#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 502) 

 

« قانون زندگی » و « آزمون ارزندگی »

 Related image

من تجربه را « گامی پرتکاپو »،ولی« نامی نيكو » ديدم 

كه همه بر روي اشتباهات خود مي گذارند....و خيلي هم بي جا نيست! 

خرد،حق دارد هر پدیده را نخست « به باریکی بیازماید» ، 

سپس « به نیکی بستاید ».

ولی خردمندترین انسان کسی است که با « کمترین هزینه »،

« بیشترین گنجینه » را به دست آورد. 

تجربه،« قانون زندگی » و « آزمون ارزندگی » است.

در مکتب تجربه هر « شکست » به معنی « بن بست » نیست!

بلکه هر شکست می تواند « مُهلتی برای پیروزی »

و هر تهدید، « فُرصتی برای بهروزی » باشد.

 

#شفیعی_مطهر

--------------------------------

باریکی: نازکی،دقت

 

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

https://t.me/amotahar
 

کانال رسمی ویدیویی در سایت آپارات:

http://www.aparat.com/modara.motahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : پنج شنبه 30 دی 1395 | 8:4 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 502)

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org 

 « مانایی نام » و « پایایی پیام » 

Image result for ‫اندیشه‬‎

من « بزرگی شخصیت » و « گستردگي هویت » هر كس را 

به اندازه « وُسعتِ تفكّر » و « رفعتِ تدبُّر » او ديدم. 

 بزرگی انسان نه به « سازه تن » و « اندازه بدن »،

که به « ژرفایی ریشه » و « شکوفایی اندیشه » است.

برای هر انسان « مانایی نام » و « پایایی پیام »، 

نه به « بلندی قامت »،که به « شکوهمندی استقامت » است. 

 باید از « ریشه رویید » و « گُل اندیشه را بویید »!

 

#شفیعی_مطهر

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

https://t.me/amotahar
 

کانال رسمی ویدیویی در سایت آپارات:

http://www.aparat.com/modara.motahar


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : چهار شنبه 29 دی 1395 | 7:17 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 501

 

« لحظه آزادي » و « بُرهه شادی » 

 

Related image

من « لحظه آزادي » و « بُرهه شادی » را 

در آن « زمان » در وجود هر « انسان » ديدم 

كه « بَر و بارِ »خود را « باور » 

و « باورِ » خود را « بارور » می کند.  

 همه انسان ها بالقوّه « توانمند » اند و « ورجاوند »،

مگر آنان که خود را « ناتوان » و هستی را « پریشان » می دانند!

در جهان بشری هیچ « نوزاد » بدون « استعداد » 

پای به « تنگنای هستی » و « سرای اَلَستی » نمی گذارد.

این رسالت مربّی است که « توانمندی ها را شناسایی »کند

و « اَفرَندی ها را به شکوفایی » برساند.

 

#شفیعی_مطهر

-----------------------------

بُرهه: روزگار،قسمتی از وقت و زمان

بَر و بار : میوه،ثمر 

ورجاوند :بلندپایه،ارجمند،برازنده،نیرومند

اَفرَند: فرّ و شکوه،زیب و زیبایی،جوهر و برق شمشیر

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

https://t.me/amotahar
 

کانال رسمی ویدیویی در سایت آپارات:

http://www.aparat.com/modara.motahar


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : سه شنبه 28 دی 1395 | 7:21 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

  #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد500)  

 

« تولید فکر » و « تقلید ذکر  »!

 

 در جامعه اي كه همه « گوناگون می بینند »،امّا « همگون مي انديشند»،

همه « پریش اند »،ولی « زیاد نمی اندیشند»!

زیرا در چُنین جوامع یک نفر « فکر » را تولید می کند و دیگران « ذکر » را!!

« تولید فکر در حصار انحصار» است ،

ولی « تمجیدِ ذکر، شعر و شعار »است!

فکر را « شهریاران تولید » می کنند و « شهروندان، تقلید »!

اندیشه را یکی « صرف » می کند و دیگران،« مصرف »!

 بدین گونه در « صحن و سرای این دیار» و « روی ریای این روزگار »، 

گویی نه « آوارِ تگرگ »،که « غُبارِ مرگ » پاشیده اند!

 

#شفیعی_مطهر

--------------------------------- 

پریش: پریشان،پریشیده،پراکنده،متفرّق

تمجید: بزرگ شمردن، کسی را به بزرگی نسبت دادن

صرف :گردانیدن،گردش

آوار: گردو خاک،غبار،دیوار یا سقف خانه که خراب شود و فروریزد

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

https://t.me/amotahar
 

کانال رسمی ویدیویی در سایت آپارات:

http://www.aparat.com/modara.motahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : دو شنبه 27 دی 1395 | 7:19 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

   #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 499) 

« زيباترين نام » و « فریباترین فرنام » 

 「‫کرامت انسان‬‎」の画像検索結果

نام هر کس برای خودش « زیباترین ترانه » و « بهترین نشانه » است!

بنابراين باید هر كس را با « زيباترين نام » و « فریباترین فرنام » نامید. 

برای « تسخیر دل ها » و « تنویر محفل ها »،

باید هر « کریم » را « تکریم » کرد و هر « عظیم » را « تعظیم »!

...و در « کارگاه آفرینش » و « بارگاه بینش »،

هر « جان، عظیم » است و هر « انسان،کریم»!

پس مبادا هیچ « شهروندی را حقیر »

و هیچ « ورجاوندی را تحقیر » کنیم!

 

#شفیعی_مطهر

-------------------------------

فرنام : عنوان،لقب

تنویر : روشن کردن ،درخشان کردن

تعظیم : بزرگ داشتن، بزرگ کردن، احترام کردن ،کُرنش کردن

ورجاوند :بلندپایه، ارجمند، برازنده،نیرومند 

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

https://t.me/amotahar
 

کانال رسمی ویدیویی در سایت آپارات:

http://www.aparat.com/modara.motahar


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : یک شنبه 26 دی 1395 | 5:54 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

 #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 984)

 

« نگرش ناب » و « بینش صواب »

Related image

 من کوشیدم هر کس را همان گونه که هست، ببینم ،

نه آن گونه كه خود مي خواهم؛ 

زيرا هر كس از ديد خود بهترين است. 

در جامعه راه درستِ « محبوب زیستن »،« خوب نگریستن » است! 

« بینش صواب » مبتنی بر « نگرش ناب » است.

 انسان ها را آن گونه که هستند« باید پذیرُفت »

و حرف دلشان را « باید شنُفت »!

هر انسان « موجودی آزاد » و « وجودی بااستعداد » است!

باید « کرامتش را پاس داشت »

و « شخصیّتش را سپاس گزاشت ».

 

#شفیعی_مطهر

--------------------------------

صواب : راست و درست،حق،لایق،سزاوار،ضد خطا

ناب : صاف و پاک، خالص، بی غش

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

https://t.me/amotahar
 

کانال رسمی ویدیویی در سایت آپارات:

http://www.aparat.com/modara.motahar


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : شنبه 25 دی 1395 | 7:51 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 974)  

 

  « بینش ژرف » یا « بینایی شگرف »؟!

 Image result for ‫نگرش‬‎

من داشتن « بینش بهتر » و « گزینش برتر » را

بسی مهم تر و ارزشمندتر از « دیده بینا » و « بینایی پایا » دیدم.

 فَقْدُ البَصَرِ أهْوَنُ مِنْ فِقْدانِ البَصِیرَةِ.

(امام علی علیه السّلام)

آن چه بر « تارَک تاریک دل » و « بر فراز همه فضایل » « می درخشد»

و زندگی را نور و نوا « می بخشد»،

« بینش ژرف » است،نه « بینایی شگرف »!  

 

#شفیعی_مطهر

--------------------

تارَک : سر،فرق سر،میان سر

ژرف : گود، عمیق

شگرف :عجیب،طُرفه،نیکو و خوش آیند،کمیاب و کم نظیر

 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : جمعه 24 دی 1395 | 7:30 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 964

 

« ورزشی حیاتی » یا « لغزشی خرافاتی »؟! 

 

 توپ فوتبال

من ملّت هایی را دیدم که نه « فکرِ فعّال » را که « ذکرِ فوتبال » را 

« مایه مُباهات » و « باطلُ السِّحر همه مشکلات » کرده بودند. 

فوتبال آن گاه می تواند یک « ارزش انسانی »باشد ،

که یک « ورزش جسمانی »ارزیابی شود.

  اما آن گاه که چونان « مخدّری خردستیز » و « موثّری دانش گریز »  

همه « مشکلات و آمال » را زیر « حرکات فوتبال »پنهان سازند

و از آن با « بی شرمی » تنها برای « سرگرمی »سود جویند،

این « ورزش حیاتی » به « لغزشی خرافاتی » تبدیل می شود!

 

#شفیعی_مطهر

------------------------------

باطلُ السِّحر :دعاها و افسون هایی که با آن سِحر را باطل می کنند

مخدّر : سست کننده،آنچه اعصاب را سست و بی حس کند

 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : پنج شنبه 23 دی 1395 | 10:18 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


فرایند توسعه را از کجا بیاغازیم؟

 

#شفیعی_مطهر

 

اگر در جهان بشریت،عفریت فقر و تهیدستی،گلوی محرومان و گرسنگان را می فشارد،

اگر اهریمن بیماری و بی سوادی،جان و روان انسان ها را می آزارد،

اگر هیولای استعمار و استثمار با توده های زحمتکش جهان می ستیزد و خون ستمدیدگان را بر زمین می ریزد،

اگر خلق های پابرهنه متفرّق اند و دشمنان مردم،متّفق،

اگر حاکمیت استبداد و حکومت بیداد مردم جهان را از پیشرفت و رشد بازمی دارد،

همه به علت بلای توسعه نیافتگی ملت هاست.

توسعه، روندي است فراگير در جهت افزايش توانايي هاي انساني- اجتماعي براي پاسخ گويي به نيازهاي انساني- اجتماعي، ضمن آن كه نيازها پيوسته در پرتو ارزش هاي فرهنگي جامعه و بينش هاي پايداري جهان پالايش يابند.

اين گونه توسعه، نيازهاي كنوني را بدون كاهش توانايي نسل هاي آتي دربرآوردن نيازهايشان، برآورده مي كند و توسعه اي پايدار است. 

پدیده توسعه را در آیینه نگاه چند صاحب نظر توسعه به تماشا می نشینیم:

پروفسور هگن (صاحب نظر توسعه) : 

 شخصیت فرهنگی انسان اصلی ترین عامل ایجادکننده توسعه است.

پروفسور تئودور شولتز (برنده جایزه نوبل) : 

 کلید توسعه در دست انسان آموزش دیده است ، نه در منابع فيزيكي و مادي.

 آدام اسميت ( پدر علم اقتصاد ) :

 مهارت نيروي كار ، مهم ترين عامل توسعه است و منابع انساني پايه اصلي ثروت ملت ها به شمار مي رود و سرمايه هاي مادي و طبيعي عامل تبعي اند، نه عامل اصلي.

 رابرت مالتوس : 

آموزش و پرورش باعث پيدايش نظم ، تدبير و اخلاق مي شود و موجب آزادي فردي و تقويت دورانديشي جامعه است.

 مايكل تودارو : 

 از نظر اقتصاددانان آنچه در نهايت خصوصيات و روند توسعه اقتصادي و اجتماعي يك كشور را تعيين مي كند ، منابع انساني آن كشور است.

 جان كنت گالبرايت : 

 اين آموزش و پرورش است كه توده مردم را مستعد قبول راه ها و روش هاي جديد براي تحقق توسعه مي سازد . اعتلاي يك ملت به آموزش و پرورش آن ملت بستگي دارد.

 كنفوسيوس حكيم چيني در ۴۰۰۰ سال پيش اعلام كرد:

 كشوري كه روي آموزش و پرورش خود سرمايه گذاري مي كند ، هيچ گاه ورشكسته نمي شود.

 بر پايه رهنمودهاي فوق مي توان آموزش و پرورش را چنين تعريف كرد:

هدف از آموزش و پرورش ، پرورش عقل سليم در آحاد جامعه است تا از طريق آن بتوان رفتار ، كردار و قضاوت هاي صحيح را براي مردم شكل داد . براي ساختن فرد ، خانواده و جامعه و براي دست يابي به ارزش هايي همچون خوبي ها ، آزادي ها ، زيبايي ها ، حقيقت ها و رشد و كمال.

 در اين فرايند، آموزش و پرورش هم ابزار و بستر توسعه است ، هم يكي از عوامل و ايزارهاي توسعه و هم يكي از اهداف مهم توسعه.

 انسان محور توسعه است ، آن هم انسان آموزش ديده كه با عقلانيت ، تدبير ، آزادي ، عدالت و رشد، سامان زندگي خود و ديگران را پي ريزي كند و آن هم در جهت رسيدن به خوبي ها ، عدالت ، آزادي ، زيبايي ، حقيقت و رشد . نقش آموزش در اين گونه حركت ها ، مستمر ، پايدار و تاريخي است. آموزش در اين بستر همزاد انسان مي شود و تا پايان مسير با اوست.

 بي شك توسعه ، انساني را سرباز و محور و راهبر خود مي داند كه داراي ويژگي هاي پيش برنده باشد. 

اين ويژگي ها عبارتند از :

 دارا بودن روحيه عقل گرايي ، خردگرايي ، جهان گرايي ، جمع گرايي ، آينده نگري ، انسان گرايي ، جهان بيني باز ، باورهاي آگاهي بخش ، فرهنگ پذيري ، محاسبه پذيري ، وقت شناسي ، آينده شناسي ، خستگي ناپذيري ، خيرخواهي ، آزادي خواهي ، ميهن پرستي ، صلح خواهي ، آرامش طلبي ، تغييرپذيري ، آزادانديشي ، آزادگفتن ، آزادكوشيدن ، تعصب آگاهانه توام با خرد ، روحيه وحدت خواهي ، توان هزينه فايده كردن فعاليت ها ، توان مرتبه بندي كردن اولويت ها ، هدف داشتن ، مشاركت جويي و...

                  (منبع: ماهنامه آيين ،ش۳۲ و ۳۳ ، مقاله آقاي محمد ستاري فر)

 

ما بايد توسعه آموزش آموزش و پرورش را در راس همه برنامه ها و توسعه فناوري اطلاعات و ارتباطات را در صدر برنامه هاي مهم آموزش و پرورش قرار دهيم و آن را به عنوان يك برنامه زير ساختي ارزيابي كنيم. در برنامه هاي توسعه فرهنگي و اصلاحات آموزشي مي توانيم با بهره گيري از نيروي عظيم مغز افزار مديران واحدهاي آموزشي گام هاي بلندي برداريم. در اين صورت مديران قادر مي شوند تا با بهره گيري از اطلاعات پردازش شده در دسترس، نيازهاي گوناگون واحدهاي آموزشي خود را مانند: برنامه ريزي، كنترل، تأمين منابع، كيفيت بخشي و … پاسخ داده، روش هاي كاري، اداري و آموزشي را بهينه سازند.

آموزش مديران مي تواند نخستين گام در توسعه صنعت «آي سي تي» تلقي شود. اين آموزش مي تواند شيوه مديريت آنان را متحوّل ساخته، با استفاده از روش هاي صحيح علمي انجام وظايف اداري و آموزشي خود عمق بخشند. با اميد به فردايي روشن تر. 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : چهار شنبه 22 دی 1395 | 10:0 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

  #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 954

 

« پهلوان پولادین » و « قهرمان راستین » 

 

من « یلان نستوه » و « پهلوانان بشکوه » را دیدم 

که تن و جان را « می خَستند » 

و اراده صخره سنگ های خارا را « در هم می شکستند» ،

اما با شنيدن « سخني نابهنجار » از « دشمنی غدّار »

« به شدّت برمي آشفتند » و « با حِدّت پاسخ می گفتند ».  

ظرفیّت نه به « تنومندی اندام » است و نه به « توانمندی مقام »!

باید « دلی بزرگ » و « روحی سترگ »داشت!

« دریادلی » را نه از « دلِ جوی »، که از « دلِ دریا »« بجوی »!  

 « پهلوان پولادین » و « قهرمان راستین »

کسی است که بتواند « خدیو خشم را مهار کند»

و « بر دیو شهوت افسار نهد »!

 

#شفیعی_مطهر

----------------------------

خَستن : آزردن،آزرده کردن،زخم زدن،زخمی کردن

حِدّت : تیزی،تندی،برندگی،خشم،غضب

 خدیو: پادشاه،امیر

 

 گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : چهار شنبه 22 دی 1395 | 6:16 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

  #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 944

 

« سایه » و « همسایه »!

Image result for ‫سایه‬‎

من سايه را برای خورشید « صادق ترين عاشق » و « لایق ترین شایق » ديدم ، 

چون با دیدنش ،« جان مي بازد» و  همه هستي اش را « مي پردازد».

سایه چون طلعت خورشید بدید

نكند سجده، نجنبد، چه كند؟! 

برای آفتاب، « سایه » بهترین « همسایه » است. 

همه جا به « دنبال » اوست ،نه مشتاق « وصال » او.

سایه از آفتاب « می گریزد »؛امّا هرگز با آن « نمی ستیزد ».

آفتاب نیز همه جا « می تابد»؛امّا سایه را « درنمی یابد »! 

« آفتاب تابان » و « سایه نگران » 

هم« همزاد » اند و هم از « اضداد»!

این دو « یار فرّار » و دو « نگار همجوار »،

نه « هم منزل » ،که « مکمّل » یکدیگرند! 

بنابراین دریافتم که « اصل تضادّ » و « فصل اضداد »

نه « مایه تقابُل » ،که  « سرمایه تکامُل » است!

 

#شفیعی_مطهر

----------------------

شایق: مشتاق ،آرزومند،راغب 

تقابُل : روبه روشدن،رو در روشدن

 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : سه شنبه 21 دی 1395 | 5:31 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

   #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 493

 

« قافيه » و « قيافه »! 

 Related image

من در سيماي شعر،« قافيه » را ديدم كه به شعر« قيافه » مي بخشيد؛ 

اما گاه « موج معاني » از « اوج طغیانی »،

كرانه هاي شعر را « درهم مي شكست » 

و رشته های قیودات وزن و قافیه را « می گسست »!

« شاعر شیوا » و « سراینده سپیدسرا »

سخن را « از انقیاد می پردازد»

و آن را « سپيد و آزاد مي سازد». 

سخن هر چه « سلیس تر »،گوهر معنی « نفیس تر »!

سخن ،« ظرفِ باور » است و « حرفِ بارور  »

و معنی، « گوهر ناب » است و « جوهر آفتاب »!

سخن را می توان از « قیود قوافی » و « جمود حرّافی » « پیراست»

و به « زیور معانی » و « گوهر شایگانی »« آراست ».

 

#شفیعی_مطهر

-----------------------

شیوا : بلیغ،فصیح

سپیدسرا: شاعر نوپرداز

پرداختن: جلادادن و آراستن،ساختن،مرتب کردن

سلیس : نرم و آسان،روان،رام

نفیس: گرانبها،گرانمایه و مرغوب

پیراستن: بریدن و کم کردن زیادتی برای خوشنماکردن

قیود: قیدها و بندها

قوافی: قافیه ها، حرف ها و کلمات آخر هر بیت

حرّاف: پرگوی، پرچانه، زبان آور

 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : دو شنبه 20 دی 1395 | 7:32 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

  #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 492

 

 « غول  » یا « شاغول »؟

 Image result for ‫شاغول‬‎

من در اين بيابان صدها « سراب »ديدم، اما يك « سَرِ آب » نديدم.

دور است سَرِ آب از این بادیه هشدار

تا غول بیابان نفـــریبد به ســـــــرابت 

« غول » « پریشان » است و « شاغول »،« میزان »!

« غول آن جا فرمان می راند» که « شاغول در زندان بماند»!

« غول،نار می سوزد » و « شاغول،نور می افروزد »!

در جامعه ای که « شاغول ، غایب » است،« غول ، نایب » است!

« غول » بر اندام « مدیران مسئول »، 

«شبرنگ پَستی می پوشاند»

و « شرنگ سرمستی می نوشاند»؛

امّا «شاغول »بر پایه « اصول »

بر « سینه سپهر نظام می درخشد»

و جامعه را « انتظام می بخشد»!

 « غول با ضَلال سراب می فریبد»

و « شاغول با زُلال آب می زیبد»!

 

#شفیعی_مطهر

----------------------

غول : موجود افسانه ای بسیار بزرگ جثه و بدهیکل،هیکل بزرگ،جانور مهیب مانند دیو

شاغول : گلوله فلزی آویخته به نخ که در بنایی برای امتحان کردن کجی یا راستی پایه و دیوار به کار می برند،شاقول هم می نویسند

 نایب : جانشین،قائم مقام

 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : یک شنبه 19 دی 1395 | 7:1 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

  #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 914

 

« بریدن بیخ » و « نفهمیدن تاریخ » !

من مدیرانی را دیدم« بانیوَند» و با دست هایی « نیرومند »

که می توانستند با « درایت و کیاست » و « فرزانگی و فراست » 

« حُکّام را از هُبوط » و « نظام را از سقوط » نجات دهند؛

اما « خطِّ خطا » با کاربُرد « فنِّ فنا »،

« آزادگان را خانه نشین » و « آقازادگان را فَرنِشین »ساخته بود!

از « برآیند این بینش » و « فرآیند این گزینش » ،

 « چاپلوسان بر صدر می نشینند» و « دستبوسان قدر می بینند»!

این « ریاکاران گمراه » و « مديران ناآگاه »، 

« بر سر شاخ نشسته و بيخ را مي بُرَند»  

و « بر فراز کاخ نشسته و تاريخ را نمي فهمند».  

 

#شفیعی_مطهر

----------------------------

نیوَند : فهم،ادراک

هُبوط : فرودآمدن

فَرنشین: رئیس،مدیر،بالانشین

 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : شنبه 18 دی 1395 | 7:38 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 490)  

 

 

  « بال » یا « وبال »!

Картинки по запросу ‫دنیادوستی‬‎

 Похожее изображение

من ارزش و اعتبار بسیاری را در « این سرای به مال » دیدم ، 

اما در « آن سراي به اعمال ».

خوشا آنان که در این سرای نه « مال را ببازند » و نه « به منال بنازند »!

دنیا « تجارتخانه ای کارساز » است و « آشیانه ای برای پرواز»! 

مال ،« سرمایه » است،نه « آرایه »!

مال،« وسیله کَسبِ کمال » است،نه « حیله حَسبِ آمال »!

امید که « مال » ما را « بال » باشد،نه « وَبال »!

 

#شفیعی_مطهر

------------------------

کارساز : کارگشا،مشکل گشا،چاره جو 

حیله : مکر،نیرنگ،فریب،چاره جویی

حَسب : شمردن،شماره کردن

وَبال : سختی،عذاب،سوء عاقبت،وخامت امر 

 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : جمعه 17 دی 1395 | 6:27 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

مشاركت مردم، راه تعديل قدرت است 

 

#شفیعی_مطهر

گسترش و تعميق مشاركت مردم در همه امور جامعه و حكومت در قالب نهادهاي مدني و تشكل هاي گوناگون، بهترين راه تعديل قدرت فردي در هر جامعه است. بديهي است تشخيص اكثريت مردم و تصميمات اتّخاذ شده توسط عموم مردم به صواب نزديك تر است، تا تشخيص و تصميم فردي. 

پيامبر اكرم (ص) مي فرمايند: «لا تَجتَمعُ اُمَّتي علي الخطاء». 

  امت من بر خطا اجتماع نمي كنند.

شهيد محمد باقر صدر بر همين حقيقت تصريح مي كند:

«درصد خطاي يك امت خيلي پايين تر از درصد خطاي يك فرد است.»

«كارل كوهن» اشتباهات احتمالي حكومت را با ملت مقايسه مي كند:

«اشتباه يك ملت، كمتر از اشتباه يك حكومت است.»

«منتسكيو» توزيع قدرت بين ملت و پرهيز از تمركز قدرت در يك فرد را خطرناك مي داند:

«نبايد به هيچ كس قدرت مطلق داد؛ زيرا هيچ فردي آن قدر با فضيلت نيست كه قدرت مطلق را در دست داشته باشد و فاسد نشود.»                                                     

پس لازمه يك حكومت مردمي و غير استبدادي، مشاركت مردم است. «هانا آرنت» حكومت مردم سالاري يا دموكراسي را اين گونه تعريف مي كند:

«دموكراسي يعني آن كه مردم از طرق بسيار آزاد و دموكراتيك بتوانند حق حاكميّت خود را واگذار، و به راحتي پس بگيرند. هر گاه جريان انتقال قدرت و يا وكالت دائمي مردم به يك فرد، حزب يا جريان سياسي تحقق پيدا نمايد و امكان برگشت آن ميسور نباشد، دموكراسي ذبح شده است؛ زيرا وكالت دائمي از سوي مردم به يك نقطه ديگر به معني نزول از ارزش هاي دموكراتيك است.»

 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : جمعه 17 دی 1395 | 6:25 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 894)   

 

« سنجش گزینه ها » و « گزینش بهینه ها »!

 

Картинки по запросу ‫انتخاب برتر‬‎

من قاصدک هایی را دیدم 

 با « انبان های انباشته » و « بادبان های برافراشته »،

که « پگاهان دیروز » با « همراهان پیروز »،

عطر گل های واشده آن سوی دریاها را با خود آورده بودند؛

عطرهایی « گوناگون » و گاه « پُر افسون »، 

برخی « بهارآفرین » بودند و بعضی « ناشر نفرت و نفرین ».

بنابراین باید همه « گزینه ها را سنجید» و « بهینه ها را برگزید»!

 

#شفیعی_مطهر

 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : پنج شنبه 16 دی 1395 | 7:23 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 488

 

هر « پگاه پسین » با « نگاه نوین »

 

 Картинки по запросу ‫تغییر‬‎

من چه بسيار كساني را ديدم 

كه چون نتوانستند« بشیر تغيير» شوند،

خود « اسیر تقدير » شدند. 

از اين معني دريافتم كه هر كس خود را « عوض » نكند،« تعويض » خواهد شد.  

هر « پگاه پسین » با « نگاه نوین » آغاز می شود.

آن که « در دیروز می مانَد»، « امروز درمی مانَد»!

هر « طلوع تازه »،آغاز یک « وُقوع پُرآوازه » است.

باید « هر لمحه نگریست » و « در لحظه زیست »!

 آن که از « تنویر می گریزد» و با « تغییر می ستیزد»،

بی تردید « معمارِ نابودیِ بیش » و « حصارِ خمودیِ خویش »است.

 

#شفیعی_مطهر

-------------------

بشیر : مژده دهنده،بشارت دهنده

وُقوع :  واقع شدن، قرارگرفتن، فرودآمدن

آوازه: شهرت،نغمه،صیت،بانگ،آوا

لمحه: یک بارنگریستن، باشتاب به چیزی نظرکردن

 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : چهار شنبه 15 دی 1395 | 5:38 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

عوامل «علوّ» و غرور چيست؟


#شفیعی_مطهر


عوامل متعدّدي مي تواند آتش «علوّ» و سركشي و غرور را در انسان شعله ور سازد. از مهم ترين اين عوامل مي توان از قدرت، ثروت و علم نام برد. آن گونه كه پيشتر گفتيم حتي گاهي «تقوا»، «زهد» و «عبادت» نيز مي تواند مايه عُجب و غرور شود. 

صاحب نظران اخلاق بعضي از راه هاي مبارزه با فزون خواهي و علوّ طلبي را چنين بر مي شمارند:

1- توجه به خدا و ياد او

2- تعيين حريم يا ايجاد تعادل در اميال

3-   اخلاص

4-   مبارزه همه جانبه با اميال نفساني

5-    بصيرت و آگاهي

6-    مبارزه با رذايل و پرورش فضايل(12) 

راه هاي تعديل اين عوامل متفاوت است. راه تعديل انباشتگي ثروت از نظر اسلام پرداخت زكات، خمس و ساير حقوق واجبه و مستحبّه است. مفسّران ذيل آيه فوق (83 سوره قصص) نحوه برخورد حضرت موسي (ع) را با سركشي و طغيان قارون بيان مي كنند.

«در باره علّت مجادله قارون با موسي (ع) نوشته اند كه موسي به او گفته بود كه بايد زكات بدهد و با او صلح كرده بود كه از هر 1000 درهم و دينار يك درهم يا يك دينار، و از هر 1000 گوسفند يك رأس و خلاصه از هر هزار فقره از مال و منال خود يك هزارم آن را در راه خداوند به زكات دهد. قارون پيش خود حساب كرده بود، و اين مقدار را گزاف يافته بود. لذا بني اسرائيل را تحريك كرد و گفت: موسي آمده است كه مال شما را از دستتان بگيرد و نيرنگي انديشيد و زني بد كاره را با مالي فريفت كه در ملأ عام و در حضور همگان به موسي تهمت زنا زند. او نیز چنین کرد .  چون موسي او را قسم داد كه راستش را بگو، وجدان زن بيدار شد و گفت: آري، تو بي گناهي و اين كار توطئه بود. موسي (ع) به درگاه خداوند تضرّع و بر قارون نفرين كرد. خداوند به نفرين او قارون و خانه و گنج خانه هايش را به كام زمين فرو برد.(13)» 

 

 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar

 

 


موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : سه شنبه 14 دی 1395 | 12:14 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 874)  

 

 انسان های « حقیر » و « اسیر تحقیر »

 Похожее изображение

من كساني را ديدم كه به قدری « حقیر » بودند و « اسیر تحقیر »

که با « سیمای آدمک » در « دنياي كوچك »خود گم می شدند.

نيز كساني را ديدم كه اراده ای « بشکوه » چون « کوه » داشتند 

و دلی « مصفّا » چون « دریا ».

اینان « دنياي بزُرگ » را در « سیمای ستُرگ » 

و « عظمت جهان » را در ورای « شخصيت بي كران » خود محو كرده بودند.

...و من دنیا را در نگاه خود چه « حقیر » می یافتم، 

آن گاه که « توقیر » می شدم،

و خود را چه « شیفته » می دیدم،آن گاه « فریفته » می گشتم!  

 

#شفیعی_مطهر

---------------------

توقیر: بزرگ داشتن، تعظیم و احترام

 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : سه شنبه 14 دی 1395 | 7:29 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

غرورحاکمان، عامل مشاركت گریزی مردم است  

 

#شفیعی_مطهر

 

خود بزرگ بيني و غرور مهم ترين عامل و علت مشاركت گريزي و مشورت ستيزي است. خداوند همه انسان ها را بر پايه «لَقَدْ كَرَّمْنا بَني آدَمْ» كرامت بخشيده و او را به سبب بهره مندي از نيروي عظيم «عقلانيت» شايسته تكريم و بايسته تعظيم فرموده است. 

كرامت انسان- به عنوان اشرف مخلوقات و اعزّ موجودات- ايجاب مي كند كه افكار، انديشه ها، آرمان ها، عقايد، سلايق و نظريات همه انسان ها از هر رنگ، نژاد، ملت و جنسيت و با هر عقيده و سليقه مورد احترام قرار گيرد. 

«خود برتر بين» عصيانگر ابلهي است كه در لاك غفلت و در لانه جمود و جهالت خود خزيده، از مشاركت مي گريزد و با اين حقيقت مي ستيزد. او «معرفت» و «حقيقت» را گوهري مي پندارد كه فقط نزد اوست و ديگران از آن محروم اند. وي فهم و شعور را در حصار انحصار خود مي پندارد و به هيچ مشورت و مشاركتي با ديگران نياز ندارد. اعتراف صريح يكي از اين شورشگران حقيقت گريز را با هم بخوانيم. 

آدلف هيتلر در كتاب «نبرد من» مي نويسد:

«انسان موجودي است كه تا توي سرش نزنند، آدم نمي شود! مشورت چه معنا دارد؟ يعني چه كه مشتي افراد كم عقل و كم مايه به دور هم بنشينند و با هم سخناني بگويند و نتايجي بگيرند. اين نتايج هر چه باشد در خور همان انسان هاي حقير است. كار درست آن است كه يك نفر نخبه برتر براي ديگران تصميم بگيرد و آن تصميم را اجرا كند و اين افراد حقير هم به جبر از او تبعيّت كنند.»

هيتلر خود چنين كرد و خود در لهيب آتش غرور خود سوخت!

«هيتلر» هاي تاريخ كم نبوده اند؛ اما به ندرت اين گونه صريح و بي پرده نظريات سخيف خود را بيان كرده اند. حكّام خودكامه اي كه همين «بود» را با «نمود»ي زيبا و عوام پسند مطرح مي كنند ، بسي از هيتلر خطرناك ترند. 

امروزه چون گفتمان غالب در دنيا چنين تفكّري را مردود و مطرود مي شمارد، باور مندان اين توهّم، محتواي «تفكّر مردم ستيزي» را در قالب لعاب زيباي دموكراسي و مردم سالاري عرضه مي كنند. استفاده ابزاري از مفاهيم ارزشمندي چون مردم سالاري، دموكراسي، مشاركت و … بزرگ ترين ضربه را بر پيكر اين مفاهيم مي زند. 

از همه اسفبارتر و بدتر استفاده ابزاري از دين در راه نيل به اهداف سياسي و سلطه طلبي است. آنان كه مصداق «يريدون علّواً في الارض» هستند و در زير لواي دين از ديگران تمكين مي خواهند، براي دين و دينمداران بسي زيانبارتر و خونخوار ترند. استاد شهيد مطهري در بيان مضرّات استفاده سياسي و ابزاري از دين مي گويد:

«وابستگي دين به سياست به مفهوم … مقام قدسي داشتن حكام، اختصاص به جهان تسنّن دارد. در شيعه هيچ گاه چنين مفهومي وجود نداشته است. تفسير شيعه از «اولواالامر» هرگز به صورت بالا نبوده است.(1)»

ايشان ضمن تأكيد بر اين كه سوء استفاده ابزاري از دين براي مستبدّان يك قاعده است، راه حل مقابله با اين پديده ويرانگر را تنها آگاهي مردم مي دانند:

«هر مستبدّي كوشش دارد براي تحكيم و تثبيت پايه هاي استبداد خود، به خودش جنبة قدسي بدهد و از مفاهيم ديني براي اين منظور بهره جويد؛ تنها آگاهي و بالا بودن سطح شعور ديني و سياسي مردم است ، كه جلوي اين سوء استفاده ها را مي گيرد.(2)»

استاد مطهري «جهالت متنسّكين و خيانت متهتّكين» را به عنوان بستر ساز استفاده ابزاري از دين برمي شمارند:

«خطرناك ترين موقع ها آن وقتي است كه دو قدرت، يعني ماده و معني دست به دست يكديگر داده و بخواهد بر سر ملّتي فرود آيد. البتّه ديانت به خودي خود همواره دفاع از مظلوم است. ولي امان از وقتي كه در اثر جهالت و خيانت اولياي امور، يعني جهالت متنسّكين و خيانت متهتّكين، دين ابزار سياست واقع شود. امان از وقتي كه دين ابزار سياست واقع شود.(3)»

پاورقی ها:


1-  نهضت هاي صد ساله، انتشارات صدرا، ص26

 

2-  همان، ص42

 

3-    حماسة حسيني، ج3، انتشارات صدرا، ص24

 

 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : دو شنبه 13 دی 1395 | 10:58 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 486)  

 

« سبزگُفتن  » و « سُرخ شکُفتن »

 Картинки по запросу ‫غنچه وگل‬‎

من غنچه را ديدم 

در حالی كه زندگي در نگاه او « لب فروبستن » بود و « رازآلود نشستن » ،

و گل را ديدم كه حيات را « سُرخ شكفتن » می پنداشت و « راز دل گفتن »،

 گُل بالاخره يكي دو پيراهن بيش از غنچه پاره كرده است!! 

بنابراین دانستم که در« چیستی بیان ها » و « همزیستی با انسان ها» 

هم « عرصه تعامُل » داریم و هم « صحنه تحمُّل »!

گاه غنچه وار باید « لب فروبست » و « ساکت نشست » 

و گاه چون گُل باید « سبزگفت  » و « سُرخ شکفت » ! 

 

#شفیعی_مطهر

 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : دو شنبه 13 دی 1395 | 7:4 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

کدام « خود » بر ما فرمان می راند؟!


 #شفیعی_مطهر


تِلكَ الدّارُ الاخِرَةُ نَجْعَلُها ِللَّذينَ لايُريدوُنَ عُلُوّاً فيِ الْاَرْضِ وَ لافَساداً وَ العاقِبَةُ لِلْمُتَّقينَ

ما اين بهشت ابدي آخرت را براي آنان قرار داديم كه در زمين اراده علوّ و سركشي ندارند و حُسن عاقبت ويژه پرواپيشگان است. (قصص، 83)

در وجود هر انسان دو گونه «خود» در تكوين شخصيت او مشاركت دارند؛ يكي «خود حقيقي» يا «خود ملكوتي» و دوم «خود پنداري و خيالي» يا «ناخود». 

تكريم شخصيت انسان و تلاش براي حفظ و ارتقاي «عزّت نفس» او عاملي براي پرورش و تقويت «خود حقيقي و ملكوتي» است. انساني كه خود واقعي خويش را مي يابد و كرامت آن را پاس مي دارد، دريچه شخصيت خود را به روي همه كمالات اخلاقي و انساني و الهي مي گشايد، و آن كه خود پنداري يا حيواني خويش را تجسّم شخصيت خويش مي يابد ، از دنياي غرور، خود خواهي و تكبّر سر در مي آورد. 

غريزه «حبّ ذات» يا «خود دوستي» اصيل ترين و ريشه دار ترين ميل در نهاد هر موجود به ويژه انسان است. اين ميل موجد و محور همه تلاش هاي انسان در همه عرصه هاي هستي است؛ حتّي ميل به كمال كه خود پايه و ماية همه فعاليت هاي انسان است، از مظاهر اين ميل مي باشد. اين تمايل طبيعتاً «لذايذ» را جذب، و «آلام» را دفع مي كند. انساني كه در مسير خود سازي و تزكيه نفس گام ننهاده، در همان مراحل حيواني سير مي كند. همه عمر او جولان در ميدان بين «تغذيه» تا «تخليه» است. او در همه مراحل هستي نه موجي مي بيند و نه اوجي. كمال مطلوب او در خوب خوردن، خوب پوشيدن، خوب شهوت راندن و خوب خوابيدن است.

اما انساني كه خود حقيقي و ملكوتي خويش را مي يابد و در راه خود سازي مجاهده مي كند، در مي يابد كه ديگران نيز حقوقي دارند و او موظف و مكلّف به احترام و پاس داشتن حقوق ديگران است.

امام خميني (ره) مي فرمايد:

«خود خواهي منشأ همه مفاسد است.(1)»

و در جاي ديگر مي افزايد:

«همه اين گرفتاري هايي كه براي بشر هست، از انانيّت انسان است. ما هرچه داريم و هرچه برمابگذرد، از اين حبّ نفس است، از اين انانيت است. توجّه به خود وقتي باشد، همه جهات خودم باشم، همه چيز را براي خودم بخواهم، همه گرفتاري ها از اين نقطه است. بالاترين ظلمت ها، ظلمت انانيّت است. چنانچه از اين ظلمت خارج نشويم، از اين چاه خارج نشويم، از اين انانيّت بيرون نرويم، از اين توجّه به خود و خود خواهي و اين كه ديگران را هيچ و خود را همه چيز مي دانيم، خارج نشويم، الهي نخواهيم شد… همه گرفتاري هاي ما و همه گرفتاري هاي شما و همه گرفتاري هاي بشر سر همين جاست، نزاع سر خود خواهي است.(2)»

شكستن بت سخت است و شكستن بت واره هاي زنده بسيار سخت تر! 

امام راحل (ره) بر اهميت اين بت شكني تأكيد مي كند:

«تمام فسادهايي كه در عالم پيدا مي شود، از خود خواهي پيدا مي شود…. همه اش برمي گردد به حبّ نفس و اين بت، از همه بت ها بزرگ تر است و شكستنش هم از همه مشكل تر است… اگر رهايش كنيد، شما را به هلاكت مي كشاند … درجه به درجه پيش مي برد تا آنجا كه دين انسان را از دست انسان مي گيرد.(3)»

         بت شكستن سهل باشد نيك سهل

                          سهل ديدن نفس را جهل است جهل

اين شرك خفي و ميل مخفي در صورت عدم درمان همچنان رشد مي كند، تا انسان ناخودآگاه آن را در جايگاه معبود مي نشاند. خداوند متعال، رسول خود را هشدار مي دهد كه:

«اَرَاَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ اِلهَهُ هَويهُ؟(4)»

اي رسول! آيا ديدي آن را كه هواي نفسش را خداي خود قرار داد؟

پيامبر اكرم (ص) اين نفس سركش و توسن آتش را دشمن ترين دشمنان مي دانند:

«اَعدي عَدوِّكَ نَفْسُكَ اَلّتي بَينَ جَنْبَيْكَ (5)»

دشمن ترين دشمن تو همان «خود»ي است كه در ميان دو پهلوي توست.

چه بسيار سالكان رشاد و مدّعيان ارشاد كه رهپويه هاي جهاد و اجتهاد را گذرانده اند و در اين وادي درمانده اند. «آنان كه غني ترند، محتاج تراند.» آري، آنان كه در عرصه آرزو و بر كام اين عدو لگام زده اند و در ميدان تزكيه هم گام نهاده اند، در درياي «عُجب» زورقشان به گِل نشسته و قايقشان درهم شكسته است. آري پهلوانان عرصة علم و نام آوران حيطة حلم چون مقام علمي و مراتب فضل و كمال خود را بالاتر و بهتر از ديگران پنداشته اند، از فراز فضايل اعمال به فرود رذايل آمال فرو افتاده اند:

امام علي (ع) براي آگاهي و بيداري اين مرشدان مغرور و زاهدان كور چنين هشدار مي دهند:


«ما اَري شَيْئاً اَضَرَّ بِقُلُبِ الرِّجالِ مِنْ خَفْقِِ النِّعالِ وَراءَ ظُهُورِ هِمْ.(6)»

براي دل هاي مردان چيزي زيانبارتر از صداي كفش هايي كه از پشت سرشان بيايد، نديدم.

         او چو بيند خلق را سرمست خويش

                          در تكبّر مي رود از دست خويش

         هركه را مردم سجودي مي كنند

                                  زهر اندر جان او مي آكنند

         چشم بردار از قبول و ردّ خلق

                          هر دو در راه خدا شد سدّ خلق

امام صادق (ع)، مشاهير خود خواه و جويندگان جاه را به سختي هشدار مي دهند:

«مَنْ تَعَصَّبَ اَوتَعُصُبَ لَهُ فَقَدْ خُلِعَ رِبقَة الايمانِ عَنْ عُنُقِهِ.(7)»

هركس تعصّب بورزد، يا براي او تعصّب بورزند (مريد متعصّب داشته باشد) محقّقاً رشته ايمان از گردنش برداشته مي شود. (از قلمرو ايمان بيرون مي رود)

 

پاورقي ها

1-  سرّ الصّلوة، ص68

2-  تفسير سوره حمد، جلسه دوم

3-  بيانات امام در روز نيمه شعبان 1405

4-  فرقان،43

5-  بحار الانوار، ج70، ص64

6-  تنبيه الخواطر، ص53

7-  اصول كافي 


گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : یک شنبه 12 دی 1395 | 12:0 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 854)  


 « زرّینه مهر » بر « سینه سپهر »

 

من ابر را دیدم « آزاد و رها » « از ثَری تا ثُریّا »، 

نه « پايبند زمين » است و نه « دلبند زمان » ، 

  « به هر دار پر مي كشد» و « به هر ديار سر مي زند»، 

« بي دريغ مي بارد » و « به هيچ ستیغ دل نمي سپارد ». 

از چشمان خيسش « سخاوت مي بارد»

و از دستان تَرَش « طراوت مي تراود ».  

« ابر ،نماد سخاوت » است و « هُژَبر،نمود شجاعت ».

بیاییم چون « زرّینه مهر » بر « سینه سپهر »، 

« عاشقانه بشتابیم » و « بی تابانه بتابیم»!

بیاییم چون « آیینه ابر بباریم » 

و سخاوت را « بر سینه ستبر بنگاریم»!

 

#شفیعی_مطهر

---------------------- 

ثَری :  خاک نمناک،خاک،زمین

ثُرَیّا : کنایه از آسمان(از ثَری تا ثُریّا=از زمین تا آسمان)

دار: خانه،سرا،شهر

ستیغ : بلندی کوه،قُلّه

هُژَبر: شیر درنده 

 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : یک شنبه 12 دی 1395 | 8:9 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

  #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 844

 

« بی پر و بال » با « دنیایی از آمال »

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org  

من پرنده ای را دیدم « بی پر و بال »،اما با « دنیایی از آمال »،

که نه « خطرات باز »،که « خاطرات پرواز » روزی صد بار او را می کُشت. 

بنابراین فهمیدم که برای کشتن پرنده نه « کارد تیز» لازم است 

و نه « خنجر خون ریز»!!  

نه « پرنده بدون بال » ،« به آمال » می رسد 

و نه « انسان بدون بالیدن »،« به کمال »!

برای « نابودی یک ملّت » و « خمودی ملّیّت » 

کافی است که از « شهروندان،کرامت » را

و از « ورجاوندان،شخصیت » را بگیرند!

 

#شفیعی_مطهر

--------------------

باز : پرنده شکاری دارای منقار خمیده و چنگال های قوی ،در قدیم برای شکارکردن تربیت می کردند

بالیدن : نموکردن،رشدکردن،بزرگ شدن،تناورگشتن،فخرکردن 

ملّیّت :قومیّت،مجموعه صفات و خصایص یک ملّت

ورجاوند: ارجمند، برازنده، دارای فرّه ایزدی  

 

شما را چشم در راهم در 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar

 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : شنبه 11 دی 1395 | 7:31 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

  آغاز دهمين سال فعاليت وب نامه شفیعی مطهر

 

این روزها آغاز دهمين سال راه اندازي وبسايت شفیعی مطهر است.

نُه سال پيش در چنين روزهایي با لطف خدا اين پنجره را به منظور ارتباط با مخاطبان فرزانه و فرهيخته گشودم.

من پس از 37 سال كار فرهنگي سرانجام در تيرماه 1382 بازنشست شدم. از سوي دوستان و آشنايان پيشنهادهاي متعددي براي اشتغال مجدد به من ارائه شد،اما من پس از حدود چهار دهه كار معلمي و فرهنگي دوست نداشتم اين ايام پسين عمر را در راه هايي غير فرهنگي گام بردارم؛ بنابراين همه پيشنهادهاي صرفا اقتصادي را نپذيرفتم و استمرار قدم زدن و قلم زدن در عرصه فرهنگ را بر هر كار و اشتغالي ترجيح دادم.

متاسفانه ركود و كسادي بازار نشر و مطالعه كتاب در كشور ما ،ذوق هر گونه نگارش را از نويسنده سلب مي كند؛ البته تا آن تاريخ  بيش از ده اثر من چاپ و منتشر شده بود؛ اما من هنوز بيش از ده كتاب آماده انتشار داشتم ، كه متاسفانه ظرفيت بازار نشر ، كشش جذب آن ها را نداشت ؛ بنابراين من عرصه اينترنت و فضاي مجازي را براي نشر انديشه هاي فرهنگي خود برگزيدم.

از آن تاريخ تا كنون من با راه اندازي حدود 20 وبسايت در موضوعات و زمينه هاي گوناگون و نیز چندین صفحه در فیس بوک و همچنین چند کانال تلگرامی و عضویت در بیش از 150گروه تلگرامی مي كوشم افكار و انديشه هاي خود را با مخاطبان فكور و فهيم خود در ميان گذارم.

البته در اين مدت حدود چهارده كتاب تازه در 20 جلد نيز تاليف و به دست چاپ و انتشار سپرده ام. (شرح معرفي همه كتاب ها در موضوع « معرفي آثار و تاليفات » در همين وب نامه آمده است.)

كليه آثار نشريافته در اين وب نامه به قلم خود نويسنده است. آثار منتشر شده در اين وب نامه شامل مقالات،سروده ها،قصه هاي شهر هرت ، معرفي كتاب ها و آثار چاپ شده من و مجموعه دل ديدني هاي شهر سرب و سراب است (كه با سبكي نو و ابتكاري براي نخستين بار در عرصه سبك هاي ادبيات ايران عرضه مي شود.)

عزيزان در صورت تمايل به بازديد از ساير وب نامه هاي من مي توانند در حاشيه وب نامه شفیعی مطهر ذيل عنوان «وبسايت هاي شفيعي مطهر» با كليك روي هر عنوان ، وبسايت مورد نظر را ملاحظه فرمايند.

اكنون چون هميشه چشم به راه رهنمودهاي ارزنده و نقدهاي سازنده شما هستم. 

*************

وب نامه شفیعی مطهر :http://modara.blogfa.com/

کانال های تلگرامی : 

گاه گویه های مطهر ( نوشته ها و سروده های این قلم):     telegram.me/amotahar

   مویه های موج(آثار برگزیده دیگران):

https://telegram.me/joinchat/BIdJOjvugFypj0yYYZKetw

 

                                          سيد عليرضا شفيعي مطهر

                                             دي ماه 1395

 


موضوعات مرتبط: روزنوشت

تاريخ : جمعه 10 دی 1395 | 10:33 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 834)   

 

« رفتار زیبا » یا « گفتار فریبا »؟!

 Похожее изображение

من چه بسیار « افراد سخنران » را « زبان آور و خوش بیان »دیدم؛ 

ارزش ها در سخنرانی ها « بر صدر می نشینند » و « قدر می بینند »؛

اما در عرصه عمل به جای این که « فرهنگ بسازند»،« رنگ می بازند»!

زیرا « غبار فراموشی » و « زنگار خاموشی » ،

 « ارزش ها را دگرگونه » و « خیزش ها را واژگونه » می سازد!

من چه بسیار « گفتارهای زیبا » شنیدم ،اما « رفتارهای زیبا » ندیدم؛ 

بنابراين دانستم كه انسان ها را بايد با « رفتار زيبا » سنجيد، 

نه با « گفتار فريبا ».

 

#شفیعی_مطهر

 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : جمعه 10 دی 1395 | 6:53 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

   #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 824 

 

در « حال تدبیر »یا در « خیال تغییر »؟ 

Картинки по запросу ‫تغییر‬‎

 من همه انسان ها را نه در « حال تدبیر »،که در « خیال تغییر » دیدم؛

البته همه به فکر تغییر دیگران اند، نه تغییر خود. 

من هیچ کس را ندیدم که بخواهد خود را تغییر دهد!  

هر کس خود را « عُصاره کمال » می داند و « ماهپاره جمال ».

نه کمبودی در « عقل و خَرَد » دارد و نه در تشخیص « خوب و بد».

در حالی که اصلاح جامعه بشری از آنجا آغاز می شود 

که هر کس تغییر را نخست از خود « بیاغازد » 

و سپس به دیگران « پردازد »!

 

#شفیعی_مطهر

 --------------------------

عُصاره :شیره،افشره،چکیده هر چیز فشرده شده

 

شما را چشم در راهم در 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : پنج شنبه 9 دی 1395 | 9:53 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

    منشور من

 

#شفیعی_مطهر


 من آن شب تاب کم نورم که از دیده شدن دورم

ولی خورشـــــیدها دارم در آن شب های دیجورم

 جــهان را شاد می خواهم همه آباد می خواهم

 بشر آزاد می خواهم همین شور است منشورم

                                                    

 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دوبيتي

تاريخ : چهار شنبه 8 دی 1395 | 11:39 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 804

 

از « دم » تا « بازدم »

 Image result for ‫فرصت عمر‬‎

 

من « گوهر حقيقت » و « جوهر طریقت » را 

نه در « دریای توفندگی » که در « ژرفاي زندگي » ديدم . 

احساس كردم بايد حقيقت زندگي را دريافت 

پيش از آن كه مرگ، حقيقت ما را دريابد. 

« فرصت شناخت » و « مهلت پرداخت » 

از « لمحه میلاد » است تا « لحظه میعاد » .

از « پگاه برگ » تا « شامگاه مرگ »، 

« به سرعت می گذرد » و « حسرت به جا می گذارد»!

« فرصت محدود » است و « مرگ،مشهود »؛

« رسالت،سنگین » است و « بِطالت،در کمین »؛

گویی فرصت عُمر از « دمی » است تا « بازدمی »؛

مبادا « از دَمی بگذریم » و « بازدَمی را فُروگذاریم»! 

 

#شفیعی_مطهر

-------------------------

طریقت : روش،مسلک،مذهب،سیرت،روش اهل صفا و سلوک

پرداخت : آراستگی و آرایش و جلادادن

لمحه: یک بارنگریستن،با شتاب به چیزی نظرکردن

میعاد: زمان و مکان وعده کردن،وعده گاه مرگ(در اینجا)

بِطالت: بیکاری،ولگردی

 

شما را چشم در راهم در 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : سه شنبه 7 دی 1395 | 7:57 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

 #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 794

 

 « پَریدن بی پَر » و « بالیدن بی بال »!

 
 

 Похожее изображение

من زندگي را چون « شمعي فروزان » در میان « جمعی پریشان » ديدم 

كه گاه بايد آن را « سوخت » تا نوري « افروخت » .  

« فرزانگان سوزمند » و «  فرهیختگان ورجاوند »؛

خود را « می سوزند » تا دیگران را « بسازند».

آنان بر سقف شب « قندیل بلور می آویزند»

و در رگ هایش « نیل نور می ریزند ».

شب ستیزان « پَر » را برای « پَریدن » می خواهند 

و « بال » را برای « بالیدن »،

اما چه کنند آن گاه که « پَر »شان را « شکسته اند » 

و « بالِ »شان را « بسته اند»؟!

کدام پرنده « بی پر، پریده » و « بی بال ،بالیده »؟!

ولی در این شهر « پَریدن بی پَر » 

و « بالیدن بی بال » را باید آموخت! 

بی بال و پر پریدن رسم تبارِ ماست

این سوز و سازش ما عمری است کارِماست

 

 #شفیعی_مطهر

-----------------------------

وَرجاوَند : بلندپایه، ارجمند، برازنده،نیرومند

قندیل : مصباح، چراغ آویز،مشعل

نیل : رود نیل در مصر

بالیدن :نموکردن، رشدکردن، بزرگ شدن، تناورگشتن  

 

شما را چشم در راهم در 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : دو شنبه 6 دی 1395 | 7:38 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

اعتماد !  

یا بحران اعتماد عمومی؟!

 

#شفیعی_مطهر

یک حکیم ژاپنی می گوید : اگر مرا بین سه چیز :

۱-قوت و غذای مردم

۲-امنیت مردم

۳-اعتماد مردم

مخیر کنند که یکی را برگزینم و دو تا را رد کنم، با آن که غذا و امنیت مردم بسیار مهم و حیاتی است ، اما من بی تردید "اعتماد مردم"را برمی گزینم .

زیرا با داشتن اعتماد مردم آن دو مورد و همه چیزهای دیگر به دست می آید.

اعتماد مردم کیمیای کمیابی است که قطره قطره به دست می آید . مبادا که با سهل انگاری سیلاب وار آن را هدر دهیم !!

حالا دو نمونه از برخورد مسئولان با مردم را در دو جامعه ایران و آمریکا به تماشا بنشینیم:

1- یک نمونه در ایران:

ما برای سفر به آمریکا در تابستان 1393 برای دریافت ارز مسافرتی به بانک ملت مراجعه کردیم.بانک مزبور برای پرداخت 300 دلار ارز مسافرتی مدارک زیر را درخواست کرد:

1- اصل گذرنامه و کپی آن

2 - اصل ویزا و کپی آن

3- اصل بلیت و کپی آن 

4- اصل فیش واریز 75 هزار تومان عوارض خروجی و کپی آن 

5- مبلغ 805 هزار تومان پول نقد

همه این مدارک را فقط دو روز پیش از حرکت باید به بانک تحویل داد تا حواله سیصد دلار را بدهند.البته ارز مسافرتی فقط در لحظه پرواز در فرودگاه قابل پرداخت است! جالب است که بابت پرداخت هر دلار مبلغ 2684 تومان پول نقد از مشتری می گیرند،اما به گونه ای برخورد می کنند که گویا هدیه ای رایگان می دهند!!

ارزیابی این مکانیسم بیانگر این است که در ایران همه دروغگویند مگر این که عکس آن ثابت شود!!

2- یک نمونه در آمریکا:

پسرم محمد می گفت :

من پس از یک سال اقامت در آمریکا نامه ای از اداره دارایی اینجا دریافت کردم بدین مضمون که:

«ما (اداره دارایی) در طول سال گذشته مبلغ حدود 1000 دلار از حقوق دریافتی شما از دانشگاه را به عنوان مالیات برداشت کرده ایم.

حال اگر شما با حقوق خود هزینه هایی انجام داده اید که فکر می کنید خارج از شمول مالیات است،موارد را اعلام کنید تا نسبت به واریز مبلغ مذکور به حسابتان اقدام کنیم.»

من صورتی از هزینه های خود را طی نامه ای (بدون هیچ مدرکی) به اداره دارایی اعلام کردم و آنان کل مبلغ هزار دلار را به من برگرداندند!!

یعنی در آمریکا اصل بر این است که همه راستگویند مگر عکس آن ثابت شود!(اصل برائت)

نکته:

آیا اصل برائت که یک اصل اصیل اسلامی است ،ایجاب نمی کند که در رفتار به آن، ما بر بیگانگان پیشی بگیریم!!

آیا نگرانی امام علی(ع) در وصایای گرانبارشان ناظر به این گونه رفتارها نیست:

«الله !الله! فی القرآن! فلایسبقنّکم بالعمل به غیرکم!!»

خدا را !خدا را ! درباره قرآن.مبادا بیگانگان در عمل کردن به آن از شما پیشی گیرند!!

--------------------------------------------

سایر آثار این قلم در :   گاه گویه های مطهر     telegram.me/amotahar


موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : یک شنبه 5 دی 1395 | 10:48 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

  #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 784

 

« سوختن » برای « ساختن »! 


Картинки по запросу ‫کبریت‬‎

 

من خود را چون « چوبی نحیف » و « كبريتي ضعیف » ديدم 

که برای « استمرار بهره ورری » و « انتشار روشنگری »

گاه باید همه « تار و پودم را بسوزم » و همه « وجودم را برافروزم »، 

تا بتوانم « زمانی کوتاه بِدَرَخشَم » و « زمینی سیاه را نوربَخشَم »

آری،در این « شهر شهیر » و « دَهر تزویر »،

برای « سر افراختن » باید « دل افروخت »

 و برای « جهان ساختن » باید « جان سوخت »!

 

#شفیعی_مطهر

----------------------

نحیف: لاغر،نزار،ضعیف

شهیر:  مشهور،معروف ،نامور،نامی

دهر : روزگار،زمان دراز 

سرافراختن: سرفرازی،سربلندی

افروختن: روشن کردن،روشن کردن آتش یا چراغ

 

شما را چشم در راهم در 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : یک شنبه 5 دی 1395 | 5:12 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

 

دُلفين مَنِشي یا كَپور زيستي ؟!
 


 

 #شفیعی_مطهر 


گفت : گاهی برخی از مطالب تاریخی تلخ و عبرت آموز را در نوشتارهای تو می خوانم که خیلی مرا متاثر می کند و اندوهی جانکاه بر جانم چنگ می اندازد !

گفتم : مثلا کدام مطالب را ؟

گفت : مثلا وقتی  « عوامی گری و قشری نگری » و « تاوان هاي تاريخي توسعه نيافتگي و سيد جيكاك انگليسي !! » را می خوانم این فکر و اندوه مرا می آزارد که چرا همیشه یک انگلیسی یا یک غربی می تواند بیاید و مردم ما را فریب دهد ؛ ولي چرا ما نمي توانيم به كشور آنان برويم و مردم آنجاها را بفريبيم؟!!

  دو مقاله فوق را در این لینک ها می توانید بخوانید:

http://modara.blogfa.com/post-1483.aspx  و  http://modara.blogfa.com/post-1837.aspx 

گفتم : اتفاقا من در همان مقالات كوشيده ام علت اين فريب خوردن ها را تبيين كنم. من بر اين باورم و بر آن سخت پاي مي فشرم كه تا زماني كه اكثريت ما مردم به جاي ياري گرفتن از « عقلانیت » و « خردورزی » از « احساسات » مایه می گذاریم ، متاسفانه وضعمان بهتر از اين نمي شود !

  مقاله اي تحت عنوان « تفکّرِ دُلفینی » در اشاره به کتابی به نام « راهبُرد دُلفینی » از سعیده شاه نظری دیدم. فکر می کنم تمثیل زیبایی است که بحث ما را به خوبی تبیین می کند. ایشان می نویسد:

 « همه ما برای برقراری ارتباط با دیگران، روش‌های منحصر به فردی داریم. بنابراین تعداد بسیار زیادی روش ارتباطی وجود دارد.

اما چگونه می‌توانیم کلیدی پیدا کنیم که روابط خانوادگی، عاطفی و حرفه‌ای ما را تسهیل کند؟ و چگونه می‌توانیم راه‌حلی بیابیم که برای همه اشخاص راضی‌کننده باشد و ما را به تفاهم برساند؟

 نویسندگان کتاب راهبُرد دُلفینی کلید این امر را تنها در همکاری و انعطاف‌پذیری می‌دانند. آن ها معتقدند که به طور کلی، انسان‌ها را همانند موجودات دریایی می‌توان به سه طبقه تقسیم کرد:

 ماهی‌های کپور،

 کوسه‌ها ماهی ها،

 دلفین‌ها.

  دسته اول،ماهی‌های کپور هستند که همیشه ماهی‌های قربانی‌اند،‌ زیرا پیوسته توسط دیگر ماهی‌ها خورده می‌شوند. 

  در حیات اجتماعی بشر، برخی از انسان‌ها نیز چنین‌ هستند؛ یعنی برخی از انسان‌ها در زندگی خود نقش ماهی کپور را بازی می‌کنند. آن ها کم و بیش و برحسب مورد، قربانی این یا آن چیز، این یا آن مسئله، این یا آن شخص می‌شوند و حتی ممکن است قربانی روابط غلط و تفکرات منفی خود شوند.

دسته دوم، کوسه ماهی‌ها هستند که روش (برنده – بازنده) را به کار می‌گیرند. برای این که من برنده شوم‌ ،تو باید بازنده باشی و این کار باید بدون هیچ تمایز و تفاوتی انجام گیرد. برای کوسه‌ماهی، هر نوع ماهی، دشمن به حساب می‌آید. هر ماهی یک وعده غذایی بالقوه است. شاید ما نیز این نقش را بازی کرده باشیم ‌یا حداقل در زندگی حرفه‌ای یا شخصی خود با کوسه‌هایی برخورد کرده باشیم.

 دنیای سازمان‌ها و دنیایی که ما در آن کار می‌کنیم، از دیرباز دنیای کوسه‌ها تلقی می‌شود که گاه صحبت از کارکنانی می‌شود که برای رسیدن به مقام‌های بالا یک دیگر را می‌درند. در دنیای پررقابت امروز، حتی سازمان‌ها گاهی اوقات به طور موذیانه به سازمان‌های دیگر حمله می‌کنند. به طور خلاصه انسان‌هایی را می‌توان یافت که کم و بیش در حال رقابت دائمی از نوع برنده - بازنده هستند.

 دسته سوم، نوع دیگری از حیوانات دریایی دلفین‌ها هستند. این پستاندار آبزی بزرگ به طور طبیعی بازیگوش و دارای روحیه همکاری است و در ارتباطات خود شیوه برنده - برنده را برگزیده است.

 دلفین در دنیایی از وفور نعمت زندگی می‌کند. او هیچ کمبودی ندارد و می‌خواهد که همه چیز را با همگان تقسیم کند. اگر یک دلفین زخمی شود، چهار دلفین دیگر او را همراهی می‌کنند تا خود را به گروه برساند. داستان‌های زیادی نیز وجود دارد که در آن ها دلفین‌ها جان انسان‌ها را نجات داده‌اند. پژوهش‌های انجام شده در سان‌دیه‌گو نشان داده ‌است که دلفین‌ها علاوه بر داشتن روحیه همکاری بسیار باهوش‌ هستند. حتی برخی از پژوهشگران آن ها را باهوش‌ترین موجودات روی زمین دانسته‌اند.

 تحقیق زیر روحیه همکاری و روش‌های برنده - بازنده و برنده - برنده را به خوبی آشکار می‌سازد. 

در سان‌دیه‌گو  پژوهشگران ۹۵ کوسه و ۵ دلفین را به مدت یک هفته در یک استخر بزرگ رها کرده و به مطالعه حالات رفتاری آن ها پرداختند. ابتدا کوسه‌ها به یک دیگر حمله کردند و در این تهاجم تعداد زیادی از آن ها نابود شدند، سپس به دلفین‌ها حمله‌ور شدند.

 دلفین‌ها فقط می‌خواستند با آن ها بازی کنند، ولی کوسه‌ها بی‌وقفه به آن ها حمله می‌کردند. سرانجام دلفین‌ها به آرامی کوسه‌ها را محاصره کرده و هنگامی که یکی از کوسه‌ها حمله می‌کرد، آن ها به ستون فقرات پشت  یا دنده‌هایش می‌کوبیدند و آن ها را می‌شکستند. به این ترتیب کوسه‌ها یکی بعد از دیگری کشته می‌شدند. پس از یک هفته ۹۵ کوسه مرده و ۵ دلفین زنده در حالی که با هم زندگی می‌کردند، در استخر دیده شدند.

 ارتباط هدایت شده در جهت راه‌حل‌ها، تمایزهای پرباری را برای روشن کردن زندگی حرفه‌ای و ‌شخصی ارائه می‌دهد. کوسه تمایزی انجام نمی‌دهد. در دنیای او برای برنده شدن‌ دیگران یا باید بمیرند و یا ببازند. ولی دلفین‌ها بسیار انعطاف‌پذیرند؛ زیرا در دنیایی سرشار از تشخیص‌های پربار زندگی می‌کنند.

 بیایید یک بار دیگر ماجرای استخر سان‌دیه‌گو را مرور کنیم. وقتی یک کوسه با یک دلفین روبه‌رو می‌شود، چه اتفاقی می‌افتد؟ کوسه حمله می‌کند، چون روش ارتباطی او برنده - بازنده است‌؛ ولی دلفین با انعطاف‌پذیری خاص خود فرار می‌کند و می‌گوید من در دنیایی سرشار از ثروت و وفور نعمت زندگی می‌کنم. در دریا برای همه به اندازه کافی غذا هست ؛ پس بیا با هم بازی و همکاری کنیم. کوسه دوباره حمله می‌کند و دلفین فرار می‌کند. کوسه توانایی درونی لازم را برای خارج شدن از تنگ‌نظری ندارد، بنابراین مجددا حمله می‌کند.

 دلفین که می‌بیند دیگر چاره‌ای ندارد، می‌گوید: من آن قدر انعطاف‌پذیری دارم که در موقع مناسب به یک کوسه تبدیل شو‌م ؛ پس حالا آماده رویارویی باش. اگر به طور تصادفی، کوسه آن قدر هوش داشته باشد که بفهمد حریف دلفین نمی‌شود و بخواهد در بازی و همکاری با او شرکت کند، دلفین به راحتی او را می‌بخشد و طوری با او رفتار می‌کند که انگار یک دلفین است.

 تاکید کتاب راهبرد دلفینی این است که روحیه انعطاف‌پذیری و همکاری دلفینی می‌بایستی در همه ادارات، سازمان‌ها، موسسات، مدارس، خانواده‌ها وحتی زوج‌ها تعمیم یابد؛‌ زیرا همه ما در سطوح مختلف دلفین‌هایی بالقوه هستیم و برای پایان دادن به مسائل ناخوشایند از انعطاف‌پذیری لازم برای تبدیل شدن به یک کوسه برخورداریم ؛ ولی این کار باعث نمی‌شود که دوباره به روحیه دلفینی خود باز نگردیم.» 

 گفت : با توجه به این تمثیل حالا چه باید بکنیم؟

 گفتم :  اکنون اگر ما نمی خواهیم در همیشه تاریخ در همه صحنه ها قربانی جور و جهل و جمود شویم ، بايد از بازي كردن در نقش « ماهی کپور » به درآییم و در عرصه حیات نقشی « دلفینی » بازی کنیم ِ تا بتوانیم از دام سخت و سنگین « کوسه » های گوناگون رهایی یابیم !!

 نبض تاریخ و زمان،

خفته در پنجه دست من و توست

بر سر و سینه تاریخ گلی باید زد

بهر تجدید حیات

سوی آینده پربار، پلی باید زد

 

شما را چشم در راهم در 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : شنبه 4 دی 1395 | 12:20 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 477

 

ما ز بالاييم و بالا مي رويم ...

 

Картинки по запросу ‫رود خروشان‬‎

من « رود روان » را ديدم كه « خرامان و بی امان » « مي گذشت»

و « كوه فرازمند » و این « بشکوه سربلند » را تنها « مي گذاشت ». 

« كوه نستوه » با « دنیایی از اندوه »: گفت:

اي « رود روان » و ای « خشم آلود خروشان »! 

« به کجا چنین شتابان » و « چرا خزان و خیزان »؟

كجا از من « چکادی سربلندتر » و « بنیادی فرازمندتر » مي يابي؟ 

رود پاسخ داد:

ما ز بالاييم و بالا مي رويم     

ما ز درياييم و دريا مي رويم  

(مولانا،غزلیات دیوان شمس)

 

#شفیعی_مطهر

------------------------------

بِشکوه : باشکوه،دارای شکوه،باشوکت و هیبت

خزان : خزنده،درحال خزیدن(در اینجا صفت فاعلی)

 

شما را چشم در راهم در 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : شنبه 4 دی 1395 | 5:20 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 764

 


« کاری بزرگ » و « ابتکاری ستُرک »

 Похожее изображение

من خود را چون « درختي كُهن » و « نهالی تَهمتَن »ديدم 

كه « تبرها بر ريشه ام نواختند » و « اخگرها بر انديشه ام افروختند»، 

  اما با همه « توش و توان کوشیدم » و چه بسیار« زهرِ بُهتان نوشیدم » 

تا توانستم « پايدار بمانم » و بر همه « بوم و بر ، بر و بار، برافشانم ». 

« کوشش در صحرای کویر » و « پویش با پای در قیر »،

« یاد، در روزگارِ فراموشان » و « فریاد، در دیارِ خاموشان »، 

« کاری بزرگ » است و « ابتکاری ستُرک »؛

امّا برای « سبزماندن » و « برگ و بارافشاندن»،

ناگزیر باید این « درگاه را گشود » و این « راه را پیمود»!

 

#شفیعی_مطهر

-----------------------

تَهمتَن : تنومند،تناور،قوی جُثّه،نیرومند

بوم و بر: سرزمین،زمین،جا،ناحیه،شهر

بر و بار: میوه،ثمر

 

شما را چشم در راهم در 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : جمعه 3 دی 1395 | 8:46 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

مدرس و حقوق زنان
 


 

#شفیعی_مطهر

 

طرح مسئله « حقوق شهروندی» و به رسمیت شناختن « حقوق زنان » به عنوان بخشی از آن در طول تاریخ و عرض جغرافیا موضوعی چالش برانگیز بوده و هست!

برای تعمیق این فکر مترقی در بین لایه های فکری و عقیدتی جامعه باید تلاش هایی روشنگرانه و اقناعی در عرصه رسانه های حقیقی و مجازی مطرح کرد. 

مرحوم مدرس یکی از مبارزان آزادی خواه و یکی از روشنفکران دینی در دوره پهلوی اول کارنامه ای درخشان دارد .گذشته از مشی ساده زیستی و داشتن افکار عالی و ایثار جان در راه دفاع از حق و حقوق ملت،درباره «حقوق زنان» افکاری شگفت آور دارد!

یک بار در دوره‌ی دوم مجلس شورای ملی، محمد تقی وکیل الرعایا، نماینده‌ی همدان، بحث حق رأی زنان را مطرح کرد که شگفت می‌نمود، اما هیچ زمینه‌ای برای پذیرش نداشت و مرحوم سید حسن مدرس با آن مخالفت کرد. سخنان مدرس پس از وکیل الرعایا در جلسه روز هشتم شعبان 1329 ق (دور دوم، جلسه 280) چنین بود:

«برهان این است که امروز ما هر چه تأمل مى‌کنیم، مى‌بینیم خداوند قابلیت در این ها قرار نداده است که لیاقت حق انتخاب را داشته باشند.

مستضعفین و مستضعفات و آن ها از آن نمره‌اند که عقول آن ها استعداد ندارد و گذشته از این که در حقیقت نسوان در مذهب اسلام ما در تحت قیمومتند،« الرجال قوامون على النساء »در تحت قیومیت رجال هستند و مذهب رسمى ما اسلام است، آن ها در تحت قیمومتند. ابداً حق انتخاب نخواهند داشت. دیگران باید حفظ حقوق زن ها را بکنند که خداوند هم در قرآن مى فرماید در تحت قیمومیت اند و حق انتخاب نخواهند داشت، هم دینى هم دنیوى. این مسئله‌ای بود که اجمالاً عرض شد».

منبع :http://nan-ketab.blogfa.com/post-204.aspx

 


موضوعات مرتبط: روزنوشت

تاريخ : جمعه 3 دی 1395 | 7:29 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

    #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 744)   

 

« لحظه های پُربار » و « لمحه های ماندگار »

Картинки по запросу ‫قطار شهربازی‬‎

من بسیاری از افراد را چون « قطار شهر بازي » 

در « استمرار سفر مجازی » دیدم ،

که با « بودن در کنارشان » و « شنودن گفتارشان » لذّت می بریم ،

ولي با آنان نه به « هدفی والا » ،

بل که به « شَعَفی گذرا » می رسیم!

بیاییم « لحظه ها را پُربار » و « لمحه ها را ماندگار » کنیم!

هر لحظه « مرواریدی ناب » و « نویدی از آفتاب » در بردارد.

بیاییم « ایّام را قدر بدانیم » و « اغتنام را بر صدر بنشانیم »!

 

#شفیعی_مطهر

------------------------------

شَعَف: شیفته شدن،خوشدل شدن،خوشحال شدن،شادمانی

لمحه: یک بارنگریستن،با شتاب به چیزی نظرکردن

اغتنام :غنیمت شمردن،غنیمت دانستن چیزی

 

شما را چشم در راهم در 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : چهار شنبه 1 دی 1395 | 6:55 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |