق میورزم که از سر تا به پا میسوزم....
ای علی! همراه تو به دیدار اتاق کوچک فاطمه میروم؛ اتاقی که با همه کوچکیاش، از دنیا و همه تاریخ بزرگ تر است؛ اتاقی که یک در به مسجدالنّبی دارد و پیغمبر بزرگ، آن را با نبوّت خود مبارک کرده است، اتاق کوچکی که علی(ع)، فاطمه(س)، زینب(س)، حسن(ع) و حسین(ع) را یک جا در خود جمع نموده است؛ اتاق کوچکی که مظهر عشق، فداکاری، ایمان، استقامت و شهادت است.
راستی چقدر دلانگیز است آنجا که فاطمه کوچک را نشان میدهی که صورت خاکآلود پدر بزرگوارش را با دستهای بسیار کوچکش نوازش میدهد و زیر بغل او را که بیهوش بر زمین افتاده است، میگیرد و بلند میکند!
ای علی! تو «ابوذر غفاری» را به من شناساندی، مبارزات بیامانش را علیه ظلم و ستم نشان دادی، شجاعت، صراحت، پاکی و ایمانش را نمودی و این پیرمرد آهنیناراده را چه زیبا تصویر کردی، وقتی که استخوانپارهای را به دست گرفته، بر فرق «ابن کعب» میکوبد و خون به راه میاندازد! من فریاد ضجهآسای ابوذر را از حلقوم تو میشنوم و در برق چشمانت، خشم او را میبینم، در سوز و گداز تو، بیابان سوزان ربذه را مییابم که ابوذر قهرمان، بر شنهای داغ افتاده، در تنهایی و فقر جان میدهد ... .
ای علی! تو در دنیای معاصر، با شیطانها و طاغوتها به جنگ پرداختی، با زر و زور و تزویر درافتادی؛ با تکفیر روحانینمایان، با دشمنی غربزدگان، با تحریف تاریخ، با خدعه علم، با جادوگری هنر روبهرو شدی، همه آن ها علیه تو به جنگ پرداختند؛ اما تو با معجزه حق و ایمان و روح، بر آن ها چیره شدی، با تکیه به ایمان به خدا و صبر و تحمل دریا و ایستادگی کوه و برّندگی شهادت، به مبارزه خداوندان «زر و زور و تزویر» برخاستی و همه را به زانو در آوردی.
ای علی! دینداران متعصّب و جاهل، تو را به حربه تکفیر کوفتند و از هیچ دشمنی و تهمت فروگذار نکردند و غرب زدگان نیز که خود را به دروغ، «روشنفکر» مینامیدند، تو را به تهمت ارتجاع کوبیدند و اهانتها کردند. رژیم شاه نیز که نمیتوانست وجود تو را تحمّل کند و روشنگری تو را مخالف مصالح خود میدید، تو را به زنجیر کشید و بالاخره... «شهید» کرد...
موضوعات مرتبط: روزنوشت
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد636 )
«آرزوهای خفته» و «نیروهای نهفته»
انسان ها چون «بذرهایی مُثمِر» و «دانه هایی مُوثِّر» هستند
که مي توانند همان «بذر بمانند» تا «با جبر بميرند» !
نیز ميتوانند با «پویایی» و «شکوفایی» ،
«هسته را بشکافند» و «شایسته بشکُفند»
و با انفجارِ «نیروهای نهفته» و «آرزوهای خفته»
چون «نهالی بالَنده» با «خصالی سِگالَنده» ،
«انسان را با برگ و بار» و
«جهان را در سایه سار» خویش شکوه بخشند.
#شفیعی_مطهر
---------------------------------
بالنده: نموکننده،رشدکننده
سگالنده: اندیشه کننده،فکرکننده،رایزن
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
مردمی که ستم را «تحمُّل» و با ستمگر «تعامُل» می کنند،
نه تنها «وردست و یاور»،که «همدست ستمگر»اند!
#شفیعی_مطهر
-----------------------------
سَیّاس: سیاستمدار
فَرنشین: رئیس،فرمانروا
فَرناس: غافل، نادان، خواب آلوده
وعید: وعده بد،تهدید
وردست:دستیار،یاور،معاون
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد634 )
«عينك تيره» روی «مردمکِ خیره»!
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
بالنده ترین قامت عدالت
#شفیعی_مطهر
صدف کعبه لب گشود و اسوه یگانه ، دُردانه جاودانه و حقیقت ولایت را به جهان هستی تقدیم کرد .
ای رهرو راستین !
اگر می خواهی سروِ حقیقت را در بالنده ترین قامت تماشا کنی ،
اگر دوست داری که خورشید فروزان ولایت را در درخشان ترین فروزش به نظاره بنشینی ،
اگر می خواهی که آسمان فضیلت را در زیباترین تجلّی بنگری ،
اگر مشتاقی که کوه استقامت ر ا در استوارترین سیمایش تماشاگر باشی ،
اگر آرزو داری جرعه ای از زلالِ ناب ترین چشمه ساران عرفانِ " کوثر " بنوشی ،
اگر طالب تماشای تندیس قُدسی و والاترین عروج اِنسی در رساترین صورت هستی ،
اگر می خواهی به حقیقت یاور غمدیدگان و مددکار ستمدیدگان باشی ،
...و اگرمی خواهی معنی عدالت ، مفهوم حرّیّت ، تبلور فتوّت ، تجسّم مروّت ، عصاره فضیلت و مقام والای خلیفه اللهی را یکجا و همه و همه را در بلندای قامت یک انسان بنگری :
علی بنگر !!
در سیزدهم رجب ...
بزرگمردی پای بر گستره زمین نهاد که غنچه دهان ها را شکفتن و جوانه ها را گفتن آموخت ،
قامت رسای بشریت با قیامت خروشش از اسارت رَست و سبزه های عدالت با سرود سبز باران کلامش رُست ،
چه بسیار دشمنانی که شناختندش و بر او تاختند و چه بسا دوستانی که نشناختندش و او را ارزان باختند ،
بلاغت ، از زبانش حلاوت یافت و فصاحت از بيانش ملاحت گرفت ،
چه دردنامه هايي كه تنها در سينه سياه شب هاي كوفه نگاشته شد و چه نهال هاي ناله هايي كه فقط در دل زلال چاه هاي كوفه كاشته شد.
در سيزدهم رجب...
رادمردي از ملكوت اعلي پاي بر عرصه برهوت دنيا نهاد ، تا تنهايي خداي گونگان را در گستره تاريخ ، دردمندانه فرياد كند ، با ستم بستيزد و رويش بذر آفتاب را در دل يلداي جهالت بشارت دهد.
چه نوايي جز زمزمه دل انگيز فرشتگان ، ناله هايش را در خلوت شب هاي نخلستان همنوايي كردند؟!
و چه چشماني جز برق ديده اختران سپهر ، ستارگان اشكش را به نظاره نشستند؟!
بيست و سه سال مكتب را از حلقوم شمشير فرياد كرد
و بيست و پنج سال براي حفظ وحدت در جهان اسلام سكوت كرد
و پنج سال براي استقرار عدالت در جامعه اسلامي پنجه در پنجه قاسطين ، مارقين و ناكثين روزگار درافكند.
ولي افسوس كه ....
گُلِ عدالت با ولادتش شكُفت و با شهادتش به خون خُفت!!
موضوعات مرتبط: قطعه ادبي
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد632 )
«اثباتِ خورشید» برای «مُنکرِ شید»!

گفتگو و تعامُل با افراد متعصّب و متحجّر
«رنجی دردآور» است و «شکنجی مکرّر» .
اثبات وجودِ«خورشید جهان افروز» در «میان نیمروز»
برای کسی که «ظهورِ شید» و «حضورِ خورشید» را درک نمی کند،
«کارِ محال» و «انکارِ کمال» است.
برای «زدودنِ وَهم» و «ستودنِ فهم»،
«بهترین کار» و «نخستین ابزار»!
بهره گیری از «نیروی عقلانیّت» و «ترازوی انسانیّت» است.
#شفیعی_مطهر
------------------------------
شکنج: شکنجه،مکر و حیله
شید: نور،روشنایی،آفتاب
وهم: خیال، پندار، گمان، تصور
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد632 )
«اثباتِ خورشید» برای «مُنکرِ شید»!

گفتگو و تعامُل با افراد متعصّب و متحجّر
«رنجی دردآور» است و «شکنجی مکرّر» .
اثبات وجودِ«خورشید جهان افروز» در «میان نیمروز»
برای کسی که «ظهورِ شید» و «حضورِ خورشید» را درک نمی کند،
«کارِ محال» و «انکارِ کمال» است.
برای «زدودنِ وَهم» و «ستودنِ فهم»،
«بهترین کار» و «نخستین ابزار»!
بهره گیری از «نیروی عقلانیّت» و «ترازوی انسانیّت» است.
#شفیعی_مطهر
------------------------------
شکنج: شکنجه،مکر و حیله
شید: نور،روشنایی،آفتاب
وهم: خیال، پندار، گمان، تصور
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
لااقل يك وصيت دردمندانه علي(ع) را عمل كنيم !!
#شفیعی_مطهر
الله! الله ! فِي القُرآن فَلايَسبِقَنَّكُم بِالعَمَلِ بِهِ غَيركُم ( از وصاياي علي عليه السلام)
خدا را ! خدا را ! درباره قرآن ! مبادا ديگران در عمل كردن به آن از شما پيشي گيرند!!
شايد كه عمل كنيم:
تفاوت كشورهاي ثروتمند و فقير، تفاوت قدمت آن ها نيست.
براي مثال كشور مصر بيش از 3000 سال تاريخ مكتوب دارد و فقير است!
اما كشورهاي جديدي مانند كانادا، نيوزيلند، استراليا كه 150 سال پيش وضعيت قابل توجّهي نداشتند، اكنون كشورهايي توسعهيافته و ثروتمند هستند.
تفاوت كشورهاي فقير و ثروتمند در ميزان منابع طبيعي قابل استحصال آن ها هم نيست.
ژاپن كشوري است كه سرزمين بسيار محدودي دارد كه 80 درصد آن كوههايي است كه مناسب كشاورزي و دامداري نيست، اما دومين اقتصاد قدرتمند جهان پس از آمريكا را دارد. اين كشور مانند يك كارخانه پهناور و شناوري ميباشد كه مواد خام را از همه جهان وارد كرده و به صورت محصولات پيشرفته صادر ميكند.
مثال بعدي سويس است.
كشوري كه اصلاً كاكائو در آن به عمل نميآيد، اما بهترين شكلاتهاي جهان را توليد و صادر ميكند. در سرزمين كوچك و سرد سويس كه تنها در چهار ماه سال ميتوان كشاورزي و دامداري انجام داد، بهترين لبنيات (پنير) دنيا توليد ميشود.
سويس كشوري است كه به امنيت، نظم و سختكوشي مشهور است و به همين خاطر به گاوصندوق دنيا مشهور شدهاست (بانكهاي سويس).
افراد تحصیلکردهاي كه از كشورهاي ثروتمند با همتايان خود در كشورهاي فقير برخورد دارند، براي ما مشخص ميكنند كه سطح هوش و فهم نيز تفاوت قابل توجهي در اين ميان ندارد.
نژاد و رنگ پوست نيز مهم نيستند. زيرا مهاجراني كه در كشور خود برچسب تنبلي ميگيرند، در كشورهاي اروپايي به نيروهاي مولد تبديل ميشوند.
پس تفاوت در چيست؟
تفاوت در رفتارهايی است كه در طول سالها فرهنگ و دانش نام گرفته است.
وقتي كه رفتارهاي مردم كشورهاي پيشرفته و ثروتمند را تحليل ميكنيم، متوجه ميشويم كه اكثريت غالب آن ها از اصول زير در زندگي خود پيروي ميكنند:
۱ - اخلاق به عنوان اصل پايه
۲ - وحدت
۳ - مسئوليت پذيري
۴ - احترام به قانون و مقررات
۵ - احترام به حقوق شهروندان ديگر
۶ - عشق به كار
۷ - تحمل سختيها به منظور سرمايهگذاري روي آينده
۸ - ميل به ارائه كارهاي برتر و فوقالعاده
۹ - نظمپذيري
آیا همه اصول نُه گانه فوق مورد تاکید اسلام و قرآن نیست؟
آیا در عمل به آن ها غیرمسلمین بر مسلمانان پیشی نگرفته اند؟
آیا هشدار علی(ع) در واپسین نفس های حیاتش تحقّق نیافته است؟
در كشورهاي فقير تنها عدّه قليلي از مردم از اين اصول پيروي ميكنند.
ما ايرانيان فقير هستيم؛ نه به اين خاطر كه منابع طبيعي نداريم ، يا اين كه طبيعت نسبت به ما بي رحم بودهاست.
ما فقير هستيم براي اين كه رفتارمان چنين سبب شدهاست.
ما به مديراني قوي و برنامه ريز و دلسوز نياز داريم!!
ما برای آموختن و رعايت اصول فوق كه (توسط كشورهاي پيشرفته شناسايي شده است) فاقد اهتمام لازم هستيم.
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: روزنوشت
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد631 )
مرگ؛«نشانه زوال» یا«پشتوانه کمال» ؟
درخت «می رويد» و هر راهی را «می جوید» تا گُل بدهد.
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
آيا زشتي ها ، زيبا شده ؟!!
يا........؟
#شفیعی_مطهر
دروغ در اسلام بسیار مورد نکوهش قرار گرفته تا جایی که در روایت از پیامبر خدا (ص) رسیده است که فرمودند:
اَلمُؤمِنُ اِذا کَذَب مِن غَیرِ عُذر لَعنَه سَبعون اَلف مَلک وَ خَرَجَ مِن قلبه نتن حتی یبلغ العرش ...;
«مؤمن موقعی که بدون عذر شرعی دروغ می گوید، ۷۰ هزار فرشته او را لعنت می کنند و بوی تعفنی از قلب او خارج می شود تا به عرش می رسد.»
(سفینةالبحار، ج ۲، ص ۴۷۴، ماده کذب)
پیامبر اکرم(ص) در جای دیگر می فرمایند:
« یطبع المومن علی کل خلق لیس الخیانة و الکذب»
« مومن هر صفتی می تواند داشته باشد جز خیانت و دروغ».
همچنین دروغ آثار منفی بی شماری در جامعه به جای می گذارد (از سلب اعتماد عمومی گرفته تا خُرد شدن شخصیت گوینده) بنابراین باید مساله راستگويی در همه امور، مورد توجه همه عزیزان قرار گیرد.
در لسان روايات اسلامي ، دروغ مادر همه گناهان شمرده شده است . اما چرا در جامعه ما اين اندازه ازقبح و زشتي دروغ كاسته اند؟
چندي پيش در يكي از روزنامه ها خواندم كه در آلمان يك راننده براي فرار از يك جريمه ۳۰يورويي به دروغ متوسّل مي شود . پس از بررسي و كشف حقيقت اين راننده را فقط به جُرم دروغگويي به پرداخت بيش از ۳۰۰۰يورو جريمه محكوم مي كنند !!
آيا زشتي و قباحت دروغ در جامعه اسلامي ما بايد كمتر از جامعه سكولار اروپا باشد؟!!!
اكنون به چند مصداق در جامعه ما توجه كنيد . بحث ما صرفا اخلاقي است و اصلا نمي خواهم به عرصه سياسي آن وارد شوم.
به سخن كدام يك مي توان اعتماد كرد؟ كدام راستگو و كدام دروغگويند؟!
وزیر اطلاعات دولت قبل در همان سال ها کمک یک میلیارد دلاری برخی کشورها به سران اصلاحطلب را تائید کرد و گفت که حتی شما میتوانید بالاتر از آن را نیز حساب کنید.
در عصر روز نیمه شعبان همان سال آیتالله احمد جنتی طی اظهاراتی در مسجد مقام جمکران مسئلهای را مطرح کرد که تا مدتها به بحثی چالش برانگیز در فضای سیاسی کشور تبدیل شد.
وی گفت: «آمریکاییها یک میلیارد دلار از طریق افراد سعودی که هم اکنون عامل آمریکا در کشورهای منطقه هستند، به سران فتنه دادند و همین سعودیها که به نمایندگی آمریکا صحبت میکردند، گفتند، اگر توانستید نظام را منقرض کنید، تا پنجاه میلیارد دلار دیگر را هم میدهیم، اما خداوند این فتنه را به دست بندگان صالحش خاموش کرد.»
حمید رسایی مدعی شد که که فقط سید محمد خاتمی "یک میلیارد دلار" مورد ادّعای آیت الله جنّتی را دریافت کرده است.
(منبع:پارسینه - http://khabarpars.com/News-332816.html )
بنا به نوشته تاریخ نگاران بیگانه ، ایرانیان باستان به خاطر پرهيز از دروغ ، از داد و ستد و بازرگاني خودداري مي كردند. داريوش بزرگ از دروغ به خداوند پناه مي برد:
اهورا مزدا این کشور را از دروغ و خشکسالی و اهریمن بپاید .
از عجایب هفتگانه جمشید به باور ایرانیان باستان:
ششمین مورد از عجایب هفتگانه جمشید وجود رودی بود كه در ميان آن طاقی و در طاق تختی و بر تخت تنديسه ای همچون مردی اَبَرسان كه به داوری نشسته بود. اگر دو كس با يكديگر دشمنی داشتند، پيش تنديس دعوی می كردند، هر كس كه دروغ می گفت، به زير آب می رفت و راست گفتار بر روی آب می ماند.
در ایران ، جمشيدجم به سبب روایت فرمانروای هزارساله اش بر زمین مورد تکریم بسیار است و از ویژگی های این فرمانروایی با فراوانی نعمت و آرامش یاد می شود و از اهرمنان و رفتار زشت آنان یعنی ناراستی،گرسنگی،بیماری و مرگ در این دوره نشانی نیست.
اكنون بدون اين كه بخواهيم كوچك ترين موضع سياسي له يا عليه هر جناحي اتّخاذ كنيم ، مي خواهيم اين اظهارات را به بررسي بنشينيم
بيان هر قضيه اي از هر گوينده يا نويسنده اي از دو حال خارج نيست ؛ ياراست است يا دروغ.
ما مي خواهيم هر دو فرض را به داوري بنشينيم:
۱ - فرض اول :اين سخنان راست است.
با فرض راستي اين ادّعا آيا اين جُرم كوچكي است؟ در كشوري قانونمند با داشتن حكومتي مقتدر كه با كوچك ترين اتّهامات جاسوسي و خيانت با شديدترين شيوه برخورد قانوني مي شود ، چرا با عاملان اين خيانت بزرگ ضدّ ديني و ملّي برخورد قانوني نمي شود؟
چرا عاملان اين خيانت در دادگاه صالحه و به طور علني محاكمه و مجازات نمي شوند؟
۲ - فرض دوم :اين سخنان دروغ است.
با فرض دروغ بودن اين ادّعاها ، بيان دروغ و اتّهام توسط افرادي محترم و مسئول به ويژه در كسوت روحانيّت آن هم در روز روشن و از تريبون هاي رسمي و باز مهم تر عليه كساني كه روزي به عنوان امين اين مردم عهده دار بالاترين مقامات حكومتي اين تنها حكومت شيعه دنيا و امّ القراي جهان اسلام بوده اند، آيا جّرم كوچكي است؟!!!
آيا دلسوزان اين نظام ولايتي بر تاراج سهل و ساده اين ميراث ارزشمند نبايد دل بسوزانند؟
آيا وجداني برانگيخته نمي شود؟!
آيا اصول گرايي به معني حفظ ارزش ها و اصول الهي اسلام نيست؟
بالاخره امر روي داده از دو حال خارج نيست: يا خيانت است يا دروغ و هر دو از گناهان بزرگ و جُرم هاي ستُرگ است . چرا كسي اقدامي نمي كند؟!
خدايا ! من كه مانده ام !! حق با كيست؟!!!
آيا زشتي ها ، زيبا شده ؟!!
يا .......؟
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: مقالات
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد628 )
«یگانه» و «بیگانه»
من در «درختان تناور» و «گیاهان باور»،
«ریشه» را بسی «مهرپیشه» دیدم؛
زیرا با همه «توش و تلاش» برای «نوشِ معاش»
«یال های پوینده» و «چنگال های جوینده» خود را
«کنجکاوانه در خاک فرومی برد» و حریصانه آب و غذا را می مکد»
و آن را «عاشقانه» و «ایثارگرانه» به ساقه و برگ ها می بخشد.
برگ ها نیز «گرمی و نور» را از «هوای هور» می گیرند
و به «روال همیشه» به «رمالِ ریشه» منتقل می کنند.
در طبیعت همه «پدیده های هستی» و «آفریده های الستی»
بر سر پیمان الستی «نمی لرزند» و به یکدیگر «مهر می ورزند».
ما انسان ها چرا «یگانه» و با یکدیگر «بیگانه»ایم؟!
#شفیعی_مطهر
--------------------------
یال: بازو
توش: توشه،زاد،خوراک به قدر حاجت
معاش:وسیله زندگانی،آنچه از خوردنی و نوشیدنی که به وسیله آن زندگی کنند
نوشِ معاش:نوشیدن وسیله زنده ماندن
هور:خورشید،آفتاب،خور
رمال:جمع رمل،شن ها،ماسه ها،ریگ های نرم
یگانه: تنها
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد627 )
«صلاح» و «اصلاح»
من چه بسیار «رفتار نازیبا» و «گفتار ناسزا» را
در وجود دیگران «دیدم» و از آن «رنجیدم»،
ولی چون در آيينه «نيك نگريستم»،«بسیار گریستم»
زیرا از آن «بسی نازيباتر» و «بسیار ناسزاتر» را
در «سيماي شخصيت» و «هیولای هویت» خود يافتم.
بنابراین دریافتم که هر گونه «صلاح» و «اصلاح» را باید از خود آغاز کرد.
#شفیعی_مطهر
-------------------------------
ناسزا:دشنام،حرف زشت،آنچه ناشایسته و سزاوار نباشد،ناسزاوار
هیولا:اصل هر چیز،صورت و هیکل
صلاح: نیک شدن،خیر و نیکی
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
امام حسن مجتبی (ع) و مشکلات امروز جامعه ما
بخش نخست
#شفیعی_مطهر
فردا ۱۵ ماه مبارک رمضان و فرخنده زادروز حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام است . ضمن عرض تبریک و تهنیت بدین مناسبت می کوشیم ساعتی در محضر ایشان بنشینیم و درمان دردهای امروز جامعه خود را از مکتب ایشان بازجوییم.
امام ، اسوه و الگوي عملي شهروندان جامعه اسلامي است . آيا رهنمودهاي اين امام معصوم امروزه مي تواند راهگشاي راه هاي بسته و داروي دل هاي شكسته باشد؟ آيا در مكتب ايشان كليدي گشايشگر براي قفل هاي باور ما يافت مي شود؟
عصر امام و شرائط امروز
شرائطي كه به كناره گيري امام مجتبي (ع) و صلح تحميلي بر آن بزرگوار انجاميد، تلخ ترين حوادث تاريخ اسلام است . صلح با معاويه جام زهري بود كه ایشان براي پاسداري از دين و حفظ خون مسلمانان نوشيد، و محروميت جامعه اسلامي از حكومت الهي و آزادي بخش و عزت آفرين امام حسن (ع) را در پي داشت.
اين محروميت به هيچ وجه مولود ناآگاهي، ضعف روحي، سستي و نعوذ باللّه راحتي طلبي، و عدم مديريت امام و رهبري امام مجتبي (ع) نبود؛ بلكه عوامل اين «درد جانكاه تاريخي» را بايد در اوضاع فكري، فرهنگي، اخلاقي و اعتقادي مسلمانان و شهروندان جامعه اسلامي از يك سو و در تلاش هاي نظامي، اقتصادي و سياست هاي تبليغاتي معاويه جستجو كرد، بايد توجه داشت كه «رهبري صالح و شايسته» براي دست يابي به استقلال و آزادي و اجراي قوانين الهي كافي نيست، ياراني بيدار و فداكار و متّحد به ميزان مورد نياز، لازم است و ملتي كه از نظر روحي و عقيدتي، آخرت را بر دنيا و ارزش ها را بر رفاه، ترجيح دهد. هجوم فرهنگي در عصر معاويه سبب شد تا برخي از ياران امام و سران قبايل، در آرزوي رفاه و زندگي بهتر، به معاويه پيوستند، برخي مدال گرفتند و برخي مقام و برخي زن و زندگي.
فساد فرهنگي، اخلاقي و «دنيازدگي» «خواص» و جهل و غفلت «عامه مردم»، بزرگ ترين مشكلات فرا روي امام مجتبي (ع) بود. امروز متاسفانه اين دو مشكل، با همان شدّت وجود دارد . امروز اگر «خواص» بتوانند توده هاي مردم را به رنگ خويش در آورند، بار ديگر امويان عصر بر ايران و ديار اسلام سلطه خواهند يافت. و اگر مردم از كانال هاي قانوني و با جرأت و شهامت، برخي مسئولان غافل و فاسد را به راه امام بازگردانند، نظام اسلامي، تداوم خواهد يافت .
امام حسن(ع) چرا با معاويه تبهكار و ستمگر صلح كرد؟ در اين باره مقالات بسيار و كتاب هاي بي شمار نگاشته اند و من نمي خواهم در اين مجال اندك و مقال كوچك بدان بپردازم ، بلكه در يك كلام مي خواهم بگويم :
امام در حالي به صلح تحميلي با معاويه عوام فريب تن درداد كه حمايت مردم را از دست داد . او مي دانست و از اين دانايي و خودآگاهي رنج مي برد كه مردم ناآگاه ، امام دلسوز و دادگر خود را وانهاده و ناآگاهانه به دامن سياست پيشه اي دام گستر و حيله گر پناه مي برند. ولي چه كند؟ در همه مكتب هاي پيامبران و امامان ، سرمايه مردم ، عقل ، و سلاح راهبران ، انديشه و استدلال و فرهنگ است ، نه توپ و تفنگ! امام همه راه هاي استدلالي و روشنگري را پيمود و غبارهاي فريب را زدود ، ولي چه مي توان كرد وقتي زرق و برق هاي فريب ، خوشگوار است و نداهاي روشنگري در حصار!!
امام مجتبي(ع) نيك مي دانست مشي با مردم استحاله شده و مقابله با دشمنان عوام فريب و حيله گر ، سينه اي به وسعت سينا و دلي به گستردگي دريا مي طلبد . ايشان با درايت و مدارا ، آگاهانه مجاهده در اين دو طريق را با بردباري و سعه صدر سرلوحه برنامه هاي خود قرار داد .
به نمونه هايي از جلوه هاي رفتاري و گفتاري ايشان در متن جامعه اسلامي عنايت فرماييد .....
ادامه دارد...
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: مقالات
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد626 )
«نگرشِ جود» و «ارزشِ وجود»
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد625 )
«لال گفتن» و «زلال شکفتن»!

آيه « اَلا بِذِکرِاللهِ تَطمَئِنُّ القُلوب»
«آیتي از مهر» است و «عنایتی از سپهر» .
قطره چون از «مُردابِ محبوس» دل برکَنَد
و به «خیزابِ اُقیانوس» بپیوندَد،
دیگر نه «قطره تنها»است،که «شَطره دریا»است!
نماز،پنجره ای از «بَرهوت تنهایی» است به «ملکوت خدایی».
نماز،پُلی از «رنگین کمان تابناک» است؛افراشته «از خاک تا افلاک».
نماز ، «رهایی وجود»است از «تنهایی موجود».
نماز،ناله «زندانی خاک»است در فراق «شادمانی افلاک».
نماز،شعر بلند «رهایی»است از محبس و قفس «تنهایی».
نماز،شکوفایی «شوق پرواز»است به سوی «ملکوت راز».
نماز،پرواز از «تنگنای شور»است بر «بلندای شعور».
نماز،پیوستن «قطره به دریا»است و «ذرّه به بی انتها» .
نماز،شعله «شوق جنان» است از «آتشفشان جان».
نماز،حضور در «محضر محبوب»است و سرنهادن بر «آستان حبیب».
نماز،بریدن «بندهای زمینی»است و «پیوندهای زمانی».
نماز،«گسستن از زمین» است و «پیوستن به آسمان».
نماز،کندنِ «دِل» از «گِل»است و آکندنِ «جان» از «ایمان».
نماز،هجرت از «تنگنای تیره دنیا»است به «سرزمین سبز رویا».
نماز،سفر از «صحرای سرد سراب» است به «سرزمین آب و آفتاب».
نماز،گریز از «فضای حُباب»است به «هوای حبیب».
نماز،«نوشیدن جرعه ای از زلال نور»است و «پوشیدن جُبّه ای از ثیابِ سُرور».
نماز،«ستون دین»است و «استوانه آیین».
نماز،«گُسستنِ طوقِ علایق»است و «پیوستن به شوقِ شقایق».
نماز،«غزالِ غزلِ آفرینش»است و «جمالِ جمیلِ بینش».
نماز،«پویش اندیشه»است و «رویش از ریشه».
نماز،«صعود به قُلّه عرفان» است و «ورود به قلعه ایمان».
نماز،«والاترین یاد»است و «بالاترین فریاد».
نماز،«بازوی آمال» است و «ترازوی اعمال».
نماز،«تندیس نمادین پرواز»است و «پردیس پُر از ریاحین راز».
نماز،«سازنده نور»است و «بازدارنده از فجور».
و در یک سخن نماز،«لال گفتن» است و «زلال شکفتن»!
#شفیعی_مطهر
-----------------------------
خیزاب: موج،کوهه آب
شطره: جزء،پاره ای از چیزی،نیمه چیزی
بَرَهوت: بیابان گرم و خشک و بی آب و علف
جنان: بهشت
آکندن: پرکردن،انباشتن
جُبّه: جامه گشاد و بلند،پیراهن
ثیاب: جامه ها،لباس ها
تندیس: تن مانند،مجسمه،پیکره
پردیس: باغ،بستان،فردوس
فجور: گناه کردن،دروغ گفتن
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
حقوق مردم در نگاه امام خمینی/بخش نخست
#شفیعی_مطهر
بعضی بر این پندارند که آزادی و دموکراسی و برابری پدیده ای غربی و از واردات غرب زدگان است . امام در پاسخ متحجرانی که اسلام را با آزادی در تقابل می بینند و دم زدن از آزادی را تقلید و اقتباس از غربی ها و از مظاهر تجدد می پندارند، می فرماید :
"اسلام تامین آزادی،استقلال،عدل،اسلام شخص اول مملکتش با یکی از رعایا فرق نداشت ! بلکه پایین تر از او بود در استفاده از مادیات . آزادی آرا از اول بوده است . در زمان ائمه ما علیهم السّلام ، بلکه در زمان خود پیغمبر آزاد بود . حرف هایشان را می زدند . حجّت ما داریم . ما حجّت داریم . کسی که حجّت دارد، از آزادی بیان نمی ترسد ."
(صحیفه نور ، ج ۵ ، ص۱۳۰ ،صحیفه امام ج۶ ، ص۲۷۷ )
ایشان امکان تحقّق نظام اسلامی را بدون گسترس آزادی ها ممکن نمی دانند :
"همه مردم اعلام کرده اند که خواستار استقرار جمهوری اسلامی هستند که متّکی به آرای ملت باشد و با معیار ها و قواعد اسلامی تکوین یابد و عمل کند و این حکومت جز با دادن بیشترین آزادی های سازنده و خلاق امکان پذیر نیست ."
(صحیفه نور ، ج۴ ، ص۱۶۴ )
سیمای جامعه ایده آلی که امام قول استقرار آن را داد ، چنین ترسیم کرد :
" جامعه آینده ما جامعه آزادی خواهد بود و همه نهادهای فشار و اختناق و همچنین استثمار از میان خواهد رفت ."
(صحیفه نور ،ج۳،ص۵۲،صحیفه امام،ج۴،ص ۳۵۹ )
" جامعه فردا جامعه ای ارزیاب و منتقد خواهد بود که در آن تمامی مردم در رهبری امور خویش شرکت خواهند جست . "
(صحیفه نور ،ج۳، ص ۵۳ )
" در اسلام اختناق نیست . در اسلام آزادی است برای همه طبقات ،برای زن ،برای مرد ،برای سفید ،برای سیاه ،برای همه ."
(صحیفه نور، ج۵، ص۲۳۸،صحیفه امام ،ج۶،ص ۴۶۳ )
مطبوعات زبان رسای مردم و رکن چهارم جامعه مدنی است . در پیشبرد اهداف جامعه نقش مهمی در ایجاد زمینه و بستر مناسب برای توسعه فرهنگی و سیاسی جامعه بر عهده دارند . آزادی قلم و مطبوعات از ملاک ها و معیار های جوامع توسعه یافته و پیشرفته است . امام،مطبوعات را عامل انعکاس آرمان ها ی ملت می دانستند و بر این باور بودند که :
" مطبوعات باید مستقل و آزاد باشند و هر گونه انتقاد را با بی طرفی منتشر سازند ."
(صحیفه نور ،ج ۶ ،ص۲۳ )
" مطبوعات در نشر همه حقایق و واقعیات آزادند."
(امام،اسلام ،انتشارات پیام آزادی ،ص۶۸ )
"روز نامه ها باید با کسی صورت مخاصمه نداشته باشند، بلکه صورت ارشاد داشته باشند. مطالب را بگویند ،انتقاد ها باید باشد؛زیرا یک جامعه تا انتقاد نشود، اصلاح نمی شود ."
(صحیفه نور ، ج۱۴ ، ص ۲۵۹ )
منتسکیو می گوید : "هیچ کلمه ای به اندازه آزادی اذهان را متوجه نساخته است ."
( روح القوانین ، ترجمه علی اکبر مهندسی، ص۲۹۲ )
به باور این نگارنده امام کامل تر و شفاف تر مفهوم آزادی را بیان می کنند . ایشان استفاده از آزادی را نه تنها حق، که وظیفه هر مسلمان می دانند . به دیگر سخن می توان گفت : اگر مسلمان از حق آزادی خود بهره نگیرد ،به وظایف خود عمل نکرده است . ایشان می فرمایند :
" اگر خدای نخواسته یک کسی پیدا شد که یک کار خلاف کرد ،اعتراض کنند مردم . مردم همه به او اعتراض کنند که آقا ! چرا این کار را می کنی ؟ در صدر اسلام هست که عمر وقتی که گفت : اگر من یک کاری کردم، شما چه می کنید ؟ یک عربی شمشیرش را کشید و گفت :ما با این شمشیر راستش می کنیم. باید این طور باشد . باید یک مسلمان این طور باشد که اگر هر که می خواهد باشد،خلیفه مسلمین ، اگر دید پایش را کنار گذاشت ، شمشیرش را بکشد که پایت را راست بگذار ."
( صحیفه نور ،ج۷ ،ص۲۴ )
ایشان حتی خود را هم دون انتقاد می شمرد :
" خدا می داند که شخصاً برای خود ذرّه ای مصونیت و حق و امتیاز قائل نیستم . اگر تخلّفی از من هم سر بزند ،مهیّای مواخذه ام ."
(منشور بیداری ،پیام به فرزندان فیضیه )
امام با تاکید بر وظیفه نظارتی همه آحاد مردم تاکید می کنند :
"آقایان توجه کنند و همه و همه ملت موظّفند نظارت کنند بر این امور . نظارت کنند اگر من یک پایم را کنار گذاشتم ، کج گذاشتم ،ملّت موظّف است که بگویند پایت را کج گذاشتی . خودت را حفظ کن . مسئله ،مسئله مهمّ است . همه ملّت موظّفند به این که نظارت داشته باشند در همه کارهایی که الان مربوط به اسلام است . "
( صحیفه نور - ج۷ - ص۳۲-۳۴ )
ادامه دارد...
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: مقالات
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد624 )
تربیتِ «جان» یا «جهان»؟!
تعلیم و تربیت نه «روند کسب آمادگی»،که خود «فرایند زندگی» است.
بنابراین «بازه زمانی» و «سازه مکانی» آن
نه تنها از «گهواره تا گور»،که از «شور تا شعور» است.
موضوع تربیت، خود «انسان» است،نه «دیگران»!
هر کس وظیفه دارد نخست خود را «بسازد»
و سپس به تربیت دیگران «پردازد».
هر کس تربیت را از خود «آغازد» ،
می تواند همه جهان را «بسازد»!
#شفیعی_مطهر
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد623 )
«پیرایش رذایل» و «آرایش فضایل»
در «آیینه نگریستم»
و از «زشتی صورت» و «نِهِشتی سیرت»«بیشینه گریستم» !
من روح درونی خود را نه «چنان گیرا» دیدم و نه «چندان زیبا» .
دیدم «زشتی صورت را نمی توانم بزدایم»؛
اما «نِهِشتی سیرت را می توانم بپیرایم».
بنابراین کوشیدم آن را از «رذایل بپیرایم» و به «فضایل بیارایم»
تا شاید «زیبایی هویت درونی» بتواند «زشتی شخصیت بیرونی»را بپوشاند.
#شفیعی_مطهر
------------------------
بیشینه: بیشترین مقدار از چیزی
نِهِشتی: فروگذاشتن
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد623 )
«پیرایش رذایل» و «آرایش فضایل»
در «آیینه نگریستم»
و از «زشتی صورت» و «نِهِشتی سیرت»«بیشینه گریستم» !
من روح درونی خود را نه «چنان گیرا» دیدم و نه «چندان زیبا» .
دیدم «زشتی صورت را نمی توانم بزدایم»؛
اما «نِهِشتی سیرت را می توانم بپیرایم».
بنابراین کوشیدم آن را از «رذایل بپیرایم» و به «فضایل بیارایم»
تا شاید «زیبایی هویت درونی» بتواند «زشتی شخصیت بیرونی»را بپوشاند.
#شفیعی_مطهر
------------------------
بیشینه: بیشترین مقدار از چیزی
نِهِشتی: فروگذاشتن
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد623 )
«پیرایش رذایل» و «آرایش فضایل»
در «آیینه نگریستم»
و از «زشتی صورت» و «نِهِشتی سیرت»«بیشینه گریستم» !
من روح درونی خود را نه «چنان گیرا» دیدم و نه «چندان زیبا» .
دیدم «زشتی صورت را نمی توانم بزدایم»؛
اما «نِهِشتی سیرت را می توانم بپیرایم».
بنابراین کوشیدم آن را از «رذایل بپیرایم» و به «فضایل بیارایم»
تا شاید «زیبایی هویت درونی» بتواند «زشتی شخصیت بیرونی»را بپوشاند.
#شفیعی_مطهر
------------------------
بیشینه: بیشترین مقدار از چیزی
نِهِشتی: فروگذاشتن
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
آزادی اندیشه در نگاه امام خمینی
بخش دوم
#شفیعی_مطهر
امام، راه رشد و شکوفایی اجتهاد را در آزادی نظریات مختلف فقهی می دانست :
"در حکومت اسلامی همیشه باید باب اجتهاد باز باشد و طبیعت انقلاب و نظام همواره اقتضا می کند که نظرات اجتهادی-فقهی در زمینه های مختلف ولو مخالف با یکدیگر آزادانه عرضه شود و کسی توان و حق جلوگیری از آن را ندارد. "
(صحیفه نور،ج۲۱،ص۴۷)
ایشان نفی آزادی را موجب سقوط بشر می دانند :
"انحطاط و سقوط بشر به علت سلب آزادی او و تسلیم در برابر سایر انسان هاست ."
(کلمات قصار امام،موسسه نشر آثار امام خمینی،۱۳۲۷،ص۱۱۲)
در نظام جمهوری اسلامی هر اندیشمند می تواند آزادانه اندیشه های خود را بیان دارد و دولت اسلامی جز با زبان منطق برخورد نمی کند . امام برای بستن راه تنگ نظران و افراد کم ظرفیت فرمود :
" دولت اسلامی یک دولت دموکراتیک به تمام معنای واقعی است و هر کس می تواند اظهار عقیده خودش را بکند و اسلام جواب همه عقاید را به عهده دارد و دولت اسلامی تمام منطق ها را با منطق جواب خواهد داد . "
(صحیفه نور - ج۱ - ص۴۱۰ )
"حضرت امام احترام زیادی برای انسان ها قائل بود . هم در حوزه هنگام تدریس برای طلبه ها و هم برای شخصیت های بزرگ علمی . ایشان اجازه می داد تا افرادنظریات خود را بیان کنند و سپس با آن ها بحث می کرد و اجازه می داد تا استعداد آن ها شکفته شود . شاگردان حضرت امام هیچ وقت سطحی نگر نبودند و در تئوری های علمی آن قدر به عمق می رفت که به راحتی می توان گفت بهترین روش های تحقیق را می توان در حضرت امام یافت . لهذا شاگردان او امتیاز خاصی بر سایرین دارند ."
(آیت الله موسوی بجنوردی - روزنامه نوروز - ۱۳/۳/۸۱)
ایشان در نفی سانسور مطبوعات می فرمایند :
" باید وکلای پارلمان مبعوث از ملت باشند . باید دولت ها ملی باشند . باید اختناق از مطبوعات برداشته شود و سازمان، نظارت در آن ها نکنند و آزادی را از ملت سلب ننمایند ."
( صحیفه نور - ج۱ - ص۴۱۰)
"او مردم را توده ای نا بالغ که نیازمند قیم هستند ، نمی انگاشت . آن ها را انسان هایی برتر و فداکار تر از مسلمانان صدر اسلام و زمان ائمه می دانست . او با انگشت گذاشتن بر زمینه استعدادهای فطری نهفته در مردم به توان افزایی آن ها همت گماشت تا آن ها خود با اراده خود باوری و اختیار راه درست را برگزینند و در مسیر معنویت عدالت و آزادی پیش روند . ما درس مردم سالاری را در پای مکتب عملی او فرا گرفته ایم " (خدایاری - علی اصغر - نوروز - ۱۳/۳/۸۱)
راه پرهیز از اشتباه مسئولان، آزادی انتقاد و بیان است . امام در این باره رهنمودی جالب دارند :
"اشتباهات را همیشه باید گفت . اشتباهات را کسی نمی تواند (نادیده بگیرد ) همه آزادند در گفتن ، بنویسند، بگویند ، در روزنامه ها بنویسند ."
(صحیفه نور - ج۶ - ص ۱۵۲)
از نظر امام مردم رشید، بالغ و صاحب نظرند و خودشان باید سرنوشت خود را رقم بزنند . بدیهی است مردم می توانند و باید نظریات و افکار خود را آزادانه بیان کنند :
"اختیار مردم دست خود مردم است . وکلایشان را خودشان تعیین می کنند . وکلا هم خودشان تعیین می کنند دولت را . تحمیل در کار نیست . "
(صحیفه نور - ج۶ - ص ۱۵۲)
"از نظر امام میزان رای ملت بود، تاکید می کردند که کسی حق ندارد به این عنوان که مردم اشتباه می کنند، خلاف تصمیم مردم و خلاف رای مردم عمل بکند . مردم اگر اشتباه هم می کنند، باید گذاشت اشتباه بکنند . آن جمله که " میزان رای ملت است "، جمله معروف ایشان است . یعنی در هر مسئله و موضوعی میزان رای ملت است و هر چیزی و هر نظری در مقابل رای ملت قرار گرفت، نباید به آن عمل کرد . "
(میر دامادی –محسن – نوروز 13/3/81 )
امام معتقد بود آزادی مردم تا بدان پایه ارزشمند و قابل احترام است که مردم هر عصر و دوره ای می توانند حکومتی را که پدران آنان و نسل پیشین برگزیده اند ، در صورت تمایل دگرگون سازند . ایشان در 12 بهمن 57 در بهشت زهرا در نطق تاریخی خود فرمودند :
"ما فرض می کنیم که یک ملتی تمامشان رای دادند به یک نفری سلطان باشد . بسیار خوب ، این ها از باب این که مسلط بر سر نوشت خودشان هستند، رای آن ها برای آن ها قابل عمل است . لکن اگر یک ملتی رای داد، ولو تمامشان به این که پسر این سلطان هم سلطان باشد، به چه حق است ؟ ملت بیست سال پیش از این سرنوشت ملت بعد را معین می کند ؟ سرنوشت هر ملتی به دست خودش است ." (همان منبع )
امام در پاسخ "اوریانا فالاچی" خبرنگار ایتالیایی در تعریف و تبیین آزادی می فرماید :
"آزادی یک مسئله ای نیست که تعریف داشته باشد . مردم عقیده شان آزاد است . کسی الزامشان نمی کند که شما باید حتما این عقیده را داشته باشید . کسی الزام به شما نمی کند که باید این را انتخاب کنی . آزادی یک چیز واضحی است ."
(صحیفه نور ، ج9 ، ص88 )
امام آزادی را موهبتی الهی می دانند، نه اجازه ای حکومتی :
" حق اولیه بشر است که من می خواهم آزاد باشم . من می خواهم حرفم آزاد باشد . من می خواهم مستقل باشم . من می خواهم خودم باشم . "
(صحیفه نور – ج3 – ص207 )
و در جای دیگر همین موضوع را بیشتر توضیح می دهند :
" مگر آزادی اعطا شدنی است ؟ خود این کلمه جرم است . کلمه این که " اعطا کردیم آزادی را " این جرم است . آزادی مال مردم است . قانون آزادی داده، خدا آزادی داده به مردم. اسلام آزادی داده، قانون اساسی آزادی داده به مردم . "اعطا کردیم " چه غلطی است ؟ به تو چه که اعطا کنی ؟ تو چه کاره هستی ؟"
( صحیفه نور ، ج2 ،ص67 )
" امام ضمن پذیرش و جانبداری از آزادی ، به خصوص آزادی های سیاسی و اجتماعی، آن را به مثابه یکی ازحقوق فطری و طبیعی مردم در عرصه های مختلف فردی و اجتماعی – از جمله حقوق غیر اکتسابی می شمارند . زیرا آزادی از مقوله حقوق موضوعی نیست تا انسانی به انسان دیگر اعطا کند . بلکه پاره ای از طبیعت آدمی و از جمله حقوق طبیعی اوست . حتی اگر دولت و حکومت آن را به رسمیت نشناسند . آزادی در ذات انسان است و انسان به اقتضای انسانیت خویش آزاد و آزادی طلب است . "
(آزادی در اندیشه امام خمینی ، انتشارات موسسه تنظیم و نشر آثار امام – بهار 80 – ص4 )
ایشان تاکید می کنند :
" آزادی بزرگ ترین موهبت الهی است که الان ملت ما از آن برخوردار است ."
(صحیفه نور – ج6 – ص 139 – صحیفه امام – ج7 – ص 231 )
" آقا ! شما آزادی را کم چیزی فرض می کنید . از بالا ترین نعمت هایی که در عالم هست آزادی انسان است . انسان حاضر است همه چیزش را فدای آزادی خودش بکند ."
(صحیفه امام – ج10 – ص 467 )
موضوعات مرتبط: مقالات
آزادی اندیشه در نگاه امام خمینی
بخش دوم
#شفیعی_مطهر
امام، راه رشد و شکوفایی اجتهاد را در آزادی نظریات مختلف فقهی می دانست :
"در حکومت اسلامی همیشه باید باب اجتهاد باز باشد و طبیعت انقلاب و نظام همواره اقتضا می کند که نظرات اجتهادی-فقهی در زمینه های مختلف ولو مخالف با یکدیگر آزادانه عرضه شود و کسی توان و حق جلوگیری از آن را ندارد. "
(صحیفه نور،ج۲۱،ص۴۷)
ایشان نفی آزادی را موجب سقوط بشر می دانند :
"انحطاط و سقوط بشر به علت سلب آزادی او و تسلیم در برابر سایر انسان هاست ."
(کلمات قصار امام،موسسه نشر آثار امام خمینی،۱۳۲۷،ص۱۱۲)
در نظام جمهوری اسلامی هر اندیشمند می تواند آزادانه اندیشه های خود را بیان دارد و دولت اسلامی جز با زبان منطق برخورد نمی کند . امام برای بستن راه تنگ نظران و افراد کم ظرفیت فرمود :
" دولت اسلامی یک دولت دموکراتیک به تمام معنای واقعی است و هر کس می تواند اظهار عقیده خودش را بکند و اسلام جواب همه عقاید را به عهده دارد و دولت اسلامی تمام منطق ها را با منطق جواب خواهد داد . "
(صحیفه نور - ج۱ - ص۴۱۰ )
"حضرت امام احترام زیادی برای انسان ها قائل بود . هم در حوزه هنگام تدریس برای طلبه ها و هم برای شخصیت های بزرگ علمی . ایشان اجازه می داد تا افرادنظریات خود را بیان کنند و سپس با آن ها بحث می کرد و اجازه می داد تا استعداد آن ها شکفته شود . شاگردان حضرت امام هیچ وقت سطحی نگر نبودند و در تئوری های علمی آن قدر به عمق می رفت که به راحتی می توان گفت بهترین روش های تحقیق را می توان در حضرت امام یافت . لهذا شاگردان او امتیاز خاصی بر سایرین دارند ."
(آیت الله موسوی بجنوردی - روزنامه نوروز - ۱۳/۳/۸۱)
ایشان در نفی سانسور مطبوعات می فرمایند :
" باید وکلای پارلمان مبعوث از ملت باشند . باید دولت ها ملی باشند . باید اختناق از مطبوعات برداشته شود و سازمان، نظارت در آن ها نکنند و آزادی را از ملت سلب ننمایند ."
( صحیفه نور - ج۱ - ص۴۱۰)
"او مردم را توده ای نا بالغ که نیازمند قیم هستند ، نمی انگاشت . آن ها را انسان هایی برتر و فداکار تر از مسلمانان صدر اسلام و زمان ائمه می دانست . او با انگشت گذاشتن بر زمینه استعدادهای فطری نهفته در مردم به توان افزایی آن ها همت گماشت تا آن ها خود با اراده خود باوری و اختیار راه درست را برگزینند و در مسیر معنویت عدالت و آزادی پیش روند . ما درس مردم سالاری را در پای مکتب عملی او فرا گرفته ایم " (خدایاری - علی اصغر - نوروز - ۱۳/۳/۸۱)
راه پرهیز از اشتباه مسئولان، آزادی انتقاد و بیان است . امام در این باره رهنمودی جالب دارند :
"اشتباهات را همیشه باید گفت . اشتباهات را کسی نمی تواند (نادیده بگیرد ) همه آزادند در گفتن ، بنویسند، بگویند ، در روزنامه ها بنویسند ."
(صحیفه نور - ج۶ - ص ۱۵۲)
از نظر امام مردم رشید، بالغ و صاحب نظرند و خودشان باید سرنوشت خود را رقم بزنند . بدیهی است مردم می توانند و باید نظریات و افکار خود را آزادانه بیان کنند :
"اختیار مردم دست خود مردم است . وکلایشان را خودشان تعیین می کنند . وکلا هم خودشان تعیین می کنند دولت را . تحمیل در کار نیست . "
(صحیفه نور - ج۶ - ص ۱۵۲)
"از نظر امام میزان رای ملت بود، تاکید می کردند که کسی حق ندارد به این عنوان که مردم اشتباه می کنند، خلاف تصمیم مردم و خلاف رای مردم عمل بکند . مردم اگر اشتباه هم می کنند، باید گذاشت اشتباه بکنند . آن جمله که " میزان رای ملت است "، جمله معروف ایشان است . یعنی در هر مسئله و موضوعی میزان رای ملت است و هر چیزی و هر نظری در مقابل رای ملت قرار گرفت، نباید به آن عمل کرد . "
(میر دامادی –محسن – نوروز 13/3/81 )
امام معتقد بود آزادی مردم تا بدان پایه ارزشمند و قابل احترام است که مردم هر عصر و دوره ای می توانند حکومتی را که پدران آنان و نسل پیشین برگزیده اند ، در صورت تمایل دگرگون سازند . ایشان در 12 بهمن 57 در بهشت زهرا در نطق تاریخی خود فرمودند :
"ما فرض می کنیم که یک ملتی تمامشان رای دادند به یک نفری سلطان باشد . بسیار خوب ، این ها از باب این که مسلط بر سر نوشت خودشان هستند، رای آن ها برای آن ها قابل عمل است . لکن اگر یک ملتی رای داد، ولو تمامشان به این که پسر این سلطان هم سلطان باشد، به چه حق است ؟ ملت بیست سال پیش از این سرنوشت ملت بعد را معین می کند ؟ سرنوشت هر ملتی به دست خودش است ." (همان منبع )
امام در پاسخ "اوریانا فالاچی" خبرنگار ایتالیایی در تعریف و تبیین آزادی می فرماید :
"آزادی یک مسئله ای نیست که تعریف داشته باشد . مردم عقیده شان آزاد است . کسی الزامشان نمی کند که شما باید حتما این عقیده را داشته باشید . کسی الزام به شما نمی کند که باید این را انتخاب کنی . آزادی یک چیز واضحی است ."
(صحیفه نور ، ج9 ، ص88 )
امام آزادی را موهبتی الهی می دانند، نه اجازه ای حکومتی :
" حق اولیه بشر است که من می خواهم آزاد باشم . من می خواهم حرفم آزاد باشد . من می خواهم مستقل باشم . من می خواهم خودم باشم . "
(صحیفه نور – ج3 – ص207 )
و در جای دیگر همین موضوع را بیشتر توضیح می دهند :
" مگر آزادی اعطا شدنی است ؟ خود این کلمه جرم است . کلمه این که " اعطا کردیم آزادی را " این جرم است . آزادی مال مردم است . قانون آزادی داده، خدا آزادی داده به مردم. اسلام آزادی داده، قانون اساسی آزادی داده به مردم . "اعطا کردیم " چه غلطی است ؟ به تو چه که اعطا کنی ؟ تو چه کاره هستی ؟"
( صحیفه نور ، ج2 ،ص67 )
" امام ضمن پذیرش و جانبداری از آزادی ، به خصوص آزادی های سیاسی و اجتماعی، آن را به مثابه یکی ازحقوق فطری و طبیعی مردم در عرصه های مختلف فردی و اجتماعی – از جمله حقوق غیر اکتسابی می شمارند . زیرا آزادی از مقوله حقوق موضوعی نیست تا انسانی به انسان دیگر اعطا کند . بلکه پاره ای از طبیعت آدمی و از جمله حقوق طبیعی اوست . حتی اگر دولت و حکومت آن را به رسمیت نشناسند . آزادی در ذات انسان است و انسان به اقتضای انسانیت خویش آزاد و آزادی طلب است . "
(آزادی در اندیشه امام خمینی ، انتشارات موسسه تنظیم و نشر آثار امام – بهار 80 – ص4 )
ایشان تاکید می کنند :
" آزادی بزرگ ترین موهبت الهی است که الان ملت ما از آن برخوردار است ."
(صحیفه نور – ج6 – ص 139 – صحیفه امام – ج7 – ص 231 )
" آقا ! شما آزادی را کم چیزی فرض می کنید . از بالا ترین نعمت هایی که در عالم هست آزادی انسان است . انسان حاضر است همه چیزش را فدای آزادی خودش بکند ."
(صحیفه امام – ج10 – ص 467 )
موضوعات مرتبط: مقالات
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد622 )
«نظر» یا «منظر»؟!
من زنانی را دیدم که «عِذار را می پیراستند» و «رُخسار را می آراستند»،
زیرا اینان «می پندارند» و این «پندار» را «معیار» «می انگارند»
که «چشم مردان»، تکامل یافته تر از «مغز زنان» است.
مردان از زنان می خواهند که «رُخسار» را با «خِمار»فروپوشند،
تا آنان بتوانند «چشمان هرزه» و «دل های شَرزِه» را نگه دارند!
...و اینان از آنان می خواهند تا «دیدگان را تربیت»
و «دل ها را تَزکیَت» کنند!
آنان،«نظر» دارند و اینان،«منظر»!
کدام را باید فروپوشند؟ «نظر» را؟ یا «منظر» را؟
#شفیعی_مطهر
------------------------------
عِذار:رخسار،چهره،موی بالای پیشانی
خِمار: روبند،چادر،روسری،روپوش
شرزه:زورمند،خشمناک،تند و خشمگین
تَزکیَت(تزکیه): پاکیزه کردن،بی آلایش کردن
نظر: نگاه کردن،نگریستن
منظر :جای نگریستن و نظرانداختن،جای دیدنی
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
آزادی اندیشه در اندیشه امام خمینی (ره)
(بخش نخست)
#شفیعی_مطهر
این روزها مصادف با سالگرد رحلت امام خمینی معمار بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی ایران است .
بی مناسبت نیست که فرصت را مغتنم شمرده هویت این نظام را در آیینه اندیشه های ایشان به تماشا بنشینیم .
"نسل امروز ما بیش از آن که نیازمند تعریف و تمجید از امام باشد، نیازمند کشف و تبیین جوهر اندیشه و دیدگاه اوست . که نه تنها جامعه ای را متحول کرد، بلکه راهگشای تاسیس نظامی مردم گرا بر پایه پاسخگویی به نیازهای زمانه شد . او از میان رفتارهای مدرن سیاست و حکومت در جهان امروز قالبی برای حضور فعال دین در عرصه اجتماع برگزید و جمهوری اسلامی را به عنوان میراثی نو که باید در بر گیرنده اصالت های دینی و تجربه های بشری ما شود ،به یادگار نهاد . اعتقاد او توانمندی دین در پاسخگویی به نیازهای متغیر انسانی و اجتماعی دوره های مختلف بود . اما از آنجا که آزادی و آزادگی جانمایه اندیشه های او بود و در سلوک عملی و بیان نظر همواره به طرز وسواس آمیزی نگاهبان این مرزها بوده و نیز از آنجا که اخلاق و موازین توجیه نا پذیر اخلاقی همواره بر رفتار سیاسی او غلبه داشت، هرگز نگذاشت تصلب در اندیشه تقدیس در قدرت و انجماد در مدیریت به این اعتقاد استوار راه یابد . او به جهانی بزرگ می اندیشید و اندیشه اش قابلیتی داشت که نه تنها غیرشیعه که غیر مسلمان را نیز در بر می گرفت . امام خمینی میان شریعت و رای مردم پلی استوار زد و به موجب آن پایگاه اجتماعی حکومت دینی را برای همیشه تعریف کرد . تجلی این مهم وضع نظامی بود که باید اساس آن خرد گرایی دینی و مدیریت عقلانی جامعه باشد و مردمی که در آن باید دارای حق و حرمت و آزادی باشند."
(خانیکی،هادی،روزنامه نوروز، 13/3/81)
"حضرت امام به سیاست و حکومت به عنوان یک مسئولیت مذهبی می نگریست . آیا امام در این میان به دنبال حاکمیت تحجر و فرو کاستن جایگاه عقل در رفتارهای سیاسی خود به نام حاکمیت دین بودند ؟یا آن که از فرایند رابطه ای تلازمی میان عقل و شرع برای عقل به عنوان عنصری فعال و سازنده در استنباط احکام و در یافت کتاب و سنت اصالت قائل بودند و در تحلیل و تطبیق قواعد فقهی بر مصادیق آن شرایط زمان و مکان را مبنای بسیاری ازره یافت های امروزین برای ایجاد توسعه سیاسی و یا یک رویکرد اصلاحی از میان سنت ها و اندیشه اسلامی قرار می دادند و از این رهگذر پیوندی متین و همه جانبه میان سنت اسلامی ما و مسائل دوران مدرن برقرار کردند که متاسفانه تا کنون هرگز به طور جدی مورد توجه و تحقیق عالمان و کارشناسان حوزه و دانشگاه قرار نگرفته است . "
(محتشمی پور،علی اکبر،حیات نو ،۲/۸/۸۱)
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: مقالات
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد621 )
«ریاست ریا» و «سیاست سیا»!
من مردمي «دل ریش» و «ساده اندیش»را ديدم
كه به «كتاب هاي نفيس» آن گونه مي نگريستند كه به «افراد قِدّيس»؛
هر دو را از روي ريا «مي بوسيدند»،
اما هر دو در انزواي «قداستِ واهی»
و «سیاستِ ناآگاهی» «مي پوسيدند»!
آن جا که «ریا»،«ریاست» می کند
و «سیا»،«سیاست» می ورزد،
کس «خِرَد» را به پَشیزی «نمی خَرَد».
#شفیعی_مطهر
-------------------------------
سیا: آژانس اطلاعات مرکزی (به انگلیسی: Central Intelligence Agency)، همچنین مشهور با سرواژه «سیا» و یا «سیآیاِی» (به انگلیسی: CIA) سازمان اطلاعات برون مرزی غیرنظامی دولت آمریکا
قدّیس: پاک و منزّه،بسیار پارسا
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد618 )
«قصر قیصر» و «عصر ستمگر»!
«كاكتوس» گیاهی «نامانوس» است،
اما برای «خودکامگان ستمگر» و «فرمانروایان کینه ور»،
«نمودی از زیستن» و «نمادی از نگریستن» است؛
زیرا ظاهرا نه «می مانَد» و نه «مي ميرَد»،
بلكه از «بُرون می بیوسد» و از «درون مي پوسد».
«خارهای کاکتوس» چون «شعارهای فُسوس» است؛
نه «علامت زندگی»،که «لئامت گزندگی» است.
برای خودکامگان نیز «تیغ های تیز» و «جیغ های فتنه انگیز»،
نه «نشانه حيات»، كه تنها «بهانه مباهات» است!
همان گونه كه سرنيزه برای خودکامگان نه «جوانه جاودانگي»،
كه «نشانه ديوانگي» است.
«قصر قیصر» و «عصر ستمگر» نیز
هر چند برای بقا «مُدام از برون بستیزد»،
«سرانجام از درون فرومی ریزد»!
#شفیعی_مطهر
--------------------------------
بیوسیدن: امیدداشتن(به زنده ماندن)،توقع داشتن،طمع داشتن
فُسوس: حسرت،اندوه،ریشخند،استهزاء
لئامت: پستی،فرومایگی،پست فطرتی
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
داوری !!!
قصه دوم / قصه های شهر هرت
#شفیعی_مطهر
ـآی دزد! آی دزد! دزد آمده ! آهای ! آهای !
دزد بدشانس وقتی صدای صاحب خانه را شنید ،ناگزیر پلّکان پشت بام را پیش گرفت . پشت بام به گریزگاهی راه نداشت. دزد دست و پا گم کرده خود را به لب پشت بام مُشرف به کوچه رساند. ارتفاع دیوار بلند بود . ولی چاره ای نبود . چون صاحب خانه و همسایگان که بیدار شده بودند ،با چوبدستی پشت سر او بودند . دزد عجول فرصتی برای اندیشیدن نداشت. یک راه تحمّل ضربات چوب صاحب خانه و راه دیگر پریدن به داخل کوچه بود . دزد راه دوم را بر گزید و خود را به داخل کوچه انداخت. دیوار بلند و دزد هم چاق و تنومند بود . در نتیجه پای دزد نسبتا محترم!! شکست!
صبح روز بعد دزد با پای شکسته و عصای زیر بغل روانه قصر حاکم شهر هرت شد .
- آقای قاضی ! من شکایت دارم! حق مرا از این صاحب خانه بی انصاف بگیر ! آخ ! وای !
- چه شده ؟ چه کسی پای تو را شکسته؟
- آقای قاضی ! قصه من دراز است . دیشب نزدیکی های سحر طبق معمول در انجام وظیفه ! و شغل شریف!خود وارد خانه ای شدم . در اثنای کار صاحب خانه از خواب بیدار شده و به اتفاق همسایگان با چوب و چماق به سوی من یورش آوردند. من ناگزیر از ترس ضرب و شتم از بالای پشت بام به داخل کوچه پریدم . به علت بلندی پشت بام پایم شکسته است . حال شکایت من این است که چرا این صاحب خانه پشت بام خود را این قدر بلند ساخته است که دزد نتواند به سلامت از بالای آن به پایین بپرد؟! اکنون من از این صاحب خانه شکایت دارم و خواهان مجازات او هستم!
- درست است ! حق با شماست ! حتما او را احضار و به اشدّ مجازات محکوم می کنم !
حاکم سپس به گزمه ها دستور داد صاحب خانه را احضار کردند.
- آقای صاحب خانه ! چرا دیوار پشت بام خود را تا این اندازه بلند و مرتفع ساخته ای که این دزد محترم(!!) وقتی ناگزیر از روی آن پریده پایش شکسته است ؟!
- قربان ! من تقصیری ندارم . معمار و مهندس نقشه آن را این گونه کشیده است !
- بسیار خوب! معمار را احضار کنید .
پس از احضار معمار قاضی رو به او کرد و با توپ و تشر گفت :
- آقای معمار ! چرا نقشه خانه این شخص را این طوری کشیده ای که بلندی پشت بام آن باعث شکستن پای این دزد شریف!! شده است؟!
- آقای قاضی محترم! من تقصیری ندارم . بَنّای ساختمان آن را به این بلندی ساخته است .
- بسیار خوب! بنّا را بیاورید!
پس از حضور بنّا قاضی بر سر او فریاد کشید :
- چرا پشت بام این آقا را این قدر مرتفع ساخته ای به حدّی که دزد نتواند از بالای آن به راحتی بگریزد؟
- قربان ! من تقصیری ندارم. مقصّر اصلی خشت مالی است که خشت ها را ضخیم قالب گیری کرده است!
قاضی با عصبانیت نعره کشید:
- فورا خشت مال وظیفه نشناس را احضار کنید تا او را به سختی مجازات کنم .
پس از احضار او قاضی با چند دشنام و ناسزا گفت :
-چرا تو خشت ها را کلفت و ضخیم قالب زده ای که...
- قربان ! به جقّه مبارک قسم می خورم که من تقصیری ندارم. نجّار بی انصاف قالب خشت مالی را این گونه ساخته است !
- فورا این نجّار متخلّف و جنایتکار را بیاورید تا بلایی به روز او بیاورم که دیگر هیچ نجّاری جرات نکند چنین خلاف بزرگی مرتکب شود .
پس از مدتی گزمه ها نجّار بدبخت را کشان کشان به محکمه آوردند .
- ای نجّار گناهکار! یاالله! زود به جنایت خود اقرار کن ! چرا قالب خشت مالی را این انداره پهن ساخته ای که ...
- قربانت گردم ! این اندازه طبیعی آن است. همیشه و همه جا قالب خشت مالی را همین طور و به همین اندازه می سازند و من ...
-کافی است !دیگر حرف نزن ! مقصّر اصلی تو هستی! آهای گزمه ها! به او دستبند بزنید و یک قفس بسازید به ابعاد یک "متر " و او رادر آن محبوس کنید.
پس از ساختن قفس گزمه ها هرچه کوشیدند هیکل درشت و تنومند نجّار را در آن جای دهند نتوانستند . ناگزیر نزد حاکم رفتند و گفتند :
قربان ! نجّار بسیار چاق و تنومند است و در این قفس جای نمی گیرد . چه فرمان می دهید ؟
حاکم که دیگر در این داوری های مشعشع !!خود درمانده بود در حالی که فریاد می زد گفت :
- این قدر برای این کارهای کوچک وقت مرا نگیرید ! آیا این کار ساده پرسیدن دارد؟ اگر نجّار چاق است و در قفس جای نمی گیرد، بالاخره یکی باید مجازات شود(!!) بگردید و کسی را پیدا کنید که قد و قواره او دراین قفس بگنجد !! او را در قفس محبوس کنید و این دعوا را فیصله دهید !!!
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: قصه هاي شهر هرت
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد616 )
«اهلی» یا «وحشي»؟!!
انسان ها بسياري از «حیوانات آزاد» و «پرندگان شاد» را
در «باغ های وحوش» و «قفس های خاموش» محبوس می کنند ،
ساير حيوانات را نيز اگر «پرورش» یا «افزایش» می دهند،
برای این است که شیرشان را «بدوشند»
یا پوستشان را به جای لباس «بپوشند».
گروهی را «شکار» مي كنند و جمعی را در «حصار»!
تا جانشان را «بخرند» و گوشتشان را «بخورند»!
...و جالب اين كه ما انسان ها بر این «پنداریم»
و این «پندار» را «افتخار» «می انگاریم»
که ما «اهلی» هستیم و حيوانات ، «وحشي»!!
#شفیعی_مطهر
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد615 )
«سایه پدر» و «نمایه مادر»!
روز مادر بود.
من بچه ها را دیدم که می خواستند برای مادرشان هدیه بخرند،
ولي نه «پول» داشتند و نه «تیول» .
بزرگ ترها را ديدم كه هم «پول» داشتند و هم «تیول»،
ولي نه «فرصت» داشتند و نه «فراغت».
...و پيران را ديدم كه هم «پول» داشتند و هم «تیول»،
هم «فرصت» داشتند و هم «فراغت»،
ولي ديگر نه «پدر» داشتند و نه «مادر»!
من وقتي مادرم را ديدم،
فهميدم كه فرشته ها هم مي توانند يك زن باشند.
تا از «پدر،سایه ای بر سر»
و از «مادر ،نمایه ای در بر»داریم،
آنان را «قدر بدانیم» و «بر صدر نشانیم»!
#شفیعی_مطهر
------------------------------
تیول:ملک و آب و زمین،ثروت
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد614 )
«تقابُل» یا «تعامُل»؟!
من گمشده «نسل جوان» را در «فصل عصیان»
نه «بُحران اعتقاد»،که «فُقدان اعتماد» دیدم .
در این «عصر نو» و «نسل پیشرو»
فرزندانی در حال «زایش» و «افزایش» هستند
که «رشته های وصل و وصال» و «سرشته های عقل و عِقال»
با «مهد پیشین» و «عهد دیرین» را از کف داده اند.
اینان از «کان» و «نیاکان» «گسسته اند»
و به «طغیان» و «حرمان» «پیوسته اند».
به نسل پیشین «برمی آشوبند» و باورهایشان را «سرمی کوبند»!
نه بر «اعتماد»شان، «اعتقاد»ي دارند
و نه بر «اعتقاد»شان ، «اعتماد»ي.
«نسل نوین گرم احساس» است
و «نسل پیشین سرگرم اختلاس»!
آنان «راه کوچ» را برگزیده اند و اینان «رفاه پوچ» را!
آنان «سرمایه» اند و اینان،«بی مایه»!
در رفتار با این نسل باید «سلاح تقابُل را سوخت» و «راه تعامُل را آموخت»!
#شفیعی_مطهر
------------------------------
بُحران: آشفتگی و تغییر حالت،تغییر حالت ناگهانی مریض تبدار
فُقدان: از دست دادن،گم کردن،گم شدن
عقال: زانوبند،سربند،مهارکننده
مَهد: گاهواره،زمین پست و هموار
کان: مرکز معدن احجار و فلزات،خاستگاه
حِرمان: بازداشتن،منع کردن،نومیدی،بی بهره ماندن
تقابُل: روبه روشدن،روبه روی هم واقع شدن
تعامُل:با یکدیگر کارکردن،همکاری
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد614 )
«تقابُل» یا «تعامُل»؟!
من گمشده «نسل جوان» را در «فصل عصیان»
نه «بُحران اعتقاد»،که «فُقدان اعتماد» دیدم .
در این «عصر نو» و «نسل پیشرو»
فرزندانی در حال «زایش» و «افزایش» هستند
که «رشته های وصل و وصال» و «سرشته های عقل و عِقال»
با «مهد پیشین» و «عهد دیرین» را از کف داده اند.
اینان از «کان» و «نیاکان» «گسسته اند»
و به «طغیان» و «حرمان» «پیوسته اند».
به نسل پیشین «برمی آشوبند» و باورهایشان را «سرمی کوبند»!
نه بر «اعتماد»شان، «اعتقاد»ي دارند
و نه بر «اعتقاد»شان ، «اعتماد»ي.
«نسل نوین گرم احساس» است
و «نسل پیشین سرگرم اختلاس»!
آنان «راه کوچ» را برگزیده اند و اینان «رفاه پوچ» را!
آنان «سرمایه» اند و اینان،«بی مایه»!
در رفتار با این نسل باید «سلاح تقابُل را سوخت» و «راه تعامُل را آموخت»!
#شفیعی_مطهر
------------------------------
بُحران: آشفتگی و تغییر حالت،تغییر حالت ناگهانی مریض تبدار
فُقدان: از دست دادن،گم کردن،گم شدن
عقال: زانوبند،سربند،مهارکننده
مَهد: گاهواره،زمین پست و هموار
کان: مرکز معدن احجار و فلزات،خاستگاه
حِرمان: بازداشتن،منع کردن،نومیدی،بی بهره ماندن
تقابُل: روبه روشدن،روبه روی هم واقع شدن
تعامُل:با یکدیگر کارکردن،همکاری
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد614 )
«تقابُل» یا «تعامُل»؟!
من گمشده «نسل جوان» را در «فصل عصیان»
نه «بُحران اعتقاد»،که «فُقدان اعتماد» دیدم .
در این «عصر نو» و «نسل پیشرو»
فرزندانی در حال «زایش» و «افزایش» هستند
که «رشته های وصل و وصال» و «سرشته های عقل و عِقال»
با «مهد پیشین» و «عهد دیرین» را از کف داده اند.
اینان از «کان» و «نیاکان» «گسسته اند»
و به «طغیان» و «حرمان» «پیوسته اند».
به نسل پیشین «برمی آشوبند» و باورهایشان را «سرمی کوبند»!
نه بر «اعتماد»شان، «اعتقاد»ي دارند
و نه بر «اعتقاد»شان ، «اعتماد»ي.
«نسل نوین گرم احساس» است
و «نسل پیشین سرگرم اختلاس»!
آنان «راه کوچ» را برگزیده اند و اینان «رفاه پوچ» را!
آنان «سرمایه» اند و اینان،«بی مایه»!
در رفتار با این نسل باید «سلاح تقابُل را سوخت» و «راه تعامُل را آموخت»!
#شفیعی_مطهر
------------------------------
بُحران: آشفتگی و تغییر حالت،تغییر حالت ناگهانی مریض تبدار
فُقدان: از دست دادن،گم کردن،گم شدن
عقال: زانوبند،سربند،مهارکننده
مَهد: گاهواره،زمین پست و هموار
کان: مرکز معدن احجار و فلزات،خاستگاه
حِرمان: بازداشتن،منع کردن،نومیدی،بی بهره ماندن
تقابُل: روبه روشدن،روبه روی هم واقع شدن
تعامُل:با یکدیگر کارکردن،همکاری
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد614 )
«تقابُل» یا «تعامُل»؟!
من گمشده «نسل جوان» را در «فصل عصیان»
نه «بُحران اعتقاد»،که «فُقدان اعتماد» دیدم .
در این «عصر نو» و «نسل پیشرو»
فرزندانی در حال «زایش» و «افزایش» هستند
که «رشته های وصل و وصال» و «سرشته های عقل و عِقال»
با «مهد پیشین» و «عهد دیرین» را از کف داده اند.
اینان از «کان» و «نیاکان» «گسسته اند»
و به «طغیان» و «حرمان» «پیوسته اند».
به نسل پیشین «برمی آشوبند» و باورهایشان را «سرمی کوبند»!
نه بر «اعتماد»شان، «اعتقاد»ي دارند
و نه بر «اعتقاد»شان ، «اعتماد»ي.
«نسل نوین گرم احساس» است
و «نسل پیشین سرگرم اختلاس»!
آنان «راه کوچ» را برگزیده اند و اینان «رفاه پوچ» را!
آنان «سرمایه» اند و اینان،«بی مایه»!
در رفتار با این نسل باید «سلاح تقابُل را سوخت» و «راه تعامُل را آموخت»!
#شفیعی_مطهر
------------------------------
بُحران: آشفتگی و تغییر حالت،تغییر حالت ناگهانی مریض تبدار
فُقدان: از دست دادن،گم کردن،گم شدن
عقال: زانوبند،سربند،مهارکننده
مَهد: گاهواره،زمین پست و هموار
کان: مرکز معدن احجار و فلزات،خاستگاه
حِرمان: بازداشتن،منع کردن،نومیدی،بی بهره ماندن
تقابُل: روبه روشدن،روبه روی هم واقع شدن
تعامُل:با یکدیگر کارکردن،همکاری
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد614 )
«تقابُل» یا «تعامُل»؟!
من گمشده «نسل جوان» را در «فصل عصیان»
نه «بُحران اعتقاد»،که «فُقدان اعتماد» دیدم .
در این «عصر نو» و «نسل پیشرو»
فرزندانی در حال «زایش» و «افزایش» هستند
که «رشته های وصل و وصال» و «سرشته های عقل و عِقال»
با «مهد پیشین» و «عهد دیرین» را از کف داده اند.
اینان از «کان» و «نیاکان» «گسسته اند»
و به «طغیان» و «حرمان» «پیوسته اند».
به نسل پیشین «برمی آشوبند» و باورهایشان را «سرمی کوبند»!
نه بر «اعتماد»شان، «اعتقاد»ي دارند
و نه بر «اعتقاد»شان ، «اعتماد»ي.
«نسل نوین گرم احساس» است
و «نسل پیشین سرگرم اختلاس»!
آنان «راه کوچ» را برگزیده اند و اینان «رفاه پوچ» را!
آنان «سرمایه» اند و اینان،«بی مایه»!
در رفتار با این نسل باید «سلاح تقابُل را سوخت» و «راه تعامُل را آموخت»!
#شفیعی_مطهر
------------------------------
بُحران: آشفتگی و تغییر حالت،تغییر حالت ناگهانی مریض تبدار
فُقدان: از دست دادن،گم کردن،گم شدن
عقال: زانوبند،سربند،مهارکننده
مَهد: گاهواره،زمین پست و هموار
کان: مرکز معدن احجار و فلزات،خاستگاه
حِرمان: بازداشتن،منع کردن،نومیدی،بی بهره ماندن
تقابُل: روبه روشدن،روبه روی هم واقع شدن
تعامُل:با یکدیگر کارکردن،همکاری
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد612 )
«لایزال» یا رو به «زوال»؟!
من «دلِ زیبا» و «خوشگل فریبا» را دیدم
ولی نه به «خوشگل فریبا»،که به «دل زیبا» دل بستم؛
زیرا هر آنچه «زیبا» و «فریبا»است،
«هماره خوب» و «همواره محبوب» نمی ماند؛
امـا آنچه «خوب» است و «محبوب» ،
«هماره زیبا» است و «همواره باصفا»!
از همه باید «گسست» و به چیزی «دل بست»،
که «لایزال» است ،نه رو به «زوال»!
#شفیعی_مطهر
-----------------------------
لایزال: زوال ناپذیر،بی زوال،جاوید،ابدی
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد608 )
همبستگی اجتماعی
من «زمستان شهر» و «یلدای دهر» را
«بسی بَرد» و «بسیار سَرد» دیدم؛
اما آن گاه که حقیقت را «دقیق ترکاویدم»،
«عمیق تر بر خود لرزيدم»؛
زیرا نه «پارسایی را حسّاس» دیدم
و نه «گرمايي را احساس» كردم
كه «همگان را پند» و «همگنان را به يكديگر پيوند» دهد!
همبستگی اجتماعی،«پایه ای استوار» و «سرمایه ای ماندگار» است.
باید بکوشیم تا این «سرمایه»،«لایه لایه»
«در حال زایش» و «در کمال افزایش»باشد!
#شفیعی_مطهر
-----------------------------
بَرد: سرما،سردی،ضد گرما
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
وب نامه شفیعی
مطهر و
آدرس
modara.LoxBlog.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.