هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 889)

 

 «طینتِ رفتار» و «لینتِ گفتار»


     من نه «عفریتی افروخته»،که «کبریتی سوخته» را دیدم . 

او در حالی به پایان «خط زندگی» و «خطای شرمندگی» رسیده بود 

که «هیزم هایی را شعله ور» و «هزینه هایی را خاكستر» کرده بود.    

 ...و چه «پیوندی شگفت آور» و «همانندی جلوه گر»  دیدم

بین این «کبریت افروخته» و «انسانِ خودفروخته»! 

کبریت،«هیزُمی» را می سوزانَد و این انسان،«مردُمی» را!

آن،«جانی» را به آتش می کشد و این،«جهانی» را!

 آن ،«آتش افروزی» می کند و این،«کینه توزی»!

گاه یک «انسان» با یک «زخمِ زبان» 

آتشی را«برمی افروزد»،که دل ها را «می سوزد».

«زخمِ زبان» بسی سوزناک تر از «زخمِ سنان» است.

آن با «مَرهَمی،درمان» می شود و این با «عالَمی،سامان» نمی گیرد.

بیاییم با «تنویرِ خودارزی» و «اکسیرِ خردورزی»،

«رفتارها را با طینت» و «گفتارها را با لینت» بیامیزیم؛  

تا «درونی را نتراشیم» و «اندرونی را نخراشیم»!

 

#شفیعی_مطهر

---------------------------------------------------

طینت:خلقت،سرشت،خوی

لینت: نرمی،نرم شدن،ضدِخشونت

عفریت: خبیث، منکر، دیو ،غول،موجود زشت و بد و سهمناک

سنان: سرنیزه قطعه آهن نوک تیز که بر سر چوبدستی یا نیزه نصب کنند

سامان دادن: نظم و ترتیب دادن و آراستن،سر و صورت دادن

اِکسیر: کیمیا،جوهری که ماهیّت جسمی را تغییر می دهد

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : سه شنبه 29 اسفند 1396 | 7:2 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 888)

 

«روح تفرُّق» و «روحیّه تملُّق»

 
 انسان هایی هستند که «روی خود را سیاه» می کنند 

تا «روی روزگار را سپید» نمایند.  

انسان هایی که «سلامتِ ایمان» و «کرامت انسان» را 

در زیر «رنگ سیاه» و «نیرنگِ نگاه» جامعه خود می پوشانند،

تا از «یارانِ پست» و «شهریارانِ سرمست»، 

«پاداش تحقیر» و «معاشِ تدمیرِ» خود را دریافت کنند!!

 شهریارانی که برای مردم،«مرام» را «رام» می خواهند و

«انسان» را برای «سان»!

«سخت تر» و «شوربخت تر» از شهریاران،

«چاپلوسانی فرومایه» و «دستبوسانی دون پایه» هستند،

که چون «گوسپندانی رام» و «آزمندانی آرام»،

در رکاب شهریاران «ذلیلانه می دوند» و پستی را «رذیلانه می خرند»!

«پایه های تخت» و «سایه های سرسختِ»

«شوکتِ خیالی» و «قدرتِ پوشالی» خودکامگان،

بر دوش این «فرومایگان مزدور» و «دون پایگان مامور» است.

بیاییم در جامعه با «روح تفرُّق» و «روحیّه تملُّق»، 

نه «کار»،که «پیکار» کنیم

و «خوی آزادگی» و «روی ایستادگی» را 

نه «انکار»،که «ابتکار» کنیم!

 

#شفیعی_مطهر

-----------------------------------

تفرُّق: پراکندگی،جداشدن،پریشانی

تدمیر: هلاک کردن،تباه ساختن،نابودکردن

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : دو شنبه 28 اسفند 1396 | 5:4 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 887)

 

«ایده کیاست» و «پدیده سیاست»

 

مفهوم سیاست نه در «اقیانوسِ دهر»،که در «قاموسِ این شهر»،

«مَنجلابی عَفِن» است و «مُردابی متعفّن» ،

که هر «پاکزادِ فرزانه» و هر «نیک نهادِ زمانه»،

«پای بدین آفت می گذارد»،آن را«پایانی بر شرافت می پندارد»!

در حالی که اگر «پدیده سیاست» با «ایده کیاست» آمیخته

و در زمینه ای «آراسته به اخلاق» و «پیراسته از نفاق» طرّاحی شود،

می تواند «زندگی ها را سامان» بخشد و «درماندگی ها را درمان» کند.

«میزِ ریاست» و «تمییزِ سیاست» ،

اگر با «درایت و تفاهُم» در «خدمت مردُم» باشد،

برای جامعه خزان زده،«نسیمی بهارین» است و «شمیمی عطرآگین» ،

ولی اگر به صورت «حربه ای گزنده» برای زدن «ضربه ای کُشنده»،

در دست «شهریاران پُرافاده» برای سرکوب «شهروندان آزاده»قرار گیرد،

برای مردم ،«قهر و نفرین» است و «زهر مرگ آفرین» .

برخی اسیرانِ «غُدّه ذلّت» و «عُقده حقارت»،

«میز» را «عاملِ تمییز» می پندارند،              

و چون در ورای آن «نشستند» و به «از ما بهتران پیوستند»،

 خود را از همه «فهیم تر» و «حکیم تر» می انگارند،

اینان نه «شیفته خدمت»،که «فریفته قدرت» اند!

 

#شفیعی_مطهر

-----------------------------------

 قاموس: دریا،میانه دریا،،دریای عظیم/کتاب لغت

عَفِن: گندیده،بدبو

تمییز: فرق گذاشتن،جداکردن و شناختن چیزها از یکدیگر،تشخیص

افاده:  فایده رساندن،(در فارسی به معنی) تکبُّر و خودبینی و خودنمایی

قهر: چیره شدن،چیرگی،غلبه کردن

غُدّه: تکّه گوشت سخت و زائد یا پیه که در میان گوشت یا زیر پوست پیدا می شود

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : یک شنبه 27 اسفند 1396 | 4:42 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 886)

 

«شعار هیجانی» یا «رفتار عقلانی»؟


من دو ملت را دیدم که با «آرمان هایی بپاخاسته» با «انبان هایی پر از خواسته».


هر دو ملت دشمنی داشتند چون گاو «تناور»، امّا «شیرآور».


ملت اولی «رفتارهایی عقلانی» را برگزیدند و دومی «شعارهایی هیجانی» را.


آنان «با نرمی شیر را دوشیدند»،

ولی اینان «با گرمی چون شیر برهم جوشیدند»!

اینان «سینه ها» را تحریک کردند و آنان،«کینه ها» را!

اینان «مالش» را برگزیدند و آنان،«چالش» را!

اینان «کاری مفید» را انتخاب کردند و آنان «پیکاری پلید» را!

اینان «سینه های شیرآور را گشادند»و «آنان با شاخ های تناور درافتادند»!

سال هاست اینان «سود می برند» و آنان،«حسود می پرورند»!

برای گشودن «گره های کور» و «گریوه های دور»،

«صلاحی بهتر از انسانیّت» و «سلاحی برتر از عقلانیّت» نیست.

آنان که در «وهم اند» و می پندارند که «خیلی می فهمند»،

 کاش این «حقیقت ناب» و «روشن تر از آفتاب» را می فهمیدند 

که دشمن سگ صفت با «نفرت،هار» می شود و با «محبّت،مهار»!

 

#شفیعی_مطهر

--------------------------------------

چالش:  جنگ و جدال،حمله و جولان

گریوه: تپه،گردنه کوه،پشته

صلاح: نیک شدن،خیر و نیکی،آشتی

سلاح: آلت جنگ،جنگ افزار

وهم: گمان،خیال،تصور،پندار

هار: سگ گزنده

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : شنبه 26 اسفند 1396 | 5:54 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو 

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 885

 

«اعراض» یا «اعتراض»؟! 

 

هر «شَهروندِ ساده» و هر «وَرجاوَندِ آزاده» در جامعه خود

حق دارد درباره هر «موضوع» هر چند به ظاهر «ممنوع»، 

با آزادی کامل «کسبِ خبر» و  «اظهارِ نظر» کند

و در برابر هر امری که آن را «ناعادلانه» و «غیرعاقلانه» می داند، 

به جای «اغماض»،«اعتراض» کند. 

«اِعتراضِ مسالمت آمیز» در برابر «اِغماضِ فتنه انگیز»،

هم برای «شهروندان باکیاست» و هم «شهریاران با سیاست»

«بهترین کُنِش» و «برترین واکُنش» است.

زیرا شهروندان بدین وسیله «دردهای بی درمان» 

و «شگردهای پنهان» را بیان ،

و شهریاران نیز به آسانی «دُمل های چرکین» 

و «راه حل های برین» را شناسایی و درمان می کنند.

بهترین «راهِ رایگان» و «وسیله درمان» برای هر گونه اعتراض،

«عیان گفتن» است،نه در «نهان نهفتن»!

اگر «هزینه گفتن»، «زمینه برآشفتن» شود، 

«فریاد» از «یاد» نمی رود،

بلکه به «سکوتی انزجاری» و «باروتی انفجاری» تبدیل می شود.

اگر ستمدیده نتواند «ستم را یاد» و «اَلَم را فریاد» کند،

«اِعتراض عِصیانی» به «اِعراض همگانی» می انجامد!

...و این آتشی است که امروز «زیرِ خاکستر»است 

و فردا بر «سریرِ بستر»!

 

#شفیعی_مطهر

---------------------------------

اِعتراض: بازداشتن،خُرده گرفتن،ایرادگرفتن،واخواهی،روبه روی کسی ایستادن

اِعراض: روی برگرداندن،رخ برتافتن،دوری کردن،خشم گرفتن

اِغماض: چشم پوشی،چشم فروخواباندن

کیاست: زیرکی ،هوشیاری

اِنزجار: بیزاری،نفرت

اَلَم: درد،رنج

 عِصیان: ترک طاعت،عدم انقیاد،نافرمانی،سرپیچی

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : جمعه 25 اسفند 1396 | 6:57 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

هر پگاه نو با یک نگاه نو 

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 883)

 

«بی پروانه بودن»یا «بی پروا نبودن»؟!


من شمع را در حال «اِتلاف و سوختن» 

و پروانه را در حال «طواف و افروختن» دیدم. 

ولی نمی دانم چرا وقتی دل من چون «شمع»،حتّی در میان «جمع» می سوزد، 

«زبانه» دارد،ولی «پروانه» ندارد؟  

 شاید «سوختن در تنهایی» و «افروختن با بی پروایی»

 به «دل ،شور» می بخشد و به «جان،شعور».

در «مکتبِ سوختن» و «مذهبِ افروختن»، 

«بی پروانه بودن»،به که «بی پروا نبودن»!  

آن چه نه تنها «دلالت»،که «رسالت»ماست ،

سوختن است ،چه «بی پروا» و چه «بی پروانه»!

«نار» را از «منار» می جویند و «نور» را از «تنور»!

چه باک از «تنهازیستن» و در «شب ها گریستن»!

 «جان»،«مشتاقِ جانان» است،نه در «فراقِ جنان»!

ما امروز «زندانی خاک» و فردا در «مهمانی افلاک» هستیم.

جان چند روزی در «من،نشیمن»  دارد و در «تن،وطن» ! 

«خاک را پُل» می داند و «افلاک را جای تامُّل»! 

پُل،نه «جایگاه اقامت»،که «گذرگاه قیامت» است.

زینهار اگر در «بسیطِ پُل»،«بساطِ تناوُل» بگستریم. 

اینجا باید«کاشت» و آنجا «برداشت»! 

 

#شفیعی_مطهر

----------------------------------

اتلاف: تلف کردن،نابودساختن،تباه کردن

طواف:گرد چیزی گشتن،دورزدن

زبانه: شعله آتش،شعله شمع

 نار: آتش

منار: جای نور،جای روشنایی،جای افروختن آتش

بسیط: گسترده،فراخ،گشاده،وسیع

بساط: گستردنی،فرش و سفره

تناوُل: غذاخوردن،خورد و خوراک

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : چهار شنبه 23 اسفند 1396 | 8:40 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 882)

 

«وفای غریزی» و «صفای مهرآمیزی»

 

  سگ نسبت به انسان «وفادارترین» و «فداکارترین» حیوان است؛ 

اما نمي دانم چرا «مَثَلی غریب» و «ضرب المثلي عجیب» مي گويد: 

«مثل سگ پشيمان شدم»!! 

من به هر «سوی شتافتم» جز این «روی نیافتم»،

که تنها «مایه پشیمانی» و «گلایه نهانیِ» سگ،

«کردارِ ناشایگانی» و «رفتارِ غیرانسانی» ما انسان ها نسبت به اوست.

سگ با «وفای غریزی» و «صفای مهرآمیزی»

انسان را «پاس می دارد» و در حقیقت «سپاس می گزارد»؛

ولی گاه برخی انسان ها او را «بی رحمانه می رانند» و «بی بهانه می رنجانند»!

آیا این ما انسان ها نیستیم که با «رفتارِ خشن» و «کردارِ موهِن» خود 

سگ را از «وفاداری» و «فداکاری» نسبت به خود پشیمان می کنیم؟ 

رفتار حیوانات از «روی غریزی» است،نه «نیروی تمییزی»،

بنابراین نه تنها «سگ وفادار»،که «گرگ خونخوار» نیز 

«شایسته مهربانی» و «بایسته پشتیبانی» است.

مهربانی، زبانی است که همه «وحوش»،«چه رام و چه چموش»،

حتّی اگر «بی رحم اند»،همه آن را «می فهمند»!

بیاییم چون «بدرِ تابانِ محبّت» بر «صدرِ آسمانِ انسانیّت»،

با «سیمینه مِهر»،«سینه سپِهر» را 

  با «نورِ محبّت» و «سُرورِ مودّت»آذین بندیم

و نه تنها همه «انسان ها» ،که همه «حیوان ها» را نیز 

از «زلال سبزکیشی» و «لایزال نیک اندیشی»سیراب سازیم!

 

#شفیعی_مطهر

-------------------------------

ناشایگانی: ناشایسته،ناپسند

موهِن: خوارکننده،سست کننده،ضعیف کننده

تمییز: تشخیص،فرق گذاشتن بین خوب و بد

بَدر: ماه تمام،ماه شب چهارده

مودّت: دوستی ،عشق و محبت

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : سه شنبه 22 اسفند 1396 | 5:21 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 881)

 

«مانایی» یا «میرایی»؟!

 

 

 ساعت، نه تنها «زمان سنج»،که خود عامل «شکنج» است.

او «بی رحمانه» و «بی هیچ بهانه»،

«لحظه به لحظه» و «لمحه به لمحه»،

گوهرهای عمر ما را از «سرای بقا» به «دریای فنا»می ریزد.

ما چون «توده برف» با «شالوده شگرف»

در «شبانه روز » در برابر «آفتاب تموز»،

ذرّه ذرّه «آب» و تبدیل به «سراب» می شویم.

در این صورت «گفتار ما لاف» است و «رفتار ما ،اتلاف»،

مگر این که «گوهر لحظه ها» و «جوهر لمحه ها» را دریابیم.

در «گذر زمان» و «گذار زمین»،

تنها کسانی «جاودانه می پایند»،که راه مانایی را «خردمندانه می پیمایند».

ما برای «مانایی» آمده ایم،نه برای «میرایی»!

این ما هستیم که می توانیم از هر لحظه «گامی به سوی جاودانگی» بسازیم،

یا «لگامی به سوی از خودبیگانگی»!

این «بینش» ماست که «گزینش» ما را ارزش می بخشد،

گزینش «حیاتی لایزال» یا «ذاتی رو به زوال»!

 

#شفیعی_مطهر

-------------------------------

شکنج: شکنجه،رنج و آزار،مکر و حیله

لمحه: یک بار نگریستن،با شتاب به چیزی نظرکردن

شگرف: عجیب، طُرفه، نیکو ،کمیاب و بی نظیر در خوبی

تموز:  ماه دهم از ماه های رومی برابر با مردادماه،تابستان،موسم گرما

لاف :گفتار بیهوده و گزاف ،خودستایی

لگام: دهنه اسب

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : دو شنبه 21 اسفند 1396 | 6:4 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 880)

 

  «سند اعتماد» و «مُستند اعتقاد»

 

«اعتماد»،تنها«عماد»ی است ،

که چون «فروریزد» دیگر «برنمی خیزد»!

 اعتماد،«سدّی سُتوار» و «سندی استوار» است،

ولی آن گاه که این «سد درهم شکست» و این «سند از هم گسست»،

دیگر نه «این رمیم، قابل ترمیم» است و نه «این عظیم،قابل تعظیم»!

«سند اعتماد» و «مُستند اعتقاد» 

چون «مخدوش» و «مغشوش» شود،

دیگر نه «ثناء» دارد و نه «المثنّی»!

اعتماد،«برترین مایه» و «بهترین سرمایه»است،

امّا با وزش نسیمی از «نگرانی» و «بدگمانی»، 

«بنیانش لرزان» و «بنایش ویران»می شود!

بیاییم اعتمادها را «پاس داریم» و مُعتمَدها را «سپاس گزاریم»!

 

#شفیعی_مطهر

--------------------------------------

 مستنَد: دلیل و مدرک،چیزی که بدان استناد کنند

عِماد: آنچه بدان تکیه کنند،تکیه گاه

سُتوار: استوار،محکم،پایدار،پابرجا،سخت،راست و درست

رَمیم: پوسیده، کهنه

تَرمیم: مرمّت کردن،اصلاح کردن خرابی

مخدوش: خدشه  دار،خراشیده شده

مغشوش: آمیخته شده،غش دار،غیرخاص،ناسره

ثناء: مدح،ستایش،سپاس،درود

المثنّی: نسخه دوم از هر نوشته ای

مُعتمَد: اعتمادکرده شده،شخص مورد اعتماد

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : یک شنبه 20 اسفند 1396 | 7:14 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

 

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 879)

 

 

 

«جهلِ مقدّس» در خدمتِ «اهلِ هوس»!

 

 

 

جهل و نادانی در هر «بُرهه از زمان» و در هر «نقطه از زمین»

 

«نمادِ نِفرت» و «نمودِ نِقمت» است.

 

هیچ «ستاینده ای آن را نمی ستاید» 

 

و هیچ «سراینده ای آن را نمی سراید»! 

 

هر انسان از آن «می نالد» و هیچ کس بدان «نمی بالد»!

 

امّا آن گاه که «نیرنگِ سیاست» به آن «رنگِ قداست» می بخشد، 

 

جهل چون «حربه ای مخدّر» و «ضربه ای موثّر»

 

در دستِ بسیاری از «امیران ناس»،برای فریفتنِ«اسیران احساس»قرار می گیرد 

 

و به آن «معبود می گویند» و از آن «سود می جویند».

 

حتّی هر «نظرِ دینی» و «باور آیینی»،

 

که از «نشانه عقلانیت» و «پشتوانه عدالت» بی بهره باشد،

 

نمادی از «جهلِ مقدّس» است در خدمت «اهل هوس» .

 

آن چه در «درازای زمان» و «پهنای زمین»

 

همیشه «شالوده های ایمانی» و «توده های انسانی» را

 

«به بند پیچیده» و «به کمند کشیده»،

 

«پندارهای واهی» و «شعارهای ناخودآگاهی» است!

 

بیاییم با «جُراتی عاقلانه» و «جسارتی عالمانه»،

 

هر «ایده بی مبانی» و هر «عقیده غیرعقلانی» را 

 

از باورها «بزداییم» و جز حقیقت را «نستاییم»!

 

 

 

#شفیعی_مطهر

 

---------------------------------------

 

بُرهه: روزگار،قسمتی از وقت و زمان

 

نِقمت: کینه کشی، عذاب، عقوبت، رنج و سختی

 

مخدّر: سست کننده،آنچه اعصاب را سست و بی حس کند

 

ناس: مردم ،مردمان،آدمی،آدمیان

 

 

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 

 https://t.me/amotahar
 



موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : شنبه 19 اسفند 1396 | 7:12 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 878)

 

«تهدیدی ویرانگر» یا «فرصتی بهره ور»؟!

 

 «طوفان و باد» در هر «بام و بامداد»

در هر «دار و دیار» و بر هر «شهر و شهریار» می وزد،

گاه «تُند و ویرانگر» و گاه «کُند و مستمر».

 کسانی را در زندگی می توان «کامیاب» و «شاداب» دانست، 

که در برابر طوفان و  باد «آسیاب بادی» می سازند، نه «ديوار بی اعتمادي». 

خشم طوفان چون «برآشوبد»،دیوارها را «درهم می کوبد»،

اما «پروانه های آسیاب» و «کرانه های خیزاب» را به جنبش درمی آورد.

باد،«نیرویی نوشین» و «جادویی حیات آفرین» است.

هم می تواند «فرصتی بهره ور» باشد و هم «تهدیدی ویرانگر».

این نگاه ماست که می تواند از آن برای «بشر،شر» بسازد،

یا برای «جهان،جان».

بیاییم از «دیدها»،«نُصرت» بسازیم

و از «تهدیدها»،«فُرصت»!

 

#شفیعی_مطهر

-----------------------------------

 بام: سپیده دم،صبح زود،نزدیک طلوع/ سقف،طرف بیرونی سقف خانه

خیزاب: موج،کوهه آب

نُصرت: پیروزی،یاری

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : جمعه 18 اسفند 1396 | 5:38 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو 

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 877

 

«هماهنگ با حقيقت» یا «همرنگ با جماعت»؟! 

 

 

 

من آن گاه که «ایده حقيقت» و «پدیده جماعت» را ديدم و شناختم، 

حقيقت را همواره «قشنگ» و «يك رنگ»، 

ولی جماعت را هر لحظه به «رنگي ناهمرنگ» و «نیرنگی رنگارنگ» ديدم؛ 

بنابراين دانستم كه براي «گریز از ریایی» و «پرهيز از رسوايي»

بايد «هماهنگ با حقيقت» بود، نه «همرنگ با جماعت».   

هر کس بخواهد با جماعت «همرنگ» و «هماهنگ» شود

«راهی دشوار» و «گناهی نکبت بار» در پیش دارد،

زیرا جماعت خود نه «یک رنگ»،که «هزار رنگ» دارد!

«چه سخت است دوران»و «چه شوربخت است انسان»،

آن گاه که «اصالت انسانی» و «رسالت جهانی» خود را وانهد

و «همرنگی با جماعت» و «هماهنگی با جمعیّت» را فراپیش نهد!

  «جماعتی که بانی ساخت» و «جمعیتی که مبانی شناخت» ندارد، 

«مُقلِّدان کور» و «مُرَدَّدانِ بی شعور» را 

از «دارِ دلالت» به «دیارِ ضلالت» رهنمون می شود!

 

#شفیعی_مطهر

----------------------------

 بانی: بناکننده،سازنده،موسس،بنیانگذار

مبانی: جمع مبنا ،پایه ها و بنیان ها

مُرَدَّد: دو دل، سرگردان،دو دله

دار: سرا ،خانه، شهر

دلالت: راهنمایی،راهنمایی به راه راست،بُرهان و دلیل

ضلالت: گمراهی،گمراه شدن

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : پنج شنبه 17 اسفند 1396 | 6:26 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو 

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 876)

 

«واپسین انقلاب» و «آخرین انتخاب»

 

  من درختي را ديدم «تنها در بیشه» و «رها از ریشه» ،

كه نه شاخساران با تنه «پیوندی» داشتند

و نه تنه با ریشه «پایبندی»!

سرنوشت چنین درختی نه تنها «پژمُردن» و «افسُردن» ،

که در نهایت «مُردن» و «جان سپردن» است!

«جنبش های مردُمی» و «خیزش های تهاجُمی»

که صِرفاً بر «پایه قدرت» و «سرمایه سَطوَت» شکل می گیرند،

 نمی توانند «همیشه بپایند» و «بی اندیشه بیاسایند»! 

این «خیزش های کور» و «مبتنی بر شرّ و شور»،

چون «نهالی بی ریشه» و «استدلالی بی اندیشه» هستند.

نهضت هایی می توانند همیشه «پوینده و پیش رونده» و «زنده و بالنده» بمانند،

که شاخسارانشان بر «ریشه های پویا» و «اندیشه های پایا» برویَند.

همان گونه که «خیزاب» در «مُرداب» «نمی آساید»،

«انقلاب» هم با «اِرعاب» «نمی پاید»!

در انقلاب ها،اهدافی «قابل حصول» است که «مُقابلِ اصول» است .

اصول انقلاب باید مبتنی بر «کرامت انسان» و «سلامت وِجدان» باشد.

هر قدرتی که در برابر «آزادی انسان» و «آبادی جهان» بایستد،

در زیر چرخ های «محکم» و «مستحکم» فطرت انسان 

محکوم به «نابودی» و «مردودی» است!

همیشه «واپسین انقلاب» و «آخرین انتخاب»، جنبشی است 

که انسان را به همه «آرمان های مطبوع» و «حقوق مشروع» برساند.

 

#شفیعی_مطهر

---------------------------------

سَطوَت: حمله،قهر و غلبه،ابهت

 مُقابل: برابر با، 

وِجدان: قوای باطنی انسان که به وسیله آن خوب و بد هر چیز را درک می کند

مطبوع: مناسب با طبع انسان،لازمه طبیعت و فطرت بشر

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : چهار شنبه 16 اسفند 1396 | 5:58 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 874)

 

«نبوغِ ذکر» و «فروغِ فکر»!

 

من «ملت هایی غافل» و «دولت هایی کاهل» را دیدم 

که «تاریخ نگاشته» با انبوهی از «توبیخ انگاشته» بر صفحات ذهن هایشان 

کتابی بود با «سطر هایی ستُرده» و «برگ هایی بادبُرده» ؛ 

بنابراين آنان ناگزير بودند همه «رويدادهاي عبرت انگيز» و «تجربه هاي خطرآميز»را

بارها و بارها تكرار كنند و باز هم...

 گاه از «مار عنید نمی ترسند» و گاه از «ریسمان سیاه و سپید می هراسند».

«گمراه های آلوده» بارها «راه های پیموده» را 

 «باز می آزمایند» و دوباره «از آغاز می پیمایند»! 

نه «نبوغی از ذکر» و نه «فروغی از فکر»!

در اینجا «خائبِ بزرگ،ملّت» است و «غائبِ سترگ،عقلانیّت»!

همه می دوند،امّا با «مدیری مُقدَّر» و بر «مداری مدوَّر» !

هر چه «با سبقت بپیمایند» و «بر سرعت بیفزایند» ، 

زودتر به «مکان آغازین» و «نقطه نخستین» می رسند!

همه می روند،امّا به «طرفِ ویرانه » ، نه به سوی «هدف یگانه»!

آن چه «اصالت دارد» و بر نابخردی «دلالت دارد»،

«غافلانه دویدن» است،نه «عاقلانه رسیدن»!

 

#شفیعی_مطهر

-----------------------------------------------

نبوغ : برآمدن،ظاهرشدن،هوشیاری و ذکاوت

ذکر: یادکردن،بر زبان راندن،یاد،آوازه

ستُرده: تراشیده،پاک کرده،زدوده،محوکرده

عنید: ستیزه کننده ،ناسازگار، مخالف حق

خائب: ناامید،بی بهره،مایوس

مُقَدَّر: آنچه تقدیر شده،نصیب و قسمت،سرنوشت

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : دو شنبه 14 اسفند 1396 | 6:37 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 872)

 

 «بالیدن» یا «نالیدن»؟!

 

در «نسل بشر» و در «عرصه خیر و شر» 

آن چه علت می خواهد «مرگ ناگهانی» است ،نه «زندگانی جاودانی».

ولی برای برخی انسان ها «اِمرار زندگی» و «اِستمرار ارزندگی»علت می خواهد!

برخی با مرگشان همه را به «سوگ و ثبور» می نشانند

 و بعضی به «سور و سرور»!

مرگ برخی برای همه «جانسوز» است و مرگ بعضی ،«دلفروز»!

نفس های برخی انسان ها برای جهان انسانیت،

«پلّکان حیات» است و «نردبان نجات»،

ولی دم ها و بازدم های بعضی «شیب سقوط» است و «سراشیب هبوط»!  

وجودِ آنان برای بشریت «زایلِ صَرف» است و «عاملِ مَصرف».

برای دیگران نه «سودی» دارند و نه «جودی»!

نه تنها «بود و نبود»شان یکی است،که «عدم»شان به زِ «وجود»!

بهترین انسان کسی است که برای دیگران «خدمتگزارتر» و «دوستدارتر» باشد. 

«فُقدانِ جودِ اینان»،«خُسرانِ وجودِ انسان» است.

خوشا آنان که میلادشان نه تنها برای «خاکیان»،که حتّی «افلاکیان»،

چون «طلوع مهرِ امید» است و مرگشان،«غروبِ خورشید»!

بکوشیم و به گونه ای زندگی کنیم که انسانیت به زندگی ما «ببالد»

و از مرگ ما «بنالد»!

 

#شفیعی_مطهر

----------------------------------

اِمرار : گذرانیدن،گذراندن وقت

ثبور: هلاک شدن،واویلاگفتن،وای

سور: مهمانی، جشن، جشن عروسی

دلفروز: دل افروز،آن چه دل را شاد و روشن کند

سقوط: افتادن،فرودآمدن بر زمین

هبوط: فرودآمدن  

زایل: نابودکننده

صرف: خرج کردن

فُقدان: گم کردن،از دست دادن

جود: کرم ،بخشش، عطا، جوانمردی

خُسران: ضررکردن،زیان بردن،زیانکاری

بالیدن: نموکردن،رشدکردن،بزرگ شدن،فخرکردن،نازیدن

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : شنبه 12 اسفند 1396 | 6:2 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو 

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 871

 

 «پَر واداشتن» و «پَروا داشتن»!

 

عشق واقعی چون «دیدن سیمای ارواح» است و «شنیدن صدای اشباح».

خیلی ها از آن «خبری می گویند» و «اثری می جویند»؛

ولی کمتر کسی از آن ها «سیمایی دیده» یا «صدایی شنیده» است.

عشق،«خود دادن» و «خدا دیدن» است،

نه «خود شیفتن» و «خدا را فریفتن»! 

عاشق واقعی کسی است که «جان را می بازد» تا «جانان را بنوازد».

او پروانه ای است که از آتش عشق نه «پر وامی دارد» و نه «پروا دارد»!

این پروانه «از بستر پاک برمی خیزد» و «با خاکستر خاک درمی آمیزد».

بر «موج سوختن» تا «اوج افروختن» بال و پر می گشاید

و از «جان جهان» تا «جنانِ جانان» با پایِ سر می پیماید!

عشق،نه «هَوَس»،که «فریادرس» است،

ولی برای «عاشق راستین» و «فارغ از نفرت و نفرین».

عاشق،«قُقنوسِ دلباخته» است و «اُقیانوسِ گداخته».

اگر او را «بارها بسوزند» و با «خارها بیفروزند»،

باز «دلنواز» و «سرافراز»،

نه از «بستر نرم»،که از «خاکسترِ گرم» برمی خیزد

و در «سرای باقی» با «مینای ساقی» در می آویزد!

خوشا آنان که در این «سرای فانی» ، «لقای آنی» را درمی یابند

و با «سرنوشت عاشقانه» به سوی «بهشت جاودانه» می شتابند!

 

#شفیعی_مطهر

------------------------------

اشباح: جمع شَبَح)،کالبد،سیاهی جسم که از دور به نظر آید

خود شیفتن: آشفتن،سرگشته خود شدن،خود را فریب دادن

پَر وادارد: بال و پر را بازدارد

پَروا دارد: می ترسد،ترس دارد

جنان: جمع جنّت،بهشت

دلنواز:دلارام،دلپذیر،دلجو،نوازش دهنده

درمی آویزد: می پیوندد

لقا: دیدار (در فارسی به معنی روی و چهره هم می گویند)

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : جمعه 11 اسفند 1396 | 5:53 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

هر پگاه نو با یک نگاه نو 

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 870)


〰〰〰〰〰〰〰〰〰
«خسته خاکستر»یا «دسته تبر»؟!

 

انسان ها چون «درختان جنگل»اند ،ولی با «حیاتی لَم یَزَل». 

انسان ها «می میرند» و درختان نیز «فناپذیرند»!

درختان را «می بُرّند» و انسان ها را به دیار دیگر «می بَرَند»!

اینان با «بُرش» و آنان با «میرش»!

چوب درختان گاه «عصایی پشتیبان» می شوند و چون «عیسایی مهربان»

خود، «شکست را می پذیرند»،ولی از «ناتوانان دست می گیرند» .

و برخی دیگر به جای گرفتن «دست بشر»،«دسته تبر» می شوند

و با کمک «تیغه سخت»،«ریشه درخت» را برمی آورند!

بعضی نیز «مرعوبِ عفریت» شده، «چوبِ کبریت» می شوند

و «بوستان را به آتش می کَشَند» و «دوستان را از عَطَش می کُشَند».

برخی نیز «تختِ تکیه گاه» می شوند و «تخته سیاه».

آن به پیران،«آسایش» می دهد و این به نونهالان،«آموزش»

ما نه «سختیم» و نه کم از «درختیم».

بیاییم اگر «کبریت» هم شدیم،«عفریت» نباشیم!

خود «در نار بسوزیم» ،ولی «نور بیفروزیم»!

اگر عصا شدیم،در برابر «طغیان ،عصای عصیان» شویم ،

ولی در برابر «شایان،عیسای شایگان».

 بیاییم به جای «تخت شاه»،«تخته سیاه» شویم

تا معلمان،مشقِ «سیمینه ماه» را بر «سینه سیاهِ» ما بنگارند

و «جذرِ ریشه» و «بذرِ اندیشه» را در آن بکارند! 

اگر باغبان «پیکرمان را بسوزد» و «اخگرمان را بیفروزد»،

  «خسته خاکستر»می شویم،ولی «دسته تبر»نمی شویم!

 

#شفیعی_مطهر

--------------------------------------------

لَم یَزَل: بی زوال، پاینده، جاودان

مرعوب: ترسیده،ترسانیده شده

عفریت: خبیث،موجود زشت و پلید،دیو،غول 

شایان: شایسته،سزاوار،لایق،درخور

شایگان: شایسته و سزاوار،لایق،درخور،هر چیز خوب و پسندیده و گرانمایه

جذر: بیخ،ریشه،اصل

اخگر: آتش،پاره آتش،تکه هیزم یا زغال افروخته 

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : پنج شنبه 10 اسفند 1396 | 5:41 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 868)

 

«دیوانه» یا «از خود بیگانه»؟! 

 

«سخت ترین گونه» و «شوربخت ترین نمونه» از خودبیگانگی 

نه «نسخِ شخصیّت»،که «مسخِ هویّت»است.

مسخ نه تنها«صفات»،که «ذات» انسان را دگرگونه می کند؛

مسخ، انسان را چنان «دگرگونه» و «وارونه» می کند، 

که نه تنها «دیگران» حتی «خودِ انسان»  نیز 

خود را «نمی شناسد» و از خود «می هراسد».

بازگشت به «خویشتنِ خویش» و «ایمِن از تشویش»،

«جهادی جانکاه» و «استعدادی خودآگاه» می طلبد.

انسانی که «میل به مال را شَرَف» و «نِیل به آمال را هَدَف» می پندارد،

نه «دیوانه»،که «از خود بیگانه» است.

چنین انسانی «رنگ باخته» و «فرهنگ نشناخته»،

«نه کیش را باور دارد» و «نه خویش را بارور می پندارد».

«درونی خالی» دارد و «اندرونی خیالی»!

بیاییم در «بوستان بشریت» و در جمعِ «دوستانِ انسانیت»،

از «ریشه بروییم» و «راه اندیشه بپوییم»!

 

#شفیعی_مطهر

------------------------------------

نسخ : باطل کردن،ردکردن،برگرداندن چیزی

مسخ: تغییردادن،زشت کردن،اشتباه کردن

ایمِن: رستگار،در امان و بی خوف،آسوده خاطر 

آمال: آرزوها،(جمعِ اَمَل-در اینجا یعنی آرزوهای پوچ و خیالی)

کیش : دین،آیین،مذهب

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : سه شنبه 8 اسفند 1396 | 6:30 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 867)

 

«تندیسِ آفت» و «ابلیسِ سخافت»!  

 

مشکل «خدا ستیزان» و «حق گریزان»

«خدایگان» است ،نه «خدای مهربان»؛

خدایگانی که خود را نه تنها «سایه خُدا»،که «سازمایه هُدا»می داند. 

خدایگان همه انسان ها را نه تنها «بنده»،که «شرمنده» می خواهد.

او همه «شهروندانِ پارسا» و «ورجاوندانِ پریسا» را

«بسی ریز» و «بسیار ناچیز» می نگرد.

او از بس «حقیر» و «شایسته تحقیر» است،

برای «جبران حقارت» و «فقدان بصارت»،

«شایستگان زمانه» و «بایستگان فرزانه» را 

«تحقیر» می کند و به «زنجیر» می کشد!

او «کوتوله» است و سلاحش،«گلوله»!

بنابراین در بوستان فضیلت ها هر «سروِ سرافراز» و «تَذَروِ تیزپرواز»،

که بیشتر «قامت افرازد» و «قیامت آغازد»، 

در پای «بُتواره غرور» و «پتیاره مغرور» قربانی می شود.

او نه تنها «ضحّاکی غدّار»،که «سفّاکی خونخوار» است. 

اگر «ماری بر دوش»ندارد،«مِنقاری چون وُحوش» دارد!

خوراک نفس او نه تنها «مغزِ جوان»،که«نغزِ انسان» است!

  «خودکامه شرّ» برای «عامّه بشر»

«تندیسِ آفت» است و «ابلیسِ سخافت»!

 

#شفیعی_مطهر

-------------------------------------- 

تندیس: پیکر،تن مانند،تصویر،مجسمه،کالبد

آفت: آسیب،زیان،بلا،هر چیزی که مایه تباهی و فساد شود

سخافت: کم عقلی،ضعف و سبکی در هر چیز،سبک عقل بودن

سازمایه: مصالح ساختمانی

هُدا: راستی، رستگاری، راهنمایی،راه راست

ورجاوند: ارجمند،بلندپایه ،برازنده،نیرومند

پریسا: پری بند،افسونگر،کسی که جن و پری را تسخیر کند

بصارت:بینایی و دانایی

تَذَرو: خروس صحرایی،قرقاول،نر آن دم دراز و پرهای خوشرنگ و زیبا دارد

پتیاره: آفت،آسیب،بلا،زشت و مهیب،اهریمنی،دیو بدکار

غدّار: بی وفا،خائن،حیله گر،فریبکار

سفّاک: بسیار خونریز

مِنقار:نوک،چنگ،نوک مرغ

نغز: خوب،نیکو،لطیف،هر چیز عجیب و بدیع که دیدنش خوشایند باشد

عامّه:همه مردم،همگان

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : دو شنبه 7 اسفند 1396 | 6:19 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

  

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 866)

 

«رذالت» یا «عدالت»؟! 

 

در هر جامعه ای که شهروندانِ «جفادیده» و «ستم رسیده»، 

برای «رفع ستم» و «دفعِ اَلَم»، 

هیچ «کسی» و هیچ «دادرسی»،

 هیچ «دادگاهی» و هیچ «دادخواهی»

جز «گریه و دعا» در «درگاه خدا» ندارند،

که ناگزیر به درگاه او «شکایت برند» و از او «حمایت طلبند»،

چنین جامعه ای نه با «نشانه اسلامی»،که در «آستانه سونامی» است!!

آن جامعه قطعا «دچارِ بیداد» است و «گرفتارِ استبداد»!

در جامعه ای که «سیر را بر سریر بنشانند» و «فقیر را حقیر بخوانند»،

بر آن جامعه «رذالت» حاکم است،نه «عدالت»!

هر کجا که «بویی از عدالت» و «رویی از دلالت» دیده نشود،

این جامعه نه «آیتی از آیین» دارد و نه «درایتی از دین»،

اگر چه از همه «ناره های شهر» و «مناره های دهر»،

«سروش تبشیر» و «خروش تکبیر»،

«با سلام و صلوات برخیزد» و «با احساسات درآمیزد»!

شهری که مردم را نه تنها «ریز»،که حتّی «ناچیز» ببینند،

آنان با «طاغوت،یگانه» اند و با «لاهوت،بیگانه»!

 

#شفیعی_مطهر

-------------------------------------

رذالت: فرومایگی ،پستی، ناکسی، زشتی ،زشت و پست شدن

اَلَم: درد،رنج

سونامی: طوفان ، عبارت است از آشفتگی شدید جوّی و اختلال شدید فشار هوا. گاه براثر برخورد دو جبهه هوای سرد و گرم، توفانی به وقوع می‌پیوندد که می‌تواند موجب قطع درختان، خرابی ساختمان‌ها و شکستن شیشه‌ها شود. گردباد در نقاط مختلف به‌صورت تندباد، گردباد دریایی یا گردباد خشکی ظاهر می‌شوند. وقوع طوفان اغلب با باران‌های شدید و سیل‌آسا همراه است

سریر: تخت، تخت پادشاهی ،اورنگ

درایت: دانستن،دریافتن،آگاهی داشتن

ناره: زبانه ترازو یا قپّان،سنگ قپّان،نماد سنجش حق

تبشیر: بشارت دادن،مژده دادن

طاغوت: سرکش،شیطان،هر چیز و هرکس که آن یا او را پرستش کنند

لاهوت: خداوندی

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : یک شنبه 6 اسفند 1396 | 5:50 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

    

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 865)

 

«دیوارهای سنگی» یا «حصارهای فرهنگی»؟!

 

در «سال های پیشین» در رویداد تخریب «دیوارِ برلین»،

من «مردم برلین» را با احساسی آکنده از «نفرت و نفرین»دیدم 

که با «شعارِ مکرّر» با هر «ابزارِ ویرانگر» ،

«برآشوبیدند» و «درهم کوبیدند» 

دیواری را که سال ها آزادي هایشان را «سلب» 

و ذهن هايشان را به سوي خود «جلب» کرده بود!

این «دیوارهای حقیقی» را با «ابزارهای منجنیقی» می توان درهم کوبید؛

در حالي كه هنوز صدها «ديوار مجازي» و «ابزار دغلبازي» 

«ریشه های فِکر» و «انديشه های بِکر» را 

«در شَراشِرِ جان» و «در سراسر جهان» محصور و محاصره كرده است.  

وقتی «انسان برمی آشوبد»،آن چه را که «آسان درهم می کوبد»،

«دیوارهای سنگی» است،نه «حصارهای فرهنگی»!

آن،«بیشه» را محصور می سازد و این،«اندیشه» را!

بیاییم «دیوارهای تعصُّب» و «حصارهای تصلُّب» را 

«درهم بکوبیم» و «بنیانش را بروبیم»

و «قناری اندیشه» را از «حصاری همیشه» برهانیم!

 

#شفیعی_مطهر

----------------------------------

منجنیق: چوب بست های بلند،در قدیم نام آلتی برای پرتاب سنگ یا گلوله های آتش

 شَراشِر: سراسر اندام شخص، تمامی تن ،نفس

تصلُّب: سخت شدن، سفت شدن

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : شنبه 5 اسفند 1396 | 7:10 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو 

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 863

 

 «شادی جاودانه» در «آزادی از هر بهانه»

 

ازدواج ،«کتابِ نانوشته» است با «سراب سرشته» .

آفرینشگر این کتاب ،«وصلِ نوشین» و «فصل نخستینِ» را 

در قالبِ «شور و شار» و «شعر و شعار» سروده ،

ولی «اصول دفتر» و «فصولِ دیگر» را 

به صورت نثر «انگاشته» و نانوشته «گذاشته».

«شعرها،زیبا» هستند و «شعارها،فریبا»،

نثرها هم می توانند «بسی زیبا» و «بسیار فریبا» باشند.

نثرها را نه «سران»،که «همسران» می نویسند! 

این «همسران هوشیار» و «همسفران دوستدار» هستند،

که می توانند«سایرِ فصول» را تا «آخرِ اصول»

در «کتاب زندگی» و «آفتاب ارزندگی»،

«باصفا بینگارند» و «زیبا بنگارند» !

 بیاییم نه تنها «انتخاب بهشت»،که «کتاب سرنوشت» را نیز خود «بنگاریم»

 و «شادی جاودانه» را در «آزادی از هر بهانه» «بینگاریم»!

 

#شفیعی_مطهر

---------------------------------

شار (شاره): حُسن و جمال،زینت،هیئت و لباس

سران: اولیای هر دو خانواده 

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : پنج شنبه 3 اسفند 1396 | 5:58 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

  هر پگاه نو  با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد862 )

 

«کار» و «ابتکار»

 

 

«رازِ بهروزی» و «رمزِ پیرورزی» 

در دنیای «جوان های کامیاب» و «انسان های شاداب» این است ،

که از «کار»،«ابتکار» آفریده اند

و از «خار»،«بهار» !

آنان «شغل» را «اشغال» نکرده اند،

بل که از «ایده شغل»،«پدیده اشتغال» آفریده اند!

کار برای آنان هم «مایه دلگرمی» است و هم «سرمایه سرگرمی»!

کوشیده اند «کاری را برگزینند» یا «ابتکاری را بیافرینند»،

که بتوانند به آن «بیرزند» و بدان «عشق ورزند»!

بنابراین کسی که کار خود را دوست دارد،

هیچ گاه از کار نه «زار» می شود و نه «بیزار»! 

او نه از «تلاش،خسته» می شود  و از «پرخاش،خسته»!

بیاییم برای جامعه بشری «دُرّی بایسته» و «عُنصُری شایسته» باشیم!

تا می توانیم از «آفات جان» و «مشکلات جهان»،

«گرهی را بگشاییم» و «گریوه ای را بپیماییم»!

 

#شفیعی_مطهر

 -------------------------------------------------------

 زار: ناتوان ،رنجور، ضعیف، نحیف، خوار، زبون، درمانده

بیزار: آزرده و روگردان و گریزان از چیزی،کسی که از چیزی بدش بیاید و از آن دوری کند

دُرّ: مروارید درشت

گریوه: پشته، تپه، گردنه کوه

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : چهار شنبه 2 اسفند 1396 | 7:12 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

  

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 861)

 

«کاروانِ زمان» و «دَوَرانِ کهکشان»

 

 «قطار لحظه ها و دقایق» چه از «اقطار مغرب باشد یا مشرق»،

برای هیچ «مسافر پشیمان» و «مهاجرِ پریشان» ترمز نمی کند.

این قطار نه لختی «سَرِ ایستایی» دارد و نه لحظه ای«سِیرِ قهقرایی»!

پیوسته «پیش می تازد» و واپسگرایان را «به تشویش می اندازد»! 

این «انسان و جهان تاونده» است که باید خود را با «زمان پیشرونده»

«همسنگ» و «هماهنگ» سازد

وگرنه از «کاروانِ زمان» و «دَوَرانِ کهکشان» بازمی ماند.

در «راژمانِ بینش» و «جهانِ آفرینش»

از «ریزترین ذرّاتِ جهان » تا «عظیم ترین کُرات و کهکشان»

همه «در حالِ خیزش» اند و «در روالِ گردش».

انسانی که در برابر «پذیرشِ تاثیر» و «گزینشِ تغییر» مقاومت می کند،

ناگزیر در زیر «کوبنده های زمان» و «چرخ دنده های دوران»،

نه تنها «لِه»،که «والِه» می شود.

و کسی که «هماهنگِ وجدان» با «ضرباهنگِ زمان» پیش می تازد،

در حقیقت همیشه «بهنگام» است و با همه کائنات ،«همگام».

 

#شفیعی_مطهر

--------------------------------------

اقطار: اقلیم و ناحیه و کرانه(جمعِ قُطر)

قهقرا:بازگشت به عقب،پس پس رفتن

تشویش: شوریده ساختن،آشفتگی،بی آرامی،به هم زدن

 تاونده: مقاومت کننده،از عهده برآینده

 راژمان: دستگاه،سیستم،نظام

والِه: اندوهناک، شیفته، اندوه دار

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : سه شنبه 1 اسفند 1396 | 7:21 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |