گامی در بررسی تحریفات رویدادهای عاشورا
#شفیعی_مطهر
امام حسين(ع) : « من دلائل العالم انتقاده لحدیثه »
(تحف العقول ، ص ۲۴۸)
سخنی که از قید قلم رسته و بر صدر مقال نشسته ، گهری ناب و جرعه ای از آفتاب است که از اندیشه و بیان امام حسین (ع) تراویده و بر صفحه ای از صحیفه هستی أرمیده است .
امام آزادگان ، تفکّر و نقّادی سخن را تا بدان پایه ارج می نهند که آن را از نشانه ها و دلایل دانایی انسان می دانند . عقل را باید به کمال رساند و آن را بر صدر استدلال نشاند . ایشان بر این باورند که :
« عقل جز با پیروی از حق به کمال نمی رسد .»
اکنون ما امّتی هستیم که پیروی از ائمّه اطهار (َع) را افتخار خود می دانیم و ارادت و محبت خود نسبت به ایشان را انگیزه همه کارهای خود می شماریم . آیین ها و مراسمی که ما هر ساله به انگیزه عزاداری و سوگواری حضرت سیدالشّهدا(ع) برگزار می کنیم ، آیا نباید ما را گامی به سوی شناخت راه و روش ایشان نزدیک کند ؟
ما در این آیین ها چقدر شعر و شعار و نوحه و مصیبت مبنی بر تشنگی این بزرگواران نقل می کنیم ، اما کمتر از بیانات و سخنان خود ایشان می گوییم .
سخنرانی حضرت امام حسین(ع) در «منی» از بی نظیرترین و زیباترین و شیواترین بیانات تاریخ است . طراوت و تازگی در فرازهای شگفت انگیز سخنان ایشان جلوه گر است .اما چون نوحه های بی پایه مداحان گریه آور و سوزناک است ، بیشتر وقت مجالس عزاداری در اختیار آنان است.
امروز بخشی از دردنامه امروزین عاشورا از بیانات استاد مطهری را با هم بخوانیم و بر مصیبت تازه کربلا و عاشورا ، که خود آن را آفریده ایم ، بگرییم !!
قصه لیلا مادر حضرت علی اکبر(ع)
نمونه دیگر از تحریف در وقایع عاشورا ، که یکی از معروفترین قضایا است و حتّی یک سند تاریخ هم به آن گواهی نمی دهد، قصه لیلا، مادر حضرت علی اکبر است. البته ایشان مادری به نام لیلا داشته اند، ولی یک مورخ نگفته که لیلا در کربلا بوده است. اما ببینید که چقدر ما روضه لیلا و علی اکبر داریم، روضه آمدن لیلا به بالین علی اکبر. حتی من در قم، در مجلسی که به نام آیت الله بروجردی تشکیل شده بود ،که البته خود ایشان در مجلس نبودند، همین روضه را در آنجا شنیدم ،که علی اکبر به میدان رفت. حضرت به لیلا فرمود که از جدم شنیدم که دعای مادر در حق فرزند مستجاب است، برو در فلان خیمه خلوت آنجا موهایت را پریشان کن، در حق فرزندت دعا کن. شاید خداوند این فرزند را سالم برگرداند!
اولا در کربلا لیلایی نبوده ،که چنین کند. ثانیا اصلا این منطق، منطق حسین نیست. منطق حسین در روز عاشورا، منطق جانبازی است. تمام مورخین نوشته اند: هر کس که آمد اجازه خواست، حضرت به هر نحوی که می شد عذری برایش ذکر کند، ذکر می کرد. به جز برای علی اکبر «فاستاذن اباه فاذن له»؛ یعنی تا اجازه خواست گفت : برو. حال چه شعرها که سروده نشده! از جمله این شعر که می گوید:
خیز ای بابا از این صحرا رویم |
|
نک به سوی خیمه لیلا رویم |
نمونه دیگری که در همین باره خیلی عجیب بود و در همین تهران، در منزل یکی از علمای بزرگ این شهر در چند سال پیش از یکی از اهل منبر ،که روضه لیلا را می خواند، شنیدم . من در آنجا چیزی شنیدم ،که به عمرم نشنیده بودم. گفت وقتی که حضرت لیلا رفت در آن خیمه و موهایش را پریشان کرد، بعد نذر کرد که اگر خدا، علی اکبر را سالم به او برگرداند و در کربلا کشته نشود ، از کربلا تا مدینه را ریحان بکارد. یعنی نذر کرد که سیصد فرسخ راه را ریحان بکارد!!! این را گفت و یک مرتبه زد زیر آواز:
نذر علیه لئن عادوا و ان رجعوا |
|
لازرعن طریق تفت ریحانا |
من نذر کردم که اگر این ها برگردند، راه تفت را ریحان بکارم. این شعر عربی بیشتر برای من اسباب تعجب شد ،که این شعر از کجا پیدا شد؛ بعد به دنبال آن رفتم و دیدم این تفتی که در این شعر آمده ،کربلا نیست. بلکه این تفت سرزمین مربوط به داستان لیلی و مجنون معروف است، که لیلی در آن سرزمین سکونت می کرده و این شعر مال مجنون عامری است برای لیلی و آن روضهخوان این شعر را برای لیلای مادر علی اکبر و کربلا می خواند.
تصور کنید اگر یک مسیحی یا یک یهودی یا یک آدم لامذهب آنجا باشد و این قضایا را بشنود، آیا نخواهد گفت که تاریخ این ها چه مزخرفاتی دارد؟
آن ها نمی فهمند که این داستان را این شخص از خودش جعل کرده است ، بلکه میگویند زن های این ها چقدر بی شعور بوده اند، که نذر می کردند از کربلا تا مدینه را ریحان بکارند. این حرفها یعنی چه؟!
شما را چشم در راهیم در کانال زیر:
گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: مقالات
مهر هماره فروزان
#شفیعی_مطهر
امروز نخستین روز مهرماه ، نخستين روز سال تحصيلي و يادآور روزي فراموش نشدني براي همه درس آموزان به ويژه ما فرهنگيان است.
ضمنا از سال ۱۳۵۹ با حمله ناگهاني عراق به ايران در روز ۳۱ شهريور آن سال ، اين روزها يادآور حادثه بسيار تلخي براي همه ملل شرق و مسلمان به ويژه براي ما ايراني ها و عراقي هاست.
مهر، ماهي است كه ماه و مهر دانش بر سينه سپهر پژوهش با طلوعي پرآوازه ، درخششي تازه را مي آغازند.
در سايه سار بهار تعليم و تربيت ، ميليون ها كودك ، نوجوان و جوان پرتكاپو و دانشجو ، بال و پر مي گشايند و بال در بال ملايك به سوي خلوت سراي خورشيد و چشمه سار نور اميد روي مي آورند.
صحن و سراي مدارس، دبستان ها ، دبيرستان ها و دانشگاه ها آغوش پرمهر خود را مي گشايند و اين تشنگان زلال حكمت و معرفت را در خنكاي روح بخش و طراوت آفرين خود آرامش مي بخشايند.
زمزمه گرم خيز و نرم ريز چشمه ساران زلال دانش ، دل ها را رامش و جان ها را آرامش مي بخشد.
آذرخش آذرافروز و آتشين حكمت ، شمع جان ها را برمي افروزد و هستي سرد و سياه ظلمت جهل را مي سوزد.
رگبار روان بخش باران بهاري تعليم ، كوير تشنه تكريم جان ها را طراوت مي بخشد .
نغمه خواني شورانگيز هزاردستان استادان دل آگاه در صحن و سراي دانشگاه ، سرود سرورآميز حقايق را از پنجره سرخ شقايق مي سرايد.
در اين شور و حال مستمر كدامين شاعر سخن پرور مي تواند چكامه بلند بشريت را بسرايد و چكاد رفيع انسانيت را به سر آيد؟
كدامين پيكرتراش پرتوان مي تواند تنديس رويا را تبلور و پرديس زيبا را تصور بخشد؟
كدامين كشاورز كوشا را توانايي است كه رويش سبز ريشه را از تراوش زلال انديشه سقايت كند و جوانه تُرد تفكّر را از چشمه سار روان تدبُّر طراوت بخشد؟
كدامين شاهباز تيزپرواز را توان است تا آبگينه گنبد آسمان را بشكافد ، از قلل رفيع خاك بگذرد ، اوج منيع افلاك را درنَوَردَد و با خدا بر سفره " قاب قوسين او ادني" بنشيند؟
بار يابد به محفلي كان جا
جبرئيل اميـــن ندارد بار
******************
طيران مرغ ديدي تو ز پاي بند شهوت
به درآي تا ببيني طيران آدميت
كدامين افسونگر افسانه ساز است كه افسانه پرواز تا ملكوت را روح بخشد ، قفس جسم و جهان را بشكند و مرغ گلشن رضوان شود؟
چنين قفس نه سزاي چو من خوش الحاني است
روم به گلشن رضوان كه مرغ آن چمنم
كدامين فرشته فرخ فال مي تواند تاج " تبارك الله احسن الخالقين " را بر سر نهد ، بر سرير " خليفه اللّهي " تكيه زند و نشان " لَقَد كَرَّمنا بني آدم " را زيب پيكره خود سازد؟
رسد آدمي به جايي كه به جز خدا نبيند
بنگر كه تا چه حد است مكان آدميت
كدامين شاهين تيزبال مي تواند قفس بلورين آمال را درهم بشكند ، قصر زمردّين خيال را درهم كوبد ، عرصه آرزوي را كوي به كوي بپويد و " جنّات تجري من تحتها الانهار " را جوي به جوي بجويد؟
تا به جايي رسد كه مي نرسد
پاي اوهــام و پايــه افــكار
كدامين پروانه عاشق مي تواند آگاهانه جان شيرين را در آتش عشق بگدازد ، عاشقانه سر بر پاي معشوق بگذارد ، عارفانه از تنگناي جهان درگذرد و مشتاقانه به فراخناي ملك لامكان درآيد؟
جان گدازي اگر به آتش عشق
عشق را كيمياي جان بيني
از مضيق حيات در گذري
وسعت ملك لامكان بينـــي
آري از پگاه آفرينش خامه تا گاه نگارش اين چامه ، انسان به عنوان شيرين ترين گلواژه شعر هستي و ايفاكننده نقش اصلي در نمايش آفرينش مطرح بوده و " ابر و باد و مه و خورشيد و فلك " براي او و به فرمان اوست.
اين افضل خاكيان و مسجود افلاكيان ، اشرف مخلوقات و ارجح موجودات هنگامي مي تواند به اين شرافت و فضيلت بنازد كه بر اساس حكمت و معرفت و تربيت ، گوهر خود را بسازد.
آغازين روز مهر هماره فروزان و سالروز آموزش مهرورزي و مهرباني بر همه شما مهربانان مبارك باد!
شما را چشم در راهیم در کانال زیر:
گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: مقالاتقطعه ادبي
اعتماد،عظیم ترین سرمایه اجتماعی
#شفیعی_مطهر
اعتماد ،ستونی ستوار و پایه ای پایدار است برای بنای جامعه ای ماندگار.
اعتماد رشته تسبیحی است که همه دانه های فرد فرد اجتماع را انسجام و بنیان های ملت را استحکام می بخشد.
اعتماد زورقی زندگی آفرین و قایقی وزین بر روی دستان امواج مردمی است که در صورت غرق شدن نه از تاک نشان می ماند، نه از تاک نشان.
اعتماد برای اداره یک جامعه چونان پایه ای پولادین و سرمایه ای نمادین است که چنان چه این پایه پایدار نباشد،همه ارکان اجتماع فرومی پاشد.
اعتماد در لغت یعنی تکیه کردن بر ، واگذاشتن کار به کسی، سپردن چیزی را به کسی ، وثوق و اطمینان (فرهنگ فارسی معین)
یک حکیم ژاپنی می گوید : اگر مرا بین سه چیز :
۱-قوت و غذای مردم
۲-امنیت مردم
۳-اعتماد مردم
مخیر کنند که یکی را برگزینم و دو تا را رد کنم، با آن که غذا و امنیت مردم بسیار مهم و حیاتی است ، اما من بی تردید "اعتماد مردم"را برمی گزینم .
زیرا با داشتن اعتماد مردم آن دو مورد و همه چیزهای دیگر به دست می آید.
اعتماد مردم کیمیای کمیابی است که قطره قطره به دست می آید . مبادا که با سهل انگاری سیلاب وار آن را هدر دهیم !!
يكي از مهمترين آسيب هاي اجتماعي كشور تضعيف هنجارهاي اخلاقي و اعتماد اجتماعي است. رواج و رسميت يافتن دروغ در مناسبات فردي و اجتماعي، افزايش و گسترش سوگند در گفتمانها، سوءظن، فردگرايي، تظاهر و ريا، رابطهگرايي، قانونگريزي، عوام زدگي و عوام فريبي، تملّق و گزافهگويي نشانههايي از بحران اخلاقي و نبود اعتماد در جامعه است.
مهمترين دغدغه رفتارشناسان و آسيبشناسان اجتماعي افزايش شاخصهاي آسيبهاي اجتماعي در جامعه است ؛ تا آنجا كه اختلالات رواني و افسردگي در جامعه ما دومين رتبه بيماريها را از نظر تحميل هزينههاي بهداشتي، رواني و اجتماعي و اقتصادي دارد.
همچنين پرخاشگري و خشونت رو به افزايش است تا آنجا كه بيش از 60 درصد از جرايم به علت خشونت روي ميدهد.
در يك پژوهش ميداني بيش از 75 درصد از مردم پول و پارتي را براي احقاق حق خودشان ضروري دانسته و تنها 25 درصد از آن ها به اجراي مساوي قانون اعتقاد داشتند.
از اين نظر ميتوان چنين برداشت كرد كه شاخصهايي چون اميد به آينده، قابل اعتماد بودن يا منصف بودن افراد و تكيه برانصاف اجتماعي در وضع مطلوبي قرار ندارد.
همچنان كه ميدانيم ارتباطات عنصر حياتي در جامعه و مايه دوام و قوام آن است و در ارتباط ناب لزوم اعتماد متقابل ملاحظه شده و اعتماد متقابل نيز به نوبه خود رابطه نزديك با صميمیت دارد.
براي ايجاد اعتماد، شخص بايد هم به ديگري اعتماد كند و هم خودش دست كم در محدوده رابطه مورد نظر قابل اعتماد باشد.
در يك جامعه اعتماد اجتماعي مثل شيرازهاي است كه آحاد آن را به هم پيوند داده و از پراكندگي آن ها جلوگيري ميكند.
بياعتمادي افراد به يكديگر و بياعتمادي به ساختار سياسي و اجرايي جامعه باعث بروز سوءاستفادههاي مختلف، رشوه، اختلاس و پديده زيرآبزني ميشود.
در بررسي انحرافات و مسائل اجتماعي ريشه بسياري از آسيبها را در بياعتمادي افراد به يكديگر ميتوان جستوجو كرد.
وقتي در يك جامعه منابع به صورت ناعادلانه در بين گروههاي مردم توزيع شود و اين نابرابري در طول زمان استمرار پيدا كند، شكاف بين دو طبقه غني و فقير هر روز بيشتر ميشود و طبيعي است كه در اين شرايط قوانين و ساختار سياسي جامعه زير سوال رفته و نوعي بياعتمادي اجتماعي را در افراد تقويت ميكند.
بي اعتمادي مردم به ساختارهاي اجرايي منجر به تضعيف تعهد اجتماعي و كمرنگ شدن هويت ملي شده و گذشته از آن بياعتمادي به تدريج به سطح روابط ميان فردي كشيده ميشود و حاصل آن انزواي اجتماعي است.
بنابراين ميتوان گفت وقتي سرمايههاي اجتماعي فراموش ميشود، فقر و بيكاري، تورم و اعتياد و خودكشي، طلاق و جرايم اخلاقي نيز روندي رو به گسترش مييابد.
(گروه جامعه سایت تبیان زنجان)
مردم چگونه می توانند در اموری که در دست عده ای به انحصار در آمده، فعالانه مشارکت نمایند؟ .فرآیند مشارکت از جنس اطلاع رسانی نیست که بتوان در مدت کوتاهی و به وسیله یک شیوه نامه مدون آن را از عرصه آرمان به میدان عمل آورد و اجرا نمود. مشارکت همه احاد مردم در همه امور جامعه خود قبل از هر چیز یک فرهنگ است و هر پدیده مترقی تا زمانی که به شکل یک فرهنگ در نیامده و لباس فرهنگ نپوشیده، ماندگار و جاودان نخواهد شد.
همان گونه که ابل وایزمن می گوید :
«انقلاب ها هرچند اصیل باشند، تا به فرهنگ تبدیل نشوند، ماندگار نخواهند شد».
مهم ترین عنصر محوری در مشارکت گریزی یا مشارکت پذیری در امور حکومت، اعتماد است.اعتماد متقابل حکومت و مردم را می توان محور و مدار مشارکت مردم دانست. مردم ما از نظر فرهنگی و تاریخی دچار یک مشکل هستند و آن عدم تجربه نظام های مردم سالار است. در فرهنگ رایج ما شهریار، قیم جامعه محسوب شده و هم اوست که می تواند در تمام حوزه های زندگی مردم دخل و تصرف نموده و صاحب نظر باشد و این که او از نظر ایده و تفکر توده مردم استفاده نماید و اجازه مشارکت به آن ها بدهد، حالت مضحکی به خود می گیرد و این امر ناشی از سلطه تاریخی حکومت های خود کامه و شاهنشاهی در طول تاریخ است .
حال که مردم در طول دوره ای سی و هشت ساله جسته و گریخته توانسته اند مردم سالاری را تجربه کنند، حافظه تاریخی آن ها اجازه اعتماد به خود و صاحبان حکومتشان را نداده و حتی این عدم اعتماد در بسیاری از دولتمردان ما هم تسری پیدا کرده و موجب شده است تا به واسطه همین عدم اعتماد، فرهنگ مشارکت در مردم ما هنوز درونی نشده و هنوز در سطح جامعه ما نگاه بدبینانه ای به این فرآیند و جود داشته باشد.
وقتی که فرار از مالیات و قانون شکنی و .... در جامعه ما برخلاف جوامعی مثل سوئد و .... دیده می شود، بیانگر این نکته است که در جوامع ما بر خلاف جوامع دموکراتیک اعتماد نسبت به حاکمیت پایین است و مردم شک دارند که این قوانین و هنجارهای شهروندی در جهت منافع آن ها باشد. همچنین وقتی هیچ ابزاری برای نقد سازنده و آرام برخی ازقدرتمندان در دست نیست و دسترسی مستقیم به مسئولان در جامعه ما به راحتی میسر نیست، حاکی از عدم اعتماد مسئولان نسبت به توانمندی فکری و شعور اجتماعی عامه مردم است. در حالی که با توجه به مطالب مذکور نمی توان گفت که این مفهوم عاریتی از فزهنگ غرب و یا شرق است، بلکه در بطن اسلام و فرهنگ اسلامی ماست و به صورت قانون اساسی در آمده است. پس باید عینک بدبینی و بی اعتمادی را نسبت به این پدیده به کناری گذاشت و با زدودن غبار تاریخی از فرهنگ اصیل اسلامی و توجه به قانون اساسی ،در نهادینه کردن مشارکت مردم و تعمیق احساس اعتماد متقابل بین مردم و دولتمردان در تمام عرصه های زندگی به سوی آینده ای روشن گام برداریم و با وارد شدن در خم کوچه اول(اعتمادسازی و تحکیم مشارکت همگانی) به یاد داشته باشیم که:
گوسفند از برای چوپان نیست
بلکه چوپان برای خدمت اوست
شما را چشم در راهیم در کانال زیر:
گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: مقالات
غدیر ،
تبلور حاكميّت « ملّت » در قامت « امامت »
#شفیعی_مطهر
غدیر ، نه یک روز عام و برکه آرام ، که یک تاریخ تمام است .
غدیر یک پیچ سرنوشت ساز تاریخ است .
در این روز ، سرنوشت روشن بشریت با زلال آب های «غدیر» گره خورد .
هر قطره آن بلور مذاب یک سینه سخن در دل و یک آبشار زلال عرفان بر زبان دارد.
در غدیر، زنجیر رِقّیت بشر از هم گسست و یوغ اسارت انسان درهم شکست .
غدیر با تثبیت حاکمیت « الله »، پدیده حاکمیت انسان بر انسان را برانداخت و نیرنگ خودکامگان را نقش بر آب ساخت .
منشور غدیر ، اصل « ولاتکن عبد غیرک قد جعلک الله حُرّا » را بر تارک تاریخ نگاشت و با همین اصل ، کرامت انسان را پاس داشت .
آرمان غدیر بر این بود که واژه های خودکامگی ، سلطه گری ، سلطه پذیری ، خشونت ورزی ، اباحی گری ، تملّق ، چاپلوسی ، ستمگری ، ستم پذیری ، و.... را از قاموس بشریت بزداید و راه و رسم حق گرایی ، انسان دوستی ، مردم سالاری ، عدالت خواهی ، ستم ستیزی ، آزادی خواهی ، حقوق مداری ، مشارکت پذیری ، مشارکت جویی ، شایسته سالاری ، امانتداری ، صراحت و صداقت سخن ، رفق و مدارا ، ساده زیستی و همه ارزش های عالی اسلامی و انسانی را نهادینه سازد .
مکتب غدیر ، سعه صدر ، تحمّل عقیده مخالف و ظرفیّت بالا را از ابزار مدیریت و رهبری می داند:
آله الرّیاسه سعه الصّدر .
در این مکتب ، مسند حکومت و زمامداری ، نه یک طعمه و شکار ، که یک امانت الهی است و حاکم در برابر خدا و خلق باید پاسخگو باشد :
انّ عملک لَیس لک بطعمه و لکنّه فی عنقک امانه .
مرام غدیر : « با دوستان مروت ، با دشمنان مدارا » است .
مولای برگزیده غدیر حتی اجازه بدرفتاری با دشمنان خونی خود را نمی دهد .
او تاکید می ورزد که :
« پس از من خوارج را نکشید ، زیرا آن که به طلب حق درآید و راه خطا پیماید ، همانند آن نیست که باطل را طلبد و بیابد و بدان دست گشاید .»
بنیانگذار مکتب غدیر ، انتقاد و پرسشگری و عدالت خواهی را از حقوق مردم و پاسخگویی ، خدمتگزاری و احساس مسئولیت را از وظایف و تکالیف حاکمان می داند .
« با من ، آن گونه که با خودکامگان سخن می گویند ، سخن مگویید و چونان که با تندخویان رفتار می کنند ، از من کناره نگیرید . با ظاهرسازی و ریا با من آمیزش نکنید و شنیدن سخن حق را بر من سنگین مپندارید . نمی خواهم مرا بزرگ انگارید ، چه آن کسی که شنیدن سخن حق بر او گران باشد و اجرای عدالت بر او دشوار بود ، کار به حق و عدالت کردن بر او دشوارتر است . پس، از گفتن حق یا رای زدن در عدالت کوتاهی نکنید . »
و در جای دیگر ، پای فراتر نهاده ، چاپلوسان را رانده ، حق گرایان گزنده را ترجیح می دهد :
« آن کسی را بر دیگران برگزین که سخن تلخ حق را به تو بیشتر بگوید و در آنچه می کنی یا می گویی و خدا آن را از دوستانش ناپسند می دارد ، کمتر تو را یاری کند .»
سلطان سریر غدیر و ابرمرد عرصه تدبیر در دفاع از حقوق انسانی یک شهروند تا بدان جا پیش می تازد که ، قاضی خود را به سبب این که صدایش بلندتر از ارباب رجوع بوده است ، عزل می کند .
امام علی(ع) به ابوالاسود دولی می فرماید :
« انّی رایت کلامک یعلوا کلام خصمک ».
در بینش غدیر ، انسانیت انسان ارزش دارد ، نه مواضع سیاسی ، عقیدتی و فکری او . خالق این بینش به مالک اشتر می فرماید :
« مردم دو گروه اند : یا مسلمان اند ، که برادر تو هستند ، یا غیر مسلمان ، که در آفرینش با شما یکسان اند . »
و در دفاع از حقوق دگراندیشان تا بدان پایه اصرار می ورزد که هشدار می دهد :
« هرکس اقلّیتی(غير مسلماني) را بیازارد ، قطعا مرا آزرده است ! »
آغازگر نظام غدیر ؛ حاکم را نه تنها مطاع خلق ، که مطیع خالق و خلق نیز می داند :
« هرگز مگو : من فرمانروایم . باید حکم رانده و بی چون و چرا پیروی شوم . چه ، آن کسی که چنین مشی و مشربی و چنین سیستم و نظامی دارد ، روان را ناهنجار ، دین را ناروا و جامعه را ناپایدار می سازد . »
او راز هلاکت و نابودی جامعه را در فقر و فلاکت مردم می داند و رمز فقر آنان را ، قدرت گرایی و ثروت اندوزی اقلیت می شمارد .
....و برای تحقق این گونه آرمان ها بود که با تایید الله و به دست رسول الله (ص) و با گزينش مردم - خلق الله - ، امیر المومنین علی (ع) ولایت امت اسلام را عهده دار شدند .
در تاریخ اسلام می خوانیم كه امام علی (ع) با و جود آن كه از طرف خداوند به امامت رسیده بودند ، ولی به دلیل اين كه بعد از رحلت پيامبر اكرم(ص) مردم با او به عنوان «خلیفه » بيعت نكرده بودند، بیست و پنج سال خار در چشم و استخوان در گلو ، سكوت كرد و به خاطر احترام به تصمیم مردم در تعیین سرنوشتشان تمام این سال ها نه تنها كار شكنی نكرد، بلكه همواره در كنار مردم حتی به خلیفه منتخب مردم نیز به عنوان مشاور كمك می كرد. هم او بود كه به خاطر مردم و بیعت شان بعد از ۲۵ سال بر مسند خلافت نشست ، با وجود این كه ۲۵ سال بود كه از طرف خداوند به امامت رسیده بود .
برخی از علمای دین بر این نظرند كه معرفی امام به عنوان شخص شایسته و نامزدحكومت جنبه« تعیینی» دارد،نه«تحميلي» .معصومان حق حکومت دارتد و مردم حق حاکمیّت . حکومت امری دنیایی و از آن مردم است و این حق قابل فسخ و انتقال به دیگری است. استاد مطهری می گوید:
«اگر امام به حق را مردم ، از روی جهالت و عدم تشخیص نمی خواهند، او به زور نباید و نمی تواند خود را به مردم و به امر خدا تحمیل كند.لزوم بیعت هم همین است»
(حماسه حسینی: مطهری،107)
در كلامی از حضرت علی (ع) می خوانیم كه :
«رسول خدا مرا متعهد به پیمانی كرده و فرموده بود: پسر ابی طالب ! ولایت امتم حق توست. اگر به درستی و عافیت تو را ولی خود كردند و با رضایت در باره تو به وحدت نظر رسیدند، امر ایشان را به عهده بگیر و بپذیر ؛ اما اگر در باره تو به اختلاف افتادند، آن ها را به خواست خود واگذار، زیرا خدا راه گشایش را به روی تو باز خواهد كرد» .
ایشان پس از قبول بیعت مردم بر منبر رفته و خطاب به آن ها فرمود:
«ای مردم ! این امر ، امر شماست. هیچ كس جز آن كه شما او را امیر خود گردانید، حق امارت بر شما را ندارد.»
آغاز ولایت فرخنده و حکومت خجسته مولا علی علیه السلام بر جهان بشریت ، بر همه نیک اندیشان و سبزکیشان جهان مبارک باد .امید که در پرتو رهبری ها و رهنمود های این پیشوای پرواپیشگان و امیر پرهیزگاران بتوانیم آرمان های بلند تشیع را تحقق بخشیم.
شما را چشم در راهیم در کانال زیر:
گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: مقالاتقطعه ادبي
بن بست!!
#شفیعی_مطهر
پس از مدت ها تعقيب و گريز مجرم و پليس، سرانجام مجرم به سر كوچه اي رسيد. مجرم پيش خود گفت:
«خدا كند بن بست نباشد.»
اين را گفت و به سوي انتهاي كوچه شروع به دويدن كرد.
پليس نيز پيش خود گفت:
«خدا كند بن بست باشد.»
با اين اميد به دنبال مجرم دويد. در انتهاي كوچه، كوچه اي ديگر به سمت چپ گشوده بود. مجرم با همان اميد «بن بست نبودن» و پليس نيز با اميد «بن بست بودن» هر دو به دويدن ادامه دادند.
در سر پيچ نهم مجرم با همين اميد باز شروع به دويدن كرد؛ اما وقتي به انتهاي كوچه رسيد، با تعجب ديد كوچه بن بست است. ناگزير خود را براي تسليم آماده كرد. ولي هرچه منتظر شد. خبري از پليس نشد. زيرا پليس در ابتداي پيچ نهم نوميد شده و باز گشته بود!!
در هر كشاكش پيروزي نهايي از آن حريفي است كه يك لحظه بيشتر مقاومت كند.
برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید و به دوستان معرفی فرمایید:
telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: مقالات
شما چقدر به چشمان خود اطمینان دارید؟
#شفیعی_مطهر
شما چقدر به چشمان خود اطمینان دارید؟ آیا آنچه را که چشمانتان می بیند، باور می کنید؟آیا از ترفندهایی که امروزه به وسیله فتوشاپ انجام می دهند ،چقدر آگاهی دارید؟البته دیدن با چشم(عین الیقین) مطمئن ترین طریق شناخت است.اما با این ترفندهای جدید این مطمئن ترین ابزار شناخت نیز مورد تردید قرار گرفته است. من نمی گویم این مطمئن ترین وسیله شناخت را هم از دست بدهید یا به آن بدگمان شوید . بلکه می خواهم این حقیقت را با شما مطرح کنم که خیلی هم آنچه را که چشمتان می بیند ، باور نکنید . بلکه درصدی -هرچند اندک- احتمال خطا بدهید.
می گویند : یکی از فلاسفه در کنار راننده خود نشسته بود .سر یک چهار راه وقتی چراغ راهنمایی سبز شد، راننده حرکت کرد.ولی راننده دیگری از سوی دیگر به علت تخلف با او تصادف کرد. پس از آمدن پلیس هر دو مدعی بودند که پس از سبز شدن چراغ حرکت کرده اند. شاهدی نیز جز این فیلسوف حضور نداشت. وقتی از او شهادت خواستند، بنا به مشرب فکری خود این گونه شهادت داد :
" چشم های من چراغ را سبز می دیدند!!"
اکنون برای آزمایش صحت یا خطای دید خود تصاویر زیر را ببینید و قبل خواندن زیرنویس آن تشخیص خود را بیان کنید . سپس تشخیص خود را با زیر نویس مقایسه کنید.
real or fake به وسیله برنامه های کامپیوتری عکس ها را به صورتی می شود تغییر داد که شما در واقعی بودن آن ها شک نکنید .. در سال های گذشته عکس های زیادی از این قبیل متنشر شده که بدون شک مدت زیادی باعث بحث و تبادل نظر بوده ..مثلا اخیرا صحبت از پیدا شدن موجودی هست که بی شباهت به یکی از مجسمه های تخت جمشید نیست.
روزنامه ایران صفحه حوادث تاریخ ٢٠/۵/١٣٨٧ مرداد ماه
چرا در تخت جمشید چنین مجسمه ای وجود دارد؟ ____________ _________ ______
ولی خیلی از عکس هایی که طی چندین سال گذشته دیدیم از واقعیت برخوردار نبوده و عده ای هم مانند نمونه بالا کاملا واقعی بوده اند . این ها نمونه هایی از این عکس ها هستند : ____________ _________ _________ ________ عنکبوت عراقی واقعی ____________ ____
تسونامی در تایلند ساختگی ____________ _________ __
نمایش نیروی هوایی امریکا ساختگی ____________ _________ __
بزرگ ترین سگ دنیا ساختگی ____________ _________ __
بزرگ ترین گربه جهان واقعی ____________ ____
شکل گرفتن ابرها به صورت دست خداوند ساختگی ____________ _________ __
خواهرهای دوقلوی سیاه و سفید واقعی ____________ ____
کشف اسکلت یک غول در خاور میانه ساختگی ____________ _________ __
آهوی زال(سفید مو) واقعی ____________ ____
پنهان شدن در داشبرد ماشین واقعی ____________ ____
دورگه ای از انسان و حیوان ساختگی ____________ _________ __
نقاشی کف خیابان واقعی ____________ ____
لاشه پری دریایی ساختگی ____________ _________ __ بزرگ ترین خرگوش دنیا واقعی ____________ ____
حمله جوجه تیغی به سگ واقعی ____________ ____
ماهی گیری جرج بوش در توفان و سیل ساختگی ____________ _________ __
غروب آفتاب در قطب شمال ساختگی ____________ _________ __
مار شکارچی(از داخل آب) واقعی ____________ ____
توریستی بر بالای برج های دوقلو در 11 سپتامبر ساختگی ____________ _________ __
معماری عجیب واقعی ____________ ____
گربه غول پیکر
ساختگی ____________ _________ __
کفش عجیب و غریب واقعی ____________ ____
حمله کوسه به هلیکوپتر ساختگی ____________ _________ __
تمساح غول پیکر واقعی ____________ ____
آتش سوزی در جنگل واقعی ____________ ____
پول های کشف شده از یه قاچاقچی واقعی ____________ ____
توفان شن در عراق واقعی ____________ ____ غبار فضایی به شکل چشم انسان واقعی ____________ _________ __
جدیدترین چراغ راهنمایی برای سر چهارراه ها واقعی ____________ ____ منبع :(fariba-روزنه) |
شما را چشم در راهیم در کانال زیر:
گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: مقالات
وقتی دين باوري در چنبره خردستیزی اسير می شود
#شفیعی_مطهر
دین، مهم ترین و نیرومندترین عامل رفاه و رستگاری بشر است؛ اما هنگامي كه انسان از عقلانيت خدادادي خود فاصله مي گيرد، همين عامل رشد و رشاد به سهمگين ترين عامل انحطاط و بدبختي تبديل مي شود. به ديگر سخن گرايش به دين هم اگر از روي تفكر، تعقل و انديشمندي نباشد، به ضد خود بدل مي شود.
خبر زير را بخوانيد و بر شوربختي و شقاوت انسان خردستيز ، آن هم در قلب سرزمين توسعه و تمدن يعني آمريكا بگرييد:
بزرگ ترین خودکشی دسته جمعی تاریخ به فرمان یک رهبر مذهبی!
جیم جونز رهبر یک فرقه مذهبی است که با افکار پوچ و عقب افتاده خود جان مردم را به بازی گرفت. به طور کلی فرقه های مذهبی ایدئولوژیک همواره تلخ ترین صحنه ها را در تاریخ بشر ساخته اند و اکثر اوقات مایه ننگ تاریخ یک کشور بوده اند.
جیمز جونز مردی از ایالت ایندیانا با دادن وعده برابری «سیاه» و «سفید» عده ای از مردم را به دنبال خود کشید.
دو دلیل زیر بیشترین تاثیر را در اعتماد مردم به حرف های وی داشته است:
1 - دهه شصت و اوایل هفتاد اوج نژادپرستی های امریکا بود .
2- مردم از توهمات و عواقب جنگ ویتنام خسته بودند.
جونز هم مثل تمامی رهبران ایدئولوژیک در جهان در بی هویتی و سردرگمی مردم, خود را مطرح کرد و از خود هویت ساخت و به عبارت دیگر از اب گل آلود ماهی گرفت و خود را عنوان کرد.
وعده سرزمین موعود را داد و با سخنرانی در کلیسای خودش (موسوم به معبد مردم) و همین طور در کالیفرنیا تعداد زیادی از مردم را دور خود جمع کرد و حتی در یکی از سخنرانی هایش چنین گفت:
"اگر وجود خدا را در من ببینید، اشکالی ندارد".
و از زاویه دیگر می توان چنین دید که کشیش جونز ادعای خدایی می کرده.
در سخرانی های بعدی خود قدم های فراتری برداشت و عنوان کرد:
امریکا دیگر جای ماندن ما نیست و ما باید به سرزمین موعودی مهاجرت کنیم که نه دغدغه مالی داشته باشیم و نه از بمب اتمی بترسیم.
و در نتیجه یک روز همه را به دور خود جمع کرد و فرمان هجرت داد, هجرت به عمق جنگل های گویانا (کشوری کوچک در امریکای جنوبی).
بلافاصله بعد رفتن به جنگل های گوانا, شهر رویاهای خود و یا همان سرزمین موعود را ساخت و نامش را "جونز تاون" گذاشت . و شروع به فرستادن تصاویر ویدیویی گرفته شده از این شهر به امریکا کرد تا مردم بیشتری را به سمت خود بکشد.
هنوز ده الی یازده ماه از ساخته شدن شهر نگذشته بود که گزارش هايي از "جونز تاون" به امریکا رسید که در آن نشان می داد کسانی که قصد خروج از شهر را دارند، علاوه بر این که اجازه این کار را دریافت نمی کنند ،بلکه شکنجه هم می شوند و در ادامه این گزارش ها بستگان کسانی که به گوانا رفته بودند، دست به دامن مقامات سیاسی امریکا شدند. بعد از این تقاضاهای دسته جمعی دولت امریکا یک سناتور به نام "رایان" به همراه تعدادی از خبرنگاران را به "جونز تاون" فرستاد.
بعد از ورود بی سر و صدای رایان و همراهانش به این شهر عده ا ی نزد رایان رفتند تا مقدمات فرارشان را فراهم کند. وقتي این خبر به گوش جونز رسید ، بلافاصله دستور قتل آن ها را داد (رایان, خبرنگاران و مراجعه کنندگان به سناتور). سی دقیقه بعد این کشته شدن ها، جونز، مردم را جمع کرد و این چنین گفت:
«اول کودکان و بعد خودتان سیانور بخورید تا با هم بمیریم».
یک الی دو ساعت بعد از شهر رویاهای جونز، 1900 جنازه باقی مانده بود.
موضوعات مرتبط: مقالات
آیت الله طالقانی، نماد راستین روحانی
#شفیعی_مطهر
روز ۱۹ شهریور ماه سال روز درگذشت نابهنگام آیت الله سید محمود طالقانی است . او که در سال ۱۲۸۵ به دنیا آمده بود در ۱۹ شهریور سال ۱۳۵۸ در حالی که همه از بند رسته های دوران حاکمیت استبداد دل به اندیشه های راهگشای او بسته بودند ، به طور ناگهانی و نا باورانه خبر پر کشیدن این پرستوی مهاجر را شنیدند . پدر ایشان نیز یک روحانی بود، ولی از ساعت سازی ارتزاق می کرد .
برای آشنایی بیشتر با اندیشه های مترقیانه این اندیشمند مسلمان و مفسر قرآن ضمن بزرگداشت نام و یاد ایشان برگزیده ای از سخنانشان را در موقعیت های مختلف به بررسی می نشینیم :
" فرزندان من ! نمی خواهم مبارزه گروه های مختلف را نادیده بگیرم . شما فرزندان من هستید . من دلم برای شما می تپد . در زندان از هر گروه که می شنیدم جلوی تیر گذاشته اند، مثل این که به قلب من تیر می زدند ."
(از آزادی تا شهادت- ص۶۵)
شما می توانید یک خانواده سالم تشکیل بدهید . این کار استبداد و استعمار است که همه با نظر وحشت و بدبینی به هم نگاه می کنند . ما یک خانواده هستیم و باید با هم بسازیم . اختلافات در حد یک خانواده باشد نه بیشتر . "
(همان- ص۱۰۰)
" اگر این محیط آزادی را قدردانی نکنیم و آن را محیط عقده گشایی و عناد و به هم ریختگی و موضع گیری قرار بدهیم ، نتیجه اش پیدایش مستبدین است . "
(همان -ص۲۷۱)
" این آن را تکفیر می کند . این به آن می گوید:"مرتجع" و آن به این می گوید: "انحرافی!"....باید از همان قدم اول پرچم رحمت را بلند کنیم. "
(همان - ص۲۱۷)
" هیچ حزب و جمعیتی هم حق ندارد برای خودش سهم بزرگ تری در نظر بگیرد و این جهت حکومت را در انحصار خود بگیرد ."
(همان- ص۶۷)
"مکتب پرستی یک نوع بت پرستی است."
(همان- ۳۲)
" این ملت دنبال مکتب نیست ، دنبال آزادی است . "
(همان- ص۴۵)
" اگر این ایده ئولوژی بت شد ، خودش مخرب است ."
(همان- ص۵۶)
"روشنفکران ما دچار شرک مترقی هستند."
(سروش -۲۱)
" مسائل اجتماعی و مسائل انسانی با فرمول حل نمی شود . دانشگاهی های ما و طلبه های ما همه اش دچار فرمول اند ."
(از آزادی تا شهادت- ص۱۸۰)
آیت الله طالقانی آرزو داشت روحانیان روزی مسئولیت های اجرایی را ترک گویند( به جز موارد استثنایی) و به مساجد برگردند و بر کارها نظارت نمایند.
(همان- صص ۴۳۹- ۴۶۹)
ایشان در سال ۱۳۳۴نوشت : "
" هر مسئله و طرح و مرام اجتماعی که خودسران را محدود نماید و جلوی اراده آنان را بگیرد ، قدمی به هدف پیامبران و اسلام نزدیک تر است . ولی مقصود نهایی نیست . مشروطیت و دموکراسی و سوسیالیسم همه این ها به معنای درست و حقیقی خود گام هایی پی در پی است که ما را به نظر نهایی نزدیک می نماید."
( مقدمه " تنبیه الامه و تنزیه المله" -ص۱۰)
و در سال ۱۳۵۸ نوشت :
" هر انقلاب علیه ظلم علیه استبداد و علیه استعمار در هر کجای دنیا که باشد، از نظر ما یک انقلاب اسلامی است . چرا که روح اسلام در جهت رفع ظلم از همه انسان ها و مظلومین است."
(از آزادی تا شهادت- ص۲۶۳)
" اگر مخالفین نیامدند از آن ها دعوت کنید تا مجلس قانون اساسی یک بعدی نباشد . " (سروش-۲۱)
" حکومت اسلامی بر مبنای آزادی و دموکراسی است و کمونیست ها هم در گفتن مسائلشان و هم در تشکیلاتشان آزاد هستند ."
(از آزادی تا شهادت- ص۶۴)
" شما جوانان هر مسلکی که دارید، فطرتتان پاک است . ایرانی اصیل هستید . همه این ها را من می دانم . بهتر از خودت می دانم . سال ها با تو بوده ام . ای جوان مذهبی ! کمونیست! می دانم دردت چیست."
( همان - ص ۴۵)
او حتی کمونیسم را مولود استبداد سیاسی و اجتماعی و دینی می دانست.
(سخنرانی فیضیه -سروش-۲۱)
" قرآن و مراجع دینی می خواهند شخصیت زنان حفظ شود . مسئله این است . هیچ اجباری در کار نیست. مسئله محدود کردن زن ها نیست . مسئله چادر نیست . حالا این که روسری سر کنند یا نکنند . باز هم هیچ کس اجباری در این کار نکرده است . اجباری حتی برای زن های مسلمان نیست . چه اجباری؟! وقتی نسبت به آن ها این طور نیست، برای اقلیت های مذهبی مسیحی زردشتی و یهودی ( که البته خود مقید به حجاب روی همان سنن ایرانی که از قبل بوده هستند) برای آن ها اجباری نیست ."
(از آزادی تا شهادت-صص۱۰۹ -۱۱۲)
" در مکتب های شرق و غرب اقتصاد حاکم برآزادی است ، ولی در اسلام آزادی حاکم بر اقتصاد است ."
(همان-ص۴۶۴)
" ما هیچ وقت در اسلام نمی توانیم تحمل کنیم که استبداد جایش را به یک حزب و یا استبداد دیگری بدهد. "
( همان-ص۷۸)
آیت الله طالقانی بر این باور پای می فشرد که :
" هیچ کس نباید چنین ادعایی کند که آنچه می گوید و می اندیشد مطابق واقع است ."
" شماها که حرف های مرا گوش می کنید، نباید تعبدا قبول کنید . شما مسئولید و باید بگویید اینجا اشتباه کردی ."
دکتر علی گلزاده غفوری معتقد بود :
" آرزوی کامل طالقانی این بود که یک اسلام بی متولی نشان دهد ."
(سروش-۲۱)
طالقانی می گفت: " اسلام با تنگ نظری درست در نمی آید."
(سروش-۲۱۹ )
" سینه مستبد با اراده خدا تضاد دارد ."
( از آزادی تا شهادت-ص۲۴۶)
طالقانی در واپسین خطبه نماز جمعه تهران گفت :
"...خودخواهی و خودرایی را کنار بگذاریم . گروه خواهی فرصت طلبی و تحمیل عقیده یا خدای نخواسته استبداد زیر پرده دین را کنار بگذاریم و بیاییم با مردم با درد مندها رنج کشیده ها و با محروم ها هم صدا شویم . "
(همان-ص۳۱۹)
در وضعیت کنونی کشور نیز راهبردی کارآمدتر از اجرای نظریات راهگشای این روحانی راستین و اندیشمند به آیین نیست!
روح و روانشان شاد
و نام و یادشان گرامی باد!
نگاهتان را چشم انتظاریم در کانال زیر:
گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: مقالات
روشنگری و کارگری
( به بهانه شهادت امام محمد باقر علیه السلام)
#شفیعی_مطهر
پرده سیاه امشب نیز چون هر شب تار با تیغ پگاهی پر از انوار دریده می شود و روزی روشن بر شبی اهریمن پیروز می گردد ؛ اما امشب گلي پرپر می شود كه پرده ستبر همه تيرگي ها را مي شكافت. امشب شب شهادت حضرت امام محمد باقر(ع) است؛ امام باقر(ع) چونان فلق نه تنها دامن شب تار، كه دامنه شب هاي جور و جهل و جمود قرن ها را درمي نوردید و طومارش را درهم پيچيد.
آسمان شب هفتم ذی حجه سال 114 هجری قمری، ستاره ای از ستارگان ولایت افول کرد، ستاره ای پاک، که تاریکیِ ابرهای پلیدی را می شکافت و زمین و زمینیان را از درخشش خود بهره مند می کرد.
امام محمدباقر علیه السلام ، فرزند سید ساجدین، زین العابدین علی بن الحسین علیه السلام است. مادر حضرت، فاطمه دختر امام حسن مجتبی است، بدین سبب، امام محمدباقر تنها نواده هاشم، جد بزرگوار ایشان است که پدر و مادر او نیز هر دو هاشمی هستند و تنها علوی است که پدر و مادرش نیز علوی هستند. مادرش زنی صدیقه بود که امام صادق علیه السلام ، در حق ایشان فرمود:
«در خاندان امام حسن علیه السلام زنی چون او دیده نشد.»
موقعیت علمی امام محمدباقر علیه السلام
بی تردید، از دیدگاه علمای شیعه و بسیاری از علمای اهل سنت، امام باقر علیه السلام در زمان حیات خویش، شهرت علمی عالم گیری پیدا کرد و همواره در محضر ایشان، مراجعان فراوانی از بلاد اسلامی حاضر بودند.
ابن عنبه، از علمای معروف اهل سنت مي گويد: «علم او وسیع و حلم او فراوان بود.»
مقام علمی امام باقر، مشهورتر از آن است که کسی بخواهد آن را بیان کند. در میان رجوع کننده ها، آن چنان شخصیت علمی امام به چشم می خورد که عبدالله بن عطای مکی می گفت:
«عالمان را در محضر هیچ کس، کوچک تر از آن گاه که در محضر ابوجعفر علیه السلام بودند، ندیدم.»
حَکَم بن عُیینه با تمام عظمت علمی اش در میان مردم، در برابر آن حضرت، مانند دانش آموزی در برابر معلم خود، به نظر می رسید. هم چنین ذَهبی در مورد امام آورده:
«[ایشان] از کسانی [است] که بین علم و عمل و آقایی و شرف و وثاقت و سنگینی جمع کرده و شایستگی برای خلافت داشت.»
کار و تلاش امام محمدباقر علیه السلام
این تصور خطایی است که فردی برای عبادت و بندگی و داشتن زهد و تقوا دست از کار بکشد و یا از دیگران توقع اداره زندگی خود را داشته باشد. سیره رفتاری ائمه معصوم نیز چنین نبوده است.
سندهای تاریخی، نشان می دهد که امام محمد باقر علیه السلام در کار کشاورزی و فعالیت اقتصادی تلاش بسیاری می کرد و هرگز آسایش طلب نبود. امام خود بر سر ملک ها و مزرعه ها می رفت و هنگام کار، بر افراد نظارت می کرد. هم چنین اگر کاری را به کارگری وا می گذارد که انجام آن برایش دشوار می بود، خود در آن کار با او هم کاری می کرد.
بررسی دیگران درباره زندگی امام، نشان می دهد که ایشان وضع میانه ای داشت؛ غذای او بسیار ساده بود، ولی برای زیردستان، اهل خانه، فقیران و درماندگان، امکانات بیشتری فراهم می کرد.
تاریخ، محمدبن منکدر را از حافظان قران و از بزرگان عصر خود می شناساند.
او می گوید: ظهر یک روز گرم تابستانی، گذرم به محلی افتاد که در آن امام محمدباقر علیه السلام را دیدار کردم. با خود گفتم : سبحان الله ! او بزرگ قریش است و در چنین ساعتی در طلب دنیا خود را خسته کرده است. بروم و او را موعظه کنم. به او گفتم:
«خدا تو را اصلاح کند ! آیا مرد بزرگی از قریش در چنین ساعتی، با چنین حالی طلب دنیا می کند، اگر در چنین حالتی مرگت فرا رسد، چه خواهی کرد؟»
امام فرمود: «اگر در این حال، مرگ مرا دریابد، مشغول طاعتی از طاعت های خدا هستم؛ زیرا خویش را به این وسیله از تو و دیگر مردم بی نیاز می کنم. هنگامی از مرگ می ترسیدم که در حال معصیت خدا می بودم، و مرگ مرا در حال گناه می یافت.»
محمدبن منکدر می گوید که به او گفتم راست می گویی، خدا تو را رحمت کند. می خواستم تو را پند دهم، تو مرا موعظه کردی.
امام محمد باقر علیه السلام کار می کرد و به دنیا توجه داشت نه بدان معنا که آن را اصالت دهد و درآمد دنیا را هدف خود پندارد. کار برای او وسیله ای برای تأمین معاش و حفظ آبرو بود و می فرمود:
«کسی که برای آسایش خانواده تلاش می کند، مانند جهاد در راه خداست.»
این گونه کار و آن برداشت از دنیا، درسی برای همه کسانی است که می خواهند زندگی اسلامی داشته باشند.
این گونه کارکردن امام محمدباقر(ع) برای معیشت و گذران زندگی و سربارنبودن برای جامعه به بهانه تبلیغ دین،می تواند سرمشقی باشد برای همه کسانی که به نام تبلیغ دین،نان دین را می خورند و خود را سربار جامعه کرده اند!
آیا ایشان بیشتر درد دین دارند و اندیشه های دینی را گسترش می دهند یا امام باقر(ع)؟!
شهادت مظلومانه گل سرخ امامت و جوانه سبز عدالت حضرت امام محمد باقر عليه السلام را خدمت همه رهپويان امامت و تلاشگران عرصه عشق و عدالت تسليت مي گويم.
در كسب رضاي حق موفق باشيد
شما را چشم در راهیم در کانال زیر:
گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: مقالات
جوشش خون لاله در میدان ژاله
#شفیعی_مطهر
اینجا میدان ژاله است ، ميدان يورش رجّاله ها بر لبخند لاله ها.
اينجا ميدان رويارويي رگبار تير است بر گل نغمه هاي تكبير.
اينجا نمايشگاه عظيم شرافت بشر است در برابر شرارت شر .
اينجا محل انتشار عطر توحيد است از لب هاي شكوفه هاي شهيد .
اينجا فرودگاه تُندرهاي شور و نشور است از بلنداي مناره هاي نور .
اينجا ميدان مصاف دنائت است با مناعت و عرصه تاخت و تاز عصاره عداوت و قساوت است بر اسوه هاي استقامت و سخاوت .
اينجا صداي شكستن بلور بغض ها فضا را انباشته و پرچم هاي خشم و خروش بر فراز گلدسته هاي قيام برافراشته است.
در اينجا هديه سرخ گلوله هاي سرب شاهي براي قلب هاي عاشقان الهي ، لحظه ها را خونين و ثانيه ها را عطرآگين كرده است .
در اينجا گُل قُرب الهي با نسيم سُرب شاهي شكفته مي شود و غنچه قرابت با شميم شهادت .
در اينجا سينه سرخان عاشق در زلال خون شقايق پَر مي شويند و خون چكان تا خلوتگاه خورشيد پَر مي كشند .
در اينجا سنگيني بار فاجعه ، پشت واژه ها را مي شكند و حجم وسيع مصيبت ، گستره گسترده كلمات را مي آگند.
در اينجا آن قدر بذرهاي جمال در دل خاك نهفت كه نمي دانم فردا - در بهار آزادي - چقدر گل هاي كمال بر فراز خاك خواهد شكفت ؟!
چه طراوت ها كه به غارت رفت ! و چه لطافت ها كه گرفتار شقاوت شد!!
در هفده شهريور ۵۷ فرياد " استقلال ، آزادي ، جمهوري اسلامي " با خون شهيدان رنگين شد و با شميم عشق ، عطرآگين.
در هفدهم شهريور ۱۳۵۷ تظاهرات ميليوني آزادي خواهان مسلمان در ميدان ژاله (شهدا) به وسيله مزدوران گارد شاهي به خون كشيده شد و عده بسياري از هم ميهنان ما به شهادت رسيدند . گرچه سياهي ستم شاه ،سيماي اين جمعه را سياه كرد - جمعه سياه - ولي روي ديگر اين سكه ، سرخي خون شهيدان بود كه اين روز را به نام " جمعه خونين " در تاريخ ثبت كرد .
ضمن گرامي داشت ياد سرخ شهيدان به خون خفته هفده شهريور ، موفقيت و پيروزي همه رهروان راه سبز شهيدان و رسانيدن كلام و ابلاغ پيام اين عزيزان - که گسترش آزادی ها و تکریم شخصیت انسان ها بود - را از درگاه خداوند متعال و معبود لايزال آرزو دارم .
این کانال تلگرامی چشم به راه نگاه پویشگر شماست:
گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: مقالاتقطعه ادبي
فرهنگسازي وظيفه كيست؟
#شفیعی_مطهر
نقل ميكنند كه، حاكمی به حكيمي گفت:
چه كنيم كه مردم به آموزش علم و حكمت رغبت كنند، و جوانان و نوجوانان خود را به مدرسه رفتن و دانشمند شدن تشويق كنند؟
حكيم گفت: اگر در اين سخن صادق هستي، كافي است كه چند روزي زمام مركب مرا در دست بگيري و از خانه تا مدرسه و بالعكس مرا همراهي كني، تا مردم به ويژه نسل نو دريابند كه حكومت تا چه اندازه، علم و عالم را ارج مينهد و براي آن ارزش قائل ميشود. در اين صورت فرزندان خود را براي كسب علم و دانش به سوي مدارس گسيل ميدارند.
اين حكيم درست دريافته بود. در حديثي آمده:
«مردم به فرمانروايان خود شبيهترند تا پدران خود!»
اگر نگاه حاكمان و مديران جامعه به علم و عالم، تحقیق و محقّق و انديشه و انديشمند كريمانه باشد، اين بينش ميتواند مبناي ارجمندي پژوهش و ارزشمندي پژوهشگر قرار گيرد.
البته با دگرگونيها و تحولّات اخير در مباني گفتمان جديد در عرصههاي سياسي، اجتماعي و فرهنگي جهان كه همزمان با گسترش گفتمان دموكراسي و كاهش حجم نقشآفريني و سلطهگري حكومتها، از نقش فرهنگآفريني حكومتها نيز در جوامع مدرن كاسته شده است؛ اما در جامعه نيمهسنّتي ما هنوز حاكمان، رهبران و مديران جامعه، بزرگترين و ژرفترين نقش فرهنگآفريني را بر عهده دارند. بنابراين مديران و حاكمان درباره ترويج و تعميق امر پژوهش همزمان ميتوانند در دو عرصه انجام وظيفه نمايند:
الف) فرهنگسازي و نهادينه كردن امر پژوهش؛
ب) افزايش سهم دانشگاه ها و آموزش و پرورش،در امور پژوهشي .
براي همه شما عزيزان از درگاه خداوند متعال ، سلامت و موفقيت روزفزون مسئلت دارم.
پيوسته هوادار ره حق باشيد
در كسب رضاي حق موفق باشيد
این کانال تلگرامی چشم به راه نگاه پویشگر شماست:
گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: مقالات
اقتدار حكومت
#شفیعی_مطهر
آيا «اقتدار» براي حكومت لازم است؟
اگر حكومت بايد «مقتدر» باشد، سقف «اقتدار» بر چه ستونی باید استوار باشد؟
آيا سخت گيري حكومت نسبت به مردم و سركوب مخالفان نشانه اقتدار يك حكومت است؟
بديهي است يك حكومت براي اداره عادلانه يك جامعه قطعاً بايد مقتدر باشد. اداره عادلانه يك جامعه بزرگ به ابزارها و اهرم هاي قوي و نيرومند نياز دارد. حكومتي كه مي خواهد حقوق افراد ضعيف و ستمديده را - بدون لكنت زبان - از چنگ افراد ستمگر و قلدر بگيرد، لزوماً بايد مقتدر، نيرومند و قاطع باشد.
«اميرالمؤمنين علي (ع) فرمود: من اين جمله را مكرر از زبان پيغمبر اكرم (ص) شنيدم كه:
لن تقدّس امّة حتّي يؤخذ للضّعيف حقّه من القويّ غير متعتع.
هرگز جامعه اي به مقام قداست، به مقامي كه قابل تقديس و تمجيد باشد، كه بشود گفت اين جامعه، جامعة انساني است، نمي رسد، مگر آن وقت كه وضع به اين منوال باشد، كه ضعيف حقش را از قوي بگيرد بدون لكنت كلمه. وقتي ضعيف در مقابل قوي مي ايستد، لكنتي در بيانش وجود نداشته باشد.
اين ، شامل دو مطلب است:
يكي اين كه مردم به طور كلي روحيّه ضعف و زبوني را از خود دور كنند و در مقابل قوي هر اندازه قوي باشد، شجاعانه بايستند، لكنت به زبانشان نيفتد، ترس نداشته باشند،
ديگر اين كه اصلاً نظامات اجتماعي بايد طوري باشد كه در مقابل قانون، قوي وضعيفي وجود نداشته باشد. »(1)
كلام مولا (ع) بيانگر اين حقيقت است كه:
1- حكومت بايد مقتدر باشد؛
2- اقتدار حكومت به استقرار عدالت اجتماعي و احقاق حقوق مردم است؛
3- در جامعه و حكومت مقتدر، زبان و بيان مردم - به ويژه افراد ضعيف و ستمديده - آزاد، رسا و گوياست.
«علي (ع) در آن فرماني كه به مالك اشتر نوشته است، جمله اي دارد كه عين آن در اصول كافي هم هست. به او مي فرمايد:
مالك! تو بايد به گونه اي حكومت بكني كه مردم تو را به معني واقعي تأمين كننده امنيتشان و نگهدار هستي و مالشان و دوست عزيز خودشان بدانند، نه يك موجودي كه خودش را به صورت يك ابوالهول در آورده و هميشه مي خواهد مردم را از خودش بترساند، با عامل ترس مي خواهد حكومت بكند.(2)»
در جامعه و حكومت مقتدر، «عدالت» بر صدر مي نشيند و «قاطعيت» قدر مي بيند. استعدادها شكوفا، و فرياد ها گويا مي شود.
مردم در آن عزيزند.
در اين جامعه اقتدار و قاطعيت در خدمت عدالت و قانون است، نه ابزار اعمال و اميال حاكمان.
زلال «مهر و مدارا» در كوچه هاي شهر موج مي زند و نسيم «عشق و عدالت» در فضاي جامعه عطر آرامش مي پراكند.
روش حكومتي زمامداران اسلامي بر اصل مهر و مدارا استوار، و بر محور عدل و اقتدار پايدار مي ماند.
«اميرمؤمنان (ع) براي سردار خود «معقل بن قيس رياحي» كه در رأس 3000 نفر از مداين به طرف شام، قلمرو معاويه مي رود، مي گويد:
از خدا بترس، خدا را در نظر بگير و تا دشمن به جنگ شروع نكند، تو شروع نكن. مبادا دشمني آنان تو را وادار كند كه قبل از آن كه آن ها را كاملاً دعوت و اتمام حجت كني ، به زد و خورد مبادرت ورزي.»
اين شيوه و روش امام علي (ع) است ، و اما وقتي آلتر ناتيو او، معاويه، مي خواهد دستور حمله بدهد، چه مي گويد؟ او به «سفيان غامدي» كه او را مأمور شبيخون به حدود قلمرو حكومت علي (ع) كرده است، مي گويد:
«برو، شبيخون بزن و آدم بكش و اموال را غارت كن كه اين كارها از لحاظ سياست بسيار نافع است؛ زيرا اهل عراق مي ترسند و دوستان ما كه در گوشه و كنار هستند، خوش وقت و دل قوي مي گردند و بعضي هم كه مرددّ هستند كه چه كنند ، به طرف ما خواهند آمد.(3)»
در مكتب اسلام، اساس سياست و روش حكومت بر مهر و مدارا است، نه تندي و خشونت.
امام صادق (ع) به «عمار بن ابي احوص» فرمود:
«بر مردم فشار نياوريد. آيا نمي داني كه حكومتداري و روش اداره امور بني اميّه بر زور و فشار و ستم بود، ولي حكومتداري و روش اداره امور ما به نرمي و مهرباني و متانت و تقيّه و حسن معاشرت و پاكدامني و كوشش است؟ پس كاري كنيد كه مردم به دين شما و مسلكي كه داريد، رغبت پيدا كنند.(4)»
بعضي از سياستمداران حاكم گويي فراموش كرده اند كه در گفتمان حكومتگري اسلامي، مردم «ولي نعمت» اند و حاكمان در خدمت. آنان پيوسته كارهاي اندك خود را به رخ مي كشند و از مردم انتظار سپاس و احترام دارند.
امام علي (ع) در فرمان معروف خود به مالك اشتر مي فرمايد:
«بر حذر باش از منت نهادن به مردم در قبال نيكي ات به آن ها … پس هر آينه منت نهادن نيكي را تباه مي سازد.»
پيام اصلي و نكته محوري همه نهضت ها و انقلاب هاي يك صد سال اخير در ايران و جهان، اصل استقرار حاكميت مردم يا مردم سالاري بوده است. امروزه نيز گفتمان غالب در دنيا، دموكراسي و مردم سالاري است. بي ترديد هر حكومتي هر چند مقتدر در جهان تنها در يك صورت مي تواند پايدار بماند و ماندگار شود و آن اين است كه پايه هاي اقتدار خود را بر اصول مردم سالاري استوار سازد.
در بينش اسلامي آياتي چون: «امر هم شوري بينهم» و «وشارهم في الامر» و نيز اقوال و افعال و شيوه حكومتي پيامبر اكرم (ص) و امام علي (ع) بر نقش مهم و محوري مردم در امر حكومت تأكيد ورزيدند. اما شيوه حكومتي زمامداران خود كامه اي چون بني اميّه و بني عباس و … باعث شد كه «مردم» فراموش شوند و مردم نيز خود را فراموش كردند.
بنا براين وقتي بيدارگراني چون سيد جمال الدين اسد آبادي، عبدالرحمن كواكبي (فقيه سوري اهل سنت) و آيت الله ناييني بر حقوق مردم و نقش محوري آنان در حكومت اشاره كردند، بسياري پنداشتند اين افكار وارداتي و غربي است و هيچ ريشه اي در متن آيات، روايات و سنت پیامبر (ص) ندارد!
سيد جمال نخستين عالم برجسته مسلمان بود كه براي تبيين حقوق مردم و شفّاف كردن مرزهاي مسئوليت و اختيارات مردم و زمامداران، اولين قانون اساسي ايران را در سفر آخر خود به ايران در سال 1308 قمري (1۲۲ سال پيش) نوشت. اين تفكر «حقوق مردم» به تدريج در سراسر كشورهاي اسلامي رواج يافت. حق حاكميت ملي و مردمي و صاحب حق دانستن متن جامعه مانند خون تازه اي در رگ هاي امت اسلامي جاري شد و موجد و منشأ و سرچشمه بسياري از نهضت هاي مردمي در ايران و ساير كشورهاي اسلامي گرديد. بسياري از روشنفكران اسلامي و عالمان ديني بر آن شدند تا با كاوش در متون اسلامي اين حقوق فراموش شده مردم را بازيابند و دموكراتيك بودن شيوه حكومتي اسلام را باز شناسند.
كواكبي در كتاب مهم «طبايع الاستبداد» و آيت الله ناييني در كتاب «تنبيه الامّه و تنزيه الملّه» فصل تازه اي در اين باب گشودند. علماي ثلاثه نجف مرحوم آخوند خراساني، مرحوم شفيع عبدالله مازندراني و مرحوم محمد حسين كاشف الغطاء مشتركاً طي اطّلاعيه اي اعلام كردند كه:
«به اجماع علما ، حكومت در عصر غيبت از آن جمهور مسلمين است.»
از آن پس مسلمانان به فكر افتادند كه بايد با تدوين «قانون اساسي» به عنوان ميثاق مشترك ملت و حاكميت بكوشند تا حقوق فراموش شده خود را احيا و احقاق كنند.(5)
علامه اقبال شاعر روشنفكر پاكستاني با الهام از اين گفتمان چنين سرود:
خدا آن ملّتي را سروري داد
كه تقديرش به دست خويش بنوشت
به آن ملت سرو كاري ندارد
كه دهقانش براي ديگري كشت
پاورقي ها
1- استاد مرتضي مطهري، پيرامون جمهوري اسلامي، ص82
2- همان، ص81
3- با الهام از كتاب «علي از زبان استاد مطهري، نوشتة عباس عزيزي»
4- استاد مصطفي دلشاد تهراني، دولت آفتاب، به نقل از الخصال، ج2، صص354-355
5- با بهره گيري از مقاله «باز انديشي مسلماني» نوشتة روح الله يوسفي، همشهري، 17/2/82
بیشتر بخوانید در کانال زیر:
گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: مقالات
گفت : لابد مواد اولیه نداریم .
گفتم : داریم . اگر هم نداشته باشیم، وارد می کنیم .
گفت : انرژی .
گفتم : داریم . اگر نداشته باشیم هم وارد می کنیم .
گفت : نیروی انسانی تحصیل کرده و ماهر .
گفتم : داریم . اگر نداشته باشیم هم وارد می کنیم .
گفت : تکنولوژی .
گفتم : داریم . اگر نداشته باشیم هم وارد می کنیم .
گفت : تجهیزات و امکانات .
گفتم : داریم . اگر نداشته باشیم هم وارد می کنیم !
گفت : ارز !
گفتم : داریم . اگر نداشتیم این قدر کالاهای غیر ضروری وارد نمی کردیم !
گفت : پس چی ؟
گفتم : " بهره وری "
گفت : نداریم ! وارد کردنی هم نیست !!!
به منظور گسترش و نهادینه کردن فرهنگ بهره وری و کاستن از مصرف بی رویه و در راه رسیدن به هر آرمان بلند و آرزوی فرازمند همیشه نخستین اقدام فرهنگ سازی است . چه ، هر آرمان مترقی تا به صورت فرهنگ درنیاید، در متن و بطن جامعه ماندگار نمی شود .
اکنون دیگر نه زمان " تجلیل " ، که دوران " تحلیل " است .
ما بر این درد مشترک تاکید می ورزیم که اگر در برنامه ریزی ها حسن تدبیر بیشتری اعمال می شد ، امروز می توانستیم ضمن کاهش خسارت ها بر میزان بهره وری و استفاده بهینه از همه ظرفیت های اقشار مختلف مردم بیفزاییم .
اکنون همه اندیشه های تابناک و دردآشنا را به پاسخ این سوال فرامی خوانیم که :
آیا ما مردم جهان سوم با تکیه بر منابع فرهنگی ، دینی ، اجتماعی ، نیروی انسانی و منابع طبیعی خود و با اعمال مدیریت بهتر و بهره گیری از همه ظرفیت های موجود نمی توانیم شکاف طبقاتی مردم جهان را پر کنیم؟!
سی و هشتمین سال استقرار نظام جمهوری اسلامی در حال سپری شدن است. دنیا حق دارد از ما و مدیران ما بپرسد در این 38 سال برای ملّت خود و دنیا چه کردهایم؟
بیتردید تلاش چشمگیر مردم و برخی دولتهای ما در این سالها در مبارزه با مشکلات در خور تحسین و تقدیر است. ما در راه عمران کشور، گامهای بلندی برداشتهایم، در دفاع مقدّس از سرزمینمان حماسهها آفریدهایم؛ طعم شیرین استقلال را چشیده ایم؛ اما سیر پر شتاب تحوّلات جهانی در همه زمینهها و عرصهها ما را در پویش راه آینده پشت سر میگذارد. برای رسیدن به کاروان پر شتاب تحوّلات علمی، اجتماعی و ... بشریت باید همه و همه، ملّت و دولت «دست در دست هم نهیم به مهر» و میهن خویش -ایران عزیز- را آباد کنیم.
در بسیاری از کشورها مردم پس از انقلاب بر کمیّت و کیفیت کار افزوده، و از میزان مصرف کاستهاند؛ اما در میهن ما متأسفانه میزان مصرف همچنان بالاست و هر روز افزایش مییابد و در بسیاری از موارد در سر حد اسراف و اتلاف است. ملّتی که انقلاب کرده و تولیدش اندک و محدود است، برای ادامه زیست شرافتمندانه در جهان امروز باید لااقل از میزان مصرفش بکاهد و شاهین ترازوی «تولید» و «مصرف» و نیز «صادرات» و «واردات» را به حالت تعادل نزدیک کند.
گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: مقالات
زنان و لزوم خودباوری
#شفیعی_مطهر
من بدون این که بخواهم بر اندیشه فمینیسم پای بفشرم،فارغ از این فکر بر لزوم "خودباوری زنان جامعه" و لزوم تبیین اندیشه "زن باوری "در جامعه پای می فشارم. من بر این باورم که زن می تواند با حفظ شخصیت ،عزّت و عفّت خود با اتّکای به نفس در همه عرصه های فرهنگی- اجتماعی-سیاسی و...حضور یابد.
خبر زیر مویّد این اندیشه است :
خوزه لوئیس رودریگز زاپاته رو، نخست وزیر اسپانیا چند سال پیش وقتی دولت خود را معرفی می کرد، برای اولین بار تعداد وزرای زن دولت، بیشتر از وزرای مرد بود.
کارمه چاکون، یکی از سیاستمداران برجسته حزب سوسیالیست اسپانیا به سمت وزارت دفاع منصوب شده که این برای اولین بار در تاریخ این کشور است که یک زن به این سمت انتخاب می شود. خانم چاکون، پیش از این وزیر مسکن بود.
آقای زاپاته رو گفته است از این که تعداد زنان در هیات دولت بیشتر است، احساس غرور می کند. دولت جدید اسپانیا، نسبت به دولت پیشین، پنج وزیر جدید حضور دارند. در این دولت، نه وزیر زن و هشت وزیر مرد حضور دارند که با احتساب خود آقای ژاپاته رو، برابری جنسیتی در دولت رعایت شده است.
بنابراین می توان با میدان دادن به زنان جامعه،گامی در راه ارتقای اعتماد به نفس و رشد و شکوفایی جامعه بانوان برداشت.
شناکردن را در دریا می آموزند،نه در صحرا! پس رشد و شکوفایی استعدادهای بانوان توانمند جامعه ما در گروی میدان دادن به فعالیت های فرهنگی و اجتماعی آنان است.
گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: مقالات
حقوق بشر در قانون اساسي ج.ا.ا
#شفیعی_مطهر
امروز 14 امردادماه روز حقوق بشر و کرامت انسان است.بدین بهانه حقوق بشر را در متن قانون اساسی جمهوری اسلامی به بررسی می نشینیم.
اصل نوزدهم : مردم ايران از هر قوم و قبيله که باشند از حقوق مساوي برخوردارند و رنگ ، نژاد و زبان و مانند اين ها سبب امتياز نخواهد بود .
اصل بيستم : همه افراد ملت اعم از زن و مرد ، يکسان در حمايت قانون قرار دارند و از همه حقوق انساني ، سياسي ، اقتصادي ، اجتماعي و فرهنگي و موازين اسلام برخوردارند .
اصل بيست و يکم : دولت موظف است حقوق زن را در تمام جهات با رعايت موازين اسلامي تضمين نمايد و امور زير را انجام دهد :
1- ايجاد زمينه هاي مساعد براي رشد شخصيت زن و احياي حقوق مادي و معنوي او .
2- حمايت مادران ، بالخصوص در دوران بارداري و حضانت فرزند و حمايت از کودکان بي سرپرست .
3- ايجاد دادگاه صالح براي حفظ کيان و بقاي خانواده .
4- ايجاد بيمه خاص بيوگان و زنان سالخورده و بي سرپرست .
5- اعطاي قيموميت فرزندان به مادران شايسته در جهت غبطه آن ها در صورت نبودن ولي شرعي .
اصل بيست و دوم : حيثيت ، جان ، مال ، حقوق ، مسکن و شغل اشخاص از تعرض مصون است مگر درمواردي که قانون تجويز کند .
اصل بيست و سوم : تفتيش عقايد ممنوع است و هيچ کس را نمي توان به صرف داشتن عقيده اي مورد تعرض و مواخذه قرار داد .
اصل بيست و چهارم : نشريات و مطبوعات در بيان مطالب آزادند مگر آن که مخل به مباني اسلام يا حقوق عمومي باشد . تفصيل آن را قانون معين مي کند .
اصل بيست و پنجم : بازرسي و نرساندن نامه ها ، ضبط و فاش کردن مکالمات تلفني ، افشاي مجازات تلگرافي و تلکس ، سانسور ، عدم مخابره و نرساندن آن ها ، استراق سمع و هرگونه تجسس ممنوع است مگر به حکم قانون .
اصل بيست و ششم : احزاب ، جمعيت ها ، انجمن هاي سياسي و صنفي و انجمن هاي اسلامي با اقليت هاي ديني شناخته شده آزاداند ، مشروط به اين که اصول استقلال ، آزادي ، وحدت ملي ، موازين اسلامي و اساس جمهوري اسلامي را نقض نکنند . هيچ کس را نمي توان از شرکت در آن ها منع کرد يا به شرکت در يکي از آن ها مجبور ساخت .
اصل بيست و هفتم : تشکيل اجتماعات و راه پيمايي ها ، بدون حمل سلاح ، به شرط آن که مخل به مباني اسلام نباشد، آزاد است .
اصل بيست و هشتم : هر کس حق دارد شغلي را که بدان مايل است و مخالف اسلام و مصالح عمومي و حقوق ديگران نيست، برگزيند .
دولت موظف است با رعايت نياز جامعه به مشاغل گوناگون ، براي همه افراد امکان اشتغال به کار و شرايط مساوي را براي احرازمشاغل ايجاد نمايد .
اصل بيست و نهم : برخورداري از تأمين اجتماعي از نظر بازنشستگي ، بي کاري ، پيري ، از کار افتادگي ، بي سرپرستي ، در راه ماندگي ، حوادث و سوانح ، نياز به خدمات بهداشتي و درماني و مراقبت هاي پزشکي به صورت بيمه و غيره ، حقي است همگاني .
دولت موظف است طبق قوانين از محل درآمدهاي عمومي و درآمدهاي حاصل از مشارکت مردم ، خدمات و حمايت هاي مالي فوق را براي يک يک افراد کشور تأمين کند .
اصل سي ام : دولت موظف است وسائل آموزش و پرورش رايگان را براي همه ملت تا پايان دوره متوسطه فراهم سازد و وسائل تحصيلات عالي را تا سرحد خودکفايي کشور به طور رايگان گسترش دهد .
اصل سي و يکم : داشتن مسکن متناسب با نياز ، حق هر فرد و خانواده ايراني است . دولت موظف است با رعايت اولويت براي آن ها که نيازمندترند به خصوص روستانشينان و کارگران ، زمينه اجراي اين اصل را فراهم کند .
اصل سي و دوم : هيچ کس را نمي توان دستگير کرد مگر به حکم و ترتيبي که قانون معين مي کند . در صورت بازداشت ، موضوع اتهام بايد با ذکر دلايل بلافاصله کتبا به متهم ابلاغ و تفهيم شود و حداکثر ظرف مدت بيست و چهار ساعت پرونده مقدماتي به مراجع صالحه قضايي ارسال و مقدمات محاکمه ، در اسرع وقت فراهم گردد . متخلّف از اين اصل طبق قانون مجازات مي شود .
اصل سي و سوم : هيچ کس را نمي توان از محل اقامت خود تبعيد کرد يا از اقامت در محل مورد علاقه اش ممنوع يا به اقامت در محلي مجبور ساخت ، مگر در مواردي که قانون مقرر مي دارد .
اصل سي و چهارم : دادخواهي حق مسلّم هر فرد است و هر کس مي تواند به منظور دادخواهي به دادگاه هاي صالح رجوع نمايد . همه افراد ملت حق دارند اين گونه دادگاه ها را در دسترس داشته باشند و هيچ کس را نمي توان از دادگاهي که به موجب قانون حق مراجعه به آن را دارد منع کرد .
(منبع: کتاب فلسفه حقوق)
پس از تصویب اعلاميه حقوق بشر اسلامي در سازمان کنفرانس اسلامی سالروز شکل گیری اعلامیه اسلامی حقوق بشر موسوم به بیانیه قاهره در پنجم اوت هر سال (14 مرداد) به عنوان روز حقوق بشر اسلامی وکرامت انسانی در زمره مناسبت های ملی کشورهای عضو این سازمان درآمده و برنامه هایی را کشورهای مختلف اسلامی در این مناسبت به اجرا درمي آورند، کمیسیون حقوق بشر اسلامی ایران که اولین و قدیمی ترین نهاد با این عنوان در تمام کشورهای اسلامی است، ضمن استقبال از این مصوبه، در پانزدهم مرداد 1387 طی بیانیه ای اعلام داشت که امید است کشورهای اسلامی صرفاً به انجام یک سری برنامه های تشریفاتی و تبلیغاتی بسنده نکنند و چنین مناسبتی را وسیله ای قرار دهند برای تلاش بیشتر در جهت رعایت حقوق شهروندان خود و فعالیت علمی عمیق تر در جهت معرفی منابع غنی اسلامی در زمینه حقوق بشر و تعامل سنجیده و عالمانه با دیگر فرهنگ ها و تمدن ها. طی ماه های بعد نیز کمیسیون تعمیق فعالیت های مختلف در این زمینه را از جمله امور جاری خود قرار داد ؛ تا این که در سال 88 که برای اولین بار این مناسبت در تقویم مناسبت های ایران گنجانیده شد و اتفاقاً همزمان با مناسبت مهم دیگر ملی یعنی سالروز صدور فرمان مشروطه نیز گردید، نهاد ملی مستقل حقوق بشر اسلامی ایران را واداشت تا برنامه های دقیقی را به فراخور توان و مقدورات خود در دستور کار قرار دهد.
شعار تعیین شده کمیسیون برای اولین بزرگداشت روز حقوق بشر اسلامی و سال کاری پس از آن تا پانزدهم مرداد 1389، « وظائف دولت های اسلامی برای رعایت پیشبرد حقوق بشر از دیدگاه اسلام » می باشد که در همین راستا فعالیت های مختلفی از جمله برگزاری برنامه های علمی پژوهشی مختلف در اقصی نقاط کشور، اجرای برنامه های ترویجی و اطلاع رسانی عمومی مختلف در تهران و استان ها، تولید متون و محتواهای تخصصی برای اطلاع رسانی بین المللی در سطح کشورهای اسلامی و غیر اسلامی، نشر کتب مختلف تألیفی و ترجمه ای در این زمینه، تدوین و انتشار گزارش سالیانه ارزیابی عملکرد دولت های اسلامی در اجرای مفاد اعلامیه اسلامی حقوق بشر و موارد دیگر گنجانیده شده است.
روز حقوق بشر اسلامي و كرامت انساني را گرامي مي داريم.
با آرزوي عزت و آزادي براي همه انسان ها در همه زمين ها و زمان ها .
گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: مقالات
سهم مسلمانان در تولید جهانی
۲۰درصد جمعیت دنیا مسلمان هستند(بیش از یک میلیارد نفر).ولی تنها ۵ درصد تولیدناخالص ملی دنیا - یعنی کمتر از کشور فرانسه ! را دارند .
(کیهان-۱۴/۱۲/۸۰)
نکته : حضرت محمد (ص) پیامبری بود که در باره مشی زندگی پر برکت ایشان گفته اند :
"قلیل الموونه و کثیرالمعونه "بود .
یعنی مصرف و هزینه اش کمتر از همه و تولید و کمکش به دیگران بیش از همه بود .
امام صادق (ع) می فرمایند : "کونوا لَنا زَینا وَ لاتَکونوا عَلَینا شَینا ".
ای مسلمانان ! برای ما مایه زینت و آبرو باشید و مایه ننگ و عار نباشید !
آیا ما مسلمانان جهان برای این پیامبر و امام مایه افتخار و زینت هستیم یا.....؟!
موضوعات مرتبط: مقالات
موضوعات مرتبط: مقالات
موضوعات مرتبط: مقالات
موضوعات مرتبط: مقالات
موضوعات مرتبط: مقالات
موضوعات مرتبط: مقالات
موضوعات مرتبط: مقالات
موضوعات مرتبط: مقالات
موضوعات مرتبط: مقالات
موضوعات مرتبط: مقالات
موضوعات مرتبط: مقالات
موضوعات مرتبط: مقالات
موضوعات مرتبط: مقالات
موضوعات مرتبط: مقالات
موضوعات مرتبط: مقالات
موضوعات مرتبط: مقالات
موضوعات مرتبط: مقالات
موضوعات مرتبط: مقالات
موضوعات مرتبط: مقالات
موضوعات مرتبط: مقالات
موضوعات مرتبط: مقالات
موضوعات مرتبط: مقالات
موضوعات مرتبط: مقالات
موضوعات مرتبط: مقالات
موضوعات مرتبط: مقالات
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
وب نامه شفیعی
مطهر و
آدرس
modara.LoxBlog.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.