وب نامه مطهر
مقالات و سروده ها و روزنوشت ها و معرفی آثار
عطر عشق
-----------------------------------------------
#شفیعی_مطهر
----------------------------------------
گفتی که شادیم را بهر دلم گذارم
غم های سینه ام را بهر دل تو آرم
اما تو ای گل من در دل چو پا نهادی
من جز غم تو در دل دیگر غمی ندارم
اندوه عشقت از دل هر غم که بود برکند
خود ریشه در دلم کرد نتوان دگر برآرم
تا غنچه محبت بشکفت در دل تو
گل نغمه های عشقت سر زد ز شاخسارم
از روزن دو چشمت دیدم شرار قلبت
برقی ز چشم مستت افروخت قلب تارم
با شبنم سرشکم شویم گل رخ تو
تا گرد غم نگیرد رخسار گل عذارم
خار و خس هوس را از دشت دل زدودم
تا بذر عشق حق را در عمق آن بکارم
تا عطر عشق پیچید در صحن خانه دل
شد روح و جان"مطهر" جاوید شد بهارم
-------------------------------------------------
گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : پنج شنبه 7 مرداد 1395
| 10:47 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(338)
---------------------------------------------------------
« فرد »ها ،سازنده « فردا »
--------------------------------------------------
من معلمی را دیدم که درسش نه « دمدمه صلابت » ،
که « زمزمه محبََّت » بود؛
زمزمه ای که « بر زمان فرمان مي راند »
و دانش پژوه را « بر زمين مي نشاند »!
معلمی را می ستایم که چونان « سروناز »،
« سرافراز » است و « بی نیاز »؛
« سرفراز از تعلُّق » و « بی نیاز از تملُّق »!
« ریشه در خاک » دارد و « اندیشه در افلاک»؛
معلمی که چون پرستوی« سبکبال » و « پرشور و حال »
نه « تن به اسارت قفسی می سپارد »
و نه « سر به چنبره اطاعت کسی می گذارد »!
« سبکبال پَر می گشاید » و با « استقلال راه می پیماید»!
معلمی که چون عقاب « تیزپرواز » و « سرافراز»
از قید قفس « آزاد » است و از آزادگی خود« دلشاد »!
تا مرز غرور « بال و پر می گشاید» و بر اوج آبی آسمان « سر می ساید»!
چنین معلمی نسلی را می پرورد از « آب ،ناب تر » و از « نسیم ،شاداب تر»!
از عقاب « تواناتر » و از پرستو،« رهاتر»؛
نسلی که « آزادگی را احساس می کنند» و « آزادی را پاس می دارند»
از سرو « نستوه تر» « قامت می افرازند»
و از کوه « باشکوه تر» « استقامت می ورزند»!
معلم « فرد » می سازد و « فرد »ها ، « فردا » را!
-------------------------------------------------------
#شفیعی_مطهر
-------------------------------
دمدمه: آواز،آوازه،حیله،مکر،فریب
صلابت : سختی، استواری ،درشتی، مخوف بودن قدرت
زمزمه : نغمه، ترنُّم کردن، سرود
چنبره: حلقه
--------------------------------
گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : چهار شنبه 6 مرداد 1395
| 11:18 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(336)
----------------------------------------------------
« نردبان کمال » یا « پلّکان زوال »!
----------------------------------------------------------
من عقربه هاي ساعت را « ديدم »
و تکانه های آن را « سنجیدم ».
هر چه غم و اندوه « بيشتر و تُندتر »،
حركت عقربه ها، « کم تر و كُندتر ».
آیا این « تنگنای قیاس » است ،یا « خطای احساس »؟!
نه « شادی بشکوه » می ماند و نه « زیادی اندوه »!
نه این « پایدار » است و نه آن « ماندگار »!
نه باید با این « سختی ها را بسنجیم »
و نه شاید با آن از « بدبختی ها برنجیم »!
اگر « خَرَد انسان » بر « مُلک جان » فرمان براند،
هم « شادی بِشکوه » کمال آفرین است
و هم « غم و اندوه ».
غم و شادی هر دو « پیله فُرصت » اند و « وسیله نُصرت »!
این گزینش ماست که از آن ها « نردبان کمال » بسازیم یا « پلّکان زوال »!
----------------------------------------------------
#شفیعی_مطهر
-------------------------------
بِشکوه: باشکوه، باشوکت و هیبت، دارای شکوه
پیله: محفظه نوزاد برخی حشرات، کیسه، توبره
نُصرت: پیروزی ،یاری
---------------------------------------
گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : دو شنبه 4 مرداد 1395
| 7:13 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(334)
« سمند قدرت » با « کمند نظارت »
من « سَمَند قدرت » بدون « کمند نظارت » را دیدم ،
که « افسار گسیخته » و « مهارآویخته »،
« خودباخته » و « خویش ناشناخته »،
به سوی « حصار انحصار » و « دار اقتدار » « می تازد »
و خود و همه قلمروی مدیریت خویش را نابود « می سازد »!
هیچ « انسان پرهیزگار » و « شهروند حق مدار »
آن قدر« خودساخته» و « دل پرداخته » نیست،
که در عرصه اجتماع به « حصار اقتدار دست یابد »
و به سوی « انحصار ماندگار نشتابد »!
بنابراین در اداره هر جامعه ، « آسایش انسانی »
در گروی « پایش همگانی » است!
در مدیریت « شهر آزاد » و « شهروند شاد »،
تنها « راه تداوُم » ، « نظارت مردُم » است!
« میز قدرت » باید زیر « مِهمیز نظارت » باشد!
#شفیعی_مطهر
--------------------------------------
سَمَند : اسب،اسب زردرنگ
کمند : ریسمانی محکم که بر گردن و کمر دشمن یا جانور اندازند و وی را به بند درآورند
مهار :عنان ،افسار،چوبی که در پره بینی شتر کنند و ریسمانی بر آن بندند
آویخته: فروهشتن،رهاکردن،پایین انداختن،(مهارآویخته:افسار رهاشده)
پرداختن: اداکردن،جلادادن،صیقل دادن ،زنگ بردن،مرتب کردن،آراستن،کامل کردن
پایش : نظارت
مِهمیز :مهار، آلتی فلزی که بر پاشنه چکمه وصل کنند و به وسیله آن اسب را به حرکت و جست و خیزدرآورند
---------------------------------------
گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : شنبه 2 مرداد 1395
| 8:5 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(333)
----------------------------------------------------------
از « اریکه غرور » تا « باریکه گور »
------------------------------------------------------
من یک ماهی « خودشیفته » و « دل فریفته » را دیدم
که برای فرار از « موج » و قرار بر « اوج »،
همه اعتماد خود را بر « هلال قُلّاب ریخت »
و بر « چنگال عقاب آویخت ».
او هوس داشت تا بر ماهیان « بخروشد» و بر دیگران « فخر فروشد».
بدین سان به امید « سودِ سودا» ،« خطِّ خطا »را « پیمود»
و به جای « دُرِّ دریا »،« بال بلا» را « آزمود»!
« آرزوی برتری جویی » و « خوی پرهیاهویی »،
نه تنها این « ماهی خوش خیال »،که هر « انسان بدسگال » را نیز
از « اریکه غرور » به « باریکه گور »می کشاند!
زنهار انسان ها را « حقیر نشماریم »
و به ورطه « تحقیر نسپاریم »!
-----------------------------------------------------
#شفیعی_مطهر
------------------------------------
سودا : دادوستد ،خرید و فروش، معامله
بدسگال: بداندیش، بدفکر
اریکه: تخت،سریر
ورطه :زمین پست، هلاکت، چاه، مهلکه
------------------------------------------
گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : جمعه 1 مرداد 1395
| 6:30 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(332)
------------------------------------------------------
دل آرام گیرد ز یاد خدای!
--------------------------------------------------------
من قصرهايي را ديدم در « میانه جنگل » با « آستانه مجلَّل »،
برآمده از« سنگ های مرمرین » و نشسته بر « ستون های سنگین » !
این « قصرهای قیصر » و « کاخ های خوش منظر »
جاي خوش كرده بين « دريايي رام » و « جنگلي آرام » ؛
اما این « قصور آرام » در درون خود « انسان هايي ناآرام »را جاي داده ؛
انسان هایی « دل بسته به حور » و « وابسته به قصور »،
كه نه از اين « رامش مي گيرند» و نه از آن « آرامش مي پذيرند».
زیرا:
آن چه ناچار بود از گردش
کی تواند که دهد آرامش؟!
این جاست که زلال این« کلام آسمانی » و « پیام وحیانی »
در ذهن « جَرَیان » می یابد و در جان « سَیَلان » که :
« اَلا بِذِکرِاللهِ تَطمَئِن القُلوب »
دل آرام گیرد ز یاد خدای!
-----------------------------------------------------
#شفیعی_مطهر
------------------------------
گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : پنج شنبه 31 تير 1395
| 6:40 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(331)
----------------------------------------------
«فانوس کور » و « اقیانوس نور »!
-------------------------------------------------------
من در كرانه « اقيانوسي آرام »، « فانوسي رام » را ديدم
كه عمري را « شبانه روز » و با درونی « دل افروز»
بر بلندای « سكوي بلند» و « ستون فرازمند» خود
« بی دریغ و آتشگون » و از فراز « ستیغ ستون »
همواره نور « مي افروخت » و شب زدگان را راه « مي آموخت ».
من چه همانند دیدم این « دلالت آذر مُنَوََّر » را با « رسالت روشنگر بشر »!
هر دو تا « پگاه می سوزند» و شب زدگان را « راه می آموزند»!
بنابراین روشنگران « ناگزیرند از سوختن » و بر « سریرند برای آموختن »!
اما فرقی هم هست بین این « آذر مُنَوَّر » با آن « روشنگر بشر »!
این « فانوس کور » و آن « اقیانوس نور »!
این « غافل » می سوزد و آن از « دل »!
-----------------------------------------------------
#شفیعی_مطهر
--------------------------------------------
رام : مطیع، فرمانبردار ،آموخته،دست آموز
ستیغ : بلندی سر کوه،قله
دلالت : راهنمایی،راه نمودن
آذر : آتش،نار
مُنَوَّر : روشن،درخشان
سریر : تخت،اورنگ،مسند
------------------------------------
گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : چهار شنبه 30 تير 1395
| 8:20 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(330)
----------------------------------------------------
« عصرِ تحجُّر » و « حصرِ تفکُّر »!
-------------------------------------------------------
من « سنگی بد گوهر » را دیدم که با « ضرباهنگی مُکرّر»،
« كاسه ای زرّین » با « شناسه ای نمادین » را درهم شكست ،
اما بر خلاف سروده آن « سراينده آرمانگراي » و « شاعر آزادي سراي »،
كاسه زرّين « از قيمت افتاد»!
و سنگ بدگوهر بر فراز سكوي افتخار« ايستاد »!
زیرا در « عصرِ تحجُّر » و « حصرِ تفکُّر »
ارزش ها « واژگونه » می شوند و مَنش ها ،« وارونه »!
سنگ بدگوهر اگر كاسه زرّين شکند
قيمت سنگ نيفزايد و زر كم نشود (سعدی)
در عصر « واژگونگی ارزش ها » و « گونه گونی لغزش ها»،
شهروندان« رام » می شوند و شهر ،« آرام »؛
اما داشتن جامعه ای « خفته و خاموش » با مردمی « سراپاگوش »
نه « نشانه بُلوغِ بِکر » است و نه « جوانه فُروغِ فِکر »!
از آن پس این جامعه نه « شهر نور »،که « قهر گور » است
و مردم آن نه « شهروندان آگاه » ،که « شَوَندان دژآگاه » اند!!
-----------------------------------------
#شفیعی_مطهر
------------------------------------
تحجُّر : سنگ شدن،دُگم اندیشی،فکر بسته داشتن
حصر: محاصره کردن، گرداگرد چیزی را فراگرفتن،احاطه کردن
نمادین: سمبلیک، نشانه، رمزی
مَنِش: اندیشه کردن، تفکر، خوی، عادت، طبیعت، طبع بلند، شخصیت عالی
بِکر: دست ناخورده،نوآیین،اندیشه ای که پیشتر در ذهن کسی خطور نکرده باشد
قهر: عذاب کردن، تنبیه کردن، تنبیه، چیرگی، کینه ورزی، انتقام، ستم ،خشم
شَوَند : دلیل،علت
دژآگاه: بداندیش، بدخوی، خشمگین، ظالم،بی رحم
-------------------------------------------
گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : سه شنبه 29 تير 1395
| 7:30 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(329)
---------------------------------------------------
انسان در میانه « شور » و « شعور »
------------------------------------------------------
من شب زدگانی را ديدم
شایسته « توبیخ » و گم شده در کوچه پس کوچه های « تاریخ» ،
با « هویتی خود باخته » و « شخصيتی خود نشناخته » ،
هر « نقاب » را « قاب» « مي پنداشتند»
و هر « سراب » را « آب » « مي انگاشتند».
در آن « دِیر دیرین » و « دیار پژوین»
« نسخ انسانیت »، « مسخ انسان »را تبلور بخشیده بود!
« شهریاران خودکامه » « شهروندان علامه » را
نه در « بستر انتقاد » ،که در « خاکستر انقیاد »
و نه به « شکوه شکوفایی » که به « اندوه میرایی »فرامی خواندند!
به مردم « سواد » می آموختند؛
اما سوادی که نه « سودی برای آموزنده » داشت
و نه « جودی برای اندوزنده »!
انسان هم « شور » دارد و هم « شعور » ؛
از آن « « تپش » می گیرد و از این « منش ».
اما در این دیار از « شور » ، « شراره » می ساختند
و از « شعور » ، « بُتواره »!
« شراره » برای سوختن « ایمان »
و « بتواره »،لباسی بر اندام « حاکمان »!
----------------------------------------------
#شفیعی_مطهر
-----------------------------------
توبیخ: سرزنش،نکوهیدن،نکوهش
دِیر : صومعه،محلی که راهبان مسیحی در آن عبادت کنند،کنایه از جهان مادی
پژوین : چرکین،پلید
مسخ : برگرداندن صورتی به صورت زشت تر،دگرگون ساختن
نسخ : باطل کردن،زایل کردن،تغییر صورت دادن
شراره : جرقه،پاره آتش که به هوا جَهَد
بتواره : انسانی که چون بُت از او اطاعت کنند
----------------------------------------------
گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : دو شنبه 28 تير 1395
| 6:57 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(328)
-----------------------------------------------------
« یگانه زیستن » و « دوگانه نگریستن »!
-------------------------------------------------
من تندیس عظیم « بودای بزرگ » و « ولای این والای سترگ » را
در کاماکورای توکیو در ژاپن دیدم ،
که در عصر حاکمیت « مدرنیته و صنعت »
و همزیستی « عادت دیروز» و « سعادت روز »
همچنان پیام آور «کهنه» ترین پیام های « کهن» سنت بود.
تیغ تیز صنعت و مدرنیسم نتوانسته بود
کوچک ترین رخنه ای در« دیوارهای قطور» و « پذیرفتارهای مهجور »
باورهای سنتی مردم مدرنیست ژاپن ایجاد کند.
این « داوری » مرا به این گونه از « سُنّت باوری » رسانید
که می توان « یگانه زیست » و « دوگانه نگریست »!
-----------------------------------------
#شفیعی_مطهر
----------------------------------------
قطور : ضخیم ،کُلُفت
پذیرفتار: باورها،عقاید
مهجور : دورافتاده ،متروک
----------------------------------------------
گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : یک شنبه 27 تير 1395
| 6:59 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(327)
--------------------------------------------------------
« رنگ ریشه دار » و « فرهنگ اندیشه مدار»!
------------------------------------------------
من « آسمان آفتابی » و « حجم وسیع آن جاری آبی » را
بر بستر « جویبار روان » و بر فراز « آبشار بلندآشیان » ویکتوریا
در زیر « نگاه سیمین ماه » و در « قلب آفریقای سیاه »
(در مرز بین زامبیا و زیمبابوه) دیدم .
شگفتا که قرن هاست حجم عظیم این « آبی جاری »
و آن « آبی استمراری»
نمی تواند « رنگ سیاهی »و « نیرنگ تباهی » را
از سیمای ستمدیده این قاره سیاه بزداید!
زیرا « تباهی توسعه نیافتگی» و « سیاهی واپس ماندگی »،
نه « رنگی » است که «بتوان پالود»
و نه « ننگی » است که « بتوان زدود »!
بل که «توسعه »،« رنگی ریشه دار » است و « فرهنگی اندیشه مدار»!
فرهنگ را باید « بهینه شناخت » و « نهادینه ساخت»!
#شفیعی_مطهر
—-------------------------------
پالودن:پاک کردن،صاف کردن ،خالص کردن
—------------------------------------
گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : شنبه 26 تير 1395
| 7:21 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(326)
همزیستی « سُنّت » و « صنعت »
من دهکده مونت سنت میشل را در فرانسه دیدم
که همچنان با جان سختی می کوشید
تا « صدای رسای سُنّت » و « ندای مُعمّای قِدمَت » را
از ورای قرن ها « نوگرایی » و سال ها « شکوفایی»
به گوش « دانشوران سبزکیش » و « صنعت محوران نواندیش » برساند.
من در جامعه ای « سنت » را بر فراز « قله رفیع رفعت »
و « چکاد منیع مقبولیت » دیدم
که « صنعت » نیز در عرصه ارجگزاری
بر « صدر » می نشست و « قدر » می دید!
بنابراین دانستم که هم « سُنّت » را « می بایدپذیرفت »
و هم در عرصه « صنعت » « می شایدشکُفت »!
#شفیعی_مطهر
-------------------------------------------
کلیسای سنت میشل در فرانسه
کلیسای سنت میشل در فرانسه بر بالای قله یک کوه ساخته شده است. برای رسیدن به آن باید از 270 پله بالا بروید. پس از بالا رفتن از این پله ها علاوه بر عبادت از نمای زیباش شهر پوی-آن-ولی هم لذت خواهید برد.
این کلیسا در سال 960 میلادی ساخته شده و در سال 1950 باستان شناسان گنجینه ای از وسایل مقدس و با ارزش در محراب کلیسا کشف کردند که در حال حاضر در دیواره آن به نمایش گذاشته شده است. چیزی که جالب است این است که نمای این کلیسا شباهت زیادی به قلعه های دیو ها و جادوگران در داستان های تخیلی همانند زیبای خفته ، شرک و ... دارد.
رفیع: بلند،مرتفع،بلندپایه،بلندقدر،شریف
رفعت: والایی،بزرگواری،بلندقدرشدن
چکاد: قله،راس،تارک سر،بالای سر،سرکوه
منیع: استواتر و بلند،بلند،رفیع
مقبولیت: پذیرفته شدن،پسندیده شدن
می شاید: شایسته است
--------------------------------
گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : چهار شنبه 23 تير 1395
| 7:20 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(325)
--------------------------------------------------------
« کاخ های ارباب » بر فراز « کوخ های خراب »!
-----------------------------------------------------
من قصرهایی « ملک آسا » و « فلک فرسا » را دیدم
که با « قوام برج و باروها » و بر « بام آرزوها » بنا شده ؛
سر بر « سينه سپِهر » و دست در گیسوان « زرّینه مِهر » فرو برده بود.
هر سنگ آن « صد آرزوی ناکام » و « هزار گلوی پيام »
از « بانيان ديرينه » در « نهان سينه »داشت.
من در هر قطعه « سنگ » از این بناهای « قشنگ »
چه « امیدهای خُفته » و « نویدهای نهُفته » دیدم!
در کنار این « کاخ های آبادان » چه « کوخ های ویران » دیدم !
چه محرومانی بر « خاک خَستند » و بر « خاشاک نشستند »،
تا این خودکامگان « اَلدَنگ » بر فراز « اورنگ » بنشینند!
ولی با « بیداری بشر» در عصر « باروری باور »،
« فصل های فیصل » رو به « انفصال » است و
« قصرهای قیصر » رو به « زوال »!!
--------------------------------------------------
#شفیعی_مطهر
---------------------------------------
قوام : پایه، ستون،عماد، نظام ،نظم، انتظام
مهر : خورشید ، آفتاب
نوید: مژده،خبر خوش،بشارت،وعده نیک
خَستن : زخمی شدن،مجروح شدن
اَلدَنگ :بیمار،بی غیرت،بی کاره،مفتخوار،لوده
فیصل : حاکم،قاضی،داور،کنایه از حاکم خودکامه و غیرانتخابی
انفصال : جدایی،گسستگی،از هم گسیختگی
----------------------------------------
گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : سه شنبه 22 تير 1395
| 7:9 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(323)
-------------------------------------------------
« استقامت عالَم » بر قائمه « قامت قلم » !
-----------------------------------------------
من چه بسیار« غُل ها و زنجیرهای اسارت»
و « تیغ ها و شمشیرهای شهادت» را دیدم
که چه دست ها را که « بستند »!
و چه پای ها را که « شکستند»!
چه سرها را که « بُریدند»!
و چه شکم ها را که « دَریدند»!
اما هرگز نتوانستند در « بیشه بشریت » و « بوستان انسانیت »،
«ریشه ها را گزند زنند»
و « انديشه ها را به بند کشند».
قلم ستیزان توانستند دست ها را « قلم » کنند؛
اما هرگز نتوانستند« قامت قلم» را « خَم » کنند!
« پای » ها را بستند،اما « پایداری » را هرگز!
« قامت »ها را شکستند،اما « استقامت » را هرگز!
قلم با خون « سیاه» خود چه «سیاهه» ها که « نوشت »
و چه «سیاهکاری» ها را که « دَرنوشت »!
«گردش سیاه خامه» بر « سینه سپید نامه» ،
چه « نهادینه ها نگاشت» و چه « گنجینه ها انباشت »!
نیش قلم چه « نوش » ها آفرید و چه« خروش» ها پرورید!
سینه قلم ،سینای « راز»هاست و گنجینه « سوز و ساز»ها!
نفس قلم روان بخش « ریشه ها»ست و پاسدار« اندیشه ها»!
ای قلم! تو « رازدار ملکوت » هستی،نه « ریزه خوار طاغوت»!
پس بهوش باش! مبادا
تا به «زور»ت ببرند
و به «زر»ت بخرند
و به «تزویر»ت بفریبند!
مبادا که بر گردنت « یوغ گذارند»
و از زبانت « دروغ نگارند »!
و تو ای قلم به دست!
مباد که زرمندان مزوّر، شکمت را « سیر »
و قلمت را « اسیر » کنند!
#شفیعی_مطهر
---------------------------------------
دَرنوشتن: درهم پیچیدن
قائمه : ایستاده،پابرجا،پایدار،استوار
-------------------------------------------
برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید و به دوستان معرفی فرمایید:
telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : چهار شنبه 16 تير 1395
| 17:15 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(322)
----------------------------------------------
« تُربت » یا « تربیت » ؟!
-----------------------------------
من دو حیوان « بي شعور و متضاد»
و نیز « غریزه مدار مادرزاد» را دیدم
که در « سایه تربیت » و بر « پایه هدایت » ،
« همزیستی مسالمت آمیز »
و « دوستی مهرانگیز » را مي فهميدند؛
اما انسان هايي « عاطفه دار » و « خردمدار» را ديدم
كه از مهر و مدارا « مي گريختند »
و خون يكديگر را « مي ريختند» !!
بنابراین دانستم که « خوش رفتاری » و مدارامداری »
در « تربیت » است ،نه در « تُربت »!
----------------------------------------------
#شفیعی_مطهر
---------------------------------------
تُربت : خاک،گِلِ اوّلیه، ذات
----------------------------------------
برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید و به دوستان معرفی فرمایید:
telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : سه شنبه 15 تير 1395
| 5:14 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(320)
-----------------------------------------------------
یک « سر » برای یک « کشور »!
---------------------------------------------
من ماري را ديدم كه یک « بَر » و دو « سر »داشت؛
اما نه هيچ « دُعایی » داشت و نه هیچ « ادعایی » ؛
ولي آدم هايي را ديدم كه يك « سر » و یک « نظر »بيشتر نداشتند ،
ولي به جای يك ملت مي انديشيدند
و برای سرنوشت یک ملت تصميم مي گرفتند!!
بزرگ ترین « فاجعه بشری » و « ضایعه نظری »
این است که یک « سر » برای یک « کشور » تصمیم بگیرد!
آفرینشگر « فَرجاد »،انسان را « آزاد » آفرید
تا درباره سرنوشت خود « آزادانه » بیندیشد
و « پژوهشگرانه » تصمیم بگیرد!
امیر بیان،پیشوای پرهیزگاران،امام علی(ع)
چه نیکو فرمود در این رهنمود:
«و لا تَکُن عَبدَ غَیرِکَ و قد جَعَلَکَ اللهُ حُرَّاً»
«خود را برده دیگران مساز، در حالی که خداوند تو را آزاد آفریده است.»
و همچنین در جای دیگری فرموده است:
«الناسُ کُلُّهُم اَحرارٍ اِلاّ من اَقَرَّ علی نفسِهِ بالعبودیةٍ»
«تمام مردم آزاد آفریده شده اند، مگر کسانی که از روی اختیار، بردگی را برای خود پذیرفته اند.»
------------------------------------------------
#شفیعی_مطهر
-------------------------------------------
بَر : پهلو،سینه،کمر
فَرجاد: دانا،دانشمند
------------------------------------
برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید و به دوستان معرفی فرمایید:
telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : یک شنبه 13 تير 1395
| 5:10 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(319)
--------------------------------------------------
« نواله ای از نان » و « هاله ای از احسان » !
-------------------------------------------------
من در این شهر کسانی را دیدم که از « بی کسی افسُردند»
و از « گرسنگی مُردند »!
در حالی که خویشاوندانی داشتند که در « شعار»، « سعی بلیغ »
و « نهایت تبلیغ »را عرضه می کردند،
اما در « رفتار »، دریغ از « نواله ای از نان » و « هاله ای از احسان » !!!
این « خویشان ریاکار » و « بستگان سوگوار »
در سوگ اینان چه « گوسفندها سر بُريدند »و چه « سفره ها گُستردند»!
چه « پرچم های عزا برافراشتند » و چه « آيين های کَذا به پا داشتند »!
آن جا که « ریا »، « ریاست » « دارد»
و « کیا »، « کیاست » را « فرو می گذارد »،
آن چه بر« باد» می رود،« کرامت انسان » است
و آن چه از « یاد » می شود،« سلامت ایمان »!
--------------------------------------------------
#شفیعی_مطهر
---------------------------------------
سعی بلیغ: کوشش کامل ،تلاش رسا
هاله : حلقه و دایره ای که بعضی شب ها به سبب بخارات زمین بر دور ماه دیده می شود،خرمن ماه،شایورد
نواله : لقمه خوراکی برای گذاشتن در دهان، مقدار خوراکی که به کسی اختصاص دهند
کَذا :چنین،همچنین
کیا : پادشاه،حاکم،والی
کیاست : زیرکی،تیزفهمی،هوشیاری،دانایی،فراست
--------------------------------------
برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید و به دوستان معرفی فرمایید:
telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : شنبه 12 تير 1395
| 2:4 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(318)
------------------------------------------------------
« عُصاره های کمال » و « انگاره های ضلال »!
----------------------------------------------------
من در این « دِیر سوخته » و «دیار دهن دوخته» ،
« دهان هایی باز » و « زبان هایی دراز » را دیدم
که نه « شعری برای آموختن » داشتند
و نه « شعوری برای لب دوختن »!
این کوتوله های « بی مایه » و « درازسایه »
نه « حرفی برای گفتن » داشتند و نه « ظرفی برای نهفتن »!
اینان تنها زبانی برای « گفتن » دارند
و تنها گوش هایی می خواهند برای « شنُفتن »!
خود را « خداوند خلود » می دانند و دیگران را « نیازمند رهنمود»!
اینان گویی « عُصاره کمال » اند و دیگران « انگاره ضلال »!
خداوند همه « بشر »ها را « بشیر » آفریده
و همه « بصر » ها را « بصیر »!
خداوند به هر انسان خَرَد داده تا خود « بیَندیشد»
و از فراز و فرود روزگار « نَپَریشد».
پیروی انسان از انسان ،« مردود »
و از نشانه های « جمود »است!
-------------------------------------
#شفیعی_مطهر
---------------------------------
دِیر : صومعه،دنیای مادی
ظرف : ظرفیت،سعه صدر
خلود : همیشه بودن،جاویدبودن،همیشگی،جاویدزیستن
انگاره : وهم ،پندار،گمان،داستان،،افسانه،سرگذشت
ضلال : گم شدن،گم کردن راه،گمراه شدن
بشیر : مژده آور،مژده رسان،بشارت دهنده،نیکوروی،خوبروی
پریشد: پریشان و بدحال شود،مضطرب شود،تهیدست شود
جمود : جامدشدن،افسرده شدن،افسردگی
------------------------------------
برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید و به دوستان معرفی فرمایید:
telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : جمعه 11 تير 1395
| 2:4 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(317)
--------------------------------------------------
قدرت،« شایسته قداست»یا « بایسته نظارت »؟
------------------------------------------------------
من در « پهنای زمین » و « درازنای زمان » ،
چه بسیار « مکتب های سیاسی » و« مَشرَب های مردم هراسی» را دیدم
که چند صباحی به « قدرت رسیدند» و در شیپور « شوکت دمیدند».
چه داعیه دارانی که با « کِسوَت دَلق » و با شعار « خدمت به خلق » آمدند؛
اما در حقیقت نه « شیفته خدمت»،که « فریفته قدرت » بودند!
در طول تاریخ چه تفکرهایی « پُرزرق و برق»
از سوی « غرب و شرق» آمدند
با «سلاح اندیشه» و با داعیه « اصلاح از ریشه» ،
« رنگ ریاست » را با « نیرنگ قداست » « آمیختند »
و « چلچراغ آزادی » را از « سقف شَیّادی » « آویختند ».
« فساد مکتب ها » و « بیداد مشرب ها »
آن گاه « بُروز » کرد که « به روز » شد!
دنیای بشریت آن گاه « روی آرامش » را می بیند
و به « سوی آسایش » می رود،
که « قدرت عشق » بر « عشق به قدرت » « برآشوبد »
و بنیادش را « درهم کوبد »!
مکتب های « سُست بنیاد » آن گاه به « فساد و بیداد» می آلایند
که به « قدرت می رسند » و متولیانشان را به « شوکت می رسانند».
«عُمّال قدرت » بدون « اِعمال نظارت»
به « فساد می گرایند» و با « بیداد می پایند» !
بنابراین هر قدرتی ،نه « شایسته قداست»،
که « بایسته نظارت »است!
-------------------------------------------------
#شفیعی_مطهر
-------------------------
مَشرَب : طریقه دینی و فلسفی،نسلک،نحله
کِسوت : جامه پوشیدنی،لباس
دَلق: جامه پشمین و ساده درویشان
عُمّال :ج عامل،کارگزاران،کارکنان
--------------------------------------
برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید و به دوستان معرفی فرمایید:
telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : پنج شنبه 10 تير 1395
| 2:25 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(316)
----------------------------------------------
آرزوهای « بافتنی » یا « یافتنی »؟!
-----------------------------------------------
من آرزو را نه « آبی زیبنده » که « سرابی فریبنده »ديدم .
اما در عین حال اگر آرزو در « خیال » ،« مردود »
و در « آمال » ،« نابود» شود،
همه از تشنگی خواهند مُرد !
آرزو،« کوهی گران » است برای « گروهی نگران » ؛
« کوهی صعب الصعود » برای « گروهی خوشنود ».
آرزو « شمعی فروزان » است برای «جمعی پریشان »
« شمعی که امید می آفریند»
برای « جمعی که بر سر سفره تردید می نشیند»!
آرزو،شاهین بلندپروازی است که
نه در « باور قفس » می گنجد
و نه در « خاطر محبس »؛
بر « اوج آسمان سر می ساید»
و بر « موج آرمان برمی آساید »!
آرزو نه « بافتنی » که باید « دست یافتنی » باشد.
آرزو را نخست باید « عاقلانه دریافت»
و سپس به سوی آن « عارفانه شتافت».
آرزوهای « نشسته بر بال خیال » و « وابسته به یال امیال »
« سر از سراب » در می آورد و « پر از مُرداب »!
---------------------------------------------
#شفیعی_مطهر
----------------------------
آمال : آرزوها،جمع اَمَل
صعب :دشوار،سخت
صعود : برآمدن،بالارفتن
امیال : میل ها،جمع میل
-----------------------------------------------
برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید و به دوستان معرفی فرمایید:
telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : چهار شنبه 9 تير 1395
| 1:39 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(315)
---------------------------------------------------
« نیش » و « نوش »!
--------------------------------------------------
من كساني را ديدم كه از «دردهای کوچک » و « غم های کوچک »می نالند؛
اما وقتی درد « سنگین » و ضربه « سهمگین» باشد ،
از زبان « لال » می شوند و از « ناله » چون « نال » .
خنده تلخ من از گریه غم انگیزتر است
کارم از گریه گذشته به آن می خندم
دردهای کوچک « توانفرسا »است و دردهای بزرگ،« جان افزا »!
آن ، روح را « می رنجاند»؛
اما این ،روان را « می رهاند»!
آن،دل را « می آلاید »؛
اما این،بر ظرفیت سینه « می افزاید»!
زندگی « آمیزه ای» از « تلخ و شیرین »است و
« ستیزه ای » بین « نیش و نوشین » ؛
بنابراین آیا بهتر نیست برای رویارویی با « سختی ها » و « شوربختی ها »
بر ظرفیت « سینه ها » « بیفزاییم »
و از این « آیینه ها » ، « کینه ها » را « بزداییم »!
« نیش » و « نوش » را « شاید شناخت»
و با « کیش » و « کوش » « باید ساخت »!
« سَختی»،« شخصیت ساز» است و « لَختی» ،« هویت سوز»!
-------------------------------------------------
#شفیعی_مطهر
---------------------------------
نال : نی،نی باریک و سُست و میان تهی،کنایه از ضعیف و لاغرشدن
شاید : شایسته است
کیش : دین، آیین،مذهب
کوش: کوشیدن،کوشش ، تلاش
لَختی : تنبلی،بی حالی،بی حسّی و شُلی
-----------------------------------------------
برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید وبه دوستان معرفی فرمایید:
telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : سه شنبه 8 تير 1395
| 2:9 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(314)
-------------------------------------------------------
« ترکِ غرور »لازمه « درک و شعور »!
--------------------------------------------
من كساني را مهم مي دانم كه « درک » دارند ، نه « مدرک »؛
زيرا « درك، نور » مي آفريند و « مدرك، غرور » !
وزنِ « شعور » را نه با « ترازو » می توان سنجید و نه با « سنگِ کیلو »!
درک و فهم و شعور نه تنها در « گفتار »، که در « رفتار » تبلور می یابد .
انسان فهیم « رفتاری عاقلانه » و « گفتاری خردمندانه » دارد.
از کلامش « حکمت » می بارد و از پیامش،« معرفت ».
نخستین گام در وادی « درک و شعور »،« ترکِ غرور » است!
هر انسان در درک و شعور، « نسبی و محدود» است
و در عین حال گاه نسبت به دانسته هایش،«مغرور و خشنود »!
تا نیاز به « دانش، احساس » نشود،
نسبت به « آموزش،حسّاس » نمی شود!
----------------------------------------
#شفیعی_مطهر
--------------------------------------
برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید وبه دوستان معرفی فرمایید:
telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : دو شنبه 7 تير 1395
| 8:5 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(313)
--------------------------------------------
« شَکّ با مَحَک » یا « یقین با تلقین»؟!
-----------------------------------------------
من « شَکّ » مبتنی بر « مَحَک » را
بسی راهگشاتر از « یقین » مُبتنی بر « تلقین » دیدم.
آن،ذهن را به « نیوَند شادابی » می رساند و
این ، به « گَند مُردابی »!
آن که برای یافتن «صفای حقیقت » و « سیمای واقعیت»
صدها « چشمه سار زلال حکمت »
و هزارها « جویبار لایزال معرفت » را می نوشد،
قطعا بیشتر می تواند به سوی حقیقت « بشتابد» و واقعیت را « دریابد »،
تا کسی که یک « کتاب می خواند»
و یک « سراب » را به جای « آب » « می نشاند »!
باورهایی که « رنگ قداست » « می گیرند»
و « اَنگ سیاست » « می پذیرند»،
با « بنیان اعتقاد می ستیزند»
و « بنیاد اعتماد را فرومی ریزند »!
زنهار!« اعتماد » مردم را « نبازیم »!
و بر « اعتقاد » مردم « نتازیم »!
--------------------------------------------
#شفیعی_مطهر
-----------------------------------
مَحَک : سنگی که طلا یا نقره را به آن می مالند و عیار آن را می آزمایند
تلقین :فهماندن ویاددادن کلامی به کسی،کسی را وادار به گفتن کلامی کردن
نیوَند: فهم ،ادراک
قداست: طهارت،پاکی،مقدس شمردن چیزی یا کسی
اَنگ: نشانی و علامتی که روی عدل های مال التجاره می نویسند
----------------------------------------
برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید وبه دوستان معرفی فرمایید:
telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : یک شنبه 6 تير 1395
| 2:35 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(312)
---------------------------------------------------
« رویت آب » یا « رؤياي سراب»؟!
-------------------------------------------
من مردمي را ديدم كه در تبيين ايده ئولوژي خود به آخر خط رسيده بودند.
در آغازين سال هاي هزاره سوم اين مردم « سُست باور » با « باورهای نابارور »
کشتی باورهایشان چنان « درهم شکسته » و « به گِل نشسته »است
كه اگر كسي منحط ترين « پندارهاي خرافي » و « بافتارهای انحرافی » را
از موزه هاي « غُبارگرفته » و « زنگارپذیرفته » تاريخ
يا اوهام قبايل بدوي را بر ايشان عرضه کند، گروهي بدان مي گروند.
من بر اين باورم كه اگر ريشه هاي نهال باورانسان،
از زلال ژرفناي چشمه ساران عقلانیت و خرد بنوشد،
شاخساران سرسبز اين نهال مي تواند
بشريت را در سايه سار« حيات آفرين» خود پناه دهد
و با ميوه هاي« شيرين و عطرآگين» ارتزاق نمايد.
اين« تصوري» نيست كه به« تصوير» كشيده ام،
بل صورت« سعادت ابد » است كه بر« لوح خرد» ديده ام.
اين باور نه« رؤياي سراب»، كه« رؤيت آب» است.
آنان كه از آفتاب حقيقت روي« بر مي تابند»،
ناگزير جز سايه خويش را« درنمي يابند ».
پس بياييم با آفتاب « بتابيم »
و بيش از اين سايه نشيني آفتاب را « برنتابيم ».
-----------------------------------------------
#شفیعی_مطهر
------------------------------------
بافتار : بافته شده،بافتنی،تار و پود،بافت
---------------------------------------------------
برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید وبه دوستان معرفی فرمایید:
telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : شنبه 5 تير 1395
| 4:22 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(311)
-----------------------------------------------------
« بینایی » یا « بینش »؟!
---------------------------------------
من « احساس بینایی » و « حواس شنوایی » را
« پنجره ای روشن » و « حنجره ای الکن » دیدم،
گشوده به روی « بالاترین فضیلت آگاهی » و « برترین موهبت الهی » ؛
اما داشتن « بينش ژرف » و « گزینش شگرف » را
هزار مرتبه « برتر از بينايي » و « بالاتر از شنوایی » مي دانم.
زیرا « آن » تنها « می بیند »،
ولی « این » به ارزیابی « می نشیند »!
--------------------------------------
#شفیعی_مطهر
---------------------------------------
حواس : نیروی نفسانی که اشیاء را درک می کند
حنجره : نای گلو،حفره ای که در عقب دهان و در زیر حلق واقع است و اصوات از آن خارج می شود
الکن: کُند زبان،کسی که زبانش می گیرد(حنجره الکن یعنی زبان ساکت و خاموش)
ژرف: گود،عمیق،دور و دراز
شگرف: عجیب،طُرفه،نیکو و خوشایند،کمیاب و بی نظیر در خوبی وزیبایی
-----------------------------------------
رای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید وبه دوستان معرفی فرمایید:
telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : جمعه 4 تير 1395
| 3:44 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(310)
--------------------------------------------------------------
« تله اوهام » و « پیله ابهام »!
-----------------------------------------------------------
من موشی را دیدم
که دُمش لای تله ای گیر کرده بود .
او همه تلاش و تقلّای خود را برای رهایی به کار می برد؛
اما نه تلاش او « اثری » در بر داشت و نه تقلّای او ،« ثمری » .
او بر سر یک دو راهی مانده بود:
« مرگ با داشتن دُم » و « زیستن عمری بدون دُم » !!
...و چه شباهت زیبایی دیدم بین او و انسان هایی
که دُم باورهایشان در لای « تله اوهام » و « پیله ابهام » گیر کرده
و عمری در « مَنجلاب خرافات سُنّتی »
و « مُرداب آفات طینتی » دست و پا می زنند!
و سرانجام نیز با همین « پندارهای پوچ » و « انگارهای لوچ »می میرند!
اما از « دام اوهام » و « ظَلام ابهام » نمی رهند.
------------------------------------------------------
#شفیعی_مطهر
--------------------------------
تله :دام،اسبابی که برای به دام انداختن جانوران به کار می برند،مثل تله موش
اوهام : خیالات و پندارها،جمع وهم
پیله : پرده نازکی که کرم ابریشم از لعاب دهن خود به دور خود می تند و در میان آن محصور می شود
ابهام : پوشیده گذاشتن،پیچیده و غامض کردن سخن
مَنجلاب : آب بدبوی و گندیده و کثیف که در جایی جمع شود
طینت: خلقت،سرشت،خوی
آفات طینتی : صفت ها و عادت های نازیبای ذاتی و شخصی
انگار: پندار،گمان،خیال،تصوّر
لوچ: چپ چشم،چشم گشته،کج چشم،کسی که چشمش پیچیده باشد
ظَلام: تاریکی
-----------------------------------------------
برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید وبه دوستان معرفی فرمایید:
telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : پنج شنبه 3 تير 1395
| 2:43 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(309)
----------------------------------------------
« نشانه داد » یا « بهانه بیداد » ؟!
--------------------------------------------
من در بین « لایه های اجتماعی »، « فرومایه های مُطاعی » را دیدم
که گرسنگی « فرودستان تلاشگر » را
و سیری و پرخوری « فرادستان بي هنر » را
همان گونه « طبیعی و مشروع » و نیز « عادی و مطبوع » می دانستند
که جایگاه یاخته های بینایی را بر فراز چشم « شایسته احترام ها»
و سلول های کف پای را « بایسته زیر گام ها »!!
در حالی که این نه « قیاسی خردمندانه » ،
که « احساسی احمقانه » است!
هر « یاخته » با هر گونه « ساخته » قطعه ای از پازل بدن است؛
و هر کدام « حالتی ویژه » و « رسالتی آویژه » بر دوش دارند.
هر یک به گاه خود « دلاویز » اند و در جایگاه خود، «عزیز»!
آن پندار،« بهانه بیداد » است و این ساختار، « نشانه داد ».
--------------------------------------------------------
#شفیعی_مطهر
-------------------------
مُطاع: اطاعت شده،فرمانروا،کسی که مردم از او پیروی می کنند
یاخته : سلول،جُرثومه
آویژه : ویژه،خاص،خالص
بیداد : ستم، ظلم، تعدی
داد : عدل ،انصاف،مقابل ظلم و ستم
----------------------------------------------
برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید وبه دوستان معرفی فرمایید:
telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : چهار شنبه 2 تير 1395
| 3:23 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(308)
----------------------------------------------
«مدیریت» راز و رمز «موفقیت»!
--------------------------------------
من سپاه گوسفندان را به رهبری یک شیر دیدم
که پیروز شدند بر سپاه شیران به فرماندهی یک گوسفند!!
بنابراین دانستم « رهبری و مدیریت » برای « کسب موفقیت »
چونان « رشته تسبیح » است و « سرشته مسیح » .
نخ تسبیح مدیریت می تواند هزاران « دانه های استعداد» را « انسجام »
و هزاران « جوانه های وِداد » را « استحکام » بخشد.
چه بسیار ملت هایی را دیدم
که با داشتن ذخائری «فراوان » و منابعی « بی کران»،
همچنان « فقیر » می زیستند ،
زیرا مدیرانی « حقیر » داشتند!
و چه بسا مردمانی را دیدم
که بدون داشتن ذخائری « کافی » و منابعی « کفافی»،
همچنان « نیرومند» بودند،
زیرا مدیرانی « ورجاوند» بر آنان مدیریت می کردند!
-------------------------------------------
#شفیعی_مطهر
----------------------------
سرشته : خمیرشده،آغشته
مسیح : شخص صدیق،لقب حضرت عیسی(ع) که نفسش مرده را زنده می کند
انسجام :منظم شدن ، با هم جورکردن
وِداد: دوست داشتن،دوستی،محبت
استحکام : محکم شدن،استوارشدن،استوارکردن،استواری
کفاف : مقداری روزی و خوراک که انسان را بس باشد
ورجاوند: بلندپایه،ارجمند،برازنده،نیرومند
-------------------------------------------------------
برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید وبه دوستان معرفی فرمایید:
telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : سه شنبه 1 تير 1395
| 1:27 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(307)
--------------------------------------------------
«آیین دیرین » یا « صنعت سنگین»؟!
-------------------------------------------------
من در ژاپن و هند « معابدی بشکوه » را ديدم
نشسته بر باور« مردمی دانش پژوه » و ايستاده در گذر زمان،« نستوه ».
این « نیایشگاه های کهن » و « پرستشگاه های بَرَهمَن »
در باور مردمي كه از سنت نگذشته ، به صنعت رسيده اند،
هنوز جايگاهي« بس بايسته » و شاني « بسيار شايسته » دارد.
بنابراین دانستم که می توان با « تدبیر سُنَّت »
بر « سریر صنعت »« برنشست»،
ولی پلّکان ُسّنت را نیز « درهم نشکست »!
می توان « آیین دیرین » را « پاس داشت »
و از « صنعت سنگین» نیز « هراس نداشت»!
هر کجا که « خَرَد راه نماید»
خوشبختی « اَبَد دادخواه آید »!
---------------------------------------------
#شفیعی_مطهر
------------------------
بَرَهمَن :عالم و پیشوای روحانی مذهب برهمایی
-----------------------------------
برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید وبه دوستان معرفی فرمایید:
telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : دو شنبه 31 خرداد 1395
| 2:1 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(306)
------------------------------------------------------
« شعار واهی » یا « شعور و آگاهی » ؟!
-----------------------------------------------
من مسجدالاقصي را همچون « نگيني زرين » و « آذینی نمادین » دیدم
« نشسته بر تارك تاریخ جهان » و « ایستاده بر تابوی توبیخ زمان »
او سال هاست که « غریبانه می بالد » و « مظلومانه می نالد »،
نه تنها از « جفاي اهريمن » كه از « انديشه هاي سَتَرون »؛
« اندیشه های بی ریشه » دوستان
و « تیشه های همیشه » دشمنان.
دشمنانی که « تیشه » بر « ریشه » می زنند
و دوستانی که« سودا»یی جز « سود» ندارند
و « نمود »ی جز « جمود »!
قدس با « شعور و آگاهی » آزاد می شود،
نه با « شعار واهی »!
-------------------------------------------------
#شفیعی_مطهر
----------------------------
آذین: زیب و زیور،زینت،آیین،رسم و قاعده و قانون
نمادین : سمبلیک،نما،نمود
تارک: سر،فرق سر،میان سر
تابو: هر چیز مقدس که دست زدن به آن ممنوع باشد
توبیخ : نکوهش،سرزنش،نکوهیدن
سَتَروَن: نازا،عقیم
سودا: معامله،داد وستد،خرید و فروش
جمود: بسته شدنیخ بستن آب
واهی : سست، بی بنیان،کهنه و پوسیده
-----------------------------------
برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید وبه دوستان معرفی فرمایید:
telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : یک شنبه 30 خرداد 1395
| 1:31 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(305)
-----------------------------------------
معنويت و هنر
-----------------------------------
من در تبت « شکوه لهاسا » و « اندوه دالایی لاما » را ديدم
كه هنوز پس از بيست و هفت قرن
به دنبال نوشيدن جرعه هايي از « آب حيات » از « چشمه سار معنويات » بود،
تا جاودانگي را « بیازماید » و در سایه سار ابدیت « بیاساید ».
من بر این باورم و بر این باور پای می فشارم که:
تنها اندیشه ای می تواند جُبّه جاودانگي « بپوشد » ،
كه از « چشمه سار معنويت و هنر »
و « زلال بارور باور »« بنوشد » .
-----------------------------------------
#شفیعی_مطهر
--------------------------------
لهاسا : لهاسا پایتخت تبت و دومین شهر بزرگ فلات تبت و مرکز معنوی دین بودایی است. هماکنون شهر لهاسا در پی اشغال نظامی تبت توسط جمهوری خلق چین، به عنوان مرکز استان تبت نامیده میشود.
راهبان بودایی در اعتراض به سیاستهای جمهوری خلق چین در اشغال تبت، هرساله اعتراض خود را به حاکمیت ۶۰ ساله چین با موجی از خودسوزیها نشان میدهند.
تبت : تَبّت یک ناحیه جغرافیایی در غرب چین است که در قدیم کشوری مستقل بود. ناحیه تبت از سال ۵۱-۱۹۵۰ به کشور چین ضمیمه شدهاست.
دالایی لاما : زمانی که ارتش آزادیبخش خلق چین در سال ۱۹۵۰ به تبت حمله کرد، تبت حکومتی دینسالار به رهبری دالاییلامای چهاردهم داشت. دالاییلامای چهاردهم که تنزین گیاتسو نام دارد، از آن زمان در هندوستان در تبعید بهسر میبرد. بسیاری از اهالی تبت خود را به دالایی لاما، رهبر معنوی در تبعید تبت وفادار میدانند.
------------------------------------
برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید وبه دوستان معرفی فرمایید:
telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : شنبه 29 خرداد 1395
| 7:42 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(304)
--------------------------------------------------
مشکل در « بینش» است یا در «آفرینش »؟
-----------------------------------------------
من دنیا را چه بزرگ دیدم
از چشم « دنیاگرایان چشم تنگ » و « درماندگان این قفس رنگارنگ »!
و چه کوچک دیدم
از دیده آنان که از لانه دنیا بیرون « پریده اند» و بر سینه سپهر« پرکشیده اند».
دریادلان دل به دریا می زنند و گوهر معنی را « در دل دریا می پویند »،
اما تنگ نظران دریادلی را نیز« از دل جوی می جویند»!
دریادلان صنوبر سرافراز باغ « شجاعت » اند و سرو ناز بوستان « شهامت »!
« خاطر خاک» را نسزد تا « ریشه آنان را دریابد»
و« باور افلاک » را نشاید تا « اندیشه آنان را برتابد »!
عرصه آسمان «جولانگاه » آنان و دریای بی کران،« جلوه گاه » آنان!
اینان نمی توانند از سرشت خویش « روی برتابند»
و با شمشیر آخته « نور » بر قلب « شب دیجور» « نشتابند»!
اینان « نهنگ اقیانوس » اند و « آذرنگ قاموس ».
مُرداب را نشاید تا «خیال »شان را دربرگیرد
و سراب را نباید تا « وصال »شان را در سر پرورد!
دنیا همان دنیاست!
« صلاح دیدگاه » در گروی « اصلاح نگاه » است!
بنابراین مشکل نه در « آفرینش » ، که در « بینش »است!
-----------------------------------------
#شفیعی_مطهر
---------------------------------
آخته : برکشیده،برافراشته،بیرون کشیده شده از غلاف
دیجور : تاریکی، تاریکی شب،تیره رنگ
آذرنگ : آذرگون،آتش رنگ،روشن،روشنی
قاموس : دریا،میانه دریا،نام کتاب لغت
صلاح : نیکوشدن، خیر و نیکی
--------------------------------------------
برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید وبه دوستان معرفی فرمایید:
telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : جمعه 28 خرداد 1395
| 1:33 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(303)
------------------------------------------------
خانه از پای بست« ویران » است!
--------------------------------------------
من « سیلابی ویرانگر» و « خیزابی پرخطر » را دیدم
که همه شهر را « فراگرفته » و شهروندان را « برآشفته »بود !
این « سیل جوشان » و « خیزاب خروشان »
همه « ارزش ها » و « ارزشی ها » را در کام خود فرومی برد.
شهر را « سیلاب » می برد و شهروندان را ،« خواب »....
در همین حال شهریار شهر هنوز پدیده « بارش باران را باور نداشت »
و شهروندان را در « امن و امان می پنداشت ».
بر سعدی سعید درود که چه زیبا سرود:
خانه از پای بست« ویران » است
خواجه در بند « نقش ایوان » است!
ای کاش « پلیدی فساد » و « پلشتی بیداد»
« سیمایی جلوه گر » و « صدایی چون تُندَر » داشت!
که « گوش های سنگین » و « دیدگان پَژوین » را نیز « می گشود »
و پلیدی ها و پلشتی ها را « می زدود »!
---------------------------------------------------
#شفیعی_مطهر
------------------------------
پَلَشتی : آلودگی،پلیدی،چرکینی
تُندَر : رعد،غرّش ابر،آسمان غرّش
پَژوین : چرکین،پلید،چرک آلود
------------------------------------
برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید وبه دوستان معرفی فرمایید:
telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : پنج شنبه 27 خرداد 1395
| 2:7 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(301)
--------------------------------------------
« حصار قبله » در « انحصار قبیله »!
-----------------------------------------
من قبله مسلمين را « كانوني تپنده » و « ستونی دیرَنده » ديدم
كه جهت گيري بيش از يك و نيم ميليارد دل را چنان تنظيم كرده بود
كه همه به « يك آهنگ مي تپيدند» و به « يك فرهنگ مي رسيدند».
اما توسعه نیافتگی « شهروندان بی برنامه » و « شهریاران خودکامه » ،
« بلای افراط » را به « بلوای انحطاط »رسانید!
در نتیجه « آستانه تحمل »فروکاست و « تازیانه تحمیل »بپاخاست!
« تَحَجُّر بر سریر قدرت نشست » و « تظاهُر بر اِکسیر فرصت »!
« من » ها جای « ما » را گرفتند و « خودی ها » جای « خدا » را!
هر که جز « من »، « دشمن » ارزیابی شد
و هر که « بی من »، « اهریمن »!
« قبله » در « انحصار قبیله » در آمد و « دین » در « حصار وسیله »!
آن، ابزار « قبیله قدرت » شد و این، « نثار وسیله دولت »!
-----------------------------------------------
#شفیعی_مطهر
---------------------------------
دیرَنده :دیرباز،مدت دراز،دهرزمانه،دیرپاینده،بادوام
افراط : زیاده روی،از اندازه درگذشتن
بلوا : شورش،غوغا،هنگامه،سرکشی،ازدحام
انحطاط : فروافتادن،پست شدن،به پستی گراییدن،پستی
تَحَجُّر : سنگ شدن
اِکسیر : جوهری گدازنده که ماهیت اجسام را تغییر دهد،مثلا مس را طلا کند
----------------------------------------------
برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید وبه دوستان معرفی فرمایید:
telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : سه شنبه 25 خرداد 1395
| 2:20 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(300)
---------------------------------------------------------
زندگی « سنگی سخت » یا « مومی لَخت »؟!
---------------------------------------------------
من زندگی را چون « بادکنکی بی اراده » در دست « کودکی ساده » دیدم
که همواره « هراس از ترکیدن » و « وسواس از فروپاشیدن »آن،
« لذت بهره گیری » و « نعمت نظم پذیری » را از او می گیرد.
برای « اشخاص پریش » و « افراد ساده اندیش».
زندگی نه « بادکنکی لَخت » که « سنگی سخت » است !!
اما در « دست های خلاقِ » « انسان های مشتاق » که
برای هر « پازلی، طرحی » دارند و برای هر « گِلی ،شرحی »،
زندگی « پازلی نرم » و « گِلی گرم » است !
زندگی « بومی آماده » است برای « نقش آفرینی »
و « مومی ساده » است برای « طرح گزینی »!
زندگی، « ساختنی » است، نه « درباختنی »!
آنان که « عزمی عظیم » و « طبعی کریم » دارند، « می سازندش »!
و کسانی که « اراده ای سُست » و « برنامه ای نادُرست دارند»،« می بازندش»!
-----------------------------------------------
#شفیعی_مطهر
---------------------------------------
لَخت : بی حس و شُل،بی حال،مقابل چُست و چابک
طرح : پیشنهادکردن،پی ریزی،نقشه
شرح : گشودن،وسعت دادن،آشکارکردن مسئله یا امر مشکل
بوم : زمینه و متن،زمینه آماده شده برای نقاشی
موم : ماده ای زردرنگ و نرم که زنبور عسل تولید می کند
--------------------------------------------
برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید وبه دوستان معرفی فرمایید:
telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : دو شنبه 24 خرداد 1395
| 1:56 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(299)
-------------------------------------------------------
« انسان های آزاده » و « مردان بااراده »
-------------------------------------------------
من شاهینی « پرمهر » را بر « سینه سپهر » دیدم
که از بسیاری « غیرت و غرور » و با همه « شور و شعور »،
تجاوز و تعدی هیچ پرنده ای را در قلمرو خود « برنمی تافت »
و با همه همت بر نفی آن « می شتافت ».
بنابراین دریافتم که هر « انسان فکور » و هر «شهروند باشعور» هم
با همه « توش و توان » و « بی وقفه وبی امان »
از « حرم همیشه » و « حریم اندیشه »،
« پاس می دارد » و از هیچ متجاوزی « هراس ندارد ».
« انسان های آزاده » و « مردان بااراده »
چون کرامت انسان را « درمی یابند »،
ذره ای زور را « برنمی تابند»!
---------------------------------------------------
#شفیعی_مطهر
----------------------------------
توش و توان : تاب و توانایی،نیرو
حرم : اندرون سرا،داخل خانه
حریم : گرداگرد خانه،هرجا که حمایت و دفاع از آن واجب باشد
----------------------------------------------
برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید وبه دوستان معرفی فرمایید:
telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : یک شنبه 23 خرداد 1395
| 1:39 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(298)
--------------------------------------------------
« قَرار پَخمگان » و « فرار نُخبگان »!!
--------------------------------------------
من اسحاق نیوتون را دیدم و از او پرسیدم:
تو در « اثبات جاذبه زمین » و « ثبات جذابیّت این آروین »
آیا هیچ به « دافعه درخت » و این « واقعه سخت »هم اندیشیده بودی؟
پاسخ داد که : من تنها به « جاذبه زمین پَخت » می اندیشیدم،
نه « دافعه دیرین درخت»!!
گفتم :
درخت دافعه دارد که سیب می افتد
وگرنه هیچ سقوطی دلیل جاذبه نیست
آن گاه بود که دلیل مهاجرت میلیون ها « نُخبگان وطن » را
ناشی از غفلت « پَخمگان میهن » دیدم!
تا پَخمگان بر صدر می نشینند و قدر می بینند،
نُخبگان طعم درد می چشند و آه سرد برمی کشند!
در وطن « اسیر بُت واره » اند و در جهان « امیر آواره»!!
--------------------------------------------
#شفیعی_مطهر
---------------------------------
قَرار : جاگرفتن،پابرجاشدن،آرامش،آسودگی،پایداری
اثبات : ثابت کردن،پابرجاکردن،قراردادن
ثَبات : برقراربودن،قرارگرفتن،استوارگشتن،دوام یافتن
آروین : آزمایش،تجربه،امتحان
پَخت : پهن،چیزی که در زیرپا کوبیده و پهن شده
نُخبه : برگزیده،برگزیده از هر چیز
پَخمه : کودن، کم عقل،کندفهم،کم هوش
--------------------------------------
برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید :
telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : شنبه 22 خرداد 1395
| 4:9 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(297)
-----------------------------------------------
« دل ، دلیل » می خواهد و « عقل ، عقیل »!
------------------------------------------------
من در کشتزار حاکمیت هیچ ایده ئولوژی،
هیچ روییدنی جز هرزه گیاهان « تملُّق و چاپلوسي »
و «رياكاري ودست بوسی » نديدم؛
زیرا وقنی یک اندیشه « خاص » با کمک جمعی از « خواص »
به« قدرت رسید» و بر« اریکه حاکمیت آرمید»،
از همه شهروندان « تبعیت تام » و « تابعیت تمام » می خواهد.
...و جالب این جاست هواخواهان آن ایده ئولوژی نیز
در « خَلوَت » بر باورهایی پای می فشرند ،
که بدخواهان آن در« جَلوَت » بر آن باورها تاکید می ورزند!
در اینجا اندیشورزی به « محاق » می رود
و رفتارها به سوی « نفاق » می گراید.
در این جامعه « گُلِ تَفَکُّر می پَژمُرَد »
و « بلبل تَدَبُّر می اَفسُرَد »!
بنابراین « ریشه هیچ نهالی » و « اندیشه هیچ کمالی »
در« بستر باور »،جز در پرتو منطق و استدلال« بارور» نمی شود.
برای پذیرش هر اندیشه، « دل ، دلیل » می خواهد
و « عقل ، عقیل »!
---------------------------------------------
#شفیعی_مطهر
----------------------------------------------------------
ایده ئولوژی : مسلک سیاسی یا اجتماعی،علم افکار و معانی
اریکه : تخت،سریر،تخت پادشاهی ، اورنگ
تبعیت : پیروی
تابعیت : تابع بودن،پیروی کردن
خَلوَت : تنهایی،جای تنهایی، جای خالی از غیر
جَلوَت : آشکارکردن،ظاهرساختن،نمایش دادن
محاق : سه شب آخر ماه قمری که ماه دیده نمی شود
نفاق : دورویی،مکر وریا
تدبُّر : اندیشیدن،چاره اندیشی،در عاقبت کاری اندیشیدن
عقیل : معقول، انسان خردمند و گرامی
-----------------------------------------
برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید :
telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : جمعه 21 خرداد 1395
| 2:53 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(296)
--------------------------------------------------------------
« علم و آگاهی » یا « جهل و تباهی »
---------------------------------------------------
من در « عرصه انسانیت » و « حوزه بشریت »
« فضیلتی برتر » از « علم و آگاهی »
و « رذیلتی بدتر » از « جهل و تباهی » ندیدم.
آگاهی « راز نجات» و « لازمه حيات » است .
در « دیار گمراهی » و « تاریکزار تباهی »،
نه جوانه اي« مي رويد» و نه رونده اي « ره مي پويد ».
جامعه زنده چونان « موجي پایا » و « فوجی پویا »ست
كه حيات و حركتش در پرتو نور « علم و آگاهی »
و مرگ و مماتش در تاریکی « جهل و تباهی » است .
علم و آگاهی، پنجره دل را به سوی« آبشار نور»
و باغ و بوستان « شعور» می گشاید.
زلال « رود » چون به گِل و لای « آلود »،
از آن پس دیگر نه « پای پویش » دارد و نه « شور شورش »!
« زُلال آگاهی » نیز چون به « ضَلال دُژآگاهی » آلوده شد،
« از کمال بازمی ماند» و « رو به زوال می راند»!
------------------------------------------------
#شفیعی_مطهر
------------------------------
رذیلت : فرومایگی،پستی،ضد فضیلت
فوج : جماعت،گروه،دسته
پرتو : فروغ،روشنی
ضَلال :گمراه شدن،گم شدن،گمراهی
دُژآگاهی : بداندیشی،بدخویی،خشم،ستمگری،بی رحمی
-----------------------------------------
برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید :
telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : پنج شنبه 20 خرداد 1395
| 2:26 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(295)
« اعتماد مردم » ، « عماد تفاهم »
-----------------------------------------------
من بسياري از « سیلاب هاي ویرانگر » و « خیزاب های پرخطر » را ديدم ؛
اما من « سَيلي وحشتناك تر» و « وَیلی ویرانگرتر » را احساس كردم
كه بر بنيان هستي جامعه « برمي آشوبید» و آن را « درهم مي كوبيد» ؛
اما کمتر کسی آن را « احساس » مي کرد و از آن « هراس » داشت!
زیرا این « سیل پرابهام »، « رام و آرام »
چون « دندان موریانه »، « بنیان کاشانه » جامعه را می خورد!
این « سیل خروشان دُژآباد » ،« فروریزی بنیان اعتماد » بود!
اعتماد برای بنای جامعه انسانی « رُکنی رکین » و « پایه ای پولادین » است!
برای حکومت، « اعتماد مردم » ، « عماد تفاهم » است؛
اگر « اعتمادها » با تردید « بیامیزد »،همه « عمادها » « فرو می ریزد »!
------------------------------------------------
#شفیعی_مطهر
-----------------------------------
وَیل: فرارسیدن شرّ و بدی،هلاک،مصیبت، سختی،کلمه نفرین : وای بر تو!
دُژآباد : خشمگین
رُکن : پایه ، ستون
رکین : محکم ، استوار،پابرجا،ثابت و برقرار
عماد : تکیه گاه،ستون
----------------------------------------------------
برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید :
telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : چهار شنبه 19 خرداد 1395
| 2:57 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | درباره وب
نويسندگان
موضوعات وب
لينک دوستان
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
وب نامه شفیعی
مطهر و
آدرس
modara.LoxBlog.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
لينک هاي مفيد
برچسبها وب
آخرین مطالب
پيوندهاي روزانه
آرشیو مطالب
لينک هاي مفيد
امکانات وب