دل دیدنی های شهر سرب و سراب (296)

 

من بدن انسان را بزرگ ترين زندان در درازاي زمان و پهناي زمين ديدم ، زيرا ميليون ها سلول زنده و یاخته ارزنده دارد.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

من در اين شهر سرب و سراب و جامعه جعل و جهل و جار و جنجال های بی جواب تنها  درمانگر  همه كمي ها و كاستي ها را اداره آمار ديدم !!


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

 من ريشه هاي نهال مهر و محبت را در ژرفاي جان و عمق اذهان چنان استوار ديدم كه احساس كردم حتی ضعيف ترين محبت از كم حافظه ترين ذهن زدوده نمي شود.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

 من رنج ها و سختی ها را برای بشر بهترین یار و یاور دیدم به شرطی که انسان بداند و بتواند از آن ها به خوبی سود جوید و راه بهره وری را بپوید.

 تصاویر دختری زیبا که شیطان پرست شد ! 

من سرهای پر باد دیروز را در دست های آزاد امروز دیدم؛ سرهايي كه به جاي داشتن مغز و بيان سخنان نغز، تنها سمند كام مي راندند و بذر ابهام مي افشاندند.

ادامه دارد...

                          شفیعی مطهر

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : شنبه 28 ارديبهشت 1392 | 6:29 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

 دل دیدنی های شهر سرب و سراب (295)

 

من کودکی از تبار مردان فردا را دیدم که چون اسارت در بند اندیشه های انگاره و افکار سنگواره را برنمی تابید، قاب زمان را درهم شكست و رشته های اسارت را از هم گسست.

 

من انسان هاي كامياب و سالكان شاداب را ديدم كه رهايي از دره بدبختي ها را در پيكار با صخره سختي ها مي ديدند. 


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

من در شهر سرب و سراب تنها زباله هايي را قابل بازيافت ديدم كه در زباله داني تاريخ ريخته بودند!!


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

من آن قدر نرخ رياكاري را بالا ديدم كه نرخ بيكاري را پوشش مي داد.به ديگر سخن تنها عامل كاهش نرخ بيكاري ،افزايش نرخ رياكاري بود.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

من گوهر حكمت را چنان در درياي محبت آفرينشگر حكيم متبلور ديدم كه بارها خدا را سپاس گفتم كه برخي از دعاهايم را مستجاب نكرده است. 

ادامه دارد...

                               شفیعی مطهر

 

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : پنج شنبه 26 ارديبهشت 1392 | 5:14 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


  دل دیدنی های شهر سرب و سراب (294)

 

 

من زماني را ديدم كه گنجشگ ها را رنگ مي كردند و به جاي قناري مي فروختند، ولي اكنون هوس را رنگ مي كنند و به جاي عشق مي فروشند.آن روزها مال باخته مي شديم و اين روزها دل باخته!


 من هرگز در میان موجودات آفریده ای را ندیدم که برای کبوتر شدن آفریده شده باشد، ولي کرکس شود.
این خوي و خصلت در میان هیچ یک از آفريدگان نیست مگر آدمیان !
( با الهام از سخن ویکتورهوگو )

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org



من نگهبانان هر چیز را که بیشتر ديدم ، نگه داريش را استوار تر يافتم ،مگر “راز” را که نگه دار آن هرچه زیادتر باشد ، حفظ آن دشوارتر و عمق آن آشکار تر مي شود . . .
(با الهام از سخن افلاطون)

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

 

من در بستر بینش و دفتر آفرینش  یک قانون طبیعی را حاکم دیدم  با این مضمون که به هر موضوعی فکر کنید، به سمت شما جذب خواهد شد.

 

من در این دیار سرب و سراب کسانی را آزاد از قاب نقاب و رها از فریب سراب دیدم که نه امیدی به وعده دارند و نه بیمی از وعید.

ادامه دارد...

                             شفیعی مطهر

 

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : سه شنبه 24 ارديبهشت 1392 | 6:51 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

 دل دیدنی های شهر سرب و سراب (293)

 

 

من رای دادن مردم را ديدم كه چیزی را تغییر نمی‌داد،بنابراين فهميدم در شهري كه آزادي نيست،اگر راي دادن چيزي را تغيير مي داد،اجازه راي  دادن را به مردم  نمي دادند.

(با الهام از سخن مارك تواين)

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

من مشکل دنیا را در این ديدم که احمق ها کاملاً به خود یقین دارند، در حالی که دانایان، سرشار از شک و تردیدند !(با الهام از سخن برتراند راسل) 

 گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

من حکیمی سیاستمدار را دیدم که مردم را نه با عینک سیاست که با مردمک مروت می نگریست.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

من در این شهر دیدم هر کس روی پای خود می ایستد و بالا می رود، هزاران نفر به او آويزان مي شوند تا او را پايين بياورند؛ در حالي كه در آن سوي درياها هزاران نفر مي كوشند تا يكي را بالا ببرند تا بر بالاي او ببالند.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

من آینده را پنهان و خدا را عیان دیدم. مهم نیست. مهم این است که خدا راه را می بیند و من خدا را ....و همین کافی است.تا دستم در دست اوست، همه چيز نيكوست.

ادامه دارد...

                             شفیعی مطهر 


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

 

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : دو شنبه 23 ارديبهشت 1392 | 6:35 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

 دل دیدنی های شهر سرب و سراب (292)

من نسل خود را شرمنده ترين نسل هاي تاريخ ديدم، زيرا ما نتوانستيم امانتي را كه از نياكان خود گرفتيم، آن را امانتدارانه به نسل بعدي تحويل دهيم.

 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org 


من آفرينش جهان را توسط خداوند در چند روز ديدم، بنابراين آموختم كه نمي توانم همه چيز را در يك روز به دست آورم.(با الهام از سخن چارلی چاپلین)

 

من دست ارنستو چه گوارا را ديدم و بوييدم. دستش بوي گل مي داد؛ بنابراين او را به جرم چیدن گل محکوم کردند...اما هیچ کس فکر نکرد که شاید یک گل کاشته باشد.

 


من آینده را ديدم،اما ندانستم چرا بهترین روزهای عمر را براي دیدارش حرام کردم؟

(با الهام از سخن حسين پناهي) 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

 من اندوهگین ترين اشخاص را كسي ديدم كه از همه بیشتر می خندد!

 (با الهام از سخن ژان پل سارتر)

ادامه دارد...


                             شفیعی مطهر


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

...و در ادامه مطلب تکمله های استاد باقری:

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : شنبه 21 ارديبهشت 1392 | 6:24 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

 

 

 

 

 
 
 

 دل دیدنی های شهر سرب و سراب (291)

 من سرگذشت آدم را دیدم و احساس کردم اگر من هم جای او بودم، میوه ممنوعه آگاهی را می چیدم و بهشت سراسر رفاهي را به لقمه اي از آگاهي مي فروختم.
 
من نغمه پردازی و عشقبازی بلبل  را در سراپرده گل نشانه نوآموزی او در مکتب عشق دیدم؛ زيرا پروانه ، پير ميكده عشق در راه معشوق جان مي سپارد و دم برنمي آرد.....پس هنر عشق جان را سوختن است و لب را دوختن!
 

 
من ارتباط جهانی اینترنت را پنجره ای برای رهایی از جمود و رشته ای از امتداد وجود شهروندان هزاره سوم دیدم. 
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

من  دوست داشتن دوستانم را بدون  علت عاجل و برآمده از ژرفای دل دیدم؛ زيرا محبتی که علت داشته باشد، یا احترام است یا ریا . . .

(با الهام از سخن لامارتين، شاعر فرانسوي)

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

من گرفتن آزادی را از مردمی که نمی خواهند برده بمانند,سخت ديدم؛ اما سخت تر از آن دادن آزادی به مردمی ديدم که می خواهند برده بمانند !

(با الهام از سخن مارتین لوتر کینگ) 

ادامه دارد...


                              شفیعی مطهر 


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

...و در ادامه مطلب تکمله های استاد باقری:

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : چهار شنبه 18 ارديبهشت 1392 | 5:54 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

  معرفی تالیفات(18)

کلیله و دمنه - جلد دوم

یک سبد ستاره از کهکشان ادب پارسی

بازنویسی همه قصه های کلیله و دمنه به زبان روز برای جوانان

 

شناسنامه کتاب

نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر

ناشر : انتشارت فرهنگ و دانش

نوبت و سال چاپ : اول - 1391

شمارگان : 1000نسخه

قطع و تعداد صفحات : رقعی - 116 صفحه

بهای فروش : 4500تومان

 

  پس از انتشار موفقيت آميز نخستين جلد از  مجموعه « يك سبد ستاره از كهكشان ادب پارسي» که شامل بخش نخست بازنويسي قصه هاي كليله و دمنه بود، اكنون دومين و آخرين بخش از كتاب « كليله و دمنه » به پيشگاه فرهيختگان فرزانه تقديم مي شود.

   داعیه ما نه این است که شایسته ایم ، بلکه این ، آن چیزی است که توانسته ایم . کار ما نه کامل و تمام ، که نخستین گام است . 

     می دانستیم :

     تامرد ســـخن نگفته باشد

     عیب و هنرش نهفته باشد

    اما چه کنیم ؟ شوق محبت ، ما را به اسارت کشید .

     بی کمالی های انسان از سخن پیدا شود

     پسته بی مغز اگر لب وا کند رســــوا شود

    ما راز شیدایی را ننهفتیم و رسوایی را پذیرفتیم .

   در نگارش و بازنويسي اين اثر سترگ و ميراث بزرگ ادب پارسي تا توانسته ايم از بیان و بنان اندیشمندانی بزرگ و متفکرانی سترگ بهره گرفتیم  ، و لی از اصول باورهای خود نلغزیدیم . در باروری محتوای كتاب به کلی از بیان مطالب مبتذل و  دور از شان فرهیختگان فاضل خودداری کردیم . در همه حال کوشیدیم رسالت روشنگری و مسئولیت پیکار با سه عفریت زمان: جور و جهل و جمود را از یاد نبریم . 

  باری ما بر باور ادراک خود " قلم " می زنیم و بر خاطر خاک ، " قلمه " . اگر امروز بارور نیست ، امید باروری فردا را در باور داریم . باروری نهال فرهنگ دیر است ، اما ثمرش چشمگیر و دلپذیر است . 

  .... و.ما از همه وارسته ایم و به آن دل بسته ایم .

  اکنون با عرض سپاس از همه فرزانگان فکور و نگارشگران نور كه مشوق من به اين كار بودند، در آستانه انتشار اين دفتر دوم از مجموعه « يك سبد ستاره از كهكشان ادب پارسي» بر آنیم تا با استعانت از ذات باری تعالی و همکاری اندیشمندان فهیم و فرزانه و فکور ، کار فرهنگی خود را پی گیریم . اما همچنان رهنمودهای راهگشا و نقدهای نغز شما را چشم در راهیم . باشد تا دستمان گیرید و و صمیمانه راهمان نمایید ، زیرا :

  ناگزیر آن را که سبدی از آفتاب بر دست است ، باید هر شب زده ای را شاخه ای از نور نثار کند .  

 

 

 

 


موضوعات مرتبط: معرفي تاليفات

تاريخ : دو شنبه 16 ارديبهشت 1392 | 6:16 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

 
 

 دل دیدنی های شهر سرب و سراب (290)

 
من چون رفتارهاي خشن را ديدم و گفتارهاي موهن را شنيدم، كوشيدم كژرفتاران و بدگفتاران را درك كنم، نه ترك
 



من فروتني فانوس دريايي را ديدم و فراگردي او را پسنديدم. او به گرد خويش مي گردد و به هر توشه تاريك و گوشه باريك پرتو مي افكند و همه جاي را روشن مي كند.  



من گل آفتاب گردان را وفادارترين محبوب و فداكارترين مجذوب ديدم؛ زيرا شب ها سر را فرومي افكند تا چشمك ستارگان را نبيند و بي مهري خورشيد را برنينگيزد. 
 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org
 
من راز بهروزي و سر پيروزي يغماگران باختر زمين را در اين ديدم كه سقف سلطه خود را در سرزمين هاي تحت سلطه بر دو ستون اكثريت نادان و اقليت خائن بنا مي كردند.(با الهام از اعتراف چرچيل)

  

من کودکی را دیدم كه آن گاه که خورشید را هم نمی یابد، تاريكي را برنمي تابد. او  اگر نور خورشيد را از وراي ديوار نمي بيند، در اين سوی ديوار آن را بازسازي مي كند.

ادامه دارد...

                                      شفیعی مطهر


 

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : جمعه 13 ارديبهشت 1392 | 7:7 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

 

 

 

 
 
 

 دل دیدنی های شهر سرب و سراب (289)

 

 
من در جوامع انسانی گردبادي را وحشتناك تر و دهشتناك تر از شيوع دروغ و بیداد و سلطه يوغ استبداد نديدم.
 


 
من جگر کوه را شعله ور از آتش اندوه دیدم؛ اندوهي كه بر جان و دل روشنگران چنگ مي اندازد و بر بنیان توده ها آذرنگ می گدازد.(آذرنگ:آتش رنگ،آذرگون،روشن،آتش)
 
من در دنیای رنگ ها و نیرنگ ها، دورنگی را بدترین رنگ ها و زشت ترین نیرنگ ها دیدم.
 

من شرم و حیای مدادپاک کن را تحسین برانگیز دیدم؛ زيرا او براي جبران اشتباهات ديگران  خود را كوچك مي كند. او خود را مي فرسايد تا لغزش هاي ديگران را بزدايد.
 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org
 
من آستانه تحمل دلم را ديدم و ظرفيتش را پسنديدم. هزار بار او را شكستند و رشته اميدش را گسستند؛ اما نه شكستن را آموخت و نه كينه اي اندوخت. 

ادامه دارد...

                              شفیعی مطهر

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : پنج شنبه 12 ارديبهشت 1392 | 6:4 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

 

 
 
 

 دل دیدنی های شهر سرب و سراب (288)


 
من شاخه گلی را دیدم که با صد بیان و هزار زبان با آدم ها سخن می گفت، سخناني كه نه براي گفتنش به زبان نياز است و نه براي شنيدنش به گوش.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org
 من نه تنها سنت را نيازمند صنعت ، كه صنعت را نيز محتاج سنت ديدم.مي توان بر بام بلند صنعت پركشيد، اما از دشت سنت نيز نبريد. بايد قصر صنعت را بر بستر سنت بنا كرد؛ نه هويت باختگي و نه شخصيت ساختگي!!
img/daneshnameh_up/c/c7/TrinityAnimation.gif
من شیوع فساد و اعتیاد را در متن جامعه خطرناک تر از انفجار بمب های هیروشیما و ناکازاکی دیدم. 
 
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org
 
من همه پدیده های طبیعت را پیام آور رب و همه انسان ها را پیامبر مکتب دیدم. برای دیدن این مقام و شنیدن پیام باید چشم و گوش دل را گشود و پیام ها را شنود.
 
 
من امنیت را نه در قفل های محکم و زنجیرهای مستحکم که در رامش روان و آرامش جان متبلور دیدم ؛چه بسیار قفل ها و زنجيرهايي كه رامش را مي رباید و آرامش را مي آلاید.
 
 
من چشم و گوش رسانه ها را دقيق ترين ناظر و شفيق ترين شاطر براي رصدكردن مسئولان ديدم. هيچ كار مسئولان در اتاق هاي شيشه اي از چشم و گوش اين ناظران پوشيده نيست.براي پيكار با فساد راهي به از آزادي رسانه ها و كاستن بهانه ها نيست.
(شاطر:زيرك،باهوش،چالاك،چابك)

ادامه دارد...

                                   شفیعی مطهر

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : سه شنبه 10 ارديبهشت 1392 | 6:17 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

 

 

 
 
 

 دل دیدنی های شهر سرب و سراب (287)

من مفهوم انتخابات را تبدیل رای مردم به قدرت جهت خدمت به مردم دیدم.
 
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

 
من کسی را دیدم که به هنگام چیدن نخستین گل سرخ، چون خاري به دستش خليده بود، از همه گل هاي سرخ نفرت داشت!  

روابط زن و شوهر

من زنانی را دیدم که که از همه دنیا یک شوهر و از آن شوهر همه دنیا را می طلبیدند! 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org
 
 من گل را دیدم که به لطافت رخسارش می نازید، نه به طراوت شاخسارش ؛ بنابراين دانستم كه من هم بايد به زيبايي رفتاريم بنازم، نه دارايي تبارم.
 
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org
 
من درياي زلال سخن معلم را دیدم كه هم عطش ساحل ها را فرومي نشاند و هم آتش دل ها را. او جواني اش را به جوانه ها مي بخشد و تري اش را به ترانه ها.

ادامه دارد...

                                    شفیعی مطهر

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : یک شنبه 8 ارديبهشت 1392 | 5:53 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

 

 
 
 

 دل دیدنی های شهر سرب و سراب (286)


عكس قطرات شبنم

من دنیایی پرقیل و قال را در دل قطره شبنمی زلال دیدم.


من سیمایی از فرشته عدالت(!) را دیدم که ورود به عرصه را برای بعضی ممنوع و برای برخی مطبوع رقم می زد.معیارها بدون عیار و انحصارها بدون حصار ترسیم می شد.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

من ریه های زمین را آلوده از ریبه های زمان دیدم.آلودگی هایی که شر می آفرید و از دست بشر می تراوید.


من در این شهر دوربین های مداربسته را مجهزترین ابزار و کاراترین کار برای درونی کردن پیام های تربیتی دیدم!!


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

من در دنیا خوشبختی را در فاصله بین دو بدبختی دیدم.

(با الهام از سخن چارلی چاپلین)

ادامه دارد...  
 
شفیعی مطهر  

 



 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : چهار شنبه 4 ارديبهشت 1392 | 6:22 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

 

 
 
 

 دل دیدنی های شهر سرب و سراب (285)



من در مسابقه حیات خیلی از بازی ها را باختم ؛ اما زندگي را نه بر بستر گِل که بر خاکسترِ دِل ساختم. 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org
 
من در دریای مواج و متلاطم زندگی نجات را نخست در اتکال به خدا و و سپس در اتکا به ناخدا دیدم. 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

من روسپی را دیدم که نه آفرینشگر مهربان، كه متوليان آب و نان، او را لنگ نان گذاشتند تا هرگاه كه لنگ هماغوشي ماندند، او را به ناني بخرند و در دشت هوس به ارزانی بچرند.(با الهام از سخن صادق هدايت)


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

من كلاه را پيكان تيري ديدم با بيشترين برد و كاراترين كاربرد. در شهر سرب و سراب كلاه كالايي است كه گذاشتنش ممد حيات است و برداشتنش موجب نجات.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

من تابوها را بت واره هایی دیدم که بر همه باورهاي بي بنيان تاخته و چون اختاپوس بر اركان و اجزاي انديشه چنگ انداخته است. نه می توان آن ها را به آسانی شکست و نه می توان رشته باورها را از آن گسست. آنان که پشت بر آفتاب اند، شكستن تابوها را برنمي تابند.

ادامه دارد...

                         شفیعی مطهر 


...و اینک تکمله های استاد باقری در ادامه مطلب:

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : دو شنبه 2 ارديبهشت 1392 | 6:2 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |