هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 996)

 

«گُسلِ طُغیان» و «عللِ عِصیان»!

 

انقلاب ها بیش از آن چه «مولودِ خیزشِ خیرآفرینِ» مردم باشد،

«معلول کُنِشِ ننگینِ» حاکمان است!

هر«انقلاب» هر چند «کم التهاب»، 

برای مردم «بسیار پُرهزینه» و «واپسین گزینه» است.

انقلاب برای مردم «تحتِ ستم» در هر گوشه «عالَم»،

آن گاه بر مردم «تحمیل» و به خشونت «تبدیل» می شود،

که حاکمان همه راه های «دستاویز» و «مسالمت آمیز» را

با «حیله آشوب» و به «وسیله سرکوب»،

به روی مردم «حقجوی» و «پُرتکاپوی» می بندند

و مردمِ «گرفتارِ شُقوق» برای «احقاقِ حُقوق»  

گزیری جز «پیشتازی» حتّی به «قصدِ براندازی» ندارند!

«حاکمانِ هوشیار» و «فرمانروایانِ زیرَکسار»،

با گسترشِ آزادیِ «بیان» و «بنان» ، 

با هر «بهانه» برای هر «رسانه»،

می کوشند «گُسلِ طُغیان» و «عللِ عِصیان» مردم را 

پیش از «تحقُّقِ وقوع» و از «طُرُقِ مشروع» شناسایی و درمان کنند!

 هر خودکامه «جهان بین» که سرگذشتِ«خودکامگان پیشین» را

«بخواند» و خود را به جای او «بنشاند»،

امید است که بتواند از «سرشتِ شوم» و «سرنوشتِ محتوم»،

خود را «برهاند» و به ساحلِ نجات «برساند»!

 

 #شفیعی_مطهر

-------------------------------------- 

گُسل: شکاف،بریدگی

التهاب:زبانه کشیدن آتش،برافروختن

دستاویز: وسیله،بهانه،هر چیزی که آن را وسیله قرار دهند

گرفتار شُقوق: دچار پراکندگی،متفرّق

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : یک شنبه 31 تير 1397 | 6:35 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 995)

 

«بَرَهوتِ زمین» و «مَلَکوتِ برین»

 

زندگی «لذّت آفرین» است و مرگ یک «آروین».

آن،«دوست داشتنی» است و این،«آرامش انگاشتنی». 

تنها چیزی که «شر» و «رنج آور» است،

«مرحله انتقال» و «فاصله انفصال» است.

مرگ،نه «فازِ نابودی»،که «آغازِ بهبودی» است.

 مرگ،پُلی است بین «فصلِ کِشت» و «وصلِ بهشت»!

دفتر عمر «چه حق و چه ناحق» هر روز «ورق» می خورَد،

و جوانان را «پیر» و پیران را «زمینگیر» می کند.

 آن که از «آبشارِ زمین» و «جویبارِ زمان»،

«زلالِ کمال»می نوشد،قطعاً مقامِ تماشای «جمالِ ذوالجلال» را درمی یابد!

چُنین کسی از عمر خود «سود جُسته» و جان در زُلال جانان «شُسته»!

برای او مرگ،پرواز از «بَرَهوتِ زمین» به «مَلَکوتِ برین» است!

 

#شفیعی_مطهر

----------------------------------

بَرَهوت: بیابان گرم و ناخوش و بی آب و علف

مَلَکوت: عالم فرشتگان،بزرگی و چیرگی و قدرت و عظمت و سلطه آسمانی

آروین: تجربه،آزمایش،امتحان

انفصال: جداشدن،جدایی،گسستگی

فاز: تغییر،تبدیل،تحول،تغییر تدریجی،مرحله،حالت،نمود

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : شنبه 30 تير 1397 | 7:5 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 994)
 

 

«مایه ترس» یا «سرمایه درس»؟! 

 

 هیچ تغییری بدون «درد و رنج» و «سختی و شکنج» نیست. 

گاهی این درد و رنج ،«کُند» است و گاهی «تُند»! 

گاه «رام و آرام» است و زمانی «مدام و درام» ! 

ولی در هر حال «لازمه تغییر» در «هاضمه تدبیر» ، 

  «پذیرشِ درد» در «نمایش یک نبرد» است . 

 هر تغییر هم «فازِ کندن» دارد و هم «فرازِ آکندن»!

انسان برای «ایجاد تغییر» و «امتدادِ تنویر»،

باید «درایتِ اعتراف» و «نهایتِ انعطاف» را داشته باشد.

برای «پیرایشِ گناه»،نخستین گام،«پذیرشِ اشتباه»است

و پذیرشِ اشتباه به «مناعتی ژرف» و «شجاعتی شگرف» نیاز دارد!

گاه برای «نیل به سعادت» باید از «میل به عادت» 

دل «بکَنَد» و دل را از ارزش های تازه «بیاکَنَد»! 

اشتباه برای خردمند نه «مایه ترس»،که «سرمایه درس» است.

گاه «خطا و آزمون» از «خطِّ خون» می گذرد،

ولی در عرصه خطا و آزمون از هر «عبارت» باید «عبرت» گرفت

و از هر «اشارت»،«بشارت»!

 

#شفیعی_مطهر

-----------------------------------

درام: نمایشی که هم غم انگیز باشد و هم خنده دار

 فاز: مرحله،حالت

فراز:جمله،عبارت،کلام

آکندن: پُرکردن،انباشتن

مناعت: پایداری و استقامت داشتن،بلندنظر و عالی طبع بودن

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : جمعه 29 تير 1397 | 5:19 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 993

 

 «سبزکیشی» و «آزاداندیشی»

 

جامعه ای که از شهروندان آن به جای «تفکُّر» و «تدبُّر»،

 «طاعت» و «اطاعت» می خواهند،

آن جامعه نه در «عهد قَجَر»،که در «عصر حَجَر» بسر می بَرَد!

اگر چه بیشتر مردم، «فرجاد» و «باسواد» باشند!

هر «انسانِ خردمند» و هر «جامعه ورجاوند»،

در بستر «سبزکیشی» و «آزاداندیشی» 

می تواند «باکمال ببالد» و «با استدلال بسگالد».

روشنفکر،کسی است که «تحلیل و آگاهی» دارد،نه تنها «تحصیل دانشگاهی»!

روشنفکر هم «قدرت» را نقد می کند و هم «سُنّت» را.

آن را از «ریشه» و این را با «اندیشه»!

او تنها «توده» را «ستوده» می داند.

«سلاحِ»او،«اصلاح» است

و در این «قاموسِ پریشانی» و «اقیانوسِ طوفانی»،

تنها «بَلَمِ او»،«قَلَمِ او» است!

 و «پاروی او»،«بازوی او»!

 

#شفیعی_مطهر

----------------------------------------

قَجَر: قاجار،خاندان سلطنتی قاجاریه

عصر حَجَر: دوره ای از ماقبل تاریخ که انسان ابزارهایی خشن و ناصاف از سنگ می ساخت

فرجاد: فاضل ،دانشمند

سگالیدن: اندیشیدن،فکرکردن،رای زدن

توده: عامه مردم،انبوه مردم

سلاح: آلت جنگ،جنگ افزار،جمع: اسلحه

قاموس: دریا،میانه دریا،دریای عظیم

بَلَم: زورق کوچک،قایق کوچک 

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : پنج شنبه 28 تير 1397 | 5:12 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 992)

 

«پاک زیستن» و «باادراک نگریستن»! 

 

من شهری را دیدم که همه مردم آن «می لنگند» و با یکدیگر «می جنگند».

اینان کسی را که«راست راه می پوید» و «بی کم و کاست سخن می گوید»،

«نژندِ بیمار» و «نیازمندِ تیمار» می پندارند. 

در اینجا بیماری را «هنجار» و سلامت را «نابهنجار» می دانند.  

در نتیجه هر «زشتی را زیبا» و هر «پلشتی را فریبا» می نامند

و این «شعارِ هنجار» را «با افتخار جار» می زنند!

در این جا بنا بر یک قراداد «نهشته» و «نانوشته»،

همه انگار «یوغ می جویند» و به همدیگر «دروغ می گویند».

راستی نه «مهادِ آزادگی»،که «نمادِ سادگی» است.

چه سخت است در اینجا «پاک زیستن» و «باادراک نگریستن»!

...و ارزش انسانیّت انسان چون «شمع،سوختن» است و در «جمع،افروختن»!

 

#شفیعی_مطهر

----------------------------------------

نژند: اندوهگین، افسرده، پژمرده،سرگشته، خشمگین

تیمار: پرستاری و نوازش و مراقبت،غمخواری،دلسوزی 

هنجار: راه ، طریق، راه و روش، راه راست، جاده، طرز و قاعده

پلشتی: پلیدی، آلودگی، چرکینی

جار: بانگ، فریاد، داد

هشتن: گذاشتن، فروگذاشتن، رهاکردن،(نهشته: فروگذاشته،نادیده انگاشته)

یوغ: چوبی که هنگام شخم زدن زمین روی گردن جفت گاو می گذارند و گاوآهن رت به آن می بندند

مهاد: بساط، بستر،مهد

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : چهار شنبه 27 تير 1397 | 6:53 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 991)

 

«قُلّه قناعت» و «قلعه مناعت»

 

 من پرندگانی را دیدم «انبوه» و فارغ از هر «اندوه»،

نشسته بی هیچ «سار و سختی» بر «شاخسار درختی» .

پرندگان در «خیالِ نشستن» بودند و شاخه در «حالِ شکستن»،

امّا هیچ یک از پرندگان نه از «افتادن» می ترسیدند و نه از «جان دادن»،

زیرا اتّکای آنان به «پر و بال» بود،نه به «شاخسارِ نهال».

کسی که «دامنه خودباوری» و «گردنه خداداوری» را بپیماید،

به «قُلّه قناعت» و «قلعه مناعت» دست می یابد.

او نه به «کسی احتیاج دارد» و نه به «خَسی خراج می گزارد».

«انسان خرداندیش» به «توش و توانِ خویش» اعتماد دارد

و «توش گران» خود را بر «دوش دیگران» نمی گذارد.

بیاییم «خویش را بسنجیم» و از «دگراندیش نرنجیم»،

و بفهمیم که «کیستیم» تا بتوانیم روی پای خود «بایستیم»!

 

#شفیعی_مطهر

--------------------------------------------

سار: رنج،آزار،محنت،درد،غصه

خراج: مالیات زمین و درآمد

خراجگزار: مالیات دهنده(خراج می گزارد: باج می دهد)

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : سه شنبه 26 تير 1397 | 6:7 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 990)

 

«گفتن» یا «شنُفتن»؟!

 

برای انسانِ «خردمند» و «ورجاوند»

بهتر این است که با «دهانِ بسته» و «زبانِ خسته»

«گوشه عزلت گزیند» و در«پوشه مشقّت نشیند»

و در نظر همگان نه «موفّق»،که «احمق» به نظر برسد.

تا این که «دهان بگشاید» و «زبان بفرساید»

و همه بفهمند که «بحق»، «احمق»است!

 در تعامل با دیگران آن چه «دلیل می خواهد» و از «تحلیل می کاهد»،

«گفتن» است،نه «شنُفتن».

«استمداد از شنُفتن» بر «استعدادِ شکُفتن» می افزاید.

ولی آن گاه که «حق را پایمال» و «مُحِق را روانه سیاهچال» می کنند،

در آن جا «حق را نگُفتن» و «حقیقت را نهُفتن»،

«گناهی سنگین» است و «اشتباهی ننگین»!

آن جا باید «داد» را «اِمداد»

و بر سرِ «بیداد»،«فریاد» کرد!

 

#شفیعی_مطهر

-------------------------------

 ورجاوند: بلندپایه، ارجمند، برازنده

پوشه: پرده،هر چیزی که چیزی را بپوشاند،لفافه

استمداد: مددخواستن،یاری جستن،کمک خواستن

مُحِق: حق دار،صاحب حق

اِمداد: مددکردن،یاری دادن،کمک کردن

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : دو شنبه 25 تير 1397 | 6:17 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 989) 

 

«یار» یا «اغیار»؟!

 

  بهترین راه نومید کردن «اهریمن» و انتقام از «دشمن»، 

  «پوشیدن نگاه» است و «بخشیدن گناه».

همیشه هر «خشونت نخستین»،«رعونت پسین» در پی دارد.

بهترین راه «گسستن رشته خشونت» و «شکستن سرشته رعونت»،

«پیرایشِ زه» است و «بخششِ بزه».

«کینه،جنگ» می آفریند و «سکینه،فرهنگ»!

«انتقام بر آلام» می افزاید و «احترام بر قوام».

«احترام»،کینه توز را «رام» می کند

و «دُشنام»،دوست را «ناآرام»!

بیاییم بر «نرمی زبان» و «گرمی بیان» بیفزاییم،

تا از «اغیار»،«یار» بسازیم 

و از «بیعار»،«عار»!

 

#شفیعی_مطهر

------------------------  

سرشتن: آغشتن،خمیرکردن،خلق کردن

رعونت : احمق شدن،کم عقلی،یاوه سرایی

زه: چلّه کمان(انتقام)

 بزه: گناه ،خطا، جرم

 سکینه: وقار،طمانینه،مهابت،آرامش،آهستگی

قَوام: عدل،اعتدال،راستی،استواری و پایداری

اغیار: بیگانگان،دیگران،جمع غیر

بیعار: کسی که از هیچ عیبی ننگ نداشته باشد،بی شرم،بی حیا

عار: شرم داشتن،ننگ داشتن

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : یک شنبه 24 تير 1397 | 6:37 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 988)

 

«دعای خیر» و «ادّعای غیر»

 

من «بنده» ای «شرمنده» را دیدم که به خدا گفت:

 اگر «سرشت» و «سرنوشت» مرا تو نوشته ای، پس چرا دعا کنم؟

 خدا پاسخ داد:

 شاید «هِشته» و «نوشته» باشم،

که هر چه تو «دعا» و «تمنّا» کنی!

 بنابراین «دعای خیر» درباره «ادّعای غیر»،

می تواند «آینده را بیاراید» و «آلاینده را بپیراید».

 

#شفیعی_مطهر

-----------------------------

سرشت: خوی، نهاد، طینت، فطرت

هشتن: گذاشتن،فروگذاشتن، رهاکردن

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : شنبه 23 تير 1397 | 7:41 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 987)

 

«فکر» یا «ذکر»؟! 

 

 «متحجّران سنگواره» و «متعصّبان پُر انگاره»

  از «پندارهاي شوم» و «انگارهای موهوم» ، 

«بُت واره هايي خالی» و «رخساره های خیالی» می سازند

و از آن ها «خودآگاه می ترسند» و آن ها را«ناخودآگاه می پرستند»!

اينان هر «خطّي را خطا مي پندارند»

و هر «انديشه اي را بي ريشه مي انگارند».

 جز «بافته های سخیف» و «یافته های اراجیف»،

هیچ «منطق عقلی» و «حقایق نقلی» را نمی پذیرند!

«خودارزی را فُسیل» و «خردورزی را تعطیل» کرده اند! 

«دهانی گُسسته» دارند و «اذهانی بسته»!

از شنیدن هر سخن منطقی «می پریشند»،

امّا لحظه ای «نمی اندیشند».

به جای «فکر»،فقط «ذکر» می کنند،

آن هم نه با «تنقیح»،که فقط با «تسبیح»! 

و نه با «زمزمه جان»،که با «لقلقه زبان»!

 از هر «اندیشه نو به شدّت برمی آشوبند» 

و هر «خردپیشه پیشرو را با حدّت سرمی کوبند»!

«باورهای دینی شان،تلقینی» و «جهان بینی شان تا نوکِ بینی» است.

آنان «شخص شان حقیر»است و «شخصیّت شان قابل تحقیر»!

انسان، با «تکریم،کریم» می شود و با «تحقیر،حقیر»!

اینان «رغبتِ دیدن» و «زحمتِ اندیشیدن» را به مُرادها وانهاده اند

و خود «مَهلِ مُرید»اند و «اهلِ تقلید»!

 

#شفیعی_مطهر

-------------------------------------------

متحجّر: سنگ شده،دُگم

متعصٌب: کسی که در کاری تعصبب و جانبداری بی جا نشان دهد

انگاره: پندار،تصور،فکر و خیال،افسانه،سرگذشت

رُخساره: رخ، روی، چهره، صورت، سیما

سخیف: سُست، سبک، ضعیف، ناقص، سبک عقل

اراجیف: سخنان بیهوده،اخبار دروغ و بی اصل

فُسیل: سنگواره

تنقیح: پاکیزه کردن،خالص کردن،اصلاح کردن کلام از عیب و نقص

لَقلَقه: بانگ لک لک،بیهوده گویی 

حدّت: تنذی،تیزی،خشم،غضب،برندگی

مُراد: مقصود،منظور،پیشوا

مَهل: نرمی و آهستگی

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : جمعه 22 تير 1397 | 12:48 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 986)

 

«فریب تعصُّب» و «آسیب تصلُّب»


برخی «باغبانان پویا» و «دهقانان کوشا»،

  «سيب» خود را «بی آسیب» می پندارند

و سیب های دیگران را پر از «آفت» و غیرقابل «ضیافت»می دانند.

اینان سیب باغ خود را «بهترین» و «برترین» سیب دنیا می نامند؛

بدون اين كه ديگر سيب ها را «ديده» يا «چشيده» باشند.

...و چه بسا باورمندان «فریفته» و «خودشیفته»،

«نظرها» و «باورها»ی خود را «دُرُست ترین»

و دیگر باورها را «سُست ترین» می پندارند!

بدون این که درباره باورهای دیگر «دانشی ویژه» یا «پژوهشی آویژه» داشته باشند.

خوشا انسان هایی که «گوهر باور» و «جوهر نظر» را 

از «فریب تعصُّب» و «آسیب تصلُّب» نگه می دارند.

چه «کلام حکیمانه» فرمود آن «امام جاودانه» علی(ع):

«کونوا نَقّادَ الکلام». نقدکننده هر سخن باشید.

 خردمند، عقلانی بودن هر سخن را نخست «پژوهش» و سپس «پذیرش»می کند.

او تنها باورهایی را می پذیرد که «عاقلانه» و «عادلانه» باشد.

 

#شفیعی_مطهر

---------------------------------

 تعصُّب: جانبداری غیرمنطقی از کسی یا از طریقه و مذهبی

تصلُّب: سخت شدن،سفت شدن

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : پنج شنبه 21 تير 1397 | 6:52 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

  

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 985)

 

«نقشِ ویژه» و «نقشه آویژه»

 

 خداوند،«كارگرداني حكيم» است و بندگانِ خدا ،«بازيگراني فهيم» ،

كه هر كس در «چکامه گزینش» و «نمايشنامه آفرينش»، 

«نقشي ویژه» را با «نقشه ای آویژه» بازي مي كند.

این نقشی است كه كارگردان برايش «نگاشته» و او را برای اجرا «گماشته» است. 

«گونه نقش» و «نمونه نقشه» مهم نيست، 

بل كه مهم اين است كه هر كس هر «نقشي» و «نقشه ای»، 

که بر عهده دارد،چقدر آن را «خوب» و «مطلوب» بازي مي كند.

 چه بر «باب» باشیم و چه «ارباب»،

باید نقش را خوب «ایفا» و «استیفا» کنیم!

باید چنان در صحنه «بدرخشیم» ،که همه بشریت را «نور و نوا بخشیم».

در این صورت است که «کاردانِ ازل» و «کارگردانِ لَم یَزَل»،

«تاجِ افتخار را بر سَرِ ما»می نهد و «دیباجِ ایثار را بر بَرِ ما» می کند.

 

#شفیعی_مطهر

------------------------------------

 آویژه: ویژه،خاص،خالص

چکامه: شعر،قصیده،چامه

باب: در،درِ خانه،دروازه

ایفا: وفاکردن به عهد،به سربردن پیمان ،به جاآوردن

استیفا: تمام فراگرفتن،تمام حق را گرفتن،طلب تمام کردن

ازل: همیشگی،دیرینگی،آنچه اول و ابتدا ندارد

لم یزل: بی زوال، پاینده ،جاودان، از صفات باری تعالی

دیباج: دیبا،پارچه ابریشمی

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : چهار شنبه 20 تير 1397 | 5:15 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 984)

 

«تراز خاشاک» یا «فراز افلاک»؟!

 

 من «کوه پیمایی نامجو» و «سنگ نَوَردی پُرهیاهو» را دیدم 

که چون بر فرازِ «نخستین قُلّه پَست» برآمد، 

بدون صعود به «بلندترين چكادِ دوردست»

در «سايه سارِ پيروزي» و «برخوردار از بهروزی»، 

بی خیال از «فراز و فرود آرميد» و از «ادامه صعود دست كشيد». 

او به هزينه كردن اين موفقيّت «پرداخت» ، 

در نتيجه چكادهاي بلندتر را «باخت».

آنان که در «کارِ زندگی» و «پیکارِ ارزندگی»،

در «نخستین خیز» به «فرودین خاکریز»، 

«دست می یایند» و «همان جا می خوابند»،

از «صعود به قُللِ رفیعِ کمال» و «ورود به محلِّ ترفیعِ جلال» بازمی مانند!

 این،«همّت های بلند»اند و «حمیّت های شکوهمند» ،

که بر «موجِ معراج می نشینند» و «اوجِ عروج را برمی گزینند».

در «چهرِ راز» و «سپهرِ پرواز»،

هم «مگسانِ دغلباز» هستند و هم «عقابانِ تیزپرواز».

اوجِ عروجِ اینان در «ترازِ خاشاک» است و آنان بر «فرازِ افلاک»!

 

#شفیعی_مطهر

----------------------------------------

تراز: سطح، ردیف، طبقه،(طراز،معرّب آن است) 

صعود:بالارفتن، برشدن

چکاد: قُلّه کوه،بلندترین نقطه کوه

فرودین: زیرین،پایینی،پست تر

حمیّت: مروّت،نخوت، غیرت، ننگ و عار

معراج: پلکان،آن چه به وسیله آن بالا روند

عروج: بالارفتن به بلندی برآمدن

چهر: چهره،سیما،صورت

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : سه شنبه 19 تير 1397 | 6:28 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 984)

 

«تراز خاشاک» یا «فراز افلاک»؟!

 

 من «کوه پیمایی نامجو» و «سنگ نَوَردی پُرهیاهو» را دیدم 

که چون بر فرازِ «نخستین قُلّه پَست» برآمد، 

بدون صعود به «بلندترين چكادِ دوردست»

در «سايه سارِ پيروزي» و «برخوردار از بهروزی»، 

بی خیال از «فراز و فرود آرميد» و از «ادامه صعود دست كشيد». 

او به هزينه كردن اين موفقيّت «پرداخت» ، 

در نتيجه چكادهاي بلندتر را «باخت».

آنان که در «کارِ زندگی» و «پیکارِ ارزندگی»،

در «نخستین خیز» به «فرودین خاکریز»، 

«دست می یایند» و «همان جا می خوابند»،

از «صعود به قُللِ رفیعِ کمال» و «ورود به محلِّ ترفیعِ جلال» بازمی مانند!

 این،«همّت های بلند»اند و «حمیّت های شکوهمند» ،

که بر «موجِ معراج می نشینند» و «اوجِ عروج را برمی گزینند».

در «چهرِ راز» و «سپهرِ پرواز»،

هم «مگسانِ دغلباز» هستند و هم «عقابانِ تیزپرواز».

اوجِ عروجِ اینان در «ترازِ خاشاک» است و آنان بر «فرازِ افلاک»!

 

#شفیعی_مطهر

----------------------------------------

تراز: سطح، ردیف، طبقه،(طراز،معرّب آن است) 

صعود:بالارفتن، برشدن

چکاد: قُلّه کوه،بلندترین نقطه کوه

فرودین: زیرین،پایینی،پست تر

حمیّت: مروّت،نخوت، غیرت، ننگ و عار

معراج: پلکان،آن چه به وسیله آن بالا روند

عروج: بالارفتن به بلندی برآمدن

چهر: چهره،سیما،صورت

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : سه شنبه 19 تير 1397 | 6:28 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 984)

 

«تراز خاشاک» یا «فراز افلاک»؟!

 

 من «کوه پیمایی نامجو» و «سنگ نَوَردی پُرهیاهو» را دیدم 

که چون بر فرازِ «نخستین قُلّه پَست» برآمد، 

بدون صعود به «بلندترين چكادِ دوردست»

در «سايه سارِ پيروزي» و «برخوردار از بهروزی»، 

بی خیال از «فراز و فرود آرميد» و از «ادامه صعود دست كشيد». 

او به هزينه كردن اين موفقيّت «پرداخت» ، 

در نتيجه چكادهاي بلندتر را «باخت».

آنان که در «کارِ زندگی» و «پیکارِ ارزندگی»،

در «نخستین خیز» به «فرودین خاکریز»، 

«دست می یایند» و «همان جا می خوابند»،

از «صعود به قُللِ رفیعِ کمال» و «ورود به محلِّ ترفیعِ جلال» بازمی مانند!

 این،«همّت های بلند»اند و «حمیّت های شکوهمند» ،

که بر «موجِ معراج می نشینند» و «اوجِ عروج را برمی گزینند».

در «چهرِ راز» و «سپهرِ پرواز»،

هم «مگسانِ دغلباز» هستند و هم «عقابانِ تیزپرواز».

اوجِ عروجِ اینان در «ترازِ خاشاک» است و آنان بر «فرازِ افلاک»!

 

#شفیعی_مطهر

----------------------------------------

تراز: سطح، ردیف، طبقه،(طراز،معرّب آن است) 

صعود:بالارفتن، برشدن

چکاد: قُلّه کوه،بلندترین نقطه کوه

فرودین: زیرین،پایینی،پست تر

حمیّت: مروّت،نخوت، غیرت، ننگ و عار

معراج: پلکان،آن چه به وسیله آن بالا روند

عروج: بالارفتن به بلندی برآمدن

چهر: چهره،سیما،صورت

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : سه شنبه 19 تير 1397 | 6:28 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 984)

 

«تراز خاشاک» یا «فراز افلاک»؟!

 

 من «کوه پیمایی نامجو» و «سنگ نَوَردی پُرهیاهو» را دیدم 

که چون بر فرازِ «نخستین قُلّه پَست» برآمد، 

بدون صعود به «بلندترين چكادِ دوردست»

در «سايه سارِ پيروزي» و «برخوردار از بهروزی»، 

بی خیال از «فراز و فرود آرميد» و از «ادامه صعود دست كشيد». 

او به هزينه كردن اين موفقيّت «پرداخت» ، 

در نتيجه چكادهاي بلندتر را «باخت».

آنان که در «کارِ زندگی» و «پیکارِ ارزندگی»،

در «نخستین خیز» به «فرودین خاکریز»، 

«دست می یایند» و «همان جا می خوابند»،

از «صعود به قُللِ رفیعِ کمال» و «ورود به محلِّ ترفیعِ جلال» بازمی مانند!

 این،«همّت های بلند»اند و «حمیّت های شکوهمند» ،

که بر «موجِ معراج می نشینند» و «اوجِ عروج را برمی گزینند».

در «چهرِ راز» و «سپهرِ پرواز»،

هم «مگسانِ دغلباز» هستند و هم «عقابانِ تیزپرواز».

اوجِ عروجِ اینان در «ترازِ خاشاک» است و آنان بر «فرازِ افلاک»!

 

#شفیعی_مطهر

----------------------------------------

تراز: سطح، ردیف، طبقه،(طراز،معرّب آن است) 

صعود:بالارفتن، برشدن

چکاد: قُلّه کوه،بلندترین نقطه کوه

فرودین: زیرین،پایینی،پست تر

حمیّت: مروّت،نخوت، غیرت، ننگ و عار

معراج: پلکان،آن چه به وسیله آن بالا روند

عروج: بالارفتن به بلندی برآمدن

چهر: چهره،سیما،صورت

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : سه شنبه 19 تير 1397 | 6:28 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 984)

 

«تراز خاشاک» یا «فراز افلاک»؟!

 

 من «کوه پیمایی نامجو» و «سنگ نَوَردی پُرهیاهو» را دیدم 

که چون بر فرازِ «نخستین قُلّه پَست» برآمد، 

بدون صعود به «بلندترين چكادِ دوردست»

در «سايه سارِ پيروزي» و «برخوردار از بهروزی»، 

بی خیال از «فراز و فرود آرميد» و از «ادامه صعود دست كشيد». 

او به هزينه كردن اين موفقيّت «پرداخت» ، 

در نتيجه چكادهاي بلندتر را «باخت».

آنان که در «کارِ زندگی» و «پیکارِ ارزندگی»،

در «نخستین خیز» به «فرودین خاکریز»، 

«دست می یایند» و «همان جا می خوابند»،

از «صعود به قُللِ رفیعِ کمال» و «ورود به محلِّ ترفیعِ جلال» بازمی مانند!

 این،«همّت های بلند»اند و «حمیّت های شکوهمند» ،

که بر «موجِ معراج می نشینند» و «اوجِ عروج را برمی گزینند».

در «چهرِ راز» و «سپهرِ پرواز»،

هم «مگسانِ دغلباز» هستند و هم «عقابانِ تیزپرواز».

اوجِ عروجِ اینان در «ترازِ خاشاک» است و آنان بر «فرازِ افلاک»!

 

#شفیعی_مطهر

----------------------------------------

تراز: سطح، ردیف، طبقه،(طراز،معرّب آن است) 

صعود:بالارفتن، برشدن

چکاد: قُلّه کوه،بلندترین نقطه کوه

فرودین: زیرین،پایینی،پست تر

حمیّت: مروّت،نخوت، غیرت، ننگ و عار

معراج: پلکان،آن چه به وسیله آن بالا روند

عروج: بالارفتن به بلندی برآمدن

چهر: چهره،سیما،صورت

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : سه شنبه 19 تير 1397 | 6:28 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 984)

 

«تراز خاشاک» یا «فراز افلاک»؟!

 

 من «کوه پیمایی نامجو» و «سنگ نَوَردی پُرهیاهو» را دیدم 

که چون بر فرازِ «نخستین قُلّه پَست» برآمد، 

بدون صعود به «بلندترين چكادِ دوردست»

در «سايه سارِ پيروزي» و «برخوردار از بهروزی»، 

بی خیال از «فراز و فرود آرميد» و از «ادامه صعود دست كشيد». 

او به هزينه كردن اين موفقيّت «پرداخت» ، 

در نتيجه چكادهاي بلندتر را «باخت».

آنان که در «کارِ زندگی» و «پیکارِ ارزندگی»،

در «نخستین خیز» به «فرودین خاکریز»، 

«دست می یایند» و «همان جا می خوابند»،

از «صعود به قُللِ رفیعِ کمال» و «ورود به محلِّ ترفیعِ جلال» بازمی مانند!

 این،«همّت های بلند»اند و «حمیّت های شکوهمند» ،

که بر «موجِ معراج می نشینند» و «اوجِ عروج را برمی گزینند».

در «چهرِ راز» و «سپهرِ پرواز»،

هم «مگسانِ دغلباز» هستند و هم «عقابانِ تیزپرواز».

اوجِ عروجِ اینان در «ترازِ خاشاک» است و آنان بر «فرازِ افلاک»!

 

#شفیعی_مطهر

----------------------------------------

تراز: سطح، ردیف، طبقه،(طراز،معرّب آن است) 

صعود:بالارفتن، برشدن

چکاد: قُلّه کوه،بلندترین نقطه کوه

فرودین: زیرین،پایینی،پست تر

حمیّت: مروّت،نخوت، غیرت، ننگ و عار

معراج: پلکان،آن چه به وسیله آن بالا روند

عروج: بالارفتن به بلندی برآمدن

چهر: چهره،سیما،صورت

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : سه شنبه 19 تير 1397 | 6:28 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

  

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 982)

 

«ژرف دیدن» و «شگرف اندیشیدن»! 

 

Image result for ‫شکستن سنگ با سر‬‎

من  «سري» را ديدم «سرسری»،

كه «سنگ ها را درهم مي شكست» ؛ ولي از «درك فرهنگ ها مي خَست». 

سری که می تواند سنگ را بشکند؛باید«بسی پَخت» باشد و «بسیار سَخت»؛ 

ولی ارزشِ سر نه به سختیِ «پوست»،که به محتوایِ «اوست». 

سری به همه سرها «می ارزد»،که «خرد می ورزد»! 

ارزش سر به «افکارِ مغز» است و «گفتارِ نغز». 

سر باید برای حلِّ کوه مشکلات «عمیق بیندیشد»،نه این که «با تحمیق بِپَریشَد». 

سنگ را نه با «سر»،که با «تَبَر» بهتر می توان شکست،

امّا با هیچ وسیله ای جز سر نمی توان «ژرف دید» و «شگرف اندیشید»!

 

#شفیعی_مطهر

------------------------------- 

سرسری: کاری که بی تامُّل و از روی سستی و سهل انگاری انجام داده شود،سخن یاوه و بیهوده

خَستن: آزردن،آزرده کردن،زخم کردن،زخمی شدن

پَخت: چیزی که لبه آن گِرد باشد و تیزی نداشته باشد

 پریشیدن: پریشان شدن،آشفته شدن،آشفتگی

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : یک شنبه 17 تير 1397 | 6:13 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 980

 

 «اِعراض» یا «اعتراض» ؟!

 

من جامعه اي را ديدم «کافته» و «توسعه نیافته».

كه همه «آموخته» و تجربه«اندوخته» بودند، 

که براي موفّقيّت بايد «دهاني بسته» و «دستانی شكسته» داشته باشند.

بايد با دهنه هاي آهنين «دهان ها را دوخت» 

و در برابر زورمندانِ حاكم، «سكوت را آموخت». 

در این جا راه راهیابی به «میزِ ریاست» و «مِهمیزِ سیاست»،

«دست بوسی» و «چاپلوسی» است.  

کسانی از «نفوسِ قبیله آدم»اند که «دستبوسِ قبله عالَم»اند!

هر که به «سلطان، نزدیک تر»،در «سُلطه، شریک تر»!

«سلامت در تسلیم» است و «اقامت در تعظیم»! 

مردم،«بندگانِ مکلَّف» اند،نه «شهروندانِ باشرَف»! 

هر «اعتراض» به «اِعراض»می انجامد 

و هر «انتقاد» به «انقیاد»!

هر که در برابر «بیداد» از «داد» گوید

و از «فریاد»،«یاد» کند،

«مُکافاتی سنگین» و «مُجازاتی ننگین» دارد.

...و در یک سخن «سلطان،خدایگان» است و «همگان،بندگان»اند!

 

 #شفیعی_مطهر 

-----------------------------------------  

اِعراض: روی گردانیدن،رخ برتافتن،نافرمانی،پشت کردن

کافته: شکافته،ترکیده،عقب مانده

 اِنقیاد: فرمانبرداری،خوار و رام شدن،گردن نهادن،مطیع شدن 

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : پنج شنبه 14 تير 1397 | 6:53 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 979) 

 

 مرگ، «داسِ دِروگر» یا «یاسِ مُعطَّر»؟!

 

من «واپسين تصوير دنياي دَيجور» را در «نصب آخرين سنگِ گور» ديدم.

 با مرگ از «سرایی خیالی» چشم می پوشیم 

و به «دنیایی عالی»دیده می گشاییم. 

این جا «سرای مَجاز» است و آن جا «دنیای راز». 

این جا گویی عمری در «خواب و خیال» بودیم و آن جا در «آفتاب کمال». 

این جا نه «خوشی ها» اصالت دارد و نه «ناخوشی ها»، 

امّا آن جا «کاشت ها» را «برداشت»می کنیم. 

اگر با «بینشِ ژرف»،جهانِ«آفرینشِ شگرف» را  

به درستی «بشناسیم»،از آن پس از هیچ رویدادی «نمی هراسیم». 

 «طوفانِ مرگ» چون «خزانِ برگ» است . 

هیچ برگی از درخت «نمی ریزد» و با خاک «نمی آمیزد»، 

مگر این که در بهاری «دیگر»،«باطراوت تر»، 

باز «می رویَد» و راه زندگی را دوباره «می پویَد».

«مرگ»، یک «برگ» از کتاب زندگی است. 

 مرگ،نه «داسِ دِروگر»،که «یاسِ مُعطَّر» است!  

 نه «مرگِ من» مهمّ است،نه «مرگِ تن»،

آنچه مهمّ است این است که «زنده باشیم»، ولی «ارزنده نباشیم» 

و در درون ما «سرشته ای به نام انسانیّت» 

و «فرشته ای به فرنام عقلانیّت» بمیرد!

 

#شفیعی_مطهر

-------------------------  

مَجاز: کلمه ای که در غیرمعنی حقیقی خود بکار رود،ضدّ حقیقت

دِروگر: دروکننده،دروکننده گندم یا جو یا گیاه دیگر 

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : چهار شنبه 13 تير 1397 | 11:2 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 978) 

 

 «خودکامه امیر» و «عامّه حقیر»! 

 

من زندانياني را ديدم «دون» و «زبون» ،

كه «ادامه حيات» و «برنامه نجات» را 

در «مرارت زندان» و «اسارت در بند گران» می پنداشتند!

اینان ،«رهایی از محبس» و «جدایی از قفس» را مرگ خود می انگاشتند! 

 سخت ترین «روش اسارت»،«پذیرش حقارت» است.

 آن که خود را «حقیر» و دیگری را بر خود «امیر» می داند، 

برای خود «حقارت را شایسته» و برای او ،«امارت را بایسته» می پندارد! 

رهایی چنین «اُسرایی» از دست چنین «اُمرایی» ، 

«کاری دشوار» و «ابتکاری قابل انکار» است. 

انسانِ «حقیر»،نه تنها خود را «اسیر» می داند، 

بلکه آمادگی دارد تا «تن به هر پستی» و «سر به هر سرمستی» بدهد! 

او از «تحریر می ترسد» و «زنجیر را می پرستد».  

انسان بدون کرامت نه «سهمی از انسانیّت»  دارد و نه «فهمی از عقلانیّت»! 

نه «تحسین را می سنجد» و نه از «توهین می رنجد»! 

 از «تردید می ترسد» و از «تهدید می هراسد». 

 یک «خودکامه امیر» می تواند بر میلیون ها «عامّه حقیر»، 

به آسانی «فرمان براند» و «جان بستاند»!  

  

#شفیعی_مطهر

-------------------------------   

عامّه:  همه ،مردم ،همه، همگان

دون: پست،خسیس،سفله،فرومایه

زبون: بیچاره، ناتوان، عاجز، خوار، زیردست

مرارت: تلخی،تلخ شدن

تحریر: آزادکردن،آزادساختن بنده 

سنجیدن: چیزی را با چیز دیگر مقایسه کردن،برابرکردن 

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : سه شنبه 12 تير 1397 | 7:37 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 977)

 

  «فهمِ عالی» یا «وهمِ خیالی»؟!

 

من هر «بيننده عادي» و حتّی هر «اندیشَنده انتقادی» را ديدم،

در رویاهای خود «می زیست» 

و دنيا را از وراي عينك پندارهاي خود «مي نگریست» .  

بدیهی است هر کس تفسیر خود را از جهان ،«فهمِ عالی»

و برداشت های دیگران را «وهمِ خیالی» می پندارد!

بنابراین هر کس باید به همه «نظرها» و «باورها» احترام بگذارد،

اگر چه آن ها را «سُست» و «نادُرست» بداند!

البته نقد هر «مکتب انسانی» و حتی «مذهب آسمانی»،

با «ابزار عقلانیت» و با «معیارِ عدالت» ،

«مُجاز» و حتّی «کارساز» است. 

«حق ترین مکتب» و «مطلق ترین مذهب»،

در «دنیای تجرُّد» حق است،نه در «سودای تفرُّد».

زیرا ممکن است از یک حقیقتِ واحد «پنداشت های ناهمگون» 

و «برداشت های گوناگون»وجود داشته باشد.

 

#شفیعی_مطهر

----------------------------

 تجرُّد: تنهایی،مجرّد بودن،دوری گزیدن از علایق دنیوی

سودا: خیال،(سودای تفرُّد: برداشت و تفسیر یک فرد از یک حقیقت)

تفرُّد: یکه و تنهابودن،برداشت فردی

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : دو شنبه 11 تير 1397 | 6:10 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 976)

 

«اساسِ سعادت»،«احساسِ قناعت» است! 

 

 چه بسيار انسان هاي «غافل» و «کاهل»، 

كه «داشته هاي ارزشمند را نمي بینند» 

و به «نداشته هاي خوشايند مي انديشند».

 «داشته ها» و «نداشته ها» هر دو نسبی اند،نه مطلق؛

بنابراین هیچ «گاه» حتّی هیچ «پادشاه»،

«داشته های بشکوه» و «انباشته های انبوه» را

نه «کافی» می داند و نه «وافی»!

بنابراین انسان هیچ گاه از بسیاریِ «داشته ها» و «انباشته ها» خشنود نمی شود.

تنها راهِ «خشنودی خاطر» و «بهبودی موثّر»، قناعت است.

تنها «اساسِ سعادت»،«احساسِ قناعت» است!

 

#شفیعی_مطهر

--------------------------------

 بشکوه: باشکوه، دارای شکوه ،باشوکت و هیبت

وافی: تمام و کامل

قناعت: راضی و خرسند بودن به قسمت خود،صرفه جویی

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : یک شنبه 10 تير 1397 | 6:33 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 975)

 

«پایداری» و «پیروزی»

 

 چه بسيار «دلاورانِ بِشکوه» و «پیکارگرانِ نستوه» ،

كه در لحظاتي «نا امید» و «دچارِ تردید» شدند،

که در «آستانه پیروزی» و «زمانه بهروزی» بودند.

لذا دست از «کار و پیکار کشیدند» و «گوشه عُزلت گزیدند»!

بنابراین کسی که «ایمان» و «اطمینان» دارد ،

که راه خود را نه «سُست»،که «دُرُست»برگزیده،

 در هیچ «زمان» و هیچ «مکان»

نه «هیاهویی در نبرد» را ترک می کند و ونه «رویارویی با هماورد» را!

 او «پس از هر شکست برمی خیزد» و «با هر بُن بست می ستیزد»!

همواره پیروزی از آنِ «مردی امیدوار» و «هماوردی پایدار» است،

که لحظه ای «بیشتر بپاید» و حریف را «بیشتر بفرساید»!

 

#شفیعی_مطهر

---------------------------

بپاید: پایداری کند

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : شنبه 9 تير 1397 | 8:32 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 974)

 

«تسلیم» یا «تصمیم»؟ 

 

  «هیچ راهی برای آغاز، دور» و «هیچ گاهی برای پرواز ، دیر»نیست . 

«رفتن را با هر گام» و «شكفتن را با وزش هر نسيم آرام» مي توان آغاز كرد.

 هر انسان قطعاً بسیار «فُرصت های سوخته» و «عُسرت های اندوخته» دارد؛ 

ولی همیشه جلوگیری از «زیان ها» و «خُسران ها»، 

آغازِ «روندِ سود» و «فرایندِ بهبود» است.

 بنابراین «افسوس خوردن» و «مایوس شدن»، 

نه «دردی را درمان» و نه «نبردی را آسان» می کند.

بیاییم از «فرصت سوزی ها» و «حَسرت اندوزی ها»،

به جای «ترس»،«درس» 

و به جای «تسلیم»،«تصمیم» بگیریم!

هیچ گاه برای «اتّخاذِ تصمیم» با «اعتمادِ صمیم» دیر نیست! 

 

#شفیعی_مطهر

-------------------------------- 

عُسرت: تنگی،سختی، دشواری، تنگدستی ،بی چیزی

حَسرت: افسوس خوردن،دریغ خوردن،دریغ،افسوس

صمیم: خالص،محض،اصل و خالص هر چیز

 -------------------------------

 

یک خواهش

 

چون جلد چهارم کتاب «دل دیدنی های شهر سرب و سراب» در شُرُف تدوین است،از همه مخاطبان فرزانه و فرهیخته این مجموعه خواهشمندم نقدهای ارزنده و سازنده خود را درباره این مجموعه حداقل در چند سطر مرقوم فرموده و در تلگرام به وسیله پی وی شخصی به من اهدا فرمایید تا در مقدمه آن کتاب با نام خود عزیزان درج شود.

 

پیشاپیش از لطف شما متشکرم!

 

شفیعی مطهر

-------------------------------------------------------------

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : جمعه 8 تير 1397 | 6:10 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

  

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 973)

 

  «جمعی بسوزیم» و «شمعی برافروزیم»!

 

Image result for ‫مجسمه های معروف دنیا‬‎

من تندیسی را دیدم «تراشیده از سنگ» و «ایستاده بر فرازِ اورنگ»؛ 

او سال ها بود كه «گران مي زيست» و افق هاي دور را «نگران مي نگريست».

او پاسدارِ «پيامِ پيشينيانِ پاك» بود و «کلامِ زمينيانِ خفته در خاك».

 انسان ها آفریده می شوند برای «زندگی جاودانه» و «ارزندگی بی کرانه». 

«قاموسِ زندگی» و «اقیانوسِ ارزندگی»، 

نه «کناره ای مسدود» دارد و نه «کرانه ای محدود». 

مرگ،«زیستی نوین» است،نه «نیستی بنیادین». 

انسان به اندازه ای که برای جامعه «مفید» باشد،«جاوید» می ماند. 

انسان برای جاودانگی نه به «تندیس» نیاز دارد و نه به «تدلیس»!   

تندیس،در «دیده ها» جای می گیرد،نه در «دل ها»!

آن که «دل ها را تسخیر» و «جان ها را تاثیر»می بخشد، 

«قِدّیس» است،نه «تندیس». 

بیاییم با «گفتارِ به گزین » و «رفتارِ خیرآفرین»، 

 «جمعی بسوزیم»، برای بشریت «شمعی برافروزیم»!

 

#شفیعی_مطهر

----------------------------------  

تندیس: تن مانند، پیکره، مجسمه، کالبد، تمثال

اورنگ: سریر ،تخت 

قاموس: دریا، میانه دریا، دریای عظیم

تدلیس: پنهان کردن و پوشاندن عیب،عیب خود را پنهان کردن،فریب دادن،عوام فریبی 

قِدّیس: پاک و منزّه،بسیار پارسا و مومن  

به گزین: به گزیننده،هر چیز بسیار نیکو و برگزیده،نیکوترین برگزیده

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : پنج شنبه 7 تير 1397 | 7:41 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

  

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 972)

 

 «خانه خدا»  و «آشیانه هُدا» 

 

Image result for ‫عکس قصرهای یخی‬‎

من کسانی را دیدم که در «عصرهای نوین»،«قصرهای یَخین»می ساختند! 

نه از «سنگ های سترگ»، که از «قطعه یخ های بزرگ». 

قصرهایی که با تابش «خورشیدِ فروزان» و «آفتابِ سوزان» ذوب می شد.

...و چه «مُتناظِر» دیدم این «مَناظِر» را

با برخی از «پرداخته های غافلانه» و «برساخته های جاهلانه» ! 

 «هر چه نپاید،دلبستگی را نشاید.» 

بر پایه این «پندِ کارساز» از «ورجاوندِ شیراز»، 

نه «قصرِ قیصر» جاودانه می مانَد،نه «فصلِ فیصل»! 

دل،«جاهی والا» دارد و «جایگاهی بالا». 

دل،«خانه خدا» است و «آشیانه هُدا». 

دریغ است که این «ودیعه الهی» و «بدیعه آگاهی»، 

برای برساخته ای «فانی»،«قربانی» شود!  

باید دل را با «ولای خالصانه» به «خدای جاودانه»داد. 

خدایی که نه «گسست» دارد و نه «شکست».

برای دل تنها «مایه بستگی» و «سرمایه وابستگی» 

«وجودِ ذوالجلال» است و «معبودِ لایزال»! 

 

#شفیعی_مطهر

-----------------------------------  

هُدا: راستی، رستگاری ،راهنمایی، راه راست

مُتناظر: نظیر یکدیگر،همانند

پرداختن: جلادادن و آراستن،ساختن،مرتب کردن،انجام  دادن 

فیصل: حاکم،قاضی  

ودیعه: سپرده شده، مالی که به امانت نزد کسی گذارند

بدیعه: تازه،نو،شگفت

ولا: محبت، دوستی، قرابت 

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : چهار شنبه 6 تير 1397 | 6:7 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 971

 

 «بنای طاقت» بر «بنیان صداقت»

 

من زوج هایی را دیدم که خورشید را «در آغوش مي فشُردند»؛ 

اما گرم كردن دل ها را «به فراموشي مي سپُردند».  

برای «ادامه زیستن» و «بابرنامه نگریستن»، 

هم «نرمی» لازم است و هم «گرمی». 

«گرمی برای دل» است و «نرمی برای حلِّ مشکل». 

همسران برای «تالیف قلوب» و «تلطیف محبوب» 

باید نسبت به یکدیگر «پشتگرم» و «دلگرم» باشند.

 «دوست داشتنِ محبوب» نباید تنها در «قلوب»محبوس باشد،

 بلکه باید «بر زبان، جاری» و «در بیان، تکراری» شود. 

تکرارِ راستینِ «کلماتِ عاشقانه» و «عباراتِ مهربانانه»، 

«کدورت ها را می زداید» و «عطوفت ها را می افزاید». 

خانواده نه «کوخی بی ستون»،که «کاخی چهل ستون» است، 

ولی این «طاق» تا زمانی «طاقت» می آورد، 

که «بنای طاقت» بر «بُنیان صداقت» استوار باشد. 

آن گاه که «رگی از ننگ» و «رگه ای از نیرنگ» بدین کاخ راه یابد، 

همه «ستون ها درهم می ریزند»و همه «قانون ها از خانه می گریزند» ! 

 

#شفیعی_مطهر 

--------------------------------- 

 طاقت: قدرت،توانایی،بردباری،تاب و توان،تاو

تالیف: دوستی کردن،الفت دادن،دمسازکردن

کوخ: خانه بی پنجره، خانه ساده میان کشتزار

طاق: سقف خمیده،سقف قوسی شکل 

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : سه شنبه 5 تير 1397 | 6:42 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

  

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 970) 

 

«ابزارِ نوین»،ولی با «افکارِ دیرین»! 

 

من در «جهانِ امروز»،«انسانِ دیروز» را دیدم 

با «چشمی نگران» و «روحی سرگردان». 

او «با هر آرزویی می زیست» و «به هر سویی می نگریست» . 

 او همه «افزارهای رفاه» و «ساز و کارهای همراه» را داشت،ولی مرفّه نبود! 

او همه «آهنگ های شاد را می شنید» و «ضرباهنگ های آزاد را می دید» ، 

ولی نه «اساس شادی» می دید و نه «احساس آزادی» می کرد! 

او هم «مال» داشت و هم «امیال»، 

ولی نه از «مال» به «آمال» می رسید و نه از «امیال» به «مَآل»!   

او همیشه «با پویایی می دَوید»،ولی «به جایی نمی رسید». 

زیرا او با «افکاری دیرین» می کوشید «ابزاری نوین» بسازد! 

برای «زندگی امروز» باید «به روز» بود! 

 

#شفیعی_مطهر

----------------------------- 

مَآل: عاقبت(خوش) 

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : دو شنبه 4 تير 1397 | 6:51 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 969) 

 

 «نور گریزی» و «شعور ستیزی»!

 

من در ورای ده ها «چشم بند» و صدها «پای بند»، 

«اندیشه هایی گران» و «چشم هایی نگران»را دیدم.

 هر انسان از «گنجینه فهم»،یک «گزینه سهم» دارد! 

فهم،«جویباری روان» و «آبشاری ریزان» است. 

هر کس از زلال آن «به بازه عقلش می نوشد» 

و «به اندازه نقلش می نیوشد».  

فهم،«آفتابی درخشان» است و «مهتابی تابان»! 

نمی توان جلوی این «چشمه نور» را با «کرشمه سانسور» گرفت!

می توان «دهان ها را بست» و «قلم ها را شکست»، 

ولی نمی توان «اندیشه» را برای «همیشه» سرکوب کرد! 

می توان جلوی «دیدن» را گرفت،ولی «فهمیدن» را هرگز! 

می توان «گفتن» را ممنوع کرد،ولی «شکفتن» را هرگز! 

می توان «شعار» را سرکوب کرد،ولی «شعور» را هرگز! 

می توان «دیدن» و «شنیدن» را «سانسور کرد»، 

ولی نمی توان از «خطِّ بیداری» و «شطِّ هشیاری»،«عبور کرد»!  

می توان «زبان» را برید،ولی «بیان» را هرگز!

«لال گفتن» و «زلال شکفتن» ، 

«موهبتی الهی» و «مرحمتی نامتناهی» است. 

بنابراین چه «نادان» و «ناتوان» اند، 

آنان که از «نور می گریزند» و با «شعور می ستیزند»! 

 

#شفیعی_مطهر 

--------------------------- 

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : یک شنبه 3 تير 1397 | 7:29 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 968)

 

«جسور» یا «مجبور»؟! 

 

 «اختلافِ نظر» و «انحرافِ باور» 

در «جوامعِ انسانی»،حتّی در «شرایعِ آسمانی»،

لازمه «اندیشیدن» و «ژرف دیدن» است.

  فقط در دو جامعه به طور کامل «یگانگی باور» و «وحدت نظر» وجود دارد

و حتّی ذرّه ای «خلاف» و «اختلاف» در باورها دیده نمی شود،

آن دو، «جامعه گورستان» است و «جامعه گوسپندان».

(اِختلافِ عُلَماءِ اُمَّتی رَحمَه)  

این جوامع استبدادی است که یک نفر «به جای همه» و «برای همه» 

هم «می اندیشد» و هم «تصمیم می گیرد».

البته چنین جمعی را نه «جامعه انسانی»،که «مجموعه حیوانی»می توان نامید!

 برای آزاداندیشی،باید «شجاعتی ژرف» و «شهامتی شگرف» داشته باشیم.

بیاییم «جُراتِ آزاداندیشی» و «جسارتِ سبزکیشی»را برگزینیم؛

بیاییم در «آفرینش نظر» و «گُزینشِ باور»،

«جسور» باشیم،نه «مجبور»!

 حتّی در صورت لزوم «متفاوت با جماعت» و «متخالف با جمعیت»!

 

#شفیعی_مطهر

---------------------------

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : شنبه 2 تير 1397 | 7:20 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |