#سیاهنمایی/30

کمبود صلاحیّت!!

گفت: معمولاً در هیئت های اجرایی و نظارت بر انتخابات چه نامزدهایی را ردِّ صلاحیّت می کنند؟

گفتم: معلوم است! کسانی که از هر جهت مورد تایید و اعتماد مردم و نظام نباشند!

گفت: اگر کسی :

*-بیش از سه دهه در سنگر آموزش و پرورش در همۀ دوره های تحصیلی و دانشگاه در تعلیم و تربیت نسل فردا مجاهدت کرده باشد، 

*-مدت 19 سال در سنگر مدیران ارشد نظام ادای مسئولیّت کرده باشد؛

*- بیش از شش ماه در جبهه های حق علیه باطل جانفشانی کرده باشد؛

*- دست راست خود را در جبهه در راه دفاع از این انقلاب داده و دارای افتخار 50درصد جانبازی باشد؛ 

*- در انتخابات دورۀ پنجم مجلس نامزد بوده و مورد تایید صلاحیّت توسط هیئت های اجرایی و نظارت قرار گرفته باشد. وووو...

آیا چنین کسی شایستگی نامزدی در انتخابات مجلس دورۀ یازدهم را ندارد؟! 

گفتم: حتماً دارد!

گفت: ایشان حتّی توسُط هیئت اجرایی همین دوره تایید صلاحیّت شده،ولی توسُط هیئت نظارت بدون ارئۀ هیچ سند و مدرکی ردّ صلاحیّت شده!

گفتم: چه عرض کنم؟ نظر خودت چیست؟

گفت: من هر چه فکر کردم چیزی به دهنم نرسید جز این که بگویم احتمالاً علّت ردِّ صلاحیّت ایشان این بوده که چون فقط یک دستش قطع شده؟!بنابراین کمبود صلاحیّت دارد!!

گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟!

#شفیعی_مطهر

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 

 


موضوعات مرتبط: سیاه نمایی

تاريخ : پنج شنبه 29 اسفند 1398 | 5:59 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1439)

هرکه«بصیرتر»، «انتقادپذیرتر»

هر خودکامه خود را «حقِّ تام» و «حقیقتِ تمام» می داند،

بنابراین هر «بَطَل را باطِل» و هر «غَفَل را غافل» می پندارد.

خویش را «تطهیر» و همه را «تکفیر» می کند.

 «خودکامۀ دون» اگر «علّامۀ گردون» هم باشد، 

نه در داخل می تواند «پرچمِ دموکراسی»را برافرازد 

و نه در خارج «عَلَمِ دیپلماسی»را. 

شهریاری که «دل نرمی تفاهُم» و «پشتگرمی مردُم» را ندارد،

او نه برای «جهان،سلامت» قائل است و نه برای «انسان،کرامت» .

«شهریارِ نامدار» و «سردارِ بااقتدار» ، 

کسی نیست که «لشکرها را بیاراید» و «کشورها را بگشاید»،

بلکه هر که «بصیرتر»، «انتقادپذیرتر» .

#شفیعی_مطهر

------------------------------------

بَطَل:پهلوان ، دلیر، دلاور

غَفَل : زندگی فراخ و خوش

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/am


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : چهار شنبه 28 اسفند 1398 | 5:44 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

#سیاهنمایی/ 29

منو نداشتین،چه می کردین؟!

گفت:  برخی از خبرهای روز رو که خوندم یاد یه حکایت جالبی افتادم.

گفتم: چه خبرهایی؟

گفت: وقتی حکایت رو بشنوی،خودت می فهمی چه خبرهایی رو میگم!

گفتم: خب،پس حالا بگو کدوم حکایت؟

گفت: در روستایی گاوی داشتن که چند خانواده از شیر اون استفاده می کردن و منبع روزیِ اونا بود. یه روز گاو سرشو کرد توی یه خمره بزرگی آب بخوره، ولی سرِ گاو توی خمره گیر کرد. مردم روستا اول می خواستن خمره رو بشکنن، ولی گفتن نزد کدخدا بریم ، شاید راه چارۀ بهتری داشته باشه. 

  کدخدا گفت سر گاو را ببرید! رفتن و سرِ گاو رو بریدن.دیدن حالا سرِ گاو بیرون نمیاد! برگشتن و گفتن یا کدخدا هنوز سر گاو در خمره مونده! حالا چه کنیم؟گفت حالا خمره رو بشکنید! و چنین کردن. 

کدخدا رفت و ناراحت و غمگین در گوشه ای نشست! بهش گفتن ای کدخدا ناراحت نباش! هم گاو و هم خمره فدای سرِ شما. 

کدخدا گفت: من ناراحتِ گاو یا خُمره نیستم! از این ناراحتم که اگر شما منو نداشتین  امورات زندگیتون رو چطوری می چرخوندید! 

گفتم: ای ناقلا! حالا فهمیدم منظورت کدوم خبرها بود!چرا از اول خبرها رو نگفتی؟!

گفت: اگر جرات داری خودت بگو!تو که میگی فهمیدی!

گفتم: خب،حالا هیچی منو و هیچی تو! بگذریم! ولی اینو بهت بگم که باز هم یه  جورایی #سیاهنمایی کردی ها!!

#شفیعی_مطهر

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: سیاه نمایی

تاريخ : سه شنبه 27 اسفند 1398 | 4:49 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1438

 «تحمُّلِ فشار» و «تحوُّلِ ماندگار»

برای «انسانِ آزاده» و «جوانِ بااراده»،

همیشه «تحمُّلِ فشار» به «تحوُّلِ ماندگار» می انجامد.

 «زغالِ سنگ» بر اثرِ فشار به «الماسِ آذرنگ» تبدیل می شود. 

هیچ «انسانِ بافرهنگ» کمتر از «زغالِ سنگ» نیست!

بنابراین بیاییم «از آن چه می خواهیم باشیم»،«تندیسی از خویش بتراشیم» 

و در «ضمیرِ خویش» یک «تصویرِ بی تشویش» بیافرینیم

و آن را در «گذرانِ زندگانی» برای «زمانِ طولانی» حفظ کنیم.

«با تاکید» و «بی تردید» در آینده 

همان «شخصیّتِ مطلوب» و «هویّتِ محبوب» در ما تبلوُر می یابد.

#شفیعی_مطهر

----------------------------  

آذرنگ: روشن،فروغ

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : دو شنبه 26 اسفند 1398 | 5:6 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

#سیاهنمایی/28

دنبال کدام فساد بگردیم؟!
 
گفت :روزنامه جمهوری اسلامی نوشته:

موضوعات مرتبط: سیاه نمایی

تاريخ : یک شنبه 25 اسفند 1398 | 5:42 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1437

 

«آزادی انسان» و «آبادی جهان»!

در هر «زمان» و در هر «زمین»،

هر ایدِئولوژی آن گاه که «حکومت» و «حاکمیّت» را در دست بگیرد،

«خالفان را دستبوس می انگارد» و «مخالفان را جاسوس می پندارد» .

بنابراین نه «ظرفیّت» دارد و نه «ظرافت»،

که «سبزکیشان را دریابد» و «دگراندیشان را برتابد».

«انتقاد را سیاه نمایی» می نامد و «نقّاد را سودایی». 

در حالی که اندیشه نه «سقف» را برمی تابد و نه «سقیف» را.

مرغِ اندیشه «مِهری گران» دارد و «سپهری بی کران» می طلبد.

«قفسِ هیچ حاکمیّت» و «محبسِ هیچ حکومت»،

نمی تواند این «پروینِ پیشتاز» و «شاهینِ تیزپرواز» را

از «اوج گیری» و «موج پذیری» بازدارد.

مرغِ اندیشه به جای «بال»،«استدلال» دارد

و به جای «پرواز»،«راز»!

دریغ اگر این «پرنده را به بند» کشیم و «فرازنده را به کمند»! 

آزادی اندیشه را نه با «فرمانِ همایونی» می توان سرکوب کرد

و نه با «پیمانِ قانونی»؛

زیرا هدف از وضعِ قانون نیز «تامینِ آزادی انسان» است و «تضمینِ آبادی جهان»!

#شفیعی_مطهر

----------------------------------------- 

خالف: گول،احمق

 ظرافت: زیرکی، مهارت، خوش زبانی ، نکته سنجی ،خوش اندامی ، زیبایی 

سودایی: تندخوی، تندمزاج، عصبی 

سقیف: سقف،آسمان خانه 

پروین:ثریا، صورتی فلکی که بالای شاخ صورت فلکی گاو قرار دارد

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : شنبه 24 اسفند 1398 | 3:20 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

ثروت ملی ما و ژاپن

 

#شفیعی_مطهر

مرحوم نوربخش رئیس کل اسبق بانک مرکزی ایران نقل کردند . 

زمانی همتای ژاپنی من برای دیدار و مذاکره به ایران آمده بود ، او را به بازدید موزه ملی و جواهرات سلطنتی بردم و به ایشان گفتم : 

این جواهرات و طلاها پشتوانۀ پول کشور ماست  .

پس از مدّتی وقتی من از ژاپن دیدار داشتم،  اظهار علاقه کردم که از ذخائر ارزشمند و پشتوانۀ اقتصادی ژاپن بازدید کنم . ایشان مرا به یک ساختمان و برج بلند برد . به ایشان گفتم : 

معمولا ذخائر پولی و جواهرات را در نقاط بلند یک برج نمی گذارند . 

اما ایشان بدون توضیحی در طبقه آخر برج چند نفر پیرمرد را به من نشان داد و گفت :

این ها ذخائر ارزشمند و پشتوانۀ اقتصاد ما هستند !

یعنی نیروی انسانی متخصص بالاترین ثروت و سرمایۀ ملی ما محسوب می شود .

اینجا بود که این ارقام در ذهنم تداعی شد که تولید ناخالص ژاپن در سال 1951 میلادی یک سوم بریتانیا و یک بیستم امریکا بود . 

در سال 1992 این نسبت ها به 3برابر بریتانیا و نزدیک به دو سوم آمریکا رسید . 

تا سال 1987 ژاپنی ها فقط 4جایزه نوبل در علوم گرفته بودند . حال آن که در امریکا این رقم به 142 رسیده بود . 

در 1992 ژاپن از نظر نسبت دانشمندان و مهندسان با صلاحیت در راس کشورهای جهان قرار داشت .( حدود 60هزار نفر در یک میلیون) تقریبا 800هزار نفر ژاپنی در حوزۀ تحقیق و توسعه کار می کردند که بیش از مجموع این افراد در بریتانیا، فرانسه ، و آلمان بود .

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: روزنوشت

تاريخ : جمعه 23 اسفند 1398 | 4:23 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

 #سیاهنمایی/27

توجیه دزدی و  اختلاس!


گفت: یک ﺿﺮﺏ ﺍﻟﻤﺜﻞ ﭼﯿﻨﯽ ﻣﯿﮕﻪ :

ﺍﮔﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﮐﺴﯽ ﺭﻭ ﯾﮏ ﻭﻋﺪﻩ ﺳﯿﺮ ﮐﻨﯽ ، ﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﻣﺎﻫﯽ ﺑﺪﻩ،

ﻭﻟﯽ ﺍﮔﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﯾﮏ ﻋﻤﺮ ﺳﯿﺮﺵ ﮐﻨﯽ، ﺑﻬﺶ ﻣﺎﻫﯽ ﮔﯿﺮﯼ ﯾﺎﺩ ﺑﺪﻩ .

ﯾﮏ ﺿﺮﺏ ﺍﻟﻤﺜﻞ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﻣﯿﮕﻪ :

اﮔﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍهی ﮐﺴﯽ ﺭﻭ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﺳﯿﺮ ﮐﻨﯽ، ﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﺩﺯﺩﯼ ﯾﺎﺩ ﺑﺪﻩ!

ﺍﮔﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯽ هفت جد و آبادشو ﺳﯿﺮ ﮐﻨﯽ، ﺑﻬﺶ ﺭﺍﯼ ﺑﺪﻩ !

گفتم: این که توهین به همۀ مُنتخبان مردمه!

گفت: البتّه بعضی هاشون! 

گفتم: آیا کسی که نماز و روزه بجا میاره،مگه ممکنه دزدی کنه؟

گفت:‎ در كلیسا، جک از دوستش ماكس می پرسه:

«فكر می كنی میشه هنگام دعا كردن سیگار كشید؟»

ماكس میگه: «چرا از كشیش نمی پرسی؟»

جك نزد كشیش میره و می پرسه: 

«می تونم وقتی در حال دعا كردن هستم، سیگار بكشم.»

كشیش پاسخ می ده: «نه، پسرم، نمیشه. این بی ادبی است.»

جك نتیجه رو برای دوستش ماكس بازگو می كنه.

ماكس میگه: «تعجّبی نداره. تو سوالت رو درست مطرح نكردی. بذار من بپرسم.»

ماكس نزد كشیش میره و می پرسه :

« وقتی در حال سیگار كشیدنم می تونم دعا كنم؟»

كشیش مشتاقانه پاسخ می ده: «مطمئنّاً، پسرم.مطمئنّاً»!!

حالا امروزی تر:
-کسی که نماز می خونه و روزه مي گيره ، می تونه اختلاس و دزدی کنه؟ 

- نه! به هیچ وجه!

- کسی که اختلاس و دزدی می کنه، می تونه نماز بخونه؟ 

- بله مطمئناً!

‌گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟

#شفیعی_مطهر

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: سیاه نمایی

تاريخ : پنج شنبه 22 اسفند 1398 | 5:33 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1436

«حراست» و «سیاست»

در هر جامعه ،رسالتِ «تامینِ آمال» و «تضمینِ استقلال» ،

بر دوشِ نیروهایِ «نظامی» و «انتظامی» است.

ولی این نیروها آن گاه می توانند نقشِ «برازندگی» و «بازدارندگی» داشته باشند،

که «پشتوانۀ توده» و «گُمانۀ ستوده» یاریگر آنان باشد.

وقتی یک «سالارِ نظامی» یا «سردارِ انتظامی»،

«صلاحِ احساسی» را در ورود به یک «جناحِ سیاسی» می پندارد، 

«عنقریب» در برابر جناحِ سیاسیِ «رقیب» قرار می گیرد.

در این صورت «وِجهۀ زیبای قداست» را فدای «جبهۀ فریبای سیاست» می کند!

نیروهای مسلّح آن گاه می توانند «پایگاهِ مردمی» و «جایگاهِ تهاجمی» داشته باشند،

که «حراست را به سرداران» و «سیاست را به سیاستمداران» بسپارند.

#شفیعی_مطهر

------------------------------------- 

گُمانه:گمان ، حدس، چاه با نقبی که مُقنّی پیش از کندن قنات در محلی که گمان آب می رود حفر می کند

جناح:بال، هر یک از دو طرف

وِجهه: طرف ، جانب، اعتبار، آبرو

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : چهار شنبه 21 اسفند 1398 | 5:15 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

#سیاهنمایی/26

این مشکل توست، ربطی به ما ندارد!!

گفت: ما مردم به چه جُرم و گناهی به بهانه پیشگیری از بیماری کرونا محکوم به حصر خانگی خودخواسته شده ایم؟ ما محکوم به حصری شده ایم که در صورت مرگ احتمالی حتّی بستگان ما به علت رعایت اصول پیشگیری ناگزیرند بدون هیچ مراسم و تشریفاتی در خفای کامل فقط لاشۀ آلودۀ ما را زیر خاک کنند و از شرِّ ما راحت شوند!

گفتم: ما قطعاً معصوم نیستیم،ولی من فکر نمی کنم همۀ ما مردم جُرم یکسانی مرتکب شده باشیم که به مجازات یکسانی محکوم شده باشیم.

گفت:همۀ ما دقیقاً مرتکب یک گناه مشترک شده ایم!

گفتم: چه جُرم و گناهی؟

گفت: وقتی بیش از 9 سال است چند نفر را بدون هیچ گناهی و بدون محاکمه در هیچ محکمه ای محکوم به حصر خانگی کردند،ما حداقل بی تفاوت با آن برخورد کردیم! آیا این یک گناه بزرگ مشترک نیست؟! 

گفتم: این مشکل ما نیست و ربطی به ما ندارد!

گفت: موشی در مزرعه،تله موش دید. به مرغ و بُز  و گاو خبر داد،همه گفتند:
تله موش مشکل توست،به ما ربطی ندارد.
ماری در تله افتاد و زن مزرعه دار را گزید، از مرغ برایش سوپ درست کردند و گوسفند را برای عیادت کنندگان سر بریدند، گاو را برای مجلس ترحیم کشتند و تمام این مدت موش از سوراخ دیوار می نگریست و به مشکلی که به دیگران ربطی نداشت فکر می کرد.

گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟!

#شفیعی_مطهر

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: سیاه نمایی

تاريخ : سه شنبه 20 اسفند 1398 | 8:22 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

1435

هر پگاه نو با یک نگاه نو

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1435

«تنور جنگ» و «نار نیرنگ»!

در هر «کارزار خانماسوز» کمتر «سیاستمدار جنگ افروز» آسیب می بیند.

معمولاً سیاستمداران «تنور جنگ را برمی افروزند»، 

ولی این مردم اند که در «نار نیرنگ می سوزند»!

«شیفتگان قدرت» و «فریفتگان صدارت»،

در این «سرزمین» جز «مین» نمی کارند

و از این «دشت ستَروَن» جز «وَن» برنمی دارند.

اینان مردم را نه «سیر»،که «اسیر» می خواهند؛

 که «از بردگی نپریشند» و «به آزادگی نیندیشند».

آن گاه که سیاستمدار بر «صدر می نشیند» و از همه «قدر می بیند»، 

چه خبر دارد از گرماگرم باران «گلوله های فشنگ» از «لوله های تفنگ»؟! 

آن جا که «جوانان جنگاور» و «رزمندگان دلاور»،

«جان بر کف» و «روی بر هدف» می تازند

و از «کُشته ها»،«پُشته ها» می سازند

و گاه چون «برگ خزان» و «تگرگ ریزان»، 

مظلومانه بر «خاک می ریزند» و با «مغاک می آمیزند».

انسان «بافرهنگ» با «جنگ»بیگانه است.

او «بیانی پاسخگو» دارد و «زبانی برای گفتگو» .

بنابراین در «بیان نمی لنگد» و با «انسان نمی جنگد»!

#شفیعی_مطهر

-----------------------------------  

ستَروَن: نازا ،عقیم ،کویر لم یزرع

وَن: درخت زبان گنجشگ،درخت بدون میوه

فشنگ: لولۀ کوتاه برنجی یا مقوایی  دارابی باروت و گلوله

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : دو شنبه 19 اسفند 1398 | 4:40 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1434

«بنده» یا «نماینده»؟

خودکامه در «اوج طغیان و تباهی» و بر «موج گُمان واهی»،

می کوشد تا خدا را به «دام اندازد» و «استخدام سازد». 

او خود را نه تنها «سایه» که «همسایه» خدا می نامد.

بنابراین او برای خدا نه تنها «سخنگوی ویژه» ،که «بازوی آویژه» است.

او تنها حقِّ شهروندان را «ابراز پرستش» می داند،نه «جواز پرسش»!

در حالی که خدا، «خدای ناس» است نه «هُدای خنّاس». 

در «پیشگاه رب» و «نگاه مذهب»،

تنها ارادۀ «توده» است که «ستوده» است.

«صدای صادق» و «ندای خالق»،

از «نای خلق» شنیده می شود نه از «مدّعای دلق».

خداوند نه با «زبان زر و زور» سخن می گوید و نه از «دهان تزویر».

او «خدای سپهر» است و با «ندای مهر» سخن می گوید.

خدا در زمین «بنده» دارد، نه «نماینده».

هر انسان در «زمین» برای خدا «جانشین» است. 

او می تواند بدون «واسطه» با خدای خویش «رابطه» داشته باشد.

سرانجام، هر «خودکامۀ دون» در «جامۀ جنون»، 

«بی رحمانه خون می ریزد»،تا ناگزیر «ذلیلانه بگریزد» ! 

#شفیعی_مطهر

------------------------------- 

آویژه: ویژه ، خالص ، معشوق ، یار یا دوست نزدیک

هُدا: رستگاری ، راهنمایی

خنّاس: شیطان،اهریمن

دلق: خرقه؛ پوستین؛ جامۀ درویشی؛ لباس ژنده و مرقع که درویشان به تن می‌کنند

تزویر: مکر کردن ، فریب دادن

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : شنبه 17 اسفند 1398 | 5:13 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1433

 

از «چکاد هستی» تا «فرناد پستی»

آن گاه که «بینایی به بینش» و «دانایی به دانش»نیَنجامَد،

«دیده به چه کاری آید» و «ایده چه ابتکاری زاید»؟

آن جا که «دیده ها»،«نکوهیده ها» را می نگرند،

ولی «قلم ها» ،«ستم ها» را نمی توانند بنگارند،

«دیده ها» و «شنیده ها»،

«روح و روان را می خراشند» و «ارکان را فرومی پاشند»!

امّا راه رهایی، «ندیدن» و «نشنیدن» نیست.

باید با همۀ «جود» و «وجود»،

«گره های دردمندان را گشود» و «گریوه های شهروندان را پیمود»!

نمی توان در جامعه «درد را نگریست» و «بی درد زیست»! 

آن که «آلام را می بیند» و «آرام می نشیند»

و «چون تُندر نمی گورَد» و «بر ستمگر برنمی شورَد»،

از «چکاد هستی» به «فرناد پستی» فرومی افتد!

#شفیعی_مطهر

-------------------------------------  

چکاد: قلّۀ کوه

فرناد: پایاب، قسمت کم عمق رود

گریوه: تپّه،پشته،گردنه کوه

تُندر: رعد، آسمان غرش

گوریدن:  آشفته شدن . در هم ریختن 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : پنج شنبه 15 اسفند 1398 | 6:29 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

#سیاهنمایی/25

رُتبۀ اول یا آخر؟!!

گفت: موسسه گالوپ از معتبرترین موسسات نظرسنجی در جهان است که در یک پروژه نظرسنجی بین المللی در سال ۲۰۱۸ اعلام کرد که دولت ایران بی توجّه ترین دولت نسبت به وضعیت معیشت مردم کشور خود است .



تاريخ : چهار شنبه 14 اسفند 1398 | 4:48 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

 #سیاهنمایی/24

سیاهی یا سیاهنمایی؟!

گفت:ویروس کرونا بیداد می کند.

گفتم : همۀ ما باید اقدامات احتیاطی برای پیشگیری از سرایت ویروس کرونا را به دقت انجام دهیم.  با کسی دست ندهیم،روبوسی نکنیم، از ماسک استفاده کنیم، در جاهای شلوغ مثل مترو و...بیشتر مواظب باشیم و از تماس نزدیک بپرهیزیم. به‌طور مکرّر دست‌هایمان را با آب و صابون بشوییم؛ به‌ویژه بعد از تماس با فرد بیمار، یا تماس با یک حیوان یا با محیط اطراف آن‌ها و از تماس و لمس حیوانات وحشی یا اهلی چه زنده و چه مرده، خودداری کنیم.

گفت: اتّفاقاً دیروز یکی از دوستان جشن تولدش را در دامداری گرفته بود. من و 20-30نفر از دوستان هم شرکت داشتیم.هیچ کس ماسک نداشت. من با همۀ دوستان دست دادم و روبوسی کردم و بعد کلّی با دام های او سرگرم شدیم.ضمناً آب تمیز هم آن جا نبود تا دست هایمان را بشوییم!

گفتم»:خب،نترسیدی از دام ها یا دوستان واگیر کنی و مبتلا شوی؟

گفت: نه!

گفتم:چرا؟

گفت: برای این که خودم بیماری کرونا دارم!!!

گفتم: این دفعه به جای #سیاهنمایی ،روزگار همه را سیاه کردی!!

#شفیعی_مطهر

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: سیاه نمایی

تاريخ : دو شنبه 12 اسفند 1398 | 5:52 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1430

«حراست» و «سیاست»

در هر کشور ،عاملِ «تامین آمال» و «تضمین استقلال» ،

نیروهای «نظامی» و «انتظامی» هستند.

ولی این نیروها آن گاه می توانند نقشِ «برازندگی» و «بازدارندگی» داشته باشند،

که «پشتوانۀ توده» و «گُمانۀ ستوده» یاریگر آنان باشد.

وقتی یک «سالار نظامی» یا «سردار انتظامی»،

«صلاح احساسی» را در ورود به یک «جناح سیاسی» می پندارد، 

«عنقریب» در برابر جناح سیاسیِ «رقیب» قرار می گیرد.

در این صورت «وِجهۀ زیبای قداست» را فدای «جبهۀ فریبای سیاست» می کند!

نیروهای مسلّح آن گاه می توانند «پایگاه مردمی» و «جایگاه تهاجمی» داشته باشند،

که «حراست را به سرداران» و «سیاست را به سیاستمداران» بسپارند.

#شفیعی_مطهر

------------------------------------- 

گُمانه:گمان ، حدس، چاه با نقبی که مُقنّی پیش از کندن قنات در محلی که گمان آب می رود حفر می کند

جناح:بال، هر یک از دو طرف

وِجهه: طرف ، جانب، اعتبار، آبرو

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : پنج شنبه 8 اسفند 1398 | 4:27 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

اعتماد،عظیم ترین سرمایه اجتماعی 

#شفیعی_مطهر

اعتماد ،ستونی سُتوار و پایه ای پایدار است برای بنای جامعه ای ماندگار.

اعتماد، رشتۀ تسبیحی است که همۀ دانه های فرد فرد اجتماع را انسجام و بنیان های ملّت را استحکام می بخشد.

اعتماد ،زورقی زندگی آفرین و قایقی وزین بر روی دستان امواج مردمی است که در صورت غرق شدن نه از تاک نشان می ماند، نه از تاک نشان.

اعتماد برای اداره یک جامعه چونان پایه ای پولادین و سرمایه ای نمادین است که چنان چه این پایه پایدار نباشد،همۀ ارکان اجتماع فرومی پاشد.

 اعتماد در لغت یعنی تکیه کردن بر ، واگذاشتن کار به کسی، سپردن چیزی را به کسی ، وثوق و اطمینان (فرهنگ فارسی معین)

یک حکیم ژاپنی می گوید : اگر مرا بین سه چیز :

۱-قوت و غذای مردم

۲-امنیت مردم

۳-اعتماد مردم

مخیّر کنند که یکی را برگزینم و دو تا را رد کنم، با آن که غذا و امنیت مردم بسیار مهم و حیاتی است ، اما من بی تردید "اعتماد مردم"را برمی گزینم .

زیرا با داشتن اعتماد مردم آن دو مورد و همۀ چیزهای دیگر به دست می آید.

اعتماد مردم، کیمیای کمیابی است که قطره قطره به دست می آید . مبادا که با سهل انگاری سیلاب وار آن را هدر دهیم !!

 يكي از مهم‌ترين آسيب هاي اجتماعي كشور تضعيف هنجارهاي اخلاقي و اعتماد اجتماعي است. رواج و رسميّت يافتن دروغ در مناسبات فردي و اجتماعي، افزايش و گسترش سوگند در گفتمان‌ها، سوءظن، فردگرايي، تظاهر و ريا، رابطه‌گرايي، قانون‌گريزي، عوام زدگي و عوام فريبي، تملّق و گزافه‌گويي نشانه‌هايي از بحران اخلاقي و نبود اعتماد در جامعه است.

مهم‌ترين دغدغۀ رفتارشناسان و آسيب‌شناس‌هاي اجتماعي افزايش شاخص‌هاي آسيب‌هاي اجتماعي در جامعه است ؛ تا آنجا كه اختلالات رواني و افسردگي در جامعه ما دومين رتبۀ بيماري‌ها را از نظر تحميل هزينه‌هاي بهداشتي، رواني و اجتماعي و اقتصادي دارد.

همچنين پرخاشگري و خشونت رو به افزايش است تا آنجا كه بيش از 60 درصد از جرايم به علّت خشونت روي مي‌دهد.

در يك پژوهش ميداني بيش از 75 درصد از مردم پول و پارتي را براي احقاق حقِّ خودشان ضروري دانسته و تنها 25 درصد از آن ها به اجراي مساوي قانون اعتقاد داشتند.

از اين نظر مي‌توان چنين برداشت كرد كه شاخص‌هايي چون اميد به آينده، قابل اعتماد بودن يا منصف بودن افراد و تكيه برانصاف اجتماعي در وضع مطلوبي قرار ندارد.

همچنان كه مي‌دانيم ارتباطات عنصر حياتي در جامعه و مايه دوام و قوام آن است و در ارتباط ناب لزوم اعتماد متقابل ملاحظه شده و اعتماد متقابل نيز به نوبه خود رابطه نزديك با صميمیّت دارد.

براي ايجاد اعتماد، شخص بايد هم به ديگري اعتماد كند و هم خودش دست كم در محدوده رابطۀ مورد نظر قابل اعتماد باشد.

در يك جامعه، اعتماد اجتماعي مثل شيرازه‌اي است كه آحاد آن را به هم پيوند داده و از پراكندگي آن ها جلوگيري مي‌كند.

بي‌اعتمادي افراد به يكديگر و بي‌اعتمادي به ساختار سياسي و اجرايي جامعه باعث بروز سوءاستفاده‌هاي مختلف، رشوه، اختلاس و پديدۀ زيرآب‌زني مي‌شود.

در بررسي انحرافات و مسائل اجتماعي ريشۀ بسياري از آسيب‌ها را در بي‌اعتمادي افراد به يكديگر مي‌توان جست‌وجو كرد.

وقتي در يك جامعه منابع به صورت ناعادلانه در بين گروه‌هاي مردم توزيع شود و اين نابرابري در طول زمان استمرار پيدا كند، شكاف بين دو طبقۀ غني و فقير هر روز بيش‌تر مي‌شود و طبيعي است كه در اين شرايط ،قوانين و ساختار سياسي جامعه زير سوال رفته و نوعي بي‌اعتمادي اجتماعي را در افراد تقويت مي‌كند.

بي اعتمادي مردم به ساختارهاي اجرايي منجر به تضعيف تعهّد اجتماعي و كمرنگ شدن هويّت ملي شده و گذشته از آن بي‌اعتمادي به تدريج به سطح روابط ميان فردي كشيده مي‌شود و حاصل آن انزواي اجتماعي است.

بنابراين مي‌توان گفت وقتي سرمايه‌هاي اجتماعي فراموش مي‌شود، فقر و بيكاري، تورُّم و اعتياد و خودكشي، طلاق و جرايم اخلاقي نيز روندي رو به گسترش مي‌يابد.(گروه جامعه سایت تبیان زنجان)

 مردم چگونه می توانند در اموری که در دست عده ای به انحصار در آمده، فعّالانه مشارکت نمایند؟ .فرآیند مشارکت از جنس اطّلاع رسانی نیست که بتوان در مدّت کوتاهی و به وسیلۀ یک شیوه نامه مدوَّن آن را از عرصۀ آرمان به میدان عمل آورد و اجرا نمود. مشارکت همۀ احاد مردم در همۀ امور جامعه خود قبل از هر چیز یک فرهنگ است و هر پدیدۀ مترقّی تا زمانی که به شکل یک فرهنگ در نیامده و لباس فرهنگ نپوشیده، ماندگار و جاودان نخواهد شد. همان گونه که ابل وایزمن می گوید :

«انقلاب ها هرچند اصیل باشند، تا به فرهنگ تبدیل نشوند، ماندگار نخواهند شد». 

مهم ترین عنصر محوری در مشارکت گریزی یا مشارکت پذیری در امور حکومت، اعتماد است.اعتماد متقابل حکومت و مردم را می توان محور و مدار مشارکت مردم دانست. مردم ما از نظر فرهنگی و تاریخی دچار یک مشکل هستند و آن عدم تجربه نظام های مردم سالار است. در فرهنگ رایج ما شهریار، قیّم جامعه محسوب شده و هم اوست که می تواند در تمام حوزه های زندگی مردم دخل و تصرّف نموده و صاحب نظر باشد و این که او از نظر ایده و تفکُّر تودۀ مردم استفاده نماید و اجازۀ مشارکت به آن ها بدهد، حالت مضحکی به خود می گیرد و این امر ناشی از سلطۀ تاریخی حکومت های خود کامه و شاهنشاهی در طول تاریخ است و حال که مردم در طول چهار دهه جسته و گریخته توانسته اند مردم سالاری را تجربه کنند، حافظۀ تاریخی آن ها اجازه اعتماد به خود و صاحبان حکومتشان را نداده و حتی این عدم اعتماد در بسیاری از دولتمردان ما هم تسرّی پیدا کرده و موجب شده است تا به واسطۀ همین عدم اعتماد، فرهنگ مشارکت در مردم ما هنوز درونی نشده و هنوز در سطح جامعۀ ما نگاه بدبینانه ای به این فرآیند و جود داشته باشد. وقتی که فرار از مالیات و قانون شکنی و .... در جامعۀ ما برخلاف جوامعی مثل سوئد و ....  دیده می شود، بیانگر این نکته است که در جوامع ما بر خلاف جوامع دموکراتیک اعتماد نسبت به حاکمیت پایین است و مردم شک دارند که این قوانین و هنجارهای شهروندی در جهت منافع آن ها باشد. همچنین وقتی هیچ ابزاری برای نقد سازنده و آرام برخی ازقدرتمندان در دست نیست و دسترسی مستقیم به مسئولان در جامعه ما به راحتی میسّر نیست، حاکی از عدم اعتماد مسئولان نسبت به توانمندی فکری و شعور اجتماعی عامه مردم است. در حالی که با توجّه به مطالب مذکور نمی توان گفت که این مفهوم عاریتی از فرهنگ غرب و یا شرق است، بلکه در بطن اسلام و فرهنگ اسلامی ماست و به صورت  قانون اساسی در آمده است. پس باید عینک بدبینی و بی اعتمادی را نسبت به این پدیده به کناری گذاشت و با زدودن غبار تاریخی از فرهنگ اصیل اسلامی و توجه به قانون اساسی ،در نهادینه کردن مشارکت مردم و تعمیق احساس اعتماد متقابل بین مردم و دولتمردان در تمام عرصه های زندگی به سوی آینده ای روشن گام برداریم و با وارد شدن در خم کوچه اول(اعتمادسازی و تحکیم مشارکت همگانی) به یاد داشته باشیم که:

گوسفند از برای چوپان نیست

بلکه چوپان برای خدمت اوست

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : چهار شنبه 7 اسفند 1398 | 5:11 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

اعتماد،عظیم ترین سرمایه اجتماعی 

#شفیعی_مطهر

اعتماد ،ستونی سُتوار و پایه ای پایدار است برای بنای جامعه ای ماندگار.

اعتماد، رشتۀ تسبیحی است که همۀ دانه های فرد فرد اجتماع را انسجام و بنیان های ملّت را استحکام می بخشد.

اعتماد ،زورقی زندگی آفرین و قایقی وزین بر روی دستان امواج مردمی است که در صورت غرق شدن نه از تاک نشان می ماند، نه از تاک نشان.

اعتماد برای اداره یک جامعه چونان پایه ای پولادین و سرمایه ای نمادین است که چنان چه این پایه پایدار نباشد،همۀ ارکان اجتماع فرومی پاشد.

 اعتماد در لغت یعنی تکیه کردن بر ، واگذاشتن کار به کسی، سپردن چیزی را به کسی ، وثوق و اطمینان (فرهنگ فارسی معین)

یک حکیم ژاپنی می گوید : اگر مرا بین سه چیز :

۱-قوت و غذای مردم

۲-امنیت مردم

۳-اعتماد مردم

مخیّر کنند که یکی را برگزینم و دو تا را رد کنم، با آن که غذا و امنیت مردم بسیار مهم و حیاتی است ، اما من بی تردید "اعتماد مردم"را برمی گزینم .

زیرا با داشتن اعتماد مردم آن دو مورد و همۀ چیزهای دیگر به دست می آید.

اعتماد مردم، کیمیای کمیابی است که قطره قطره به دست می آید . مبادا که با سهل انگاری سیلاب وار آن را هدر دهیم !!

 يكي از مهم‌ترين آسيب هاي اجتماعي كشور تضعيف هنجارهاي اخلاقي و اعتماد اجتماعي است. رواج و رسميّت يافتن دروغ در مناسبات فردي و اجتماعي، افزايش و گسترش سوگند در گفتمان‌ها، سوءظن، فردگرايي، تظاهر و ريا، رابطه‌گرايي، قانون‌گريزي، عوام زدگي و عوام فريبي، تملّق و گزافه‌گويي نشانه‌هايي از بحران اخلاقي و نبود اعتماد در جامعه است.

مهم‌ترين دغدغۀ رفتارشناسان و آسيب‌شناس‌هاي اجتماعي افزايش شاخص‌هاي آسيب‌هاي اجتماعي در جامعه است ؛ تا آنجا كه اختلالات رواني و افسردگي در جامعه ما دومين رتبۀ بيماري‌ها را از نظر تحميل هزينه‌هاي بهداشتي، رواني و اجتماعي و اقتصادي دارد.

همچنين پرخاشگري و خشونت رو به افزايش است تا آنجا كه بيش از 60 درصد از جرايم به علّت خشونت روي مي‌دهد.

در يك پژوهش ميداني بيش از 75 درصد از مردم پول و پارتي را براي احقاق حقِّ خودشان ضروري دانسته و تنها 25 درصد از آن ها به اجراي مساوي قانون اعتقاد داشتند.

از اين نظر مي‌توان چنين برداشت كرد كه شاخص‌هايي چون اميد به آينده، قابل اعتماد بودن يا منصف بودن افراد و تكيه برانصاف اجتماعي در وضع مطلوبي قرار ندارد.

همچنان كه مي‌دانيم ارتباطات عنصر حياتي در جامعه و مايه دوام و قوام آن است و در ارتباط ناب لزوم اعتماد متقابل ملاحظه شده و اعتماد متقابل نيز به نوبه خود رابطه نزديك با صميمیّت دارد.

براي ايجاد اعتماد، شخص بايد هم به ديگري اعتماد كند و هم خودش دست كم در محدوده رابطۀ مورد نظر قابل اعتماد باشد.

در يك جامعه، اعتماد اجتماعي مثل شيرازه‌اي است كه آحاد آن را به هم پيوند داده و از پراكندگي آن ها جلوگيري مي‌كند.

بي‌اعتمادي افراد به يكديگر و بي‌اعتمادي به ساختار سياسي و اجرايي جامعه باعث بروز سوءاستفاده‌هاي مختلف، رشوه، اختلاس و پديدۀ زيرآب‌زني مي‌شود.

در بررسي انحرافات و مسائل اجتماعي ريشۀ بسياري از آسيب‌ها را در بي‌اعتمادي افراد به يكديگر مي‌توان جست‌وجو كرد.

وقتي در يك جامعه منابع به صورت ناعادلانه در بين گروه‌هاي مردم توزيع شود و اين نابرابري در طول زمان استمرار پيدا كند، شكاف بين دو طبقۀ غني و فقير هر روز بيش‌تر مي‌شود و طبيعي است كه در اين شرايط ،قوانين و ساختار سياسي جامعه زير سوال رفته و نوعي بي‌اعتمادي اجتماعي را در افراد تقويت مي‌كند.

بي اعتمادي مردم به ساختارهاي اجرايي منجر به تضعيف تعهّد اجتماعي و كمرنگ شدن هويّت ملي شده و گذشته از آن بي‌اعتمادي به تدريج به سطح روابط ميان فردي كشيده مي‌شود و حاصل آن انزواي اجتماعي است.

بنابراين مي‌توان گفت وقتي سرمايه‌هاي اجتماعي فراموش مي‌شود، فقر و بيكاري، تورُّم و اعتياد و خودكشي، طلاق و جرايم اخلاقي نيز روندي رو به گسترش مي‌يابد.(گروه جامعه سایت تبیان زنجان)

 مردم چگونه می توانند در اموری که در دست عده ای به انحصار در آمده، فعّالانه مشارکت نمایند؟ .فرآیند مشارکت از جنس اطّلاع رسانی نیست که بتوان در مدّت کوتاهی و به وسیلۀ یک شیوه نامه مدوَّن آن را از عرصۀ آرمان به میدان عمل آورد و اجرا نمود. مشارکت همۀ احاد مردم در همۀ امور جامعه خود قبل از هر چیز یک فرهنگ است و هر پدیدۀ مترقّی تا زمانی که به شکل یک فرهنگ در نیامده و لباس فرهنگ نپوشیده، ماندگار و جاودان نخواهد شد. همان گونه که ابل وایزمن می گوید :

«انقلاب ها هرچند اصیل باشند، تا به فرهنگ تبدیل نشوند، ماندگار نخواهند شد». 

مهم ترین عنصر محوری در مشارکت گریزی یا مشارکت پذیری در امور حکومت، اعتماد است.اعتماد متقابل حکومت و مردم را می توان محور و مدار مشارکت مردم دانست. مردم ما از نظر فرهنگی و تاریخی دچار یک مشکل هستند و آن عدم تجربه نظام های مردم سالار است. در فرهنگ رایج ما شهریار، قیّم جامعه محسوب شده و هم اوست که می تواند در تمام حوزه های زندگی مردم دخل و تصرّف نموده و صاحب نظر باشد و این که او از نظر ایده و تفکُّر تودۀ مردم استفاده نماید و اجازۀ مشارکت به آن ها بدهد، حالت مضحکی به خود می گیرد و این امر ناشی از سلطۀ تاریخی حکومت های خود کامه و شاهنشاهی در طول تاریخ است و حال که مردم در طول چهار دهه جسته و گریخته توانسته اند مردم سالاری را تجربه کنند، حافظۀ تاریخی آن ها اجازه اعتماد به خود و صاحبان حکومتشان را نداده و حتی این عدم اعتماد در بسیاری از دولتمردان ما هم تسرّی پیدا کرده و موجب شده است تا به واسطۀ همین عدم اعتماد، فرهنگ مشارکت در مردم ما هنوز درونی نشده و هنوز در سطح جامعۀ ما نگاه بدبینانه ای به این فرآیند و جود داشته باشد. وقتی که فرار از مالیات و قانون شکنی و .... در جامعۀ ما برخلاف جوامعی مثل سوئد و ....  دیده می شود، بیانگر این نکته است که در جوامع ما بر خلاف جوامع دموکراتیک اعتماد نسبت به حاکمیت پایین است و مردم شک دارند که این قوانین و هنجارهای شهروندی در جهت منافع آن ها باشد. همچنین وقتی هیچ ابزاری برای نقد سازنده و آرام برخی ازقدرتمندان در دست نیست و دسترسی مستقیم به مسئولان در جامعه ما به راحتی میسّر نیست، حاکی از عدم اعتماد مسئولان نسبت به توانمندی فکری و شعور اجتماعی عامه مردم است. در حالی که با توجّه به مطالب مذکور نمی توان گفت که این مفهوم عاریتی از فرهنگ غرب و یا شرق است، بلکه در بطن اسلام و فرهنگ اسلامی ماست و به صورت  قانون اساسی در آمده است. پس باید عینک بدبینی و بی اعتمادی را نسبت به این پدیده به کناری گذاشت و با زدودن غبار تاریخی از فرهنگ اصیل اسلامی و توجه به قانون اساسی ،در نهادینه کردن مشارکت مردم و تعمیق احساس اعتماد متقابل بین مردم و دولتمردان در تمام عرصه های زندگی به سوی آینده ای روشن گام برداریم و با وارد شدن در خم کوچه اول(اعتمادسازی و تحکیم مشارکت همگانی) به یاد داشته باشیم که:

گوسفند از برای چوپان نیست

بلکه چوپان برای خدمت اوست

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : چهار شنبه 7 اسفند 1398 | 5:11 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

اعتماد،عظیم ترین سرمایه اجتماعی 

#شفیعی_مطهر

اعتماد ،ستونی سُتوار و پایه ای پایدار است برای بنای جامعه ای ماندگار.

اعتماد، رشتۀ تسبیحی است که همۀ دانه های فرد فرد اجتماع را انسجام و بنیان های ملّت را استحکام می بخشد.

اعتماد ،زورقی زندگی آفرین و قایقی وزین بر روی دستان امواج مردمی است که در صورت غرق شدن نه از تاک نشان می ماند، نه از تاک نشان.

اعتماد برای اداره یک جامعه چونان پایه ای پولادین و سرمایه ای نمادین است که چنان چه این پایه پایدار نباشد،همۀ ارکان اجتماع فرومی پاشد.

 اعتماد در لغت یعنی تکیه کردن بر ، واگذاشتن کار به کسی، سپردن چیزی را به کسی ، وثوق و اطمینان (فرهنگ فارسی معین)

یک حکیم ژاپنی می گوید : اگر مرا بین سه چیز :

۱-قوت و غذای مردم

۲-امنیت مردم

۳-اعتماد مردم

مخیّر کنند که یکی را برگزینم و دو تا را رد کنم، با آن که غذا و امنیت مردم بسیار مهم و حیاتی است ، اما من بی تردید "اعتماد مردم"را برمی گزینم .

زیرا با داشتن اعتماد مردم آن دو مورد و همۀ چیزهای دیگر به دست می آید.

اعتماد مردم، کیمیای کمیابی است که قطره قطره به دست می آید . مبادا که با سهل انگاری سیلاب وار آن را هدر دهیم !!

 يكي از مهم‌ترين آسيب هاي اجتماعي كشور تضعيف هنجارهاي اخلاقي و اعتماد اجتماعي است. رواج و رسميّت يافتن دروغ در مناسبات فردي و اجتماعي، افزايش و گسترش سوگند در گفتمان‌ها، سوءظن، فردگرايي، تظاهر و ريا، رابطه‌گرايي، قانون‌گريزي، عوام زدگي و عوام فريبي، تملّق و گزافه‌گويي نشانه‌هايي از بحران اخلاقي و نبود اعتماد در جامعه است.

مهم‌ترين دغدغۀ رفتارشناسان و آسيب‌شناس‌هاي اجتماعي افزايش شاخص‌هاي آسيب‌هاي اجتماعي در جامعه است ؛ تا آنجا كه اختلالات رواني و افسردگي در جامعه ما دومين رتبۀ بيماري‌ها را از نظر تحميل هزينه‌هاي بهداشتي، رواني و اجتماعي و اقتصادي دارد.

همچنين پرخاشگري و خشونت رو به افزايش است تا آنجا كه بيش از 60 درصد از جرايم به علّت خشونت روي مي‌دهد.

در يك پژوهش ميداني بيش از 75 درصد از مردم پول و پارتي را براي احقاق حقِّ خودشان ضروري دانسته و تنها 25 درصد از آن ها به اجراي مساوي قانون اعتقاد داشتند.

از اين نظر مي‌توان چنين برداشت كرد كه شاخص‌هايي چون اميد به آينده، قابل اعتماد بودن يا منصف بودن افراد و تكيه برانصاف اجتماعي در وضع مطلوبي قرار ندارد.

همچنان كه مي‌دانيم ارتباطات عنصر حياتي در جامعه و مايه دوام و قوام آن است و در ارتباط ناب لزوم اعتماد متقابل ملاحظه شده و اعتماد متقابل نيز به نوبه خود رابطه نزديك با صميمیّت دارد.

براي ايجاد اعتماد، شخص بايد هم به ديگري اعتماد كند و هم خودش دست كم در محدوده رابطۀ مورد نظر قابل اعتماد باشد.

در يك جامعه، اعتماد اجتماعي مثل شيرازه‌اي است كه آحاد آن را به هم پيوند داده و از پراكندگي آن ها جلوگيري مي‌كند.

بي‌اعتمادي افراد به يكديگر و بي‌اعتمادي به ساختار سياسي و اجرايي جامعه باعث بروز سوءاستفاده‌هاي مختلف، رشوه، اختلاس و پديدۀ زيرآب‌زني مي‌شود.

در بررسي انحرافات و مسائل اجتماعي ريشۀ بسياري از آسيب‌ها را در بي‌اعتمادي افراد به يكديگر مي‌توان جست‌وجو كرد.

وقتي در يك جامعه منابع به صورت ناعادلانه در بين گروه‌هاي مردم توزيع شود و اين نابرابري در طول زمان استمرار پيدا كند، شكاف بين دو طبقۀ غني و فقير هر روز بيش‌تر مي‌شود و طبيعي است كه در اين شرايط ،قوانين و ساختار سياسي جامعه زير سوال رفته و نوعي بي‌اعتمادي اجتماعي را در افراد تقويت مي‌كند.

بي اعتمادي مردم به ساختارهاي اجرايي منجر به تضعيف تعهّد اجتماعي و كمرنگ شدن هويّت ملي شده و گذشته از آن بي‌اعتمادي به تدريج به سطح روابط ميان فردي كشيده مي‌شود و حاصل آن انزواي اجتماعي است.

بنابراين مي‌توان گفت وقتي سرمايه‌هاي اجتماعي فراموش مي‌شود، فقر و بيكاري، تورُّم و اعتياد و خودكشي، طلاق و جرايم اخلاقي نيز روندي رو به گسترش مي‌يابد.(گروه جامعه سایت تبیان زنجان)

 مردم چگونه می توانند در اموری که در دست عده ای به انحصار در آمده، فعّالانه مشارکت نمایند؟ .فرآیند مشارکت از جنس اطّلاع رسانی نیست که بتوان در مدّت کوتاهی و به وسیلۀ یک شیوه نامه مدوَّن آن را از عرصۀ آرمان به میدان عمل آورد و اجرا نمود. مشارکت همۀ احاد مردم در همۀ امور جامعه خود قبل از هر چیز یک فرهنگ است و هر پدیدۀ مترقّی تا زمانی که به شکل یک فرهنگ در نیامده و لباس فرهنگ نپوشیده، ماندگار و جاودان نخواهد شد. همان گونه که ابل وایزمن می گوید :

«انقلاب ها هرچند اصیل باشند، تا به فرهنگ تبدیل نشوند، ماندگار نخواهند شد». 

مهم ترین عنصر محوری در مشارکت گریزی یا مشارکت پذیری در امور حکومت، اعتماد است.اعتماد متقابل حکومت و مردم را می توان محور و مدار مشارکت مردم دانست. مردم ما از نظر فرهنگی و تاریخی دچار یک مشکل هستند و آن عدم تجربه نظام های مردم سالار است. در فرهنگ رایج ما شهریار، قیّم جامعه محسوب شده و هم اوست که می تواند در تمام حوزه های زندگی مردم دخل و تصرّف نموده و صاحب نظر باشد و این که او از نظر ایده و تفکُّر تودۀ مردم استفاده نماید و اجازۀ مشارکت به آن ها بدهد، حالت مضحکی به خود می گیرد و این امر ناشی از سلطۀ تاریخی حکومت های خود کامه و شاهنشاهی در طول تاریخ است و حال که مردم در طول چهار دهه جسته و گریخته توانسته اند مردم سالاری را تجربه کنند، حافظۀ تاریخی آن ها اجازه اعتماد به خود و صاحبان حکومتشان را نداده و حتی این عدم اعتماد در بسیاری از دولتمردان ما هم تسرّی پیدا کرده و موجب شده است تا به واسطۀ همین عدم اعتماد، فرهنگ مشارکت در مردم ما هنوز درونی نشده و هنوز در سطح جامعۀ ما نگاه بدبینانه ای به این فرآیند و جود داشته باشد. وقتی که فرار از مالیات و قانون شکنی و .... در جامعۀ ما برخلاف جوامعی مثل سوئد و ....  دیده می شود، بیانگر این نکته است که در جوامع ما بر خلاف جوامع دموکراتیک اعتماد نسبت به حاکمیت پایین است و مردم شک دارند که این قوانین و هنجارهای شهروندی در جهت منافع آن ها باشد. همچنین وقتی هیچ ابزاری برای نقد سازنده و آرام برخی ازقدرتمندان در دست نیست و دسترسی مستقیم به مسئولان در جامعه ما به راحتی میسّر نیست، حاکی از عدم اعتماد مسئولان نسبت به توانمندی فکری و شعور اجتماعی عامه مردم است. در حالی که با توجّه به مطالب مذکور نمی توان گفت که این مفهوم عاریتی از فرهنگ غرب و یا شرق است، بلکه در بطن اسلام و فرهنگ اسلامی ماست و به صورت  قانون اساسی در آمده است. پس باید عینک بدبینی و بی اعتمادی را نسبت به این پدیده به کناری گذاشت و با زدودن غبار تاریخی از فرهنگ اصیل اسلامی و توجه به قانون اساسی ،در نهادینه کردن مشارکت مردم و تعمیق احساس اعتماد متقابل بین مردم و دولتمردان در تمام عرصه های زندگی به سوی آینده ای روشن گام برداریم و با وارد شدن در خم کوچه اول(اعتمادسازی و تحکیم مشارکت همگانی) به یاد داشته باشیم که:

گوسفند از برای چوپان نیست

بلکه چوپان برای خدمت اوست

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : چهار شنبه 7 اسفند 1398 | 5:11 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1428

«شِگردِ سیاسی» یا «نبردِ حماسی»؟!

«بهترین شِگرد» برای «برترین هماورد»

  در عرصۀ «گاوبازی» و «ناوتازی»،

نه «رویارویی احمقانه»،که «راه جویی زیرکانه» ،

در برابر «گاو خشمگین» و «ناو سنگین» است.

«خودارزی» و «خردورزی» ایجاب می کند،

که «انسان فرزانه» در برابر یورش «گاو دیوانه»،

با «دادن جاخالی» و «برخوردی انفعالی»،

در درگیری با این «مُهاجِم»،«جان سالِم» به دربرَد.

در هر «نبرد خردمندانه» با هر «هماوردِ دیوانه»،

یافتن «راهِ سلامت» است،نه «چاهِ ندامت».

در زندگی نیز هر گاه «گاوی مست» در «کوچه ای بن بست» به سویتان یورش آورد،

بهترین واکنش «گریز عاقلانه» است،نه «ستیز جاهلانه».

در رویارویی با «گاوهای جهانی» و «ناوهای شیطانی»،

بهترین واکنش «شِگرد سیاسی» است،نه «نبردِ حماسی»!

#شفیعی_مطهر

-------------------------------------  

شِگرد:روش،طریقه،فن و طرز عمل

ناو: کشتی،کشتی جنگی/خرام و رفتار از روی ناز

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : دو شنبه 5 اسفند 1398 | 1:9 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

#سیاهنمایی/ 23

هر کسی کار خودش را انجام می دهد!

گفت: سرانجام من هم ناگزیر برای پیشگیری از ابتلا به کرونا،ماسک خریدم.

گفتم: فیلتر هم دارد؟

گفت: بله،هم فیلتر دارد و هم فیلترشکن!!

گفتم: ای بابا! مگر ماسک صورت، سایت اینرنتی فیلترشده است که با فیلترشکن باز شود؟

گفت: من این چیزها سرم نمی شود.فقط می دانم در ایران هر چیز فیلتر باشد،فیلترشکن هم لازم دارد.

گفتم: چطور فهمیدی ماسک تو فیلترشکن هم دارد؟!!

گفت: وقتی فروشنده برایم توضیح داد که ماسک من فیلتر دارد،فوراً گفتم پس فیلترشکن آن را هم برایم بیاور!

گفتم: خب! به تو نخندید؟

گفت: چرا،اول با تعجُّب کمی خندید! ولی فوراً رفت پشت قفسه ها و پس از مدّتی با ورق کاغذی کوچک برگشت و کاغذ را به من داد و گفت: 

بگیر،این هم فیلترشکن! فقط وقتی رفتی خانه آن را بخوان!

وقتی رفتم خانه باز کردم و دیدم نوشته: 

بندۀ خدا! تو فکر کردی این فیلتر می تواند جلوی ویروس به این ریزی را بگیرد؟!این فیلتر ،خودش فیلترشکن هم هست!

آن وقت من یاد سایت ها و شبکه های فیلترشده افتادم،که مسئولان با صرف میلیاردها از جیب ما مردم آن ها را فیلتر می کنند.سپس ما مردم باز از جیب خود با صرف میلیاردها از باندهای تولیدکننده فیلترشکن،فیلترشکن می خریم!

گفتم:این کار، عاقلانه است که مردم هم هزینۀ، فیلترکردن را بدهند و هم فیلترشکن را؟!

گفت: لابد هر کسی کار خودش را می کند! کارهای دیگران ربطی به او ندارد!

می گویند سه گروه کارگر بودند. گروه اول کانال می کندند.گروه دوم لولۀ آب در آن می خوابانیدند و گروه سوم کانال  ها را پُرمی کردند. یک روز گروه دوم به علّتی نیامدند. گروه اول کانال ها را می کندند و گروه سوم پُر می کردند! به آنان گفتند: 

چرا این کار بیهوده را انجام می دهید؟

پاسخ دادند: هر گروهی کار خود را انجام می دهد. کارهای دیگران ربطی به ما ندارد!!

گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟!

#شفیعی_مطهر

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: سیاه نمایی

تاريخ : یک شنبه 4 اسفند 1398 | 5:35 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1427)  

«ابراز دانایی» ،«آغاز ایستایی» است!

در درون هر انسان «کوزه ای خالی» و «موزه ای خیالی» است.

انسان می کوشد «از گهواره تا گور» به وسیلۀ «شرارۀ شعور»،

 با هر «آموزۀ نوین» این «کوزۀ نمادین» را پُر کند.

دانا کسی است که کوزه اش «ظرفی آژمان» با «ظرفیّتی بی کران» باشد. 

هر گاه این کوزه گر چه با «دُر»،«پُر» شود،

و انسان خود را از «درس آموختن» و «تجربه اندوختن» بی نیاز بیابد،

ناگزیر از «پویِش» و «جویِش» بازمی مانَد.

چنین کسی ناگزیر با «تعصُّبی جاهلانه» و «تصلُّبی ابلهانه»،

از «نظرهای دیرین» و «باورهای پیشین» دفاع می کند.

«آب با رکود،فاسد» می شود و «خیزاب با جمود،کاسد» .

هر «گاه» هر انسانِ «آگاه»،

«کار» و «افکار» خویش را 

غیر قابل «تغییر» و «تاثیر» بیابَد،

چنین کسی قطعاً از «جام تفکُّر،سیر» و در «دام تحجُّر،اسیر» شده است.

بنابراین «ابراز دانایی» ،«آغاز ایستایی» است.

این احساس یعنی خود را «به خاک سپُردن» پیش از «مُردن» است!

#شفیعی_مطهر

-------------------------------------- 

شراره: جرقّه

آژمان: بی زمان 

تصلُّب: سخت شدن

جمود: جامدشدن،یخ زدن

کاسد:ناروا، بی رونق

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : شنبه 3 اسفند 1398 | 6:39 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

راه پولدارشدن در شهر هرت 

قصه های شهر هرت/قصۀ هفتاد و هشتم

#شفیعی_مطهر

مرادبیک یکی از دانش آموزان تنبل و شرور و بداخلاق کلاس من بود. منِ معلّم با وجود تنگدستی و حقوق کم خیلی تلاش می کردم شاگردانم درسخوان،باسواد و ماهر تربیت شوند و بتوانند به درد جامعۀ فردا بخورند.

ولی مراد بیک با وجود این که از خانواده ای فقیر و تنگدست بود،اصلاً اهل درس خواندن و تلاش و کوشش نبود. همیشه با شیطنت و بازیگوشی، زمان را می گذرانید و نظم کلاس را برهم می زد.

بارها ناظم مدرسه می خواست او را به خاطر بداخلاقی از مدرسه بیرون کند،ولی من هر بار کوشیدم با وساطت ،نگذارم او از ادامه تحصیل بازمانَد. 

روزی مسئلۀ «علم بهتر است یا ثروت؟» را به عنوان موضوع انشاء تعیین کردم و خودم شرح مفصّلی از مزایای علم و دانش و تحقیق ارائه کردم و از بچه ها خواستم با قلم خود در نکوهش مالدوستی و ارزش علم و دانش انشایی بنویسند.

همه دانش آموزان کوشیدند با قلمفرسایی سخنان مرا در ترجیح علم بر ثروت بیان کنند. تنها کسی که نوشته بود ثروت بهتر از علم است،مرادبیک بود!

آن سال به پایان رسید و مرادبیک مردود و ناگزیر از ترک تحصیل شد. من از سرنوشت و سرانجام بیعاری و بیکاری او نگران بودم. 

سال ها گذشت. روزی در خیابانی داشتم پیاده به سوی مدرسه می رفتم. دیر شده بود،بنابراین تقریباً می دویدم. ناگهان یک خودروی پورشۀ نو جلوی پایم ترمز کرد. راننده با عینک دودی و تیپ کلاس بالا گفت:

بفرما! آقا معلم! سوار بشید برسونمتون!

من مردّد و هاج و واج مانده بودم که ایشان کیست. وقتی شگفتی مرا دید، عینک دودی را برداشت و گفت: 

آقا معلّم! حالا دیگه شاگرد دیروزیتون رو نمی شناسید؟ من مرادبیک هستم!

من با حیرت درِ خودرو را باز کردم و سوار شدم. خودش وقتی حیرت مرا دید ،باب صحبت را بازکرد و شرح زندگی خودش از ترک تحصیل تا پولدارشدن را برایم تعریف کرد. 

او گفت : آقا معلّم! دیدید توی این شهر هرت پول و ثروت بهتر از علم و دانشه؟ اگر من پدرخودمو درمی آوردم و شبانه روز درس می خوندم یه آقا معلّم مثل شما می شدم. حالا من به صد میلیارد میگم پول خُرد!

او ادمه داد: من در یک خانۀ هفتاد متری با پدر و مادرم زندگی می کردم و بیشتر روزها تا لنگۀ ظهر می خوابیدم. شغلی نداشتم و  کاری هم بلد نبودم.
بعدازظهرها توی خیابونا ول می گشتم و پیاده می رفتم و چند نخ سیگار می کشیدم و از پشت ویترین مغازه ها به کفش و لباس ها نگاه می کردم ولی توان خریدنش رو نداشتم.
دچار افسردگی شده بودم . از بی پولی و بی کاری برای فرار از شرایط موجود قرص می خوردم!
تا این که یک روز یاد یه جمله ای افتادم که شما سرِ کلاس ما هی تکرار می کردین.

گفتم: کدوم جمله؟

گفت: یادتونه؟ هر وقت ما خیلی اظهار نومیدی می کردیم،شما می گفتین:
«تغییر از درون خودتون آغاز میشه . اون بیرون منتظر معجزه ای نباشید. اون معجزه خودتون هستین!»

من گفتم : آفرین پسرم! پس نکتۀ اصلی پیام منو درک کردی؟! فهمیدی که باید دستتو به زانوی خودت بگیری و تلاش کنی!

گفت: آقا معلّم! کدوم پیام؟ کدوم تلاش و کوشش؟! اگر من می خواستم مثل شما با تلاش و کوشش درس خوندن ترقّی کنم که مثل شما می شدم!

گفتم: پس از این جمله چه نتیجه ای گرفتی؟

گفت: هیچّی! در من جرقّه ای بوجود اومد,درونم تکون خورد, گفتم دیگه بسه, چرا من ثروتمند نباشم؟باید یه کاری بکنم, نباید بنشینم, خلاصه باید از یه جایی شروع کنم, اما نه سرمایه ای داشتم, نه پس اندازی, و نه حرفه ای بلد بودم. 

یه روز که داشتم مثل هر روز توی خیابونا ول می گشتم،یکی از همشاگردی های قدیمی رو دیدم که او مثل من  مردود شده و ترک تحصیل کرده بود. کمی با هم حال و احوال کردیم و ازش پرسیدم: 

تو هم مثل من بیکاری؟

گفت: نه،اتّفاقاً کار نون و آبداری پیدا کردم!

گفتم: میتونی واسۀ منم یه کاری بکنی؟

گفت: چرا که نه؟

گفتم: کارش سخته؟ روزی چند ساعت کار می کنی؟

خندید و گفت: مرادجون! کار من و صدها نفر مثل من اینه که هر وقت اعلی حضرت هر جا میخوان تشریف ببرن،ما دنبال ماشینش بدویم و واسش شعار بدیم!

گفتم: همین؟

گفت: بله، فقط همین! البته هر روز با دربار در ارتباط هستیم .هر وقت هر امری داشته باشن، باید دست به سینه و جان بر کف همۀ اوامر ملوکانه را با دیدۀ منّت اجرا کنیم.

گفتم: حقوقش چقدره؟

باز خندید و گفت: مثلاً چقدر باشه خوبه؟

گفتم: لااقل به اندازۀ حقوق آقا معلّممون باشه!

گفت: پسرجون! جون به جونت کنن،گدایی! با یه لقمه نون خالی خوردن عادت کردی!حقوق معلّمی هم شد حقوق؟

گفتم: پس چی؟

گفت: حقوق ماهانه ما به اندازۀ حقوق یه سال آقا معلّمه! تازه هر وقت اعلی حضرت در مراسمی سخنرانی داشته باشه ،ما اگر خیلی شورانگیز شعار بدیم،هدایا و اضافه حقوق هم داریم.

گفتم: مثل چی؟

گفت: مثلاً حوالۀ خودرو،سهام کارخانجات، خانه های لوکس و...

خلاصه فردای اون روز منو با خودش برد دربار اعلی حضرت و خیلی راحت استخدام شدم و الان چند ساله دارم با رفاه زندگی می کنم. چند ماهه این پورشه نو رو خریدم.یه خونه هم بالای شهر دارم و سهام چند تا از کارخونه های بزرگ رو هم دارم که ماهانه سودش رو به حسابم واریز می کنن!

همین طور داشت یک ریز از وضع زندگی اشرافی خودش واسم تعریف می کرد،که ماشین رسید جلوی مدرسه.گفتم :

پسرم! همین جا نگهدار!

در حالی که پیاده می شدم،با طعنه ازم پرسید:

آقا معلّم! راستی علم بهتر است یا ثروت؟!

گفتم : تا ما مردم توسعه نیافته باشیم، شهر،میدان جَوَلان هردمبیل ها و اعوان و انصار اونه! مگر این که...

گفت: مگر این که چی؟! 

گفتم: عمری است دارم در کلاس ها همین سوالو پاسخ میدم.اگر تو یاد گرفته بودی،امروز اینجا نبودی!

خداحافظی کردم و درِ ماشین رو بستم و روانه کلاس شدم!

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: قصه هاي شهر هرت

تاريخ : پنج شنبه 1 اسفند 1398 | 18:42 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1426)  

 «سعۀ ساختار» و «توسعۀ پایدار»

 

چه بسیار «ملّت های جهان» با «علّت های شایگان»، 

به «امیدِ آزادیِ بی تشویش» و با «نویدِ آبادیِ بیش»،

با «التهابی نمادین» به «انقلابی خونین»دست یازیدند.

امّا سرانجام مردم به علّتِ «کافتگی» و «توسعه نیافتگی»، 

برای کسب یک «رطلِ نواله» سر از «سطلِ زباله» درآوردند!  

تا مردم به «سعۀ ساختار» و «توسعۀ پایدار»دست نیابند،

هر «خیزشِ انقلابی» با هر «انگیزشِ استصوابی»،

ناگزیر با «شکستی سنگین» و «بن بستی بنیادین»روبه رو می شود.

#شفیعی_مطهر

-------------------------------------  

سعه: گنجایش،ظرفیت،توانایی،توانگری،گسترش 

دست یازیدن (یازیدن):  دست دراز کردن ، دست درازی کردن ،اقدام کردن

کافتگی: دریدگی ، شکافتگی، تفحص شده

رطل: واحدی برای وزن

نواله :گلولة خمیر، مقداری از خوراک،لقمه

 استصواب : صوابدید، مصلحت خواهی کردن

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar



تاريخ : پنج شنبه 1 اسفند 1398 | 5:5 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |