هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 966) 

 

«حیای بینش» در «حیات آفرینش»

 

 «شبنم شرمِ بُلبُل» بر «گونه نرمِ گُل»

تجلّی «حیای بینش» است در «حیات آفرینش».

 انسانی که خود را به زیور «شرم و حیا نمی آراید»،

قطعاً «خطِّ خطا می پیماید». 

برای «جوانِ شریف» و «انسانِ حَنیف»، 

«شرم،شرفی شایسته» است و «آزرم،هدفی بایسته». 

«حیا،حُرمتِ حیات» است و «پروا،پروانه نجات».  

«شرم ،حافظی استوار» و «آزرم،محافظی ماندگار» است، 

که «هماره و همیشه»،«انسانِ خردپیشه» را 

از «پستی ها» و «سرمستی ها» نگه می دارد. 

 

#شفیعی_مطهر

-------------------------- 

حنیف: راست ، مستقیم،ثابت و پایدار در دین،پاک نهاد

آزرم: شرم،حیا،نرمی،رفق،شفقت،بزرگی و شرف و عزّت و حُرمت

پروا: صبر و قرار،آرام،شکیبایی،طاقت،میل و رغبت،توجه،بیم و ترس

پروانه: اذن،اجازه،جواز،حکم،فرمان

  

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : پنج شنبه 31 خرداد 1397 | 6:17 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 965)  

 

  «سیری به سوی زوال»یا«مسیری به کوی کمال»؟!

 

«زایش و ‌رویش» و نیز «مرگ و میرش»، 

نه «رَوَندی کاهنده»، که «فَرایَندی فَزاینده» است. 

به دیگر سخن، مرگ و میرایی نه «سیری به سوی زوال»، 

که «مسیری به کوی کمال» است. 

 «سیر و سفرِ انسان» از «جَنین تا جَنان» 

از پلی می گذرد به نام «جهانِ ملموس» و «دنیای محسوس». 

ما لحظه «ترکِ این سرای بیگانه» و «درکِ آن مَاوای جاودانه» را «مرگ» می نامیم! 

در حالی که این «دنیای فُرودین» نسبت به «سرای جنین» 

«بسی بزرگ تر» و «بسیار سترگ تر» است. 

به همین نسبت «دنیای باقی» نسبت به این «سرای فانی»، 

«بسی ستُرده تر» و «بسیار گُسترده تر» است. 

این «نکته حکیمانه» را چه زیبا می سراید «مولانای فرزانه»: 

مرگ اگر مرد است گو نزد من آی
تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ
من از او جانی ستانم جاودان
او ز من دَلقی ستاند رنگ رنگ 

 

#شفیعی_مطهر 

--------------------------- 

 دلق: خرقه، پوستین، جامه درویشی، لباس ژنده 

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : چهار شنبه 30 خرداد 1397 | 6:53 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 964) 

 

 «بهترین مدیر» و «برترین امیر» 

 

 «توانِ تصمیم گیری» و «میزانِ مشورت پذیری» 

و نیز «گامِ شجاعانه» و «اقدامِ خردمندانه» 

در «شکوفایی استعدادها» و «رویارویی با رویدادها» ،

 کلیدِ «عظمتِ رهبری» و «مدیریتِ بهره وری» است. 

«بهترین مدیر» و «برترین امیر»، 

کسی است که «جمعی پراکنده» را دورِ «شمعی برازنده»گِرد آورد 

و با مدیریت مدارا، آنان را «سامان» و «سازمان» بخشد. 

...و بدترین مدیر کسی است که با «شایستگان درآویزد» و با «بایستگان بستیزد»،

در نتیجه «سامانی توانمند» و «سازمانی ورجاوند» را 

با «بی بصری» و «تنگ نظری» فروپاشد.

چه زیبا «می فرماید» پیامبر اکرم(ص) آن جا که «زبان می گشاید»: 

«خَیرُالوُلاتِ مَن جَمَعَ المُختَلِف وَ شَرُّالوُلاتِ مَن فَرَّقَ المُوتَلِف». 

 

 #شفیعی_مطهر 

------------------------- 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : سه شنبه 29 خرداد 1397 | 6:47 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 956)

 

«واقعیّتِ روشن» و «حقیقتِ مُتقَن»


همه خود را «پیراسته از رذایل» و «آراسته به فضایل» می دانیم.

تا کسی «اِکسیرِ غیب» نداند، خود را «اسیرِ عیب» نمی داند. 


عیب، «ضعفی گران» و «نقصی عیان» است که فقط دیگران دارند.


زیرا هر کسی ضعف های خود را «کمال» و نقص هایش را «جمال» می داند.

ما باید این «واقعیّتِ روشن» و «حقیقتِ مُتقَن» را بپذیریم،

که هیچ انسانی نه «دانای غیب» است و نه «مُبرّای از عیب».

انسان آن گاه عیب خود را «می پذیرد» و شیوه اصلاح خود را «فرامی گیرد»، 

که این «نظر» را «باور» کند،

که هیچ انسانی نه «کامل» است و نه «واصل»،

بل که همه در «سیر تکامُل» و «مسیر تعامُل» هستیم.

 

#شفیعی_مطهر

---------------------------------

مُتقَن: محکم استوار

تعامُل: با یکدیگر کارکردن،رفتار متقابل

مبرّا: تبرئه شده، کسی که پاک از تهمت است

واصل: رسنده، کسی که به هدف رسیده است

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : دو شنبه 21 خرداد 1397 | 5:44 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 


 

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 955)

 

 «داشت» یا «برداشت»؟!

 

خوشبختی نه یک «اساس»،که یک «احساس» است!

چه بسیار انسان هایی که دارای «پول بسیار» و «تیول بی شمار» هستند،

امّا به جای «احساس خوشبختی»،«هَمّاسِ سختی» هر لحظه 

آنان را «بیشتر می افسُرَد» و «پَریشتر می پژمُرَد» .

نیز بسی «فَرناسِ فرودست» بدون «احساسِ شکست»،

«روزن های بسته را می گشایند» و با «تن های خسته راه می پیمایند»!

در زندگی آن چه مهم است،نه «داشت»،که «برداشت» است!

 

#شفیعی_مطهر

--------------------------------- 

تیول: ملک و آب و زمینی که در قدیم پادشاه به کسی واگذار می کرد که از درآمد آن زندگی کند

هَمّاس: شیر درّنده،بسیار درهم شکننده 

پریش: پریشان،پریشیده،پراکنده،متفرق

فَرناس: غافل ،نادان،خواب آلود

 برداشت: درک،فهم،فهم خاص از یک پدیده

 **************************************

برای نخستین بار در تاریخ ادبیات پارسی منتشر شد

بازنویسی همه قصه های ناب «کلیله و دمنه» برای جوانان و نوجوانان ایرانی و پارسی زبان

240 صفحه ،قیمت روی جلد: 15هزار تومان

برای تهیه با شماره های زیر تماس بگیرید تا برایتان ارسال شود:

02144642331

09123491190

----------------------

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : یک شنبه 20 خرداد 1397 | 5:17 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 953)

 

«تعادل بهار» در «تکامل رفتار»



 

 «سرمای زمستان، لرزاننده» است و «گرماي تابستان ،سوزاننده»، 

ولی «تعادل بهار» و «تحوُّل روزگار»  

«روياننده» و «برانگیزاننده» است.

 هماره «تعادل، رويشگر» است و «افراط و تفريط، ويرانگر». 

«غنچه های داد» و «شکوفه های استعداد»،

نه در «سرمای تُندروی» می شکفند و نه در «گرمای کُندروی»! 

بلکه این غنچه ها در «بهار عدالت می رویَند» و در «روزگار کرامت می بویَند».

نادان،«سیرِ حیات» و «مسیرِ ممات» را

یا «بسی تُند» می پیماید یا «بسیار کُند».

او با «تخیُّل،یگانه» است و با «تعادُل،بیگانه».

چه زیبا فرمود «امیر بیان» و «مولای متّقیان»:

«لایُرَی الجاهِلَ اِلّا مُفرِطاً اَو مُفَرِّطاً».

رهرو آن نیست که گَه تُند و گَهی خسته رود

رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود 

بیاییم «تعادل بهار» را در «تکامل رفتار» تبلور بخشیم.

 آن گاه می بینیم که «نسیم بهارآفرین» از «چشمه سار بهشت برین»،

«پر و بال می گشاید» و «ترانه وصل و وصال می سراید».

از هر «ذرّه زمین» و هر «لحظه زمان» رایحه عشق می تراود

و ما می توانیم «شکوفه های بهار» را از «شاخسار روزگار» بچینیم

و «طراوت بهار» را با «حلاوت رفتار» جاودانه سازیم.

 

#شفیعی_مطهر

--------------------------------

افراط: زیاده روی،تندروی،از حد درگذشتن

تفریط: کوتاهی کردن در کاری،کُندروی،تلف کردن مال،ضایع کردن

داد: قانون،عدل،انصاف،مقابل ظلم و ستم

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : جمعه 18 خرداد 1397 | 6:18 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

  دل ديدني هاي شهر سرب و سراب

 

    (به بهانه فرارسیدن شب هاي قدر)

 

 امام صادق(ع) : هنگامي كه روزه هستي، بايد گوش و چشم تو از حرام ، و باطن و تمام اعضاي بدنت از زشتي ها روزه باشد. 

 

من ماه مبارك رمضان را ماهي ديدم كه سرآغازش رحمت، ميانه اش مغفرت و پايانش رهايي از آتش دوزخ بود.

     من رمضان را ماه انفجار نور دیدم و فصل سبز سرور. 

من شکم و شهوت را زمینی ترین اندام ها دیدم و چون آن دو اندام را روزه دار دیدم ،از هرزه گردی هاي دیگر اندام ها چون چشم،گوش، زبان و...بر خود لرزيدم. 

 من رمضان را بهار دل ديدم و شب هاي قدر را فصل فضائل. اين فصل با رويت هلال آغاز مي شود؛ اما فصل بهار دل ها نه با رويت هلال كه با تحول در حال آغاز مي گردد.  

 من بهار رمضان و شب هاي قدر را چون نسيمي ديدم كه نه تنها خاك را ، كه افلاك را حيات مي بخشد. نسيم سحرگاهانش مشكبار است و شميم شامگاهانش خوشگوار.  

  من در رگ های هر شب رمضان بويژه در شب هاي قدر ، نور نيايش را جاري ديدم. در انبان هر لحظه عطري از عشق نهفته و غنچه اي از شوق شكفته است. نسيم رمضان بهارآفرين است و عطرآگين. نسيمش نرم خيز است و شميمش ، مشكبيز. 

 من در شب هاي قدر از حنجره هر پنجره آواي تلاوت قرآن را مي شنوم كه در كوچه ها عطر معنويت مي پراكند. بر شاخساران گلدسته ها گل تكبير مي شكفد و سينه سياه ظلمت را مي شكافد. از ساقه ترد لحظه ها جوانه هاي سبز عرفان و شكوفه هاي سرخ ايمان مي رويد. 

 

#شفیعی_مطهر

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : پنج شنبه 17 خرداد 1397 | 12:2 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 952)

 

«جذرِ امید» یا «بذرِ تردید»؟! 

 

در بازارِ «شهر سرب و سراب» و در این دورانِ «قهر آب و آفتاب»،

به جای «تربیت و تهذیب»،«فقر و فرق و فریب»،

«رایج ترین سکّه» و «رفیع ترین سبیکه» است.

در یک قرارداد «خودسرشته» و «نانوشته» ،

همه برای اسارت یکدیگر «یوغ می جویند» و به همدیگر «دروغ می گویند».

اینان به قدری «بدخواه» و دُژآگاه» اند،

که از سرِ کلاه داران «کلاه برمی دارند» و بر سرِ «بی کلاهان می گذارند»!!

  این «خوی پلید» و «هیاهوی شدید»،

در دل ها به جای «جذرِ امید»،«بذرِ تردید» کاشته است.

همه در آتشی «می سوزند»،که خود «می افروزند».

آن که «غم را برمی گزیند» و «جهنّم را می آفریند»،

نه «خدای رحمان»،که «انسانِ نامهربان» است. 

 

#شفیعی_مطهر

-------------------------------

جذر: بیخ، ریشه،اصل

فرق: تفاوت،جدایی،تبعیض

سبیکه: نقره گداخته،تکه سیم یا زر،شمش طلا یا نقره

یوغ: چوبی که هنگان شخم زدن زمین روی گردن جفت گاو می گذارند و گاوآهن را به آن می بندند

دُژآگاه: بداندیش،بددل،بدخو،تندخو،نادان و بی تربیت 

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : پنج شنبه 17 خرداد 1397 | 5:33 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 951)

 

«بینش ویژه» و «گزینش آویژه»!

 

من «بذر هر باور» و «جذرِ هر هنر» را 

که نه تنها در «بسترِ طاهِر»،که حتی در «خاکسترِ خاطِر» افشاندم، 

«هالی از واقعیت» و «نهالي از حقيقت» را 

در آن «بذر باور» ،«بارور» ديدم.

در هر «مذهبِ آسمانی» و «مکتبِ انسانی»،

«رگ هایی از حقیقت» و «رگه هایی از واقعیت» دیده می شود.

«واقعیتِ حق» و «حقیقتِ مطلق»،

تنها در «ذاتِ لایزال» و «ثباتِ بی زوال» است.

همه آن چه در «اذهان بشر» به صورت «نقد و نظر» وجود دارد، 

تنها«بخشی از حقیقت» و «رَخشی از واقعیت» را دربردارد. 

حقیقت، «بارقه ای مجرَّد» و «شارقه ای از خرد» است، 

که هر کس از آن «بینشی ویژه» و «گزینشی آویژه» دارد. 

بنابراین هیچ انسانی «عقلاً نباید» و «شرعاً نشاید»، 

که «باورِ عقلی» و «نظرِ نقلی» خود را  

«حقیقتِ مطلَق» و دیگران را «احمق» بپندارد! 

 

#شفیعی_مطهر

-------------------------

آویژه: ویژه،خاص،خالص

جذر: بیخ،ریشه،اصل

هال:قرار،آرامش،،آرام،صبر و شکیبایی

رَخش: روشنی،پرتو،شعاع،درخشندگی،انعکاس نور

 بارقه:  ابر برق دار،برق زننده،درخشنده

مجرَّد: منزّه از مادّه

شارقه(شارق): برآینده،تابنده،تابان و درخشان،آفتاب،خورشید هنگامی که برآید

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : چهار شنبه 16 خرداد 1397 | 6:17 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 950)

 

«نیوشیدن ندای فطرت»و«نوشیدن گوارای طینت»

 

   «عواطف انساني» و «لطایف آسمانی» در ژرفاي وجودِ انسان ها 

مُبتني بر «فطرت و فضيلت» و روييده بر «باورِ طينت» است.

انسان حتی در اوجِ چيرگي «خشم و خشونت» در جبهه هاي «جنگ و جنايت» 

نيز نمي تواند «نداي فطرت» را نشنود و «سيماي فضيلت» را نبيند.  

 گاه ممکن است «سیمای انسانیت» در زیر «غبارِ غفلت» 

«نهان» و «پنهان» شود،

ولی هیچ گاه در «وجود»،«نابود» نمی شود.

«نیازهای فطری» ، «رازهای عِطری»است،

و چون «شیدی رخشان» و «خورشیدی درخشان»،

گاه ممکن است در زیر «ابرِ شعار» و «جبرِ روزگار»

از «دیده ها نهان» و در میان «پدیده ها پنهان» شود،

ولی سرانجام«شید نشاید که نشتابد» و «خورشید نباید که نتابد»! 

«فطرت اصیل» در وجود هر انسان«چه بخیل و چه نبیل» وجود دارد.

افرادِ «شیّاد» و «بدنهاد»،

سیمای زیبای این «سرشته لاهوتی» و «فرشته ملکوتی» را

در زیر «بارِ خس» و «غبارِ هوس»

«می پوشانند» و به آن زهرِ مرگ «می نوشانند».

بیاییم هماره برای«نیوشیدن ندای فطرت» و «نوشیدن گوارای طینت»،

«گوشی شنوا» و «هوشی پویا» داشته باشیم!

 

#شفیعی_مطهر

------------------------------ 

نیوشیدن: شنیدن، گوش کردن،گوش فرادادن

طینت: خلقت، سرشت، خوی، جبلّت

شید: نور،روشنایی،آفتاب

نبیل: مرد نجیب و شریف،دانا و هوشیار 

خَس: خار،خاشاک،مردم پست و فرومایه و ناکس و زبون

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : سه شنبه 15 خرداد 1397 | 5:5 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 949)

 

«تحجُّر» یا «تفکُّر»؟!

 

 من دو چیز را «پنهان» و «بی پایان» دیدم : 

یکی «نهایتِ جهان» و دیگری «حماقتِ انسان» . 

ممکن است روزی عمر جهان به «کفایت» و «نهایت» برسد،

ولی حماقت انسان،«قاموسی بی پایانه» است و «اقیانوسی بی کرانه» .

مردمی که «درک» را «ترک» می کنند

و «توحید» را نیز بر پایه «تقلید» می پذیرند،

 «با شعور می ستیزند» و «از نور می گریزند»!

اینان «ریشه روشنایی» و «اندیشه شکوفایی» را برمی کَنَند

و «تحجُّر» را بر «تفکُّر» برمی گزینند!

آیا هیچ «اندیشه ای» و «خردپیشه ای»،

می تواند این همه «حماقت» را «طاقت» 

و برای این همه «بلاهت»،«شباهت» بیاورد؟!

آیا هیچ «آدم دانا» و «قلم توانا» می تواند 

این گروه را بهتر از این «تعریف» و «توصیف» کند؟

وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ ﴿۱۷۹،اعراف﴾

و محقّقا بسیاری از جنّ و انس را برای جهنّم آفریدیم ، چه آن که آن ها را دل هایی است بی ادراک و معرفت ، و دیده هایی بی نور و بصیرت ، و گوش هایی ناشنوای حقیقت ، آن ها مانند چهارپایانند، بلکه بسی گمراه ترند ، آن ها همان مردمی غافل اند.

 

#شفیعی_مطهر

---------------------------------

 تحجُّر: سنگ شدن،سخت شدن،دُگماتیسم

کفایت: بس شدن ،کافی بودن،تمام شدن

قاموس: دریا،دریای عظیم،میانه دریا

بلاهت: نادانی،کودنی،ضعف عقل

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : دو شنبه 14 خرداد 1397 | 5:23 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

فرقِ عدالت شکافت!

علي(ع) امشب با خون سرخ خويش، به هنگام سحر، هنگامه ديگر آفريد. 

او با ترنّم ترانه تنهايي،سرود سبز رهايي را براي زنجيريان خاك سرود. 

او در خاك و خون خُفت و گل عدالت در خون او شكُفت. 

شهادتش شب هاي قدر را قدر بخشيد و گفتمان حُرّيّت انسان را بر صدر نشانيد. 

با شهادت علی نه تنها «خرقِ انسانیّت»،که «فرقِ عدالت» شکافت!

سوگ سرخ علي(ع) را تسليت مي گويم.


#شفیعی_مطهر

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 

 


موضوعات مرتبط: روزنوشت

تاريخ : دو شنبه 14 خرداد 1397 | 5:15 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 947)

 

«گران ترین» و «رایگان ترین» کالا!

 

«گران ترین» و در عین حال «رایگان ترین» کالا

 در «بُنیانِ بینش» و «جهانِ آفرینش»،وقت است! 

 وقت،«عیار زندگی» و «معیار ارزندگی» است.

زندگی چون «برگی لطیف» و «گلبرگی ظریف» است،

امّا «داسِ مرگ» ناگهان «هراسِ گلبرگ» را درو می کند.

«گران ترین گوهر» و «شایگان ترین جوهر»،

اگر «تلف» و تبدیل به «خَزَف» شود،

«قابلِ یافت» و «شاملِ بازیافت»است،

امّا «گوهر زمان» و «جوهر جان»،

اگر «اِسراف» یا «اِتلاف» شود،

دیگر نه «مکانِ ارزیابی» دارد و نه «امکانِ بازیابی»!

زیرا «ثانیه ها»،«المُثنّی» ندارد!

 

#شفیعی_مطهر

-----------------------------

خزف: سفال،ظرف گلی

 

کتاب های زیر از همین قلم منتشر شد:

1- دل دیدنی های شهر سرب و سراب، جلد سوم،

288 صفحه قیمت روی جلد: 10 هزار تومان

2- کلیله و دمنه،بازنویسی همه قصه ها به زبان روز برای جوانان،

240 صفحه ،قیمت روی جلد: 15هزار تومان

3- شورا،مشورت و مشارکت از دیدگاه امام علی(ع)،(چاپ دوم)

88 صفحه ،قیمت روی جلد :5هزار تومان

مرکز پخش در تهران: خ انقلاب،روبروی دانشگاه تهران،بین خ رازی و خ دانشگاه،انتشارات علوم بنیادی

تلفن: 66973659  - 66973774

برای تهیه بیش از 10جلد با شماره های زیر تماس بگیرید تا برایتان ارسال شود:

02144642331

09123491190

-------------------------------------------

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : شنبه 12 خرداد 1397 | 5:4 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 


 

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 946)

 

«ذاتِ ارزنده» و «صفاتِ برازنده»!

 

آیا ما «مردُم» کمتر از «گندُم» هستیم؟

چون او را «زیرِ خاک» و «اسیرِ مَغاک» کنند،

«امیدوارانه می رویَد» و راهِ رشد را «عاشقانه می پویَد»!

چون او را با «ضرباهنگِ آب»،زیر «سنگِ آسیاب»می فشارند،

 با کمی «گارد» تبدیل به «آرد» می شود.

چون او را «می سایند» ، بر بهایش «می افزایند».

چون بر او آب «ریزند» و با آن «بیامیزند»،

«خمیری چسبنده» و «اِکسیری ارزنده» می شود.

آن گاه که آتش «می افروزند» و او را «می سوزند»،

نه با «سودایی سوخته»، که با «سیمایی برافروخته»،

برای بشر «خوب تر» و «مطلوب تر» می شود.

و چون او را «با زبان بچشند» و «به زیر دندان بکشَند»، 

به «انسان،جان»می بخشد و به «جان،جهان» را!

انسان نیز اگر دارای «ذاتی،ارزنده» باشد و «صفاتی،برازنده»،

در «گردونه هستی» از هر «آزمونه پَستی»،

«سرفراز» و «بی انباز» به درمی آید .

 

#شفیعی_مطهر

-------------------------------

مغاک: گودال،گود،جای گود

گارد: پاسبانی، پاسداری، نگهبانی ،مراقب پاسدار،نگهبان

اکسیر: کیمیا، جوهری که ماهیت جسمی را تغییر دهد، مثلا مس را طلا کند

سودا :هوا و هوس،عشق و جنون

انباز:حریف،همباز،شریک،همتا

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : جمعه 11 خرداد 1397 | 5:1 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 944)

 

«خردِ زُلال» یا «عددِ سال»؟!

 

چه بسیار افرادی که در «گشتِ زمین» و «گذشتِ زمان»

«موی را به سپیدی برف» و «روی را به سیاهی شَنگَرف» درآورده اند،

امّا دریغ از انباشتنِ «خوشه ای از حکمت» و «توشه ای از معرفت»!

 عمر، «حُبابِ برف» است و زمان، «آفتابِ شِگَرف»،

اگر از «لحظه لحظه» و «لمحه لمحه»آن،

«سود نجوییم» و راه آن را «با فَرنود نپوییم»،

«قطره قطره مرگ»،«ذرّه ذرّه این تگرگ» را

«بی بهانه آب» می کند و «بی رحمانه به سراب» تبدیل می کند.

بدین گونه «عمر بر باد» می رود و «زندگی از یاد»!

 برای ارزیابی انسان آن چه مهم است «ارزندگی خرد» است،نه «زندگی اَبَد»،

زیرا بزرگی به «خردِ زُلال» است،نه به «عددِ سال».

 

#شفیعی_مطهر

----------------------------------------

شَنگَرف: سولفور جیوه،یک نوع سنگ معدنی

شگرف: عجیب، نیکو و خوش آیند،کمیاب و بی نظیر در خوبی و زیبایی

لمحه: یک بار نگریستن،با شتاب به چیز ی نظرکردن

فرنود: دلیل،برهان،حجت

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : چهار شنبه 9 خرداد 1397 | 5:5 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 943)

 

«فرمانِ دَنی» و «نافرمانی مدنی»  

 

,
 

در جامعه با «اَعمالِ منفور» و «اِعمالِ سانسور»،

«اندیشه ها را به بند» و «خردپیشه ها را به کمند» بکشد،

در این جا «نافرمانی مدنی» در برابرِ «فرمانِ دَنی»،

از حقوقِ مسلّمِ «شهروندانِ آگاه» و «ورجاوندانِ فرگاه» است.

کسانی «عطای طغیان را می چشند»،که «عصای عصیان را برکشند».

هر گاه در جامعه «شیوع خلاف» به «موضوعِ اختلاف» تبدیل شود،

«فصلِ ختام» و «اصلِ اختتام»،رای و نظر مردم است.

این مردم اند که به «گاهِ خطر»،«سخنِ آخر» را بیان می کنند.

«بستنِ دهان» و «شکستنِ بنان»مردم 

به بهانه «عدم بینش» در «موسم گزینش»،

نه تنها به «نفیِ نبوغ»،که به «عدم بلوغ» ایشان می انجامد.

 

#شفیعی_مطهر

----------------------------------

 دَنی: ذلیل،فرومایه،پست و حقیر

طغیان: از حد خود درگشتن،از اندازه تجاوزکردن،گردنکشی،گستاخی

عصیان: ترک طاعت،نافرمانی،عدم انقیاد،سرپیچی

ختام: پایان،انجام،پایان امری یا چیزی

اختتام: به پایان رسانیدن،خاتمه دادن،ختم کردن

بنان: انگشتان،سرانگشتان(شکستن بنان:شکستن قلم و جلوگیری از نوشتن)

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : سه شنبه 8 خرداد 1397 | 5:4 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 942)

 

انسانِ «رسول» و «مسئول»

 

من هر «انسان» را در «سپهر زمین و زمان»

«رسول» و در برابر رسالت خود،«مسئول» می دانم.

او تا آن جا که «می داند» و «می تواند»،

باید در «نارِ واهی بسوزد» و «نورِ آگاهی بیفروزد».

هیچ انسانی بدونِ «دلالتِ آسمانی» و «رسالتِ انسانی» آفریده نمی شود.

او نخست باید خود را «بسازد» و سپس به اصلاح جامعه «پردازد».

انجام این رسالت،نباید به نفیِ«آبادیِ جهان» و «آزادیِ انسان» بینجامد!

این رسالت نه «باوری را تحمیل» می کند و نه «داوری را،تحمُّل»!

رسالت هر انسان ،«روشنگری» است،نه «تاجوَری». 

هر «انسانِ دلسوز» در «جهانِ امروز»،

«ناره ای مقدَّر» است و «مناره ای منوَّر».

هر که خواهد از روشنایی این نور «راه پوید» و «همراه جوید». 

او «با نور می آمیزد» و «با زور می ستیزد».

 «با داد کار» می کند و «با بیداد،پیکار».

«نظرِ او صائب» است و «منتظرِ مصائب»،

امّا گره هر گونه «سختی» و «شوربختی» را

با سرانگشتِ«خودارزی» و «خردورزی»می گشاید.

امید که «گُفتمانِ رسالت ها» به «درمانِ رذالت ها»بینجامد!

 

#شفیعی_مطهر

------------------------------

نار: آتش

واهی: سست، فروهشته، بی بنیان،کهنه و پوسیده

تاجور:ناجدار،پادشاه،صاحب تاج و تخت

ناره: زبانه ترازو یا قپّان

مقدَّر: سرنوشت،آنچه تقدیر شده،نصیب و قسمت

صائب :راست و درست، حق و رسا 

مصائب: جمع مصیبت، سختی ها و رنج ها، اندوه ها ،غم ها

گفتمان:منظومه یا مجموعه نظری خاص در دوره ای خاص،مبحث

 -------------------------------------------

 

کتاب های زیر از همین قلم منتشر شد: 

 

 

1- دل دیدنی های شهر سرب و سراب، جلد سوم،

288 صفحه قیمت روی جلد: 10 هزار تومان

 

2- کلیله و دمنه،بازنویسی همه قصه ها به زبان روز برای جوانان،

240 صفه ،قیمت روی جلد: 15هزار تومان

 

3- شورا،مشورت و مشارکت از دیدگاه امام علی(ع)،(چاپ دوم)

88 صفحه ،قیمت روی جلد :5هزار تومان

 

مرکز پخش در تهران: خ انقلاب،روبروی دانشگاه تهران،بین خ رازی و خ دانشگاه،انتشارات علوم بنیادی

تلفن: 66973659  - 66973774

 

برای تهیه بیش از 10جلد با شماره های زیر تماس بگیرید تا برایتان ارسال شود:

02144642331

09123491190

---------------------------------------------

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : دو شنبه 7 خرداد 1397 | 5:28 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 940)

 

«خردمندترین» و «ورجاوندترین»انسان کیست؟

 

من «داننده اَلَستی» و «آفریننده هستی» را دیدم،

که با خود «غَور» و با من «شَور» می کرد.

او می گفت :همه انسان ها به جای «هماوردی» پر از «تفاوت های فردی» هستند.

می خواهم همه هستی را «درهم ریزم» و ریز و درشت را «با هم بیامیزم»

و از نو انسانی بیافرینم که هم در «جمال» و هم در «کمال» ،مطلق باشد.

اکنون در این«گردونه»به دنبال «انسانی نمونه» می گردم،

که از همه «کامل تر» و «عاقل تر» ،

و «پیراسته از همه رذایل» و «آراسته به همه فضایل» باشد.

حال آیا تو چنین کسی را «می شناسی»؟ و از معرفی او «نمی هراسی»؟ 

به نظر تو «خردمندترین» و «ورجاوندترین»انسان کیست؟

من همه انسان ها را «دیدم» و با خود «اندیشیدم»،

هیچ کس را از خود «بالاتر» و «والاتر» ندیدم!!

لذا باطناً با «رعایتِ خودمداری» و ظاهراً با «نهایتِ خاکساری» خود را معرفی کردم!!

 خدا چون این سخن را «شنید»،«به شدّت خندید» !

وقتی «علّت خنده» بر این «بنده شرمنده» را پرسیدم،گفت:

آخر این سوال را از هر انسانی پرسیدم،همین پاسخ را داد!!!

همه انسان ها خود را در «عقل به کمال» و در «شکل به جمال» می دانند!!

 

#شفیعی_مطهر

----------------------------------------------

غَور: فروشدن،فرورفتن در امری،،به دقت نگریستن و تفکّرکردن

هماورد: حریف ،هم نبرد

گردونه: چرخ ،ارابه، گاری،فلک،هر چیز که می گردد

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : شنبه 5 خرداد 1397 | 4:35 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 


 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 939)

 

«تحمُّل» و «تحمیل»!

 

در هر جامعه چه «کافته» و چه «توسعه یافته»،

«حاکمانِ روز» و «سیاستمدارانِ پیروز»،

«عُصاره ذات» و «عَصیره صفاتِ» مردم آن جامعه هستند.

«برایندِ رنگ» و «فرایندِ فرهنگِ» مردم هر جامعه  

در سیمای حاکمان آن نه تنها «تبلوُر»،که حتّی «تکثُّر» می یابد. 

حاکمان توسّط مردم یا «دیده» و «برگزیده» شده اند

و یا با «زورِ تفنگ» و «سانسورِ فرهنگ»، 

عقول را «تعطیل» و سُلطه خود را بر مردم «تحمیل» کرده اند! 

در هر دو صورت اینان برای مردم «امیرانی شایسته» و «مدیرانی بایسته» اند؛

زیرا اگر حاکمان «اهلِ تحمیل»اند،مردم نیز «مهلِ تحمُّل» اند!

تا «تحمُّلِ زور» نباشد،«تحمیلِ ثُبور» تحقّق نمی یابد!

زور تا «زمینه تحمُّل نبیند»،«گزینه تحمیل را برنمی گزیند»!

اگر در جامعه ای حاکمان،«سور را سانسور»می کنند

و «سر را به زیرِ ساطور» می برند،

این مردم اند که «سر به زیر» دارند و «پای در قیر»! 

 حاکمانی که «بدونِ کفایت» بالا رفته اند،

«بدونِ جنایت» پایین نمی آیند!

 

#شفیعی_مطهر

----------------------------------------- 

کافته: شکافته، ترکیده

عُصاره: شیره،افشره،چکیده هر چیز فشرده شده

عَصیره: شیره و چکیده چیزی

مَهل: آهسته کارکردن،نرمی و آهستگی

ثُبور: هلاک شدن،هلاک،وای

سور: جشن،مهمانی،جشن عروسی

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : جمعه 4 خرداد 1397 | 5:21 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |