انسان و جهان در چند عدد و رقم
#شفیعی_مطهر
عمر کهکشان ها را ۱۲ میلیارد سال تخمین می زنند .
از پیدایش کره زمین ۴ میلیارد سال می گذرد .
عمر حیات جانوری را در زمین ۵۰۰ میلیون سال دانسته اند .
نخستین بشر معادل "انسان هوشمند " حدود ۲۰۰ هزار سال پیش در شمال شرق آفریقا پدیدار شد .
قریب ۴۰ هزار سال پیش دسته ای از آنان به آسیا اروپا و آمریکا مهاجرت کردند .
عمر مدنیّت بشر به ۶ هزار سال می رسد . اما سابقه تمدن صنعتی تنها ۱۳۵ سال بیشتر نیست !
آیا تا کنون با خود اندیشیده ایم که عمر حدود ۷۰ ساله ما نسبت به عمر بشریت - عمر حیات جانداران - عمر کره زمین و عمر کهکشان ها چه کسر کوچکی است ؟!!
در این فرصت اندک چه می کنیم ؟!!
گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: روزنوشت
بهره وری!
گفتم : مشکل اقتصادی ما چیست ؟
گفت : لابد مواد اولیه نداریم .
گفتم : داریم . اگر هم نداشته باشیم، وارد می کنیم .
گفت : انرژی .
گفتم : داریم . اگر نداشته باشیم هم وارد می کنیم .
گفت : نیروی انسانی تحصیل کرده و ماهر .
گفتم : داریم . اگر نداشته باشیم هم وارد می کنیم .
گفت : تکنولوژی .
گفتم : داریم . اگر نداشته باشیم هم وارد می کنیم .
گفت : تجهیزات و امکانات .
گفتم : داریم . اگر نداشته باشیم هم وارد می کنیم !
گفت : ارز !
گفتم : داریم . اگر نداشتیم این قدر کالاهای غیر ضروری وارد نمی کردیم !
گفت : پس چی ؟
گفتم : " بهره وری "
گفت : نداریم !وارد کردنی هم نیست !!!
موضوعات مرتبط: روزنوشت
عادی تلقی کردن بیداد!
خطری فراتر از فساد!!
#شفیعی_مطهر
ای کاش آن گاه که بنیان های کاخ عظیم اعتماد عمومی فرومی ریخت، صدایی وحشتناک چون فروریختن بنای آسمان خراشی فلک فرسا برمی انگیخت،تا همه مغزهای جاهل و وجدان های غافل بیدار و هشیار می شدند و عمق حادثه و ژرفای فاجعه را درک می کردند!
ای کاش آن گاه که سونامی چالش های فرهنگی و آسیب های اجتماعی بنیان ها و ستون های هستی جامعه را درهم می کوبد،صدایی دهشتناک چون صدای انفجار بمبی اتمی داشت تا گوش های سنگین و دل های آهنین متولیان فرهنگی و اجتماعی متوحشانه از جای برمی جَستند و چاره ای می جُستند!
متاسفانه بنای برج های عظیم اعتماد عمومی بسرعت در حال لرزش و ریزش است و چون روند فروپاشی آن نه صدایی چون صدای انفجار دارد و نه شعله ای چون حریق بازار؛بنابراین طنین رعدآسای آن نه گوشی را می خراشد و نه چشمی را می آزارد!
وقتی شهروندان عادی کشور خبر اختلاس های چندصد میلیارد دلاری را می خوانند و می شنوند و می بینند با این فسادهای عظیم و بنیان برافکن نه زلزله ای زمین را می لرزاند و نه برخورد با عاملان آن مفسدانی را می ترساند،بنابراین همه می آموزند که سیمای مفاسد اندک تر را نادیده و عربده مستانه مفسدان کوچک تر را نشنیده گیرند!
با پیدایش رایانه و شبکه جهانی اینترنت انقلابی عظیم در همه عرصه های فرهنگی،اجتماعی ،اقتصادی و سیاسی به وجود آمد. این انقلاب در کشورهای پیشرفته به تشکیل دولت های الکترونیک انجامید و انجام بسیاری از فعالیت های اجتماعی و اقتصادی مردم را عهده دار شد .اکنون روند رو به رشد نظام الکترونیکی به سویی می رود که مردم از این پس جز برای تفریح و گردش از خانه به سوی خیابان ها و معابر هچوم نیاورند.
اما در جامعه ما مظاهر مدرنیسم چون تلفن ،اینترنت و رایانه نیز بسرعت به صورت ابزاری در خدمت کلاهبرداران و عوامفریبان درآمده است!
من فقط یک کلاهبرداری معمولی و کوچک را که خود شاهد بوده ام به عنوان یک کِیس مطرح می کنم.
«تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!»
حدود هفت هشت ماه قبل از سوی شرکتی به نام «آرمان سلامت» به صورت تلفنی و اینترنتی کارت هایی به مشتریان فروخته می شد که در ازای آن شرکت متعهد می شد هر زمان که مشتری اراده کند، در شمال ویلایی مجهز با امکانات کافی و همراه با پذیرایی سه روز در اختیار خود و دو همراه او بگذارند. من در برابر تبلیغات گوشنواز آنان مقاومت کردم، ولی مامور تبلیاتچی آن شرکت توانست دو عدد از این کارت ها را به افراد خانواده ما بفروشد.
حدود یک ماه قبل برای استفاده از مزایای این سفر در مدت بیش از ده روز به همه تلفن های این شرکت زنگ زدم،اما هیچ کدام جواب ندادند.ناگزیر شماره موبایلی در یکی از سایت هایشان یافتم و زنگ زدم.گوینده پس از چند بار وعده های دروغ سرانجام گفت:باید حضوری به دفتر ما مراجعه کنید.
روز بعد پس از مراجعه به دفترشان، پس از دریافت مبالغی دیگر نامه ای به عنوان «هتل هراز ساحلی» واقع در سرخ رود حوالی محمودآباد برای سه دادند.
وقتی پنجشنبه من و پنج نفر از افراد خانواده به هتل مزبور مراجعه کردیم،شخصی که خود را «شهاب رفیعی» معرفی می کرد،اظهار داشت :
این نامه هیچ اعتباری ندارد. اگر اتاق می خواهید، باید پول آن را بدهید!
این شخص البته می کوشید تا هویت خود را آشکار نکند،اما من پس از اصرار زیاد توانستم نام اورا کشف کنم!
چون شب و دیرهنگام بود،ناگزیر پذیرفتیم اتاقی دو تخته بسیار نامناسب و بدون امکانات در یک محیط کثیف و حیاطی پر از موش های صحرایی در اختیار ما بگذارد. جالب تر این که علی رغم سختگیری های مرسوم اداره اماکن مبنی بر تشخیص هویت مهمانان ،این به اصطلاح هتل! هیچ گونه تشریفات پذیرش و تشخیص هویت و بررسی شناسنامه هم نداشت. گویی ایشان خود را از هفت دولت آزاد می دانست!
وقتی ما می خواستیم مختصر اعتراضی بکنیم، با صدای بلندی رجز می خواند که :
هر کاری می خواهید بکنید! به هر کس و هر کجا می خواهید شکایت کنید! به پلیس 110 زنگ بزنید! هیچ کاری نمی توانید بکنید!
و ما چون چند تجربه شکایت بی ثمر به مراجع مختلف داشتم ،چاره ای جز تحمل این وضع ناگوار نداشتیم.
باز جالب تر این که این شخص علاوه بر دریافت مبلغ کرایه اتاق، نامه شرکت را هم می خواست .ما ناگزیر هم پول کرایه اتاق را دادیم و هم عین نامه را.فقط من کوشیدم در ذیل آن نامه از ایشان رسید بگیرم و با موبایلم عکسی از نامه تهیه کنم.
حال چیزی که برای من مهم است،نه مبالغی است که از ما گرفته و خورده اند،مهم روحیه عوامفریبی و تجاوزگری است که هر کس در هر پایه ای از قدرت گویی یقین دارد که بازخواستی وجود ندارد.
ما آن شب را با سختی گذراندیم و صبح روز بعد با ناراحتی و تجربه ای تلخ از سفر تفریحی(!!) شمال به تهران برگشتیم.
من به دو علت این رویداد به ظاهر کم اهمیت را خدمت شما عزیزان گزارش می کنم:
1- از مسئولان اداره اماکن و گردشگری استان مازندران بپرسم آیا در جریان وضعیت این به اصطلاح هتل ساحلی نیستند؟ آیا نباید در بازدیدهای دوره ای وضع اقامتگاه ها را بررسی کنند و مدیران مجتمع ها را وادار به ساماندهی مجموعه تحت مدیریت خود کنند؟
2 - من بنا به تجربه شخصی، امیدی به پیگیری و احقاق حقوق افرادی چون خود که فریب این شرکت ها را خورده ایم، ندارم.چون حوصله تحمل پیچ و خم های اداری و حقوقی را ندارم .فقط توصیه من هشدار به دیگر افرادی است که به وعده های تلفنی و اینترنتی افراد سودجو اعتماد نکنند.
گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: روزنوشت
برگی ازتحریفات رویدادهای عاشورا
درای کاروان کربلا کم کم به گوش می رسد .در سطح جامعه مذهبی ما جنب و جوشی فراوان تحت عنوان عزاداری در برزگداشت این واقعه مهم تاریخی به چشم می خورد. اما پرسشی که معمولا ذهن هر اندیشمندی را به پاسخی اقناعی فرا می خواند ، این است که اکنون در سال 1438ه.ق.حدود 1377سال از آن رویداد غم انگیز گذشته ، اصل ماجرا چه بوده و نقل کنندگان چقدر از احساسات خود را به جای واقعیات درج کرده اند؟
مطلب حاضر برگرفته از کتاب "حماسه حسینی" است که شامل سخنرانی های استاد شهید آیت الله مطهری در خصوص تحریفات صورت گرفته در مورد واقعه عاشورا می باشد.
لازم به ذکر است که مطالب استاد چون سخنرانی بودند پردازش و ویرایش شده اند.
گریه بر امام حسین علیه السلام با هر وسیله
مرحوم حاجی نوری نکته ای را در کتاب لؤلؤ و مرجان ذکر کرده است و آن این که عده ای گفتند موضوع امام حسین و گریه بر او، ثوابش آن قدر زیاد است که از هر وسیله ای برای این کار می شود استفاده کرد. یک حرفی امروزی ها در مکتب "ماکیاول" در آورده اند که می گویند هدف، وسیله را مباح می کند؛ هدفت خوب باشد، وسیله هرچه شد، شد! گفتند ما یک هدف مقدس و منزه داریم و آن این است که گریستن بر امام حسین کار بسیار خوبی است و باید گریست. به چه وسیله بگریانیم؟ به هر وسیله که شد! هدف که مقدس است، وسیله هرچه شد، شد. اگر تعزیه در آوریم، تعزیه های اهانت آور، درست است یا نه؟ گفتند اشک جاری می شود یا نه؟ همین قدر که اشک جاری شود، اشکال ندارد! شیپور بزنیم، طبل بزنیم، معصیت کاری بکنیم، به بدن مرد، لباس زن بپوشانیم، عروسی قاسم درست کنیم، جعل کنیم، تحریف کنیم، در دستگاه امام حسین این حرف ها مانعی ندارد. دستگاه امام حسین از دستگاه دیگران جداست، در اینجا دروغ گفتن بخشیده می شود، جعل و تحریف کردید، شبیه سازی کردید، بخشیده می شوید. هر گناهی که در مراسم انجام دادید، بخشیده می شوید.
نمونه دیگری که تحریف و جعل شده است، این است که قاصدی برای ابا عبدالله (ع) نامه ای آورده بود و جواب میخواست. آقا فرمود که سه روز دیگر بیا ، از من جواب بگیر. سه روز دیگر که سراغ گرفت، گفتند: آقا حرکت کردند و امروز عازم رفتن هستند. این را هم گفت: پس حالا که آقا می روند ، بروم ببینم که جلال و کوکبه پادشاه حجاز چگونه است. رفت و دید آقا خودش روی یک کرسی نشسته است و بنی هاشم روی کرسیهای چنین و چنان، بعد محمل هایی آوردند. چه حریرها و چه دیباجهایی، در آنجا بود. بعد مخدرات را آوردند و با چه احترامی سوار این محملها کردند. این ها را می گویند و می گویند تا ناگهان به روز یازدهم گریز می زنند و می گویند این ها که در آن روز چنین محترم آمدند، روز یازدهم چه حالی داشتند.
حاجی نوری می گوید: این حرف ها یعنی چه، بنا بر استناد تاریخی امام حسین در حالی که بیرون آمد، این آیه را میخواند: «فخرج منها خائفا یترقب» یعنی در این بیرون آمدن خودش را به موسی بن عمران که از فرعون فرار می کرد، تشبیه کرده است:
«قال عسی ربی ان یهدینی سواع ا لسبیل.[4]»
یک قافله بسیار بسیار ساده ای داشتند. مگر عظمت ابا عبدالله به این است که یک کرسی مثلا زرین برایش گذاشته باشند؟! یا عظمت خاندان او به این است که سوار محمل هایی شده باشند ،که آن ها را از دیباج و حریر پوشانده باشند؟!
موضوعات مرتبط: روزنوشت
نگاهی گذرا به جنگ ایران و عراق به روایت ارقام و آمارها
بخش دهم(بخش پایانی)
پرداخت غرامت جنگی
در سال ۱۹۹۱ خاویر پرز دکوئیار (دبیرکل وقت سازمان ملل متحد) رسماً، عراق را آغازگر جنگ معرفی کرده و از خواسته ایران برای دریافت غرامت پشتیبانی کرد. دولت هاشمی رفسنجانی، رقم خسارتهای وارده به ایران را هزار میلیارد دلار برآورد نمود، ولی سازمان ملل تنها با ۲۰۰ میلیارد آن موافقت نمود، ولی این مسئله به دلیل قطع رابطه بین ایران و عراق در آن زمان مسکوت ماند.
موضوعات مرتبط: روزنوشت
نگاهی گذرا به جنگ ایران و عراق به روایت ارقام و آمارها
بخش نهم
آلودگی نفتی خلیج فارس
اولین حمله به تاسیسات نفتی طرفین درگیر جنگ از جانب رژیم عراق صورت گرفت. در این حمله که در تاریخ ۸ بهمن ۱۳۶۱ به میدان نفتی نوروز انجام شد، سکوی شماره ۳ میدان آسیب دید. ۲۱ روز بعد دومین حمله به سکوی چاه مزبور انجام شد که نتیجهٔ آن تخریب کامل سکو و فوران روزانه ۲۵۰۰ بشکه نفتخام به آب های خلیج فارس و آلودگی وسیع آن بود.
برابر اعلام شرکت نفت فلات قاره ایران میزان نفتی که تنها از فوریه تا اواخر سپتامبر ۱۹۸۳ به آب های خلیج فارس نشت کرد، حدود ۷۱ میلیون گالن براورد میشود.
این آلودگی نفتی بیسابقه بیشترین خسارات را به کشورهای بحرین، قطر، کویت و عربستان سعودی وارد آورد و آن ها را با کمبود آب آشامیدنی و ماهی روبه رو کرد. بسیاری از کارخانجات تصفیه آب این کشورها تعطیل شدند. همچنین بسیاری از جانداران دریایی خلیج فارس از گونههای بوفالو دریایی، لاک پشت، دلفین و مار آبی و پرندگان نابود شدند.
بر اساس برآورد کارشناسان، در بین سال های ۸۷-۱۹۸۰، ۲۸٪ از نفت استخراج شده از چاه های نفت کشورهای حوزه خلیج فارس به هدر میرفت.
جمهوری اسلامی ایران، رژیم عراق را متهم به نقض مادهٔ ۳۵ پروتکل ۱۹۷۷ الحاقی به قرارداد۱۹۴۹ ژنو کرد.
مجموع کشته شدگان حملات هوایی عراق به مناطق مسکونی ایران ۱۵۹۵۹ اعلام شد.
موضوعات مرتبط: روزنوشت
نگاهی گذرا به جنگ هشت ساله ایران و عراق به روایت ارقام و آمارها
بخش هشتم
شکنجه و قتل 6000 اسیر ایرانی در زندان عراق
وضعیت اردوگاه های اسرای ایرانی در عراق با وضعیت اردوگاه های هیتلر مقایسه شدهاست. هزاران تن از اسرای ایرانی در دوران جنگ توسط ارتش و استخبارات عراق شکنجه و کشته شدند.
کارشکنی صدام در روند آزادی اسرا این مسئله را تا بیش از یک دهه پس از پایان جنگ ادامه داد. پس از سرنگونی رژیم صدام و دستگیری مقامات استخبارات عراق اطلاعات بیشتری پیرامون جنایات عراق در طول جنگ یا ایران افشا شد. تعداد اسرای ایرانی کشته شده بیش از شش هزار نفر تخمین زده شدهاست.
همچنین در بازجویی از اسرای عراقی مشخص شده که افسران ارتش بعث در موارد متعدد اسرای ایرانی زخمی را در صحنه نبرد به حال خود رها کرده تا در اثر خون ریزی مداوم به مرور زمان جان خود را از دست دهند.
موضوعات مرتبط: روزنوشت
نگاهی گذرا به جنگ هشت ساله ایران و عراق به روایت ارقام و آمارها
بخش هشتم
شکنجه و قتل 6000 اسیر ایرانی در زندان عراق
وضعیت اردوگاه های اسرای ایرانی در عراق با وضعیت اردوگاه های هیتلر مقایسه شدهاست. هزاران تن از اسرای ایرانی در دوران جنگ توسط ارتش و استخبارات عراق شکنجه و کشته شدند.
کارشکنی صدام در روند آزادی اسرا این مسئله را تا بیش از یک دهه پس از پایان جنگ ادامه داد. پس از سرنگونی رژیم صدام و دستگیری مقامات استخبارات عراق اطلاعات بیشتری پیرامون جنایات عراق در طول جنگ یا ایران افشا شد. تعداد اسرای ایرانی کشته شده بیش از شش هزار نفر تخمین زده شدهاست.
همچنین در بازجویی از اسرای عراقی مشخص شده که افسران ارتش بعث در موارد متعدد اسرای ایرانی زخمی را در صحنه نبرد به حال خود رها کرده تا در اثر خون ریزی مداوم به مرور زمان جان خود را از دست دهند.
موضوعات مرتبط: روزنوشت
نگاهی گذرا به جنگ هشت ساله ایران و عراق به روایت ارقام و آمارها
بخش هفتم
مقایسه قدرت نظامی ایران و عراق
قدرت نظامی ایران و عراق از آغاز جنگ در سال ۱۹۸۰ میلادی تا پایان جنگ در سال ۱۹۸۷ هیچ گاه با یکدیگر یکسان نبود. حمایت تمامی کشورهای عربی به جز سوریه از رژیم بعث عراق و حمایت مالی و تسلیحاتی بسیاری از کشورهای جهان از رژیم بعث عراق، تفاوت نابرابری قدرت نظامی میان دو کشور را به خوبی نمایان میکند.
جدول زیر، نمودار قدرت نظامی دو کشور را در آغاز جنگ و در پایان جنگ نشان میدهد که توسط مجله اکونومیست منتشر شد.
نابرابری توازن قدرت (۱۹۸۰-۱۹۸۷) | عراق | ایران |
---|---|---|
تانک در سال ۱۹۸۰ | ۲۷۰۰ | ۱۷۴۰ |
تانک در سال ۱۹۸۷ | ۴۵۰۰ | ۱۰۰۰ |
هواپیمای جنگنده در سال ۱۹۸۰ | ۳۳۲ | ۴۴۵ |
هواپیمای جنگنده در سال ۱۹۸۷ | ۵۰۰+ | ۶۵ |
بالگرد جنگنده در سال ۱۹۸۰ | ۴۰ | ۵۰۰ |
بالگرد جنگنده در سال ۱۹۸۷ | ۱۵۰ | ۶۰ |
توپخانه در سال ۱۹۸۰ | ۱۰۰۰ | ۱۰۰۰+ |
توپخانه در سال ۱۹۸۷ | ۴۰۰۰+ | ۱۰۰۰+ |
طارق عزیز معاون نخست وزیر و وزیر امور خارجه عراق درسال۱۹۸۶ درجریان سفر رسمی سه روزه خود به برزیل اعتراف کرده بود که عراق درجنگ علیه ایران بارها و در موارد مختلف از سلاحهای شیمیایی استفاده کردهاست. دبیر کل سازمان نیز در سخنرانی خود در ۸ فروردین ماه سال ۱۳۶۷ به استفاده وسیع عراق از سلاحهای شیمیایی در حلبچه اشاره کرده بود.
بر اساس گزارش های رسمی، گاز اعصاب باعث مرگ بیش از۲۰۰۰۰ سرباز ایرانی به صورت آنی میباشد. از۹۰۰۰۰ بازمانده این حملات ۵۰۰۰ نفر از آن ها به طور مرتب به درمان نیاز دارند و در حدود ۱۰۰۰ نفر از آنان هنوز در بیمارستان بستری میباشند و حال آنان وخیم گزارش شدهاست.بسیاری دیگر نیز مورد اصابت گاز خردل بودهاند.
همچنین عراق گازهای شیمیایی را بر ضد غیرنظامیان، روستاییان و بیمارستانها استفاده کرد که باعث مرگ بسیاری از آنان شد. علاوه بر این ۳۰۸ موشک عراقی در طی سال های ۱۹۸۸-۱۹۸۰ بر ضد نواحی پر جمعیت ایران شلیک شد که باعث مرگ۱۲۹۳۱ نفر شد.
موضوعات مرتبط: روزنوشت
نگاهی گذرا به جنگ هشت ساله ایران و عراق به روایت ارقام و آمارها
بخش پنجم
تلفات و خسارات ایران و عراق در جنگ
جنگ تحمیلی علیه ایران ۲۸۸۷ روز به طول انجامید که طی آن ۱۰۰۰ روز نبرد فعال صورت گرفت که ۷۹۳ روز حمله از سوی رزمندگان ایرانی بود و ۲۰۷ روز از سوی ارتش عراق.
مقاومت نیروهای ایرانی که منجر به طولانی شدن جنگ شد، سبب شد تا ذخایر ارزی عراق که در ابتدای جنگ، حدود ۳۰ میلیارد دلار بود، پس از شکست در عملیات بیتالمقدس و فتح خرمشهر به صفر برسد و پس از پایان جنگ، این کشور بیش از ۷۰ میلیارد دلار بدهی داشته باشد.
بر اساس آمارهای بینالمللی، جنگ ایران و عراق ۶۲۷ میلیارد دلار هزینه برای دولت ایران و ۵۶۱ میلیارد دلار هزینه برای دولت عراق به همراه داشت. همچنین هزینه بازسازی خرابیهای ناشی از جنگ برای ایران ۶۴۴ و برای عراق ۴۵۲ میلیارد دلار برآورد میشود. بر همین اساس در طول این جنگ ۱٬۰۰۰٬۰۰۰ انسان کشته و زخمی شدند که از این میان ۲۶۲٬۰۰۰ ایرانی و ۱۰۵٬۰۰۰ عراقی کشته شدهاند.
تلفات این جنگ براساس آمار رسمی حکومت ایران، جنگ تحمیلی ۲۱۳٬۰۰۰ ایرانی کشته و ۳۳۵٬۰۰۰ ایرانی معلول و ۴۲٫۶۱۸ اسیر و ۷۰۰۰ مفقود الاثر و ۱۰۰۰ میلیارد دلار خسارت بر جامعه ایران وارد کردهاست.
در حال حاضر، ۲ میلیون و ۴۰۰ هزار هکتار اراضی ایران همچنان آلوده به مین است. جنگ ایران و عراق، بعد از جنگ ویتنام که ۱۵ سال به طول انجامید، دومین جنگ طولانی قرن بیستم بود(جنگ جهانی اول ۴ سال و جنگ جهانی دوم ۶ سال به طول انجامید) مدافعان ایرانی برای دفاع از خرمشهر ۳۵ روز جنگیدند. در حالی که در باز پس گیری خرمشهر، ایران ۲ روزه موفق شد.
در سال های پایانی جنگ هزینه روزانه جنگ برای دولت ایران ۱۰۰٬۰۰۰ و برای دولت عراق ۲۷٬۰۰۰٬۰۰۰ دلار تخمین زده شده بود.
موضوعات مرتبط: روزنوشت
نگاهی گذرا به جنگ هشت ساله ایران و عراق به روایت ارقام و آمارها
(بخش دوم)
حملهٔ عراق به خاک ایران
عراق در ۲۹ شهریور ۱۳۵۹ (۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰) با هدف براندازی جمهوری اسلامی ایران، حمله به ایران را آغاز کرد. نیروهای عراقی بهگونهای برنامهریزی کرده بودند که نواحی بزرگی از غرب ایران را اشغال کنند. عراقیها بمب گذاری، مین گذاری، عملیات نامنظم و تجاوزهای مرزی شان را خیلی زودتر از آن چه شروع جنگ دانسته میشود، شروع کردند.
عراق با تقلید از استراتژی نظامی اسرائیل در حمله برق آسا و کوبنده هوایی به فرودگاه ها و هواپیماهای مصر، سوریه و اردن در جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل و نتایج چشمگیر آن، خواست که همان نتایج را این بار برای خود رقم بزند.
روز ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ راس ساعت ۱۲ به وقت بغداد، مرکز فرماندهی جنگ در عراق دستور پرواز ۱۹۲ بمب افکن و جنگنده را برای حمله هوایی به فرودگاههای ایران صادر کرد. بیست دقیقه بعد، عدنان خیرالله وزیر دفاع عراق در گزارشی این موضوع را به صدام حسین اعلام کرد. به این ترتیب جنگ هوایی بین ایران و عراق آغاز شد.
نیروی هوایی عراق در بعد از ظهر همان روز به پایگاههای نیروی هوایی ایران حمله کرد. حملات هوایی عراق به این صورت بود:
- ساعت یک و چهل و پنج دقیقه بعد از ظهر توسط ۶ میگ به فرودگاه اهواز،
- ساعت دو و دوازده دقیقه بعد از ظهر با ۴ میگ به فرودگاه مهرآباد تهران،
- ساعت دو و چهل پنج دقیقه به پایگاه نوژه،
- ساعت چهارده و سی دقیقه با ۳ میگ به فرودگاه سنندج و مرکز سپاه،
- با ۸ میگ به فرودگاه تبریز، پالایشگاه و نیروگاه و نیز با حمله چند میگ به اسلام آباد و کرمانشاه و اصفهان.
همزمان با آغاز عملیات هوایی، نیروی زمینی عراق از سه جبهه و در هر جبهه با یک سپاه یورش زمینی خود را آغاز کرد. سپاه اول از جبهه شمالی، سپاه دوم از جبهه میانی و سپاه سوم از جبهه جنوبی پیشروی خود را آغاز کردند؛ این درحالی بود که فرماندهان جنگ در ایران به فکر از دست دادن زمین در ازای گرفتن زمان بودند. با این حال مردم مناطق مرزی در حرکتی خودجوش و با کمک روحیه بالا، با دادن تلفات سنگین و با تجهیزات نظامی ناچیز همچون تفنگ ام۱ گاراند جلوی پیشروی سریع ارتش عراق را گرفتند.
موضوعات مرتبط: روزنوشت
نگاهی گذرا به جنگ هشت ساله ایران و عراق
به روایت ارقام و آمارها
(بخش نخست)
جنگ عراق با ایران که در ایران با نامهای دفاع مقدس، جنگ تحمیلی، و جنگ هشتساله، و نزد اعراب با نامهای قادسیه صدام و جنگ اول خلیج فارس (به عربی: قادسيّة صدّام، حرب الخليج الأولی) شناخته میشود، جنگی است که از شهریور ۱۳۵۹ تا مرداد ۱۳۶۷ میان نیروهای مسلح دو کشور ایران و عراق جریان داشت.
جنگ ۸ساله ایران و عراق یکی از فاجعههای تاریخ بشری در قرن بیستم، و پس از جنگ ویتنام و بالاتر از جنگ جهانی اول، دومین جنگ طولانی قرن بیستم بودهاست.
این جنگ درنهایت بدون این که پیروزی داشته باشد با آتشبس موقت میان ایران و عراق پایان یافت. این آتشبس تا امروز از جانب طرفین شکسته نشده و هنوز پابرجاست.
شورای امنیت در تاریخ ۱۸ آذر۱۳۷۰ مصادف با ۹ دسامبر۱۹۹۱ طی گزارشی که از جانب دبیرکل وقت سازمان ملل متحد دریافت کرده بود، عراق را به عنوان متجاوز جنگ معرفی کرد. این شورا همچنین عراق را موظف به پرداخت غرامت جنگ به ایران نمود.
در این جنگ ارتش عراق به طور گسترده از جنگافزارهای شیمیایی علیه کردهای عراقی و مردم و نظامیان ایران استفاده کرد. با این وجود جامعه جهانی هیچ گاه نتوانست اجماعی برای محکوم کردن این جنایت جنگی از سوی عراق ترتیب دهد. در طول جنگ، ارتش عراق با استفاده از سلاحهای شیمیایی حدود ۱۰۰٬۰۰۰ مرد، زن و بچه را به قتل رساند.
همچنین صدام حسین با جلب موافقت عربستان سعودی و کشورهای عربی منطقه خلیج فارس برای جنگ با ایران توانست از امکانات مالی، نظامی و تدارکات این کشورها بهره برداری کند. رژیم عراق در آخرین سال قبل از جنگ حدود ۳۸ میلیارد دلار ذخیره ارزی داشت و با این وجود، کشورهای نفتی منطقه خلیج فارس (عربستان سعودی، کویت، امارات متحده عربی و قطر) حاضر به پرداخت ۱۴ میلیارد دلار وام بدون بهره به عراق شدند.
موضوعات مرتبط: روزنوشت
نظر آیت الله بروجردی درباره حکومت روحانیون
تفکر آیت الله بروجردی در باب دین چنان هوشمندانه بود که نمی پسندیدند کوچک ترین گردی بر دامان دین نشیند.
صادق طباطبایی در کتاب خاطرات خود این گونه بیان می کند :
"در یکی از روزهای بهار سال 31 که نوجوانی 9 ساله بودم ،گروهی از طلبه های جوان و سیاسی از تهران عازم قم شده بودند.... نواب صفوی و یارانش قصد دیدار با آیت الله بروجردی را داشتند که ظاهرا ایشان آن ها را نپذیرفته بودند.
از پدرم شنیدم که چند روز بعد که اصحاب آیت الله بروجردی علت این رفتار را از ایشان پرسیده بودند که چرا این افراد را به حضور نپذیرفتید ؟
ایشان در جواب می گویند :
"این آقایان می خواهند شاه را بردارند و امثال شما (روحانیان )را جایگزین او کنند.
شخصی که ظاهرا مرحوم آیت الله کبیر از علمای بزرگ و از فقهای برجسته بوده است، می پرسد ،مگر چه اشکالی دارد؟
آیت الله بروجردی پاسخ می دهد که :
بزرگ ترین اشکال آن است که شاه با اسلحه توپ و تفنگ به جان مردم می افتد . با این اسلحه می شود مقابله کرد ، ولی اگر شما به جای او نشستید ،اسلحه شما ایمان و عقاید مردم است که به جان مردم می اندازید .با این اسلحه نمی توان به راحتی مقابله کرد و لذا دین و ایمان مردم به بازی گرفته می شود".
آیت الله بروجردی این چنین از پایمال شدن ایمان مردم می هراسید.
منبع: نگارستان / سید هادی طباطبایی
لینک قبلی این مطلب در مدارا: http://modara.blogfa.com/8712.aspx
موضوعات مرتبط: روزنوشت
كسي در ميعاد
به بهانه سالروز درگذشت زنده ياد جلال آل احمد
#شفیعی_مطهر
جلال قطره زلالي بود كه شبانگاه از چشم خيس ستاره اي چكيد و چون ژاله اي بر سيماي لاله اي نشست.
او در دامن سپيده رشد كرد و در مهد ميهن باليد و از شهد گل ها نوشيد.
از چشم چشمه ساران كياست جوشيد و در جويباران سياست خوش خروشيد.
گرچه سراب را تجربه كرد ، اما سرانجام از زلال حقيقت سيراب شد .
در آسمان ادب درخشيد و در عرصه مكتب ،هنر آفريد.
در مكتب نويسندگي طرحي نو درافكند و بر تيرگي ها پرتو افكند .
در مذهب عشق رهروي صديق بود و اهل تحقيق .
غرش حنجر او ، برش خنجر داشت و بغض گره خورده ستمديدگان را فرياد مي كرد.
آزادي را ستود و شعر آزادگي سرود .
زلال آب و ضلال سراب تمدن غرب را خوب شناخت و آگاهانه آن را نقد کرد و بر کاستی هایش تاخت .
خون خشم از حلقوم خامه اش مي تراويد و چون ستاره بر سينه سپيد كتاب مي تابيد .
در ميقات خسي شد ، تا در ميعاد كسي شود.
روانش شاد و يادش سبز باد !
زنده ياد جلال آل احمد در سال ۱۳۰۲ در خانواده اي روحاني چشم به جهان گشود . پس از اتمام تحصيلات متوسطه و فراگيري صرف و نحو عربي در دانشكده ادبيات دانشگاه تهران به تحصيل ادامه داد . در سال ۱۳۲۵ فارغ التحصيل شد . در نهضت ملي شدن صنعت نفت شركت فعال داشت .
پس از كودتاي آمريكايي ۲۸ مرداد ۳۲ عملا از سياست كناره گرفت و بيشتر به تحقيق و تاليف پرداخت . در نويسندگي سبكي خاص و شيوه اي ويژه داشت . نثرش صريح و حساس و شخصيت پردازي هايش روشن و دقيق است . توانايي او در گنجانيدن نكات اجتماعي - سياسي در ضمن داستان هايش چشمگير است .
در عالي ترين اثر خود - " غرب زدگي " - تضاد اصلي بنيادهاي سنتي - اجتماعي جامعه خود را به خوبي به تصوير كشيده ، ترقي و تحول دروغين را افشا مي كند .
" خدمت و خيانت روشنفكران " او دربر گيرنده مهم ترين انديشه هاي سياسي - اجتماعي و مذهبي اوست .
برخي ديگر از آثار او عبارت است از : " خسي در ميقات "( سفرنامه حج) ، " ديد و بازديد" ، پنج داستان" و " مدير مدرسه " .
اين نويسنده بزرگ و انديشمند سترگ در ۱۸ شهريور ماه ۱۳۴۸ شمسي در گيلان چشم از جهان فروبست و رشته حيات كوتاه اما پرافتخارش از هم گسست .
آل احمد در ملك ادب ، جلال بود و براي اهل انديشه ، جمال .
نامش زنده و يادش پاينده باد !
شما را چشم در راهیم در کانال زیر:
گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: روزنوشت
پرستوهاي پر افروخته ۴
(يادي از معلمان شهيد رجايي و باهنر)
خاطره دوم:
برادر رجايي ذاتا انساني خويشتن دار و خود نگه دار بود و از هر موقعيتي كه امكان داشت نفس ، او را به رفاه طلبي و تجمل پرستي بكشاند و در ميدان باز زندگي بدون كنترل رها كند ، طفره مي رفت . در تمام لحظات زندگي حتي خصوصي به هواي نفس و خواهش هاي نفساني زودگذر ، ميدان عمل نمي داد ، تا به جايي برسد كه ديگر نتواند اختيارش را داشته باشد!
يك بار بلوز بافته اي به حضورش آوردند و گفتند:
خانمي آن را بافته و با اميد و آرزوي فراوان به نخست وزير محبوب و حزب الهي خود هديه و سفارش كرده است كه حتما ايشان از آن براي شخص خود استفاده كند . رجايي ابتدا حسب معمول از پذيرفتن آن خودداري كرد ، ولي وقتي كه به يادآوري هاي پيام آورنده توجه كرد ، چاره اي نديد جز آن كه آن را بپذيرد و قلب ساده و بي آلايشانسان رنج كشيده اي را به دست آورد و به ارزش هاي ساده، ولي پر محتوايش احترام بگذارد . لذا آن را پوشيد و مسماي پوشيدن را تحقق بخشيد . آنگاه نگاهي به اطرافيان كرد و خود را برانداز نمود . لحظه اي بعد با تبسمي حاكي از كفايت و كنترل خواسته ها بلوز پوشيده را از تن در آورد و گفت :
من پوشيدم و خواهش نفسم را اجابت كردم و نذر آن خانم را نيز برآورده ساختم . اما از اين بيشتر نيازي نيست و افزون از آن جز اسراف نمي تواند باشد ، زيرا من فعلا چيزي دارم كه مرا بپوشاند ! بهتر آن است كه آن را براي محرومان و جنگ زدگان ارسال كنيد كه آنان اولويت داشته و استحقاق بيشتري در اين مورد دارند!!
...ادامه دارد
موضوعات مرتبط: روزنوشت
اصرار بر تداوم توسعه نیافتگی !
#شفیعی_مطهر
ميكادو، امپراتور ژاپن با ناصرالدينشاه قاجار همزمان ميزيستند و هر دو به اروپا سفر كردند.
در آن زمان وضع هر دو كشور ايران و ژاپن يكسان بود. در آغاز حكومت «مي جي» (همزمان اميركبير) در ژاپن فقط 4 درصد مردم سواد داشتند.
ناصرالدينشاه وقتي پيشرفتهاي اروپا را ديد، گفت:
ما هرگز به پاي اروپا نميرسيم! فقط بايد كاري كنيم كه مردم ما نفهمند در آن طرف درياها چه خبر است!!
ولی ميكادو بعد از مشاهده پيشرفتهاي اروپا، گفت:
ما با دو عنصر قناعت و ثبات كار بايد خود را به پاي اروپا برسانيم.
البته شاهان قاجار هم بيكار نبودهاند. فعاليتهاي پربركتي داشتهاند؛ از جمله: فتحعلي شاه قاجار در حرمسرا 158 زن داشته، كه از آنان 60 پسر و 48 دختر داشت. در موقع مرگ از او 57 پسر و 46 دختر و 296 نوه پسري و 293 نوه دختري باقي ماند.
حاکمان هر کشور تبلور برآیند شخصیت مردم آن کشور هستند!
به دیگر سخن مردم هر جامعه ای شایسته همان فرمانروایانی هستند که بر آنان فرمان می رانند!
إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَومٍ حَتّىٰ يُغَيِّروا ما بِأَنفُسِهِم
خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملّتی) را تغییر نمیدهد مگر آن که آنان آنچه را در خودشان است، تغییر دهند!
ما ملت نه خالق «ناصرالدین شاه» ها هستیم و نه «امیرکبیر»ها؛ اما واقعیت های تاریخی می گوید ما استعداد و شایستگی تحمل 50 سال سلطنت مستبدانه ناصرالدین شاه را داشتیم، ولی ظرفیت سه سال اصلاح طلبی امیرکبیر را نداشتیم!
...و این است سرنوشت تکراری ما ! 150 سال است بر روی خط محیط دایره افتان و خیزان راه می پوییم و هر چه تندتر بدویم،زودتر به نقطه اغاز می رسیم!
بیشتر بخوانید در کانال زیر:
گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: روزنوشت
سیمای رایانه در قاب فرهنگ چرتکه!
#شفیعی_مطهر
گفت: امروزه بحدالله روند مکانیزاسیون و بهره بردن از ديجيتال در سطح ادارات ،بانك ها ،شركت ها ، دانشگاه ها و...خلاصه همه عرصه ها به خوبي پيش مي رود.
گفتم: خدا را شكر! حالا چه موردي ديده اي كه اين چنين احساساتي و خوشحال شده اي؟
گفت: وقتي مي بينم كه همه كارهاي روزمره مردم در يك جامعه پيشرفته مكانيزه چه با دقت و سرعت پيش مي رود، خوشحال مي شوم.
گفتم: البته جاي خوشحالي و اميدواري است، به شرطي كه استفاده از ابزار مدرنيسم و تفكر مدرنيته با هم هماهنگ باشد.
گفت: ساده تر بگو بفهمم!
گفتم: فكر انسان مثل چتر نجات است، تا باز نشود، نمي تواند انسان را نجات دهد. فكر انسان هماهنگ با مدرن شدن ابزار زندگي، بايد باز و شكوفا شود . به ديگر سخن بهره برداري از هر پديده ، فرهنگ ويژه خود را دارد. مثلا با فرهنگ قاطر سواري نمي شود ماشين سواري كرد!
مثلا كسي كه به جاي به كارگرفتن تفكر و انديشه براي حل مشكلات زندگي به رمالي و فال گيري و طالح بيني روي مي آورد، وقتي دستش به رايانه و اينترنت هم مي رسد، با آن همين كار را انجام مي دهد!!
مثلا مي گويند در يك تیمارستان در يك برهه زماني تصميم مي گيرند تعدادي از بيماران رواني را در شرف بهبود هستند، مرخص كنند.
قرار می شود دكتر روان شناس با چند نفر از بيماراني نسبتا خوب شده اند، مصاحبه اي بكند.
دكتر از نفر نخستين مي پرسد:
اگر به تو یك کش بدهیم ، با آن چکار می کنی؟
بيمار مي گويد : با آن يك تیرکمان درست می کنم و می زنم شیشه همسایه را می شکنم!
دکتر دستور مي دهد او را بستري كنند.
چند ماه بعد دکتر مجددا مي آيد و از او مي پرسد:
اگر به تو یك کش بدهیم ، با آن چکار می کنی؟
بيمار باز مي گويد : با آن يك تیرکمان درست می کنم و می زنم شیشه همسایه را می شکنم!
دکتر باز هم دستور مي دهد او را بستري كنند.
چند ماه بعد دکتر تصمیم می گیرد سوال خود را عوض کند!
دكتر، بيمار را فرامي خواند و به او مي گويد :
اگه یك زن به تو بدهیم، با او چکار می کنی؟
بيمار مي گويد : بسيارخوب! او را به خانه می برم!
دکتر : آفرین ! خب بعدا چه؟
بيمار : او را می برم و رو ي تخت مي خوابانم!
دکتر : جالب شد ! بعد چه مي كني؟
بيمار : پیراهنش را درمی آورم !
دکتر: به به ! مثل این که عاقل شده ! بعد چه؟
بيمار : شلوارش را درمی آورم!
دکتر : خوبه !
بيمار : سوتینش را در می آورم !
دکتر : خب خب! بعد چه؟!
بيمار: شرتش را در می آورم !
دکتر: وای وای ! خب!
بيمار آن گاه: با کش شرتش يك تیرکمان درست می کنم و می زنم شیشه همسایه را می شکنم!!
گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: روزنوشت
یک نامه تاریخی با دغدغه های مدرنیسم
اين نامه به تاريخ چهاردهم شهر ذي الحجه الحرام سال 1294 قمری (143 سال پیش)توسط ناظم الملك در لندن تحرير يافته و به عنوان نامه هاي رسمي به تهران ارسال شده است.
در پشت آخرين صفحه آن ناصرالدين شاه به خط خود نوشته است:
ان شاءا … تعالي اين پاكت را در حضور ملكم خان باز نمایيد و خوانده شود،در ايران فهميده نمی شود.
متن نامه چنين است:
جناب رفيق !فدايت شوم. می خواهيد بدون طول و تفصيل بنويسم كه چه بايد كرد؟
جواب بنده از اين قرار است:
از خلق فرنگستان صد كرور پول بگيريد و از دول فرنگستان صد نفر معلم و محاسب و مهندس و صاحب منصب و...بخواهید.
اين صد نفر معلم و صاحب منصب را در تحت ده نفر وزير ايراني مأمور نمایيد كه وزارتخانه ها و كل شقوق اداره دولت را موافق علوم اين عهد نظم دهند.
از ممالك فرنگستان بيست كمپاني بزرگ به ايران دعوت نمایيد و به آن ها امتيازات بدهيد كه صد كرور تومان ديگر به ايران بياورند و مشغول شوند به احداث معظم كه در زبان فارسي اسم هم ندارند.
و به توسط اين كمپاني ها راه هاي آهني ايران را از چندين جا شروع کنید.
در هر يك از ممالك ايران بانك هاي تجارتي و بانك هاي ملكي و بانك هاي زراعت بسازيد.
معادن و آب ها و جنگل هاي ايران را موافق همان اصول كه در جميع دول معمول است، به كار بيندازيد.
ديوانخانه هاي تجارتي ما را موافق قواعدي كه مقتضي تجارت اين عهد است، نظم بدهيد.
رسوم و شرايط تقسيم و تحصيل ماليات ما كه الآن از جمله علوم عميق دنيا شده است، موافق اين علوم تغيير و ترتيب تازه بدهيد.
گمر ك هاي داخله ما را به كلي موقوف نمایيد.
يك اداره مخصوص ترتيب بدهيد از براي خالصجات ما به توسط اين.
مسئله پول ايران را كه يكي از اسباب ناگزير زندگي ملت و الآن معايب آن علاوه بر خرابي تجارت مايه افتضاح دولت شده است، نظم بدهيد.
هزار نفر شاگرد به فرنگستان بفرستيد .نه اين كه مثل سابق هر كدامي دو سه زن بگيرند.
بلكه تا ده سال در مدرسه های آنجا محبوس بمانند، به طوري كه ثلث آن ها در زير كار بميرند و باقي ديگر آدم شوند. اصول كار اين ها هستند.كارهاي كردني اين ها هستند.
تنظيماتي كه فرنگستان از سفر همايون متوقع بود، اين ها هستند.
شكي نيست كه اگر كسي جرأت بكند و اين مطالب را در مجلس وزراي ما به زبان بياورد، همه متفقاً حكم بر سفاهت گوينده خواهند كرد و ليكن جناب شما كه در حق بنده هنوز فی الجمله حسن ظني داريد ،بايد در اينجا بعضي توضيحات را به دقت گوش بدهيد.
خيالات و كارهاي فرنگستان عموماً به نظر ما اغراق و عجيب و بي معني می آيند.
چرا؟سببش اين است كه ما در ايران هوش و ذهن و فراست طبيعي خود را با علوم دنيا به كلي مشتبه كرده ايم.جميع آن مطالب علمي را كه عقلاي ساير ملل به جهت تحصيل آن عمرها صرف می كنند، ما می خواهيم درايران بدون هيچ زحمت و به هوش و ذهن طبيعي خود در آن واحد درك كنيم. اين طرز تحقيق ما يك وقتي چندان عيب نداشت .اما حالا به كلي معيوب است.
كارهاي دنيا يك وقتي ساده بود و هر كس معني آن ها را به حكم هوش و ذهن طبيعي مي توانست به سهولت درك نمايد.
مهندسي عهد هوشنگ، حسابداني حسن صباح و وزارت كريم خان زند چندان عمق و امتيازي نداشت كه فراست طبيعي نتواند معني آن ها را بفهمد و ليكن در اين عهد تازه به واسطه ترقيات علوم چندان اسباب و معاني عجيب بروز كرده كه هوش طبيعي بدون علم كسي هرگز قادر به ادراك آن ها نخواهد بود.
هوش و ذهن بي علم چگونه می تواند بفهمد كه محالات تلقراف و تصوير عكس را چطور ممكن ساخته اند.
هوش و ذهن مستوفی هاي كابل چطور مي تواند قبول كند كه در فرانسه دو سه نفر وزراي خود را در يك سال دوهزاركرور پول قرض كردند.
اين ها مطالبي هستند كه به جهت فهميدن دقايق آن ها يك عقل سليم بايد اقلاً سي سال مشغول چندين علوم مختلف باشد.
ما در ايران از جميع آن علوم تازه كه قانون به كارهاي فرنگستان دارد ،بي خبر هستيم .يعني در هيچ مدرسه اي و در هيچ كتاب آن علوم را درس نخوانده ايم. وليكن اين بی عملي ما هيچ تقصير نيست.
وزراي ساير دول نيز از اغلب اين علوم بی خبر هستند. تكليف وزرا به هيچ وجه اين نيست كه داراي جميع علوم باشند. نكته واجب اين است كه هوش و ذهن شخص خود را با علوم دنيا مشتبه نكنند.
در انگليس يك دستگاهي هست كه قدرت و امنيت و جان و ملت انگليس بسته به آن است و اين دستگاه عبارت است از وزارت بحريه.
در اين اوقات انقلاب و احتمال جنگ عمومي خواستند اين دستگاه را محكم تر و معتبرتر كنند. چه كردند؟ يك شخصي را آوردند وزير بحري كردند كه هرگز در خدمات بحريه و عسكريه نبوده و از اوضاع دريا و كشتي اصلاً اطلاعي ندارد. به همين طور اغلب مي بينيم بر سر دستگاه هاي بزرگ چنان آدم ها مأمور می شوند كه از علوم مخصوصه آن دستگاه به هيچ وجه بويي نشنيده اند. با وصف وزراي بي ربط ، چطور مي شود كه نظم امور اين ها ساعت به ساعت در ترقي است؟ سببش همان است كه عرض كردم.
وزراي فرنگستان هوش و ذهن خود را با وسعت علوم دنيا مشتبه نمي كنند.
هر علمي را كه در مدرسه تحصيل نكرد ه اند ،بدون خجالت می گويند ما اين علوم را نخوانده ايم و به حكم اين اعتراف حكيمانه هميشه تحقيق مسائل عمده را رجوع به اصحاب علم مخصوص مي نمايند.
برخلاف اين رسم فرنگستان، ما در ايران تحقيق جميع مسائل را منحصراً رجوع به هوش و ذهن شخصي خود می كنيم.
در هر كار هوش و سليقه شخصي خود را حَكَم مطلق قرار می دهيم. علم و تحصيل از براي ما هيچ است. مسائل علمي كه از آن عميق تر و مشكل تر نباشد ،حكم آن را در آن واحد جاري می كنيم. هيچ لازم نيست از وزراي ما بپرسند كه اين علوم و كمالات را در چه زمان و در چه كتاب تحصيل كرد ه ايد. چون هوش و ذهني كه دارند كافي است. جميع علوم را نخوانده مي دانند. "نمي دانم" و" نخوانده ام "در زبان ايشان كفر است. دانستن جزو منصب است. خيال می كنند كه اگر احياناً در يك مسئله بگويند نمی دانم، شأن و منصب شخص آن ها به كلي خواهد رفت.
قسم مي خورم كه در ميان اين صد نفر فرنگي كه در تهران هستند، يك نفر نيست كه جرأت بكند بگويد من اكونومي پولتيك می دانم، اما جميع اهل درب خانه ما كل اين علوم را در سينه خود مضبوط دارند.
اگر از سفراي انگليس و فرانسه بپرسيد: بانك را چطور ترتيب می دهند؟ يقيناً بلاتأمل جواب خواهند داد كه اين مطلب علوم مخصوص لازم دارد و ما نخوانده ايم و نمي دانيم. اما اگر اين مسئله را رجوع به مجلس وزرا نمایيم ،نه تنها جميع وزرا بر كل دقايق آن احكام قطعي جاري خواهند كرد ،بلكه فراش هاي خلوت ما نيز جميع معايب آن رادر آن واحد خواهند شكافت.
ارسطو كه يكي از اعاظم عقول دنيا محسوب می شود، هرگاه حالا زنده بشود با جميع عقول خود نمی تواند بدون تحصيل علوم تازه بفهمد استقراض دولتي يعني چه، اما شهاب الملك مرحوم و امثال غير مرحوم او با علم نخوانده همه نكات اين علم را كاملاً مي دانند.
دول فرنگستان به جهت ترقي علوم اكونومي پولتيك كرورها خرج مي كنند و چندين هزار نفر عمر خود را در تحصيل اين علوم تلف می نمايند تا اين كه چند نفر اكونوميست پيدا می شوند.
در ايران هيچ احتياج به اين نقل ها نيست. ما همه اكونوميست كامل هستيم. بانك و را ه آهن و علوم ماليه و علوم اداره همه در نظر ما مثل آب سهل و روشن است.
مادامي كه در ايران وضع تحقيق ما اين است، مادامي كه وزراي ما همه علوم را نخوانده می دانند ،بديهي است كه در ايران هيچ كار تازه ممكن نخواهد بود.
پس چه بايد كرد؟
اولاً آن فضول هاي احمق كه مي گويند ما همه اين كارها را فهميده و همه اين علوم را مي دانيم -بايد آن ها را ازمجلس وزرا بيرون كرد.
ثانياً آن اشخاص باشعور كه می گويند ما از اين علوم بی خبر هستيم ،ولي اجراي اين كارها را موافق عقل از براي ايران واجب و ناگزير مي دانيم- بايد دست اين اشخاص را بوسيد و ايشان را مأمور كرد كه اين قبيل كارها را مجرا بدارند.
سرتان را به تأسف حركت مي دهيد و آهي مي كشيد كه اين ناظم الملك ساده لوح چرا به اين شدت از اوضاع ايران بي خبر است.
مضموني كه مي خواهيد به من جواب بنويسيد اين است كه: اي رفيق اينجا ايران است. اينجا ملك اسلام است .(صد باد صبا اينجا بی سلسله می رقصند). مستوفی ها صد نوع مضمون خواهند گفت، علما پوست ما را خواهند كند.
اين تعرضات كهنه حالا ديگر واقعاً بدتر از فحش است.
هرگاه اين كارها كه ذكر شد به دين اسلام به قدر ذره اي مخالفت داشته باشند، يا به دستگاه علما سرمویي ضرر برسانند، يا از مداخل و اعتبار مستوفي ها چيزي كم بكنند، ايراد شما به جا مي شد و ليكن در نيم ساعت می توان مثل آفتاب روشن كرد كه مصلحت ملا و مستوفي و خير دين و دولت در اجراي اين كارها و مجبوراً و منحصراً بسته به اين كارهاست.
با صد كرور سرمايه و با آن تدابير معجزنما كه ساير دول را غرق نعمت كرده در دو سال محصولات ايران سي چهل مقابل بيشتر خواهد شد.
يعني حالا هر قدر غله و ابريشم و ترياك و تنباكو به عمل مي آيد ،سي چهل مقابل بيشتر شده (ماليات ايران هم سي چهل مقابل زيادتر خواهد شد) و آن وقت ملا و مستوفي، رعيت و لشكر، نوكر و پادشاه در جميع امور خود، چنان وسعتي پيدا خواهند كرد كه از تصور حالت امروزه خود وحشت نمايند.
مطلب را بيش از اين شرح نمی دهم.
به سليقه بنده كارهاي كردني عبارت از همان چند فقرات است كه ذكر شد.
هر گاه اين كارها را به ميزان ذهن و فراست شخصي خود بسنجيم ،شكي نيست كه همه معيوب و مضر و بی معني و محال به نظر خواهد آمد.
اما هر گاه اين كارها را از روي علوم معينه تحقيق كنيم، بلاتأمل تصديق خواهيم كرد كه اجراي آن ها سهل و طبيعي و موافق دين اسلام و متضمن نجات دولت است.
معني اين كارها خواه مقبول خواه مردود و اجراي اين كارها خواه مشكل، خواه آسان جان مطلب اين است كه خارج از اين كارها هرچه بكنيد در فرنگستان بی معني و جز بازيچه و اسباب تمسخر و مايه تضييع عمر دولت نخواهد بود.
موضوعات مرتبط: روزنوشت
به سوی نابودی جنگل ها !!
در دو دهه اخیر بیش از ۱۴ هزار هکتار از جنگل های شمال در هر سال تخریب شده اند . سالانه بیش از ۱۰۰ هزار هکتار از جنگل های غرب کشور تخریب می شوند . طی ۳۰ سال گذشته ۶۰ میلیون هکتار از جنگل ها ی کشور تخریب شده است . مساحت کل جنگل های کشور اکنون ۱۲ میلیون و ۴۰۰هزار هکتار است . مساحت مراتع از سال ۵۷ تا ۷۴ از ۱۴ میلیون هکتار به ۳/۹ هکتار رسیده است .
معاون سازمان حفاظت محیط زیست گفت :روند تخریب منابع طبیعی به ویژه جنگل ها و مراتع امروزه در کشور بسیار نگران کننده و بحرانی است . امروزه منابع طبیعی کشور در آستانه سقوط و مرگ قطعی قرار دارد ! وسعت جنگل ها ی کشور از ۱۸ میلیون هکتار به ۴/۱۲ میلیون هکتار کاهش یافته است وتنها دو میلیون هکتار از جنگل ها ی شمال،جنگل واقعی است. امروز هر ارگان ،نهاد و دستگاهی که به زمین نیاز داشته باشد، از منابع طبیعی می گیرد !
طبق آمار رسمی ارائه شده از سوی حفاظت محیط زیست در تاریخ ۱۶/۳/۷۸به هیئت دولت ، هر ۵ سال یک میلیون هکتار جنگل از بین می رود . هر سال یک میلیون هکتار از مراتع نابود می شود . در سال ۱۴۱۰ (یعنی ۲۳ سال دیگر )جنگل های شمال از۹/۱ میلیون هکتار به صفر خواهد رسید !!
موضوعات مرتبط: روزنوشت
آرزوی انتخابات آزاد!
در تاریخ ایران نام مهندس مهدی بازرگان در راه آزادی، استقلال و حاکمیت مردم می درخشد. وی که نخست وزیر دولت موقت بود، همواره با مشکلات بسیاری که از جانب نیروهای تندرو انقلابی پیش پای دولت بوجود می آمد، دست و پنجه نرم می کرد و پس از اشغال سفارت امریکا در تهران از سمت خود کناره گیری کرد. در ادامه فعالیت های سیاسی به نمایندگی مردم تهران وارد اولین مجلس پس از انقلاب شد. وی همواره از تند روی، انحصارگری و تغییر اهداف انقلاب به عنوان آفات انقلاب نام می برد و در راه مبارزه با آن ها می کوشید.
متن زیر بخشی ازسخرانی مهندس بازرگان در مجلس در حمایت از انتخابات آزاد است که در نهایت با مداخله برخی نمایندگان معلوم الحال قطع شده و با شعار مرگ بر بازرگان پایان می یابد.
یاد مهندس بازرگان گرامی و روحش شاد باد.
(( اگر ما مجلس آزاد مستقلی نداشته باشیم که متعلق به تمام ملت باشد، دیر یا زود جمهوری اسلامی مانند سلف خود مشروطیت سلطنتی با حفظ صورت و عنوان، تبدیل به نوعی استبداد و نظام طاغوتی متکی به استیلای خارجی خواهد شد.
همیشه و در همه جای دنیا استبداد از روزی شروع شده است که یک شاه، یک خاندان، یک طبقه و حتی یک مکتب خواسته است، ولو با حسن نیت و قصد خدمت، خود را یگانه مالک، یگانه مسئول و یگانه مامور بر سایرین تصور و بر جامعه تحمیل نموده، وقعی به رضایت و رای مردم ندهد. در حالی که مجلس های شورای واقعی و آزادی های اجتماعی آخرین و بلکه یگانه سنگرهای استقلال کشورها و ضامن بقا و سعادت ملت ها هستند.
شما نمایندگان محترم و کسانی که زمام امور فعلا در اختیارشان هست، دو راه در پیش دارید، یک ، اجرای انتخابات در شرایط و جو حاضر، دو ، انجام انتخابات واقعا آزاد و ملی بر طبق قانون اساسی. بدیهی است که در شرایط حاکم و محیطی که روزنامه ها و رسانه های گروهی ، راهپیمایی ها و اجتماعات، محاکم و منابر و نهاد ها حالت انحصاری و یک طرفه داشته ، مخالفین، معنرضین و غیر موافقین محروم از روزنامه، اجتماعات و سخنرانی های عمومی باشند و در صورت نامزد انتخابات شدن نگران از حملات و خطرات شدید خصوصا در شهرستان ها باشند ، با چنین احوال و مشکلات، هیچ انتخاباتی را هیچ آدم منطقی منصف انتخابات آزاد نخواهد گفت. بنابر این از پشت این تریبون اعلام می دارم که انتخابات خالی از آزادی و نظارت ملی و مجلس حاصل از آن فاقد کمترین اثر برای اهداف فوق(اهداف انقلاب) و عاری از اعتبار و ارزش از نظر قانونی، شرعی و حقوقی بوده .هر اکثریتی که آورده شود و هر ادعایی که از استقبال و تایید مردم بنمایند، مردود و باطل است.
انتخابات واقعا آزاد این است که، اسما و رسما به دور از تبعیض و تظاهر و از هم اکنون که چند ماه به زمان انتخابات مانده است، اعلام اجرای آزادی گردیده، اجازه نطق، نوشتن و گرد امدن آن طور که قانون اساسی و قانون مطبوعات مقرر داشته است، به مخالف و موافق داده شود، همه افراد ملت در اظهار عقیده و انتقاد و اعتراض و در انتخاب نمایندگان خود آزاد باشند و از تهمت و ....))
در این لحظه عده ای به شعارهای مرگ بر آمریکا و بازرگان می پردازند و سخنرانی قطع می شود.
با کمی تفکر در این سخنرانی و شرایط کنونی جامعه متوجه می شویم این مطالب برای چه کسانی سنگین تمام شد که به قطع سخنرانی پرداختند. کسانی که می خواستند نظر خود را با زور بر جامعه تحمیل کنند و ظرفیت شنیدن حرف مخالف و اعتراض را نداشتند و مملکت را به وضعیت کنونی سوق دادند.
( نقل از وبلاگ شخصی آقای آرش حمزه لو)
موضوعات مرتبط: روزنوشت
۲۰ ارديبهشت ۱۳۸۷ | |
اعتماد: قضات ديوان عالي کشور حکم قصاص زني که فرزند 5 روزه اش را به قتل رسانده و مثله کرده بود، تاييد کردند. از 15سالگي بي خانمان شدم. پدرم که فوت شد، از خانه فرار کردم و ديگر برنگشتم. کسي هم دنبالم نيامد. پسري که من فريب عشقش را خورده بودم ،در تهران رهايم کرد. از فرط گرسنگي و بي سرپناهي به يک زن خياباني تبديل شدم. هر شب و هر روز در يک خانه مورد سوءاستفاده قرار مي گرفتم. چاره اي نداشتم جز اين که به خواسته هاي عده اي مرد هوسران تن دهم. آن ها مي دانستند که من بي کس و بي پناه هستم و از من سوءاستفاده مي کردند.
تا اين که يک سال و نيم پيش مردي معتاد مرا به خانه اش برد. من زندگي کردن با او را دوست نداشتم، اما مجبور بودم تحمل کنم. من از آن مرد باردار شدم و در حالي که حامله بودم ،مجبور شدم خانه او را ترک کنم. آن مرد مي خواست مرا هم معتاد کند. پس از ترک وي دوباره بي خانمان شدم و يک روز پليس مرا دستگير کرد و به بهزيستي تحويل داد. من بهزيستي را دوست نداشتم. همه مي دانند که آنجا هيچ کس راحت نيست، اما چون باردار بودم ،مجبور شدم شرايط را تحمل کنم.وقتي پسرم به دنيا آمد، او را در آغوش گرفتم. حس مادر بودن خيلي زيبا است و مانند هزاران مادر ديگر عاشق فرزندم شدم.
من پسرم را دوست داشتم، ولي چاره يي جز قتل وي برايم وجود نداشت. من نمي خواستم او هم سرنوشتي همانند من داشته باشد. من تقاضاي بخشش ندارم ،چون بزرگ ترين لطف را به فرزندم کردم.
|
موضوعات مرتبط: روزنوشت
موضوعات مرتبط: روزنوشت
موضوعات مرتبط: روزنوشت
موضوعات مرتبط: روزنوشت
موضوعات مرتبط: روزنوشت
موضوعات مرتبط: روزنوشت
موضوعات مرتبط: روزنوشت
موضوعات مرتبط: روزنوشت
موضوعات مرتبط: روزنوشت
موضوعات مرتبط: روزنوشت
موضوعات مرتبط: روزنوشت
موضوعات مرتبط: روزنوشت
موضوعات مرتبط: روزنوشت
موضوعات مرتبط: روزنوشت
آیت الله طالقانی(ره) روحانی راستین اسلام
امروز ۱۹ شهریور ماه و سال روز درگذشت نابهنگام آیت الله سید محمود طالقانی است . او که در سال ۱۲۸۵ به دنیا آمده بود در ۱۹ شهریور سال ۱۳۵۸ در حالی که همه از بند رسته های دوران حاکمیت استبداد دل به اندیشه های راهگشای او بسته بودند ، به طور ناگهانی و نا باورانه خبر پر کشیدن این پرستوی مهاجر را شنیدند . پدر ایشان نیز یک روحانی بود، ولی از ساعت سازی ارتزاق می کرد .
برای آشنایی بیشتر با اندیشه های مترقیانه این اندیشمند مسلمان و مفسر قرآن ضمن بزرگداشت نام و یاد ایشان برگزیده ای از سخنانشان را در موقعیت های مختلف به بررسی می نشینیم .
زنده یاد آیت الله طالقانی آستانه تحمل بالایی داشت و گستره چتر مهر و مدارای ایشان تا آنجا گسترده بود که همه گروه های مذهبی،فکری و سیاسی را در بر می گرفت.همه گروه ها را به سعه صدر و مدارا فرامی خواند.ایشان تاکید می کرد:
" فرزندان من ! نمی خواهم مبارزه گروه های مختلف را نادیده بگیرم . شما فرزندان من هستید . من دلم برای شما می تپد . در زندان از هر گروه که می شنیدم جلوی تیر گذاشته اند، مثل این که به قلب من تیر می زدند ."
(از آزادی تا شهادت- ص۶۵)
شما می توانید یک خانواده سالم تشکیل بدهید . این کار استبداد و استعمار است که همه با نظر وحشت و بدبینی به هم نگاه می کنند . ما یک خانواده هستیم و باید با هم بسازیم . اختلافات در حد یک خانواده باشد نه بیشتر . "
(همان- ص۱۰۰)
" اگر این محیط آزادی را قدردانی نکنیم و آن را محیط عقده گشایی و عناد و به هم ریختگی و موضع گیری قرار بدهیم ، نتیجه اش پیدایش مستبدین است . "
(همان -ص۲۷۱)
" این آن را تکفیر می کند . این به آن می گوید:"مرتجع" و آن به این می گوید: "انحرافی!"....باید از همان قدم اول پرچم رحمت را بلند کنیم. "
(همان - ص۲۱۷)
" هیچ حزب و جمعیتی هم حق ندارد برای خودش سهم بزرگ تری در نظر بگیرد و این جهت حکومت را در انحصار خود بگیرد ."
(همان- ص۶۷)
"مکتب پرستی یک نوع بت پرستی است." (همان- ۳۲)
" این ملت دنبال مکتب نیست ، دنبال آزادی است . " (همان- ص۴۵)
" اگر این ایده ئولوژی بت شد ، خودش مخرب است ." (همان- ص۵۶)
"روشنفکران ما دچار شرک مترقی هستند." (سروش -۲۱)
" مسائل اجتماعی و مسائل انسانی با فرمول حل نمی شود . دانشگاهی های ما و طلبه های ما همه اش دچار فرمول اند ."
(از آزادی تا شهادت- ص۱۸۰)
آیت الله طالقانی آرزو داشت روحانیان روزی مسئولیت های اجرایی را ترک گویند( به جز موارد استثنایی) و به مساجد برگردند و بر کارها نظارت نمایند.
(همان- صص ۴۳۹- ۴۶۹)
ایشان در سال ۱۳۳۴نوشت : "
" هر مسئله و طرح و مرام اجتماعی که خودسران را محدود نماید و جلوی اراده آنان را بگیرد ، قدمی به هدف پیامبران و اسلام نزدیک تر است . ولی مقصود نهایی نیست . مشروطیت و دموکراسی و سوسیالیسم همه این ها به معنای درست و حقیقی خود گام هایی پی در پی است که ما را به نظر نهایی نزدیک می نماید."
( مقدمه " تنبیه الامه و تنزیه المله" -ص۱۰)
و در سال ۱۳۵۸ نوشت :
" هر انقلاب علیه ظلم ، علیه استبداد و علیه استعمار در هر کجای دنیا که باشد، از نظر ما یک انقلاب اسلامی است . چرا که روح اسلام در جهت رفع ظلم از همه انسان ها و مظلومین است."
(از آزادی تا شهادت- ص۲۶۳)
" اگر مخالفین نیامدند از آن ها دعوت کنید تا مجلس قانون اساسی یک بعدی نباشد . " (سروش-۲۱)
" حکومت اسلامی بر مبنای آزادی و دموکراسی است و کمونیست ها هم در گفتن مسائلشان و هم در تشکیلاتشان آزاد هستند ."
(از آزادی تا شهادت- ص۶۴)
" شما جوانان هر مسلکی که دارید، فطرتتان پاک است . ایرانی اصیل هستید . همه این ها را من می دانم . بهتر از خودت می دانم . سال ها با تو بوده ام . ای جوان مذهبی ! کمونیست! می دانم دردت چیست."
( همان - ص ۴۵)
او حتی کمونیسم را مولود استبداد سیاسی و اجتماعی و دینی می دانست .
(سخنرانی فیضیه -سروش-۲۱)
" قرآن و مراجع دینی می خواهند شخصیت زنان حفظ شود . مسئله این است . هیچ اجباری در کار نیست. مسئله محدود کردن زن ها نیست . مسئله چادر نیست . حالا این که روسری سر کنند یا نکنند . باز هم هیچ کس اجباری در این کار نکرده است . اجباری حتی برای زن های مسلمان نیست . چه اجباری؟! وقتی نسبت به آن ها این طور نیست، برای اقلیت های مذهبی مسیحی زردشتی و یهودی ( که البته خود مقید به حجاب روی همان سنن ایرانی که از قبل بوده هستند) برای آن ها اجباری نیست ."
(از آزادی تا شهادت-صص۱۰۹ -۱۱۲)
" در مکتب های شرق و غرب، اقتصاد حاکم بر آزادی است ، ولی در اسلام آزادی حاکم بر اقتصاد است ." (همان-ص۴۶۴)
" ما هیچ وقت در اسلام نمی توانیم تحمل کنیم که استبداد جایش را به یک حزب و یا استبداد دیگری بدهد. " ( همان-ص۷۸)
آیت الله طالقانی بر این باور پای می فشرد که :
" هیچ کس نباید چنین ادعایی کند که آنچه می گوید و می اندیشد مطابق واقع است ."
" شماها که حرف های مرا گوش می کنید، نباید تعبدا قبول کنید . شما مسئولید و باید بگویید اینجا اشتباه کردی ."
دکتر علی گلزاده غفوری معتقد بود :
" آرزوی کامل طالقانی این بود که یک اسلام بی متولی نشان دهد ."(سروش-۲۱)
طالقانی می گفت: " اسلام با تنگ نظری درست در نمی آید." (سروش-۲۱۹ )
" سینه مستبد با اراده خدا تضاد دارد ." ( از آزادی تا شهادت-ص۲۴۶)
طالقانی در واپسین خطبه نماز جمعه تهران گفت :
"...خودخواهی و خودرایی را کنار بگذاریم . گروه خواهی، فرصت طلبی و تحمیل عقیده یا خدای نخواسته استبداد زیر پرده دین را کنار بگذاریم و بیاییم با مردم با درد مندها رنج کشیده ها و با محروم ها هم صدا شویم . " (همان-ص۳۱۹)
موضوعات مرتبط: روزنوشت
یک نمایشنامه در دو پرده
پرده نخست : گفت و گوی دو جنین در شکم مادر
- داداشی ! چطوری؟ تو جات خوبه؟
- اره،آبجی جون! تو چطور؟
- منم جام خوبه.این لوله بند ناف چیز خوبیه! ما در اینجا هر چی لازم داریم،از آب و غذار و میوه و هر خوراکی که بدنمون لازم داره،از بدن مادر می گیره و واسمون میاره.
- اره،خیلی راحتیم. بدون هیچ تلاش و مشقتی هر روز و هر لحظه هر نوع غذای مورد نیاز ما از این طریق تامین میشه. خدا کنه ما رو از اینجا بیرون نکنن!
- اما ، داداشی! دیروز شنیدم فرشته ای می گفت شما دو تا به زودی از اینجا باید برید بیرون !
- چرا؟!
- می گفت دوران جنینی شما داره به پایان می رسه.باید از اینجا به دنیای دیگه ای برید.
- من که هرگز اینجا رو ترک نمی کنم.کجا از این جا بهتر؟! بدون هیچ زحمتی روزی ما می رسه.ما جامون خوبه، من اصلا دوست ندارم از اینجا بیرون برم!
پرده دوم : پس از تولد روی تخت زایشگاه
- داداشی! چشاتو وا کن! ببین چه خبره!! چه دنیای بزرگی! چقدر تنوع ! چه دنیای رنگارنگی! چقدر آدمای جور واجور! چه خوراکی های رنگ و وارنگی!
- به به!چه دنیای روشنی! چقدر زیباست! این دنیا خیلی بزرگ تر و زیباتر از دنیای جنینه. چه خوب شد اومدیم اینجا.....
تامل!!
آیا فکر نمی کنید دنیای پس از مرگ بسیار زیباتر و بزرگ تر از این دنیای تنگ و پر از رنج و درد باشد؟!بویژه که این دنیا را زودگذر و فانی و آن دنیا را باقی و ابدی می نامند.
کلام خدا:
بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةُ خَیْرٌ وَ أَبْقى؛(سوره اعلی،ی16 و 17)
لیکن [شما] زندگى دنیا را بر مىگزینید، با آنکه [جهان] آخرت نیکوتر و پایدارتر است.
کلام شاعر حکیم:
از جمادی مردم و نامی شدم
وز نما مردم به حیوان برزدم
مردم از حیوانی و آدم شدم
پس چه ترسم کی ز مردن کم شدم
حملهٔ دیگر بمیرم از بشر
تا بر آرم از ملایک پر و سر
وز ملک هم بایدم جستن ز جو
کل شیء هالک الا وجهه
بار دیگر از ملک قربان شوم
آنچ اندر وهم ناید آن شوم
پس عدم گردم عدم چون ارغنون
گویدم که انا الیه راجعون
مرگ دان آنک اتفاق امت است
کاب حیوانی نهان در ظلمت است
همچو نیلوفر برو زین طرف جو
همچو مستسقی حریص و مرگجو
مرگ او آب است و او جویای آب
میخورد والله اعلم بالصواب
ای فسرده عاشق ننگین نمد
کو ز بیم جان ز جانان میرمد
جوی دیدی کوزه اندر جوی ریز
آب را از جوی کی باشد گریز
آب کوزه چون در آب جو شود
محو گردد در وی و جو او شود
وصف او فانی شد و ذاتش بقا
زین سپس نه کم شود نه بدلقا
خویش را بر نخل او آویختم
عذر آن را که ازو بگریختم (*)
(شفیعی مطهر)
--------------------------------------------
(*) - شعر از مولاناموضوعات مرتبط: روزنوشت
آزادي مطبوعات و بیسمارک
گفت: کلافه شدم. همه کشک است ! کرامت انسانی کیلویی چنده؟ حقوق شهروندی چه صیغه ای است؟
گفتم: دیگر چه شده؟
گفت: ولله ! چه بگویم؟ در مترو و اتوبوس آدم را مثل گوسفند تنگ هم می چپانند و تازه هم می گویند باید به هر نوزاد یک میلیون تومان بدهیم تا مردم تشویق به زاد و ولد شوند و بر جمعیت بیفزایند.
گفتم : خب! از دست چه کسی عصبانی هستی؟
گفت: از دست مسئولان!
گفتم : مسئولان چه می دانند که شما در مترو و اتوبوس چه بر سرتان می آید؟ انان که نمی توانند هر روز و هر ساعت همه جا باشند تا بفهمند همه مردم چه می کشند!!
گفت: آنان ندانند پس که باید بداند؟
گفتم : چگونه باید مطلع شوند؟
گفت: از بيسمارك صدر اعظم بزرگ آلمان پرسيدند:
به كدام لطيفه غيبي در مدت بسيار اندك به اين مقامات عاليه و ترقيات عمده نائل شدي؟
جواب داد : ما زبان و قلم ملت را آزاد كرديم و همه را اجازه داديم كه هر چه نقيصه در كار ملاحظه مي نمايند، بدون ملاحظه بنويسند و بگويند و هر چه را اسباب تقدم و ترقي فرض و هر اقدامي را كه موجب سعادت ملت و شوكت دانستند، آزادانه اظهار نمايند ، تا ما بخوانيم و مستحضر شويم....
(نقل مطلب تاريخي از:نداي وطن،سال۲،ش۲۵۰، ص۱، ربيع الآخر۱۳۲۶ه.ق)
موضوعات مرتبط: روزنوشت
سياه نمايي !!
گفت:مي داني آمار طلاق روز به روز افزايش مي يابد؟
گفتم: خب!!
گفت: مي داني مقدار مصرف مواد مخدر هم روز به روز افزايش مي يابد؟
گفتم: خب! ديگر چي؟
گفت: مي داني موارد فحشا هم روز به روز افزايش مي يابد؟
گفتم: خب ! مثلا چي؟
گفت: مي داني روز به روز آمار بزهكاري ها ،سرقت ها و دزدي ها و..هم افزايش مي يابد؟!
گفتم : امروز از چه دنده اي برخاسته اي كه فقط افزايش ها را مي بيني؟
گفت : بفرما این هم تعدادي از كاهش ها : تعداد ازدواج ها،سن اعتياد،سن فحشا ،رشد اقتصادي و...
موضوعات مرتبط: روزنوشت
سخنانی کوتاه و پرمحتوا از امام حسن مجتبی علیه السلام
با عرض تبریک فرخنده زادروز ایشان
رغبت به تقوى و بى رغبتى به دنيا. حفظ دين ، عزت نفس ، نرمش ، احسان ، پرداخت حقوق و اظهار دوستى نسبت به مردم . آنچه در كف دارىف شرف بدانى ، و آنچه انفاق كنى، تلف شمارى . رضايت نفس به آنچه برايش قسمت شده ، هر چند كم باشد . ------------------------------------ 6 . از امام حسن (ع) سؤال شد: فقر چيست ؟ فرمود : حرص به هر چيز . موافقت با دوستان و حفظ همسايگان . ------------------------------------ و عزت آن ها كه جلال خدا را شناختند اين است كه برايش زبونى كنند ، و سلامت آن ها كه دانستند خدا چه قدرتى دارد اين است كه به او تسليم شوند. |
موضوعات مرتبط: روزنوشت
سخنانی کوتاه و پرمحتوا از امام حسن مجتبی علیه السلام
با عرض تبریک فرخنده زادروز ایشان
رغبت به تقوى و بى رغبتى به دنيا. حفظ دين ، عزت نفس ، نرمش ، احسان ، پرداخت حقوق و اظهار دوستى نسبت به مردم . آنچه در كف دارىف شرف بدانى ، و آنچه انفاق كنى، تلف شمارى . رضايت نفس به آنچه برايش قسمت شده ، هر چند كم باشد . ------------------------------------ 6 . از امام حسن (ع) سؤال شد: فقر چيست ؟ فرمود : حرص به هر چيز . موافقت با دوستان و حفظ همسايگان . ------------------------------------ و عزت آن ها كه جلال خدا را شناختند اين است كه برايش زبونى كنند ، و سلامت آن ها كه دانستند خدا چه قدرتى دارد اين است كه به او تسليم شوند. |
موضوعات مرتبط: روزنوشت
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
وب نامه شفیعی
مطهر و
آدرس
modara.LoxBlog.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.