ارزش و اهمیت خردورزی و رشد عقلانی(2) 

 

#شفیعی_مطهر

 

  عقلانیت در آیینه آیات و روایات

   بی تردید عقل و خرد از مهم ترین و ارزشمندترین نعم الهی است و تفکر از بالاترین عبادات انسان می باشد . اسلام بیشترین ارزش را برای عنصر تفکر و تعقل قائل است . علامه طباطبایی (ره) مفسر بزرگ معاصر قرآن می فرماید :

   « اگر کتاب الهی را تفحص کامل کرده ، در آیاتش دقت کنید ، خواهید دید شاید بیش از سیصد آیه هست که مردم را به تفکر ، تدبر و تعقل دعوت کرده و یا به پیامبر استدلالی را برای اثبات حقی و یا از بین بردن باطلی می آموزد . خداوند در قرآن حتی در یک آیه نیز بندگان خود را امر نفرموده که نفهمیده به قرآن و یا به هر چیزی که از جانب اوست ، ایمان آورند و یا راهی را کورکورانه بپیمایند .»  

 ( المیزان ، ج5 ، صص 255-270) 

  گذشته از آیات قرآن ، روایات زیادی نیز مسلمانان را توصیه به بهره گیری از این عنصر فطری و الهی می کند . نمونه ای از روایات و احادیث درباره تعقل و تفکر را به عنوان برگی از کتاب و بارقه ای از آفتاب تقدیم می دارم :

امام علی (ع) : « اَلعَقلُ دلیل المُومِن . اَلعَقلُ رَسولُ الحَق . اَلعَقلُ داعیَ الفَهم » .

عقل و خرد ، راهنمای مومن است . عقل فرستاده حق است . عقل ، دعوت کننده به درک و فهم است .

پیامبر اکرم (ص) اندیشیدن و تفکر را بالاترین عبادت می داند و هیچ عبادتی را چون تفکر ارج نمی نهد :

« اَفضَلُ العِبادَه التّفَّکُر . لا عباده کَالتَّفَّکُر »

امام علی (ع) دانستن یک حدیث را از روی تفکر و درایت بهتر از نقل هزار حدیث می داند :

« حَدیث تَدریهِ خَیر مِن اَلفِ حَدیث تَرویهِ » ( بحارالانوار، ج1)

امام حسین (ع) اندیشیدن و نقادی انسان را نشانه و دلیل دانایی انسان می داند :

« مِن دلائلِ العالِمِ اِنتقادهِ لِحَدیثِهِ » . ( تحف العقول)

 امام حسن عسکری (ع) در تعریف عبادت پا را فراتر نهاده و اصولا عبادت را تفکر و اندیشیدن در باره خدا می نامند ، نه بسیاری نماز و روزه !

« لیست العباده کثره الصّیام و الصّلوه و انّما العباده کثره التّفّکر فی امرالله » 

 ( تحف العقول)

 امام علی (ع) فهم و درک عقلی را مهم تر و بالاتر از دریافتن حسی می داند . ایشان بر این باورند که چه بسا چشم ها به صاحب خود دروغ بگویند ، اما آن که از راه عقل راه را بجوید ، عقل به او خیانت نمی کند .

« لَیسَتِ الرَّویهِ کَالمُعایِنَه مَعَ الاَبصار فَقَد تکذب العُیون اَهلَها وَ لا یَغش العَقل من استنصحه » . 

مقدمتان گلباران در گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : جمعه 21 آبان 1395 | 9:43 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 ارزش و اهمیت خردورزی و رشد عقلانی(1) 


#شفیعی_مطهر

 

  مخاطب ما  در هر تلاش فرهنگی ، تبلیغی و ارشادی ، انسان است . بنابراین باید « مبحث انسان شناسی » سرلوحه همه برنامه های ارشادی ما باشد . 

 انسان شاهبازی است که باید با دو بال « خرد » و « احساس » عرصه ملک تا ملکوت را پرواز کند . بنا به یافته های روانشناسی رشد ، این دو بال در همه مراحل و سال های عمر ، یکسان و هماهنگ رشد نمی کنند . در سنین نوجوانی و جوانی رشد احساسات بر رشد عقلانی پیشی می گیرد و در سنین میان سالی ، خرد مداری و عقلانیت در انسان نیرومندتر می شود .

   مولای متقیان امیرمومنان علی (ع) می فرماید :

 « رحم الله امرء عرف قدره»

  خداوند رحمت کند کسی را که قدر و جایگاه خود را بشناسد .

 چه خوشبخت است انسانی که در همه مراحل عمر ، موقعیت سنی ، محیطی و اجتماعی خود را دقیقا و عمیقا بشناسد و متناسب با مقتضیات آن رفتار کند . 

جوان باید به تناسب دوره سنی خود ، جوانی کند ، اما باید بداند که انگیزه های رفتارش تا چه میزان و اندازه تحت تاثیر احساسات است . بعضی بر این پندارند که رفتارهای منبعث از احساسات همه منفی و ضد ارزش هستند ، لذا باید از چیرگی احساسات پرهیز کرد . درحالی که چنین نیست . همه حرکات و رفتارهای احساسی لزوما بار منفی ندارد . شور و هیجان جوانان برای حضور فعال در جبهه ها به منظور دفاع از کیان ایران ، مصداقی از چیرگی احساس مثبت بر رفتار انسان است . این غلیان احساسات و هیجان عاطفی با رهنمودهای عقلی نیز همخوانی و تناسب دارد . 

انسان برای مشی در طریق حیات و پویش راه زندگی ، هم به  « موتور احساسات » نیاز دارد و هم به « فرمان عقل » . جوان باید بداند در ارزیابی انگیزه های رفتارهایش بیش از آن که عقلانیت و خردورزی اثرگذار باشد ، عنصر احساس ، آن ها را جهت می دهد . جوانی که خود و مقتضیات جوانی خود را عمیقا بشناسد و بکوشد تا احساسات و هیجانات خود را با نیروی عقل و خرد مهار کند و بتواند خون « شور » را در رگ های « شعور » جاری سازد ، آن گاه خواهد توانست زندگی سعادتمندانه ای را تجربه کند .

  جوان وقتی می تواند هسته هستی را بیابد و به ژرفای دریای حقیقت بشتابد، که توسن تلاش را در عرصه عقلانیت بتازد و بر خردورزی خود بنازد .

 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar


موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : پنج شنبه 20 آبان 1395 | 10:37 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

                      انتقادپذيري در نگاه قرآن  

 

#شفیعی_مطهر

 

  بشوييم پر و بال دل را در صفاي چشمه ساران عرفان و پرواز كنيم بال در بال ملايك تا عرش حضور جانان .

 بشكنيم ميله هاي قفس خودخواهي و تنهايي را و تفسير كنيم روياي رهايي را . 

 بگشاييم پنجره دل ها را به سوي باغ هاي فضايل ؛ 

باغ ها و بوستان هاي عطرآگين قرآن و گل ها و رياحين فرقان.

ببوييم عطر گل هاي سرخ محمدي را از رايحه رياحين احمدي .

 فرو كوبيم تبر نقره گون نور قرآن را بر پيكره ستبر تاريكي خودكامگي و طغيان.

 بپيچيم نيلوفر تُرد شعور را بر گرداگرد مناره نور.

بشكافيم صدف سخن وحي منير را و دريابيم گوهر معني و تفسير را .

بنوشيم زمزم نور را و بنيوشيم زمزمه نشور را .

انسان در بستر "انتقاد" رشد می کند، نه در خاکستر "انقیاد"! 

انسان سالم در بستر انتقاد ، زباني نقّاد می شود 

و در خاکستر انقیاد، زبونی منقاد ! 

دل و نیت انسان فطري و سالم، تابناک است و دنیا را پاک می خواهد . 

دنیای آرمانی او گلستانی است سرشار از نور و سرور و لبریز از شعر و شعور . 

چون آن را به رویت نیابد، در رویا می یابد ...

و چون نتواند با صراحت انتقاد و رایش را بگوید، راه ریا را می پوید .

 او می خواهد تصویر جامعه را در قاب صداقت به تماشا بنشیند، نه در نقاب قداست !! ابهام چون رنگ تقدس بگیرد، دیگر نه گاه پرسش، که جایگاه پرستش است !! 

و چون ریشه انتقاد و سوال بیَفسُرد ، گل کمال می پژمُرد . چه ، برای گل کمال ، انتقاد و سوال ریشه است و ابهام، تیشه!! 

 او می خواهد با یاری عقل و خرد خود در درک و فهم حقایق سهیم باشد،  نه تسلیم ! 

طوفان ابهام ،برانگیزنده غبار ایهام است . 

و چون این  دو بر وادی وجود بوَزَند، نهال اندیشه را از ریشه برکَنَند.

 در قرآن كريم موضوع نقادي انسان و انتقاد پذيري همگان به زيبايي تبيين شده است ؛ از جمله در آیه ۳۰ سوره بقره به نکته جالبی اشاره مي شود:  

وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُواْ أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاء وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ (بقره، ۳۰)

و (به ياد آر) هنگامى كه پروردگارت به فرشتگان گفت: همانا من در روى زمين جانشينى قرار خواهم داد (نماينده خدا در آنجا يا جانشين ساكنان پيشين منقرض شده آنجا). گفتند: آيا در آن كسى را (جانشين) قرار مى‏ دهى كه فساد مى‏ انگيزد و خون‏ ها مى‏ ريزد؟! در حالى كه ما تو را با توصيف به كمالات تسبيح مى‏ گوييم و (از هر عيب و نقصى) تقديس مى‏ كنيم. خدا گفت: بى ‏ترديد من چيزى مى ‏دانم كه شما نمى ‏دانيد.(ترجمه مشكيني)

  آيت الله آقاي جوادي آملي در تفسير " تسنيم " خود درباره تفسير اين آيه  می نویسند:

 این قصه به جامعه بشری می آموزد که آدمی از هر درجه ای از علم و قدرت و پاکدلی و حسن نیت و خیرخواهی که در تصمیم ها و اقدام ها برخوردار باشد، نباید از مناقشات و انتقادات ابايي داشته باشد، بلكه ميدان گفت و گو و مجال اعتراض را باید باز بگذارد و با آغوش باز از آن استقبال كند ؛ چنان كه ذات اقدس خداوند مجال گفت و گو و سوال شبيه اعتراض را به فرشتگان داد ؛ به گونه اي كه آنان با آگاهي از عظمت و حكمت خدا ، مرعوب او نشدند و بدون آن كه تحت تاثير هيبتش قرار گيرند، پرسش خويش را مطرح كردند و خداوند نيز با عنايت و لطف خاص و با كمال حلم و مدارا و ارائه دليل مشهود و معقول آنان را قانع كرد و جالب است كه خداوند باب اشكال و گفت و گو را براي ابليس لعين نيز باز گذاشت ؛ آنجا كه وي به خداي سبحان گفت :

 خلقتني من نار و خلقته من طين...

  پس آنان كه خود را برتر از اشكال و اعتراض مي بينند، به خود آيند و از اين ماجرا عبرت گيرند و بدانند كه با اين خودپسندي و خودبرتربيني ، ناخودآگاه، خويش را فوق عزيز جبار قلمداد كرده اند .

 اينان از امير بيان حضرت علي(ع) بشنوند كه مي فرمود:  

 «  آن گونه كه با زمامداران سخن مي گوييد ، با من سخن مگوييد و چنان كه در پيشگاه حاكمان جبار خود را جمع مي كنيد، در حضور من نباشيد و به طورتصنعي ( و منافقانه ) با من رفتار نكنيد و هرگز گمان مبريد درباره حقي كه به من پيشنهادكرده ايد، كندي ورزم ( يا ناراحت شوم) و مپنداريد من در پي بزرگ ساختن خويشتنم ؛ زيرا كسي كه شنيدن حق يا عرضه داشتن عدالت بر او برايش دشوار باشد، عمل به آن براي وي دشوارتر است. براين اساس ، از گفتن سخن حق يا مشورت عدالت آميز، خودداري مكنيد؛ زيرا من (شخصا به عنوان يك انسان) خود را مافوق آن كه در برخي موضوع ها، اشتباه كنم، نمي دانم و از آن در كارهايم ايمن نيستم، مگر اين كه خداوند مرا حفظ كند.» 

(  تسنیم ، ج۳، صص۸۹-۸۸)

    رفتار پيشوايان معصوم(ع) نيز به گونه اي بوده كه هر شهروند به خود اجازه مي داده تا بي پرده و بي پروا و حتي رو در رو از ايشان انتقاد كند. امامان معصوم در برابر انتقاد، نه روي درهم مي كشيدند و نه بر او خشم مي گرفتند؛ بلكه كاملا منطقي و مستدل به او پاسخ مي دادند و درباره رفتار به ظاهر پرسش برانگيز خود توضيحات كافي، مستدل و اقناعي عرضه مي كردند.  

  مبدا و منشا انتقادناپذيري ، خودخواهي و خودكامگي است.

مالک اشتر نخعی قطعا یکی از مُخلص ترین یاران وفادار حضرت علی(ع) است. هم ایشان بیش از بیست مرتبه در برابر سخن و دستور مولایش امام علی(ع) معترضانه ایستاد و نظر مخالف حضرت ارائه کرد!ارادت خالصانه او نسبت به حضرت مانع از نقد و انتقاد او نسبت به رفتار و گفتار آن حضرت نشد!

    امام خميني (ره) مي فرمايد:

«خود خواهي منشأ همه مفاسد است.»

شكستن بت سخت است و شكستن بت واره هاي زنده بسيار سخت تر! امام راحل (ره) بر اهميت اين بت شكني تأكيد مي كند:

«تمام فسادهايي كه در عالم پيدا مي شود، از خود خواهي پيدا مي شود…. همه اش برمي گردد به حبّ نفس و اين بت، از همه بت ها بزرگ تر است و شكستنش هم از همه مشكل تر است… اگر رهايش كنيد، شما را به هلاكت مي كشاند … درجه به درجه پيش مي برد تا آنجا كه دين انسان را از دست انسان مي گيرد.»

         بت شكستن سهل باشد نيك سهل

                          سهل ديدن نفس را جهل است جهل

اين شرك خفي و ميل مخفي در صورت عدم درمان همچنان رشد مي كند، تا انسان ناخودآگاه آن را در جايگاه معبود مي نشاند. خداوند متعال، رسول خود را هشدار مي دهد كه:

«اَرَاَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ اِلهَهُ هَويهُ؟»(فرقان، ۴۳)

اي رسول! آيا ديدي آن را كه هواي نفسش را خداي خود قرار داد؟

پيامبر اكرم (ص) اين نفس سركش و توسن آتش را دشمن ترين دشمنان مي دانند:

«اغداعَدوِّكَ نَفْسُكَ اَلّتي بَينَ جَنْبَيْكَ »

دشمن ترين دشمن تو همان «خود»ي است كه در ميان دو پهلوي توست.

چه بسيار سالكان رشاد و مدّعيان ارشاد كه رهپويه هاي جهاد و اجتهاد را گذرانده اند و در اين وادي درمانده اند. 

«آنان كه غني ترند، محتاج تراند.» 

آري، آنان كه در عرصه آرزو و بر كام اين عدو لگام زده اند و در ميدان تزكيه هم گام نهاده اند، در درياي «عُجب»، زورقشان به گِل نشسته و قايقشان درهم شكسته است. آري پهلوانان عرصة علم و نام آوران حيطة حلم چون مقام علمي و مراتب فضل و كمال خود را بالاتر و بهتر از ديگران پنداشته اند، از فراز فضايل اعمال به فرود رذايل آمال فرو افتاده اند:

امام علي (ع) براي آگاهي و بيداري اين مرشدان مغرور و زاهدان كور چنين هشدار مي دهند:


«ما اري شَيْئاً اَضَرَّ بِقُلُبِ الرِّجالِ مِنْ خَفْقِِ النِّعالِ وَراءَ ظُهُورِ هِمْ

براي دل هاي مردان چيزي زيانبارتر از صداي كفش هايي كه از پشت سرشان بيايد، نديدم.

          او چو بيند خلق را سرمست خويش

                          در تكبّر مي رود از دست خويش

         هركه را مردم سجودي مي كنند

                                  زهر اندر جان او مي آكنند

         چشم بردار از قبول و ردّ خلق

                          هر دو در راه خدا شد سدّ خلق

امام صادق (ع)، مشاهير خود خواه و جويندگان جاه را به سختي هشدار مي دهند:

«مَنْ تَعَصَّبَ اَوتَعُصُبَ لَهُ فَقَدْ خُلِعَ رِبقَة الايمانِ عَنْ عُنُقِهِ

هركس تعصّب بورزد، يا براي او تعصّب بورزند (مريد متعصّب داشته باشد) محقّقاً رشته ايمان از گردنش برداشته مي شود. (از قلمرو ايمان بيرون مي رود)

 برترين درمان و بهترين پشتيبان براي اين گونه خودكامگان انتقادگريز و نقادستيز ،بازگذاردن باب انتقاد و پذيرش منتقدان صريح و صادق است.

   اميد كه بتوانيم با روحيه اي انتقادپذير، غنچه هاي حكمت و معرفت را بر شاخساران وجود شكوفا و با عطر رفتار و گفتار و رايحه كردار خود، كوچه باغ هاي جامعه را عطرآگين سازيم.

 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar


موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : چهار شنبه 19 آبان 1395 | 10:38 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

یک خاطره یک تاریخ پرمخاطره!

 

#شفیعی_مطهر

شب بود و در یکی از جبهه های جنوب عملیات سختی در پیش داشتیم. در پیشروی به سوی مقرهای دشمن به میدان مین رسیدیم که عبور از آن ناممکن و یا همراه با تحمل تلفات سختی بود.

لحظاتی به فکر فرورفتیم. ناگزیر از عبور از میدان مین و رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده بودیم.در عین حال اگر بنا بود بیشتر نیروهای خود را در عبور از میدان مین از دست بدهیم،پیشروی به سوی اهداف مورد نظر غیرممکن یا بسیار سخت به نظر می رسید.

در اینجا از سوی چند نفر از رزمندگان ایثارگر پیشنهادی راهگشا ولی جانسوز و دردآور مطرح شد. این عزیزان اعلام آمادگی کردند که داوطلبانه بر روی میدان مین بغلتند تا با انفجار مین ها و در نتیجه تکه تکه شدن پیکرهای آنان راه پیشروی نیروها گشوده شود و پیشرفت عملیات متوقّف نشود!

...و قبل از این که برادران رزمنده درباره هزینه - فایده این راهکار بحثی را مطرح کنند،فورا یکی از رزمندگان سلاح های خود را به دیگری تحویل داد و داوطلبانه پیکر خود را به روی مین ها انداخت و شروع به غلتیدن کرد!

لحظاتی بیش نگذشت که با انفجار نخستین مین پیکر این برادر رزمنده متلاشی شد!

بلافاصله نفرهای دوم و سوم و...خود را به روی میدان مین افکندند و راهی به عرض قامت رشید این دلاوران از جان گذشته به سوی هدف گشوده شد.

با گشایش راه پیشروی، فرمانده دستور حرکت  داد. عده ای از برادران رزمنده که بر اثر شهادت مظلومانه و شجاعانه این عزیزان به شدت متاثّر شده بودند، شروع به گریه و زاری و عزاداری کردند! اینان به جای ادامه پیشروی بر بالین پیکرهای خونین این عزیزان جمع شده و بر سر و سینه می زدند!

فرمانده چندین بار دستور حرکت داد،ولی بسیاری از برادران همچنان بر سر و سینه زنان به شدت می گریستند و عزاداری می کردند!

وقتی فرمانده برای آخرین بار و با فریاد بلند دستور پیشروی داد،یکی از برادران عزادار فریاد زد:

فرمانده! تو چقدر سنگدل و بی وفایی! همین الان این عزیزان جانشان را فدای ما کرده اند و تو پیکر پاره پاره این عزیزان را به حال خود رها کرده و می روی؟!!

در این جا من پیش رفتم و روی خود را به عزیزان عزادار کرده ،با نرمی و فروتنی گفتم:

برادران عزیز!سوگواری برای شهادت این عزیزان بسیار مطلوب و پسندیده است؛ اما من از شما می پرسم این پیکرهای عزیز برای چه هدفی قطعه قطعه شدند؟ این برادران شهید برای تحقق چه اهدافی عاشقانه و داوطلبانه جان باختند؟ آیا هدفشان برپایی عزاداری بود؟ یا تحقق اهداف عملیات؟!

برادران رزمنده عزادار با شنیدن این منطق دست از ادامه عزاداری برداشتند و بنا به دستور فرمانده به سوی اهداف تعیین شده حرکت کردیم و در آن عملیات به پیروزی بزرگی دست یافتیم!

***************** 

Картинки по запросу

از آن روز تا کنون من همیشه به این می اندیشم که آیا شهادت مظلومانه و ستم ستیزانه امام حسین(ع) و یاران وفادارش  نیز تنها برپایی آیین های سوگواری بوده؟!! 

یا تحقق اهداف بلند و بزرگ انسانی چون آزادی و آزادگی انسان و رهایی از همه قید و بندهایی است که خودکامگان خودخواه بر دست و پای اندیشه های بشری نهاده اند؟!!

آیا پیام این« خاطره» نمی تواند نقطه پایانی بر « تاریخ پرمخاطره » انحراف از مکتب عاشورا باشد؟!

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar


موضوعات مرتبط: مقالاتخاطرات

تاريخ : یک شنبه 9 آبان 1395 | 11:34 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

       ویژگی های خودکامگان در قرآن


 

#شفیعی_مطهر
 

ازشاخه مرگ سرخ گل می چینم 

جان دادن در ره شرافت دینم
 

تو مرگ و فنا و نیستی می بینی 

من جوشش سبز زندگی می بینم 


 

امروز نگاهی داریم به ویژگی ها و نشانه های خودکامگان و رژیم استبدادی در قرآن:

۱-حاکم مستبد مردم را به بردگی کشانده و از آنان آزادی را سلب می کند.

"وَ قَومها لَنا عابِدون".قوم موسی(ع)و هارون ما را بندگی می کنند.

۲-فرصت ارشاد و انتقاد به کسی نمی دهد .بدین سبب کارهای زشت خود در نظرش پسندیده جلوه می کند.

"وَ کذلِکَ زُیِّنَ لِفِرعَون سوءُ عَمَلِهِ ".

به همین طور عمل زشت فرعون در نظرش زیبا می نمود.

۳-آنچه در امر مملکت به نظرش آمد ،قابل اجرا می داند و رای خود را بدون دلیل بر آرای دیگران مقدم می شمارد.

"قالَ فِرعَون ما اَریکُم اِلّا اَری".

فرعون گفت:به صلاح شما نمی دانم جز آنچه را که خود صلاح بدانم!

۴-مانع رشد فکری و اراده مردم شده ،جامعه را در حال جمود و خمودگی نگاه داشته و به اطاعت کورکورانه وامی دارد.

"فَاستَخَفَّ قَومَهُ فَاَطاعوه".

مردم خود را به زبونی و خواری کشانید تا اطاعتش کنند.

۵-فرمانروای خودکامه خودخواهی را به نهایت رسانده  شخص خود را موجودی مقدّس و بالاتر از همه می پندارد و اگر زمینه مناسب بیابد تا ادّعای خدایی پیش می رود و از همگان پرستش و خضوع مطلق می طلبد.

"ما عَلِمتُ لَکُم مِن اِله غَیری" وَ "فَقالَ اَنَا رَبُّکُمُ الاَعلی".

من جز خودم کسی را خدای شما نمی دانم.

۶-حاکم خودکامه در برابر دعوت حق و منطق عقل از در تهدید و ارعاب برآمده با ایجاد فشار و اختناق ،معتقدات قلبی و احساسات باطنی مردم را تابع هوی و هوس خود قرار می دهد...و اگر نتوانست در عقیده و ایمان مردم رخنه پدید آورد، به زور شلّاق و سرنیزه متوسّل می شود و چون از تصرّف در روح و قلب مخالفان خود مایوس شد، جسم و پیکرشان را در معرض شکنجه های غیر انسانی قرار می دهد:

"قالَ آمَنتُم لَهُ قَبلَ اَن آذَنَ لَکُم فَلِاُقَطِّعَنّ اَیدیکُم وَ اَرجُلَکُم مِن خِلاف وَ لَاُصَلِّبَنَّکُم فی جُذوعِ النَّخل".

(فرعون)گفت:به او (موسی) ایمان آوردید پیش از آن که من به شما اجازه بدهم؟پس حتما دست و پای شما را از چپ و راست قطع می کنم و شما را به دار می زنم.

۷-دیکتاتور مخالفان خود را به باد تهمت و ناسزا گرفته و به جاه طلبی و اخلالگری و ایجاد فتنه و فسادمتهم می کند:

"وَ تَکون لَکُما الکِبریاءِ فِی الاَرضِ یُریدونَ اَن یخرجاکُم مِن اَرضِکُم بِسِحرِهِما وَ یَذهَبا بِطَریقَتِکُمُ المُثلی".

(فرعون گفت):می خواهید بساط ما را برچیده خودتان بر روی زمین حکمفرما بشوید؟موسی و هارون می خواهند با مکر و افسون خود شما را بیرون رانده و روش عالی شما (رژیم)را از میان ببرند.

۸-حاکم مستبد در عین حال که با اهل دین و ایمان مبارزه می کند، تظاهر به دین داری کرده، خویشتن را حامی و طرفدار دیانت معرّفی می کند:

" اِنّی اَخافُ اَن یُبَدِّلَ دینَکُم اَو اَن یُظهِر فِی الاَرضِ الفَساد".

(فرعون گفت):می ترسم موسی دین شما را تغییر داده  یا اینکه بر روی زمین فساد برپا کند.

۹-به پیروی از اصل "جدایی بینداز و حکومت کن"حاکم زورگو فاصله طبقاتی در میان افراد ملت ایجاد می کند:

"اِنَّ فِرعَونَ عَلا فِی الاَرضِ وَ جَعَلَ اَهلَها شیَعا یَستَضعِف طائِفَه مِنهُم "

فرعون در آن سرزمین  گردنکشی را آغاز کرد و میان مردم تفرقه انداخت و عدّه ای را زیر دست عدّه ای دیگر قرار داد.

۱۰-فرمانروای ستمگر  ثروت مملکت را مال شخصی خود حساب کرده و هرگونه تصرّف را در آن جایز می شمارد:

"اَلَیسَ لی مُلک مِصر وَ هذهِ الاَنهار تَجری مِن تَحتی".

(فرعون گفت):آیا مگر سرزمین مصر از آن من نیست و این نهرها از کاخ من جاری نمی شود ؟     

(نقل مضمون از کتاب"نظام اجتماعی اسلام" ،نوشته سید ابوالفضل موسوی زنجانی)

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar


موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : دو شنبه 3 آبان 1395 | 9:0 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

آيا هنوز در به همان پاشنه نمي چرخد؟!! 

 

#شفیعی_مطهر

   حاج زين العابدين مراغه اي (مراغه 1255 ق- استانبول 1328 ق) از معاصران دورﮤ ناصرالدين شاه قاجار بود. وي در جواني به مسكو رفت و تابعيت كشور روسيه را پذيرفت و در آنجا به شغل تجارت مشغول شد. ولي سرانجام به خاطر عشق به ميهن از تابعيت روسيه خارج گرديده و تبعيت ايران را پذيرفت و سپس به استانبول رفته تا پايان عمر در همان جا ماند. 

 وي نويسندﮤ كتاب مشهور« سياحت نامـﮥ ابراهيم بيگ» است. اين كتاب كه دربارﮤ اوضاع اجتماعي ايران در عهد قاجار از زبان يك سيّاح خيالي نوشته شده، در بيداري ايرانيان سهم بسزايي داشته است.

   اكنون حدود ۱۱۰ سال از درگذشت اين نويسنده دردآشنا مي گذرد. شما با شناختي كه از روحيات جامعه خودمان داريد، وقتي كتاب «غرب زدگي» مرحوم جلال آل احمد يا «سياحت نامه ابراهيم بيگ» را مي خوانيد، انگار سيماي امروز جامعه خود را به تماشا نشسته ايد.

 امروز من بخشي از كتاب سياحت نامه ابراهيم بيگ را برايتان نقل مي كنم . شما هم در اين ایام عملا دعا كنيد تا شايد ما ملت با تغيير و تحوّل در حال با كمك يكديگر بتوانيم نقطه اي بر پايان اين نابساماني ها بگذاريم.

  اَلّلهُمَّ غَيِّر سوءَ حالَنا بِحُسنِ حالِكَ....

سياحت نامه ابراهيم بيگ

نوشته:زين العابدين مراغه اي



نتيجـﮥ سياحت من اين است كه در تمام آن مملكت ها كه از ايران ديدم، در هيچ بلادي آثار ترقّيات، و تمايل به تمدّن به نظرم نيامد كه بدان خوش وقت شوم. 

در زراعت و تجارت بدانچه از نياكان خودشان ديده اند، قناعت دارند و جاي بسي تعجّب است كه بدان يكي مفتخرند كه شيوﮤ اسلاف هنوز تماماً در ميان ما مرعي است. اما از اين طرف در تجملّات بيهوده و فراهم آوردن اسباب تزيينات خانگي به درجه اي پيش افتاده اند كه ابداً اجدادشان آن وضع را در خواب خودشان هم نديده بودند. 

  به جاي ظروف مسين كه از معمولات و مصنوعات وطن عزيز بود و يك صد سال به رفع احتياجات يك خانوادﮤ بزرگي به قدر دويست تومان از آن كفايت مي نمود و در آخر هم از قيمت آن چيزي نمي كاست، امروز به دويست تومان يك پارچه چلچراغ خريده از سقف اتاق هاي خودشان مي آويزند. كه به يك افتادن به جز از يك كلمـﮥ «واه» صاحبش چيزي از آن باقي نمي ماند. واضح است كه از تصوّر نياكانشان امثال اين چيزها هيچ وقتي نگذشته بود.
يكي از اين انبوه مردم كه علي الاكثر صاحبان املاك هستند، هيچ گاهي بدين خيال نيفتاده اند كه از مملكت همسايه يك ماشين خرمن كوبي يا يك داس ماشين دار براي درودن غلّه، يا اين كه ماشين گندم پاك كن براي نمونه خريده، بياورند. در مزارع خودشان به كار وادارند تا محسنّات آن ها را به راي العين ملاحظه كنند. 

  در تمامي اين مملكت از شهرهاي بزرگ گرفته تا قصبات و قريه ها دودكش يك ماشين فابريكي ديده نمي شود كه دودي از آن متصاعد گردد. و از هيچ طرف بانگ سوت و صفير حركت و ورود راه آهن شنيده نمي شود. 

در هيچ شهري به نام دواير دولتي عمارت بلند و باشكوهي نيست. از مكاتب دولتي و مريضخانه در هيچ جا نشاني نمي توان يافت. در هيچ نقطه كمپاني و بانك كه نمونـﮥ ترقّي و تمدّن است، مشهود نيست. كسي را پرواي وضع مساجد نيست. مقابر بزرگان پيشين مانند سلاطين صفويه و غيره همه خراب. از زحمات نايب السّلطنه عبّاس ميرزاي مرحوم و خدمات اميركبير ميرزا تقي خان مغفور كه در راه ملك و ملّت كرده و كشيدند، سخني كه دليل قدردانيِ اخلاف باشد ،در ميان نيست. نه نيكان را به رحمت ياد مي كنند، نه بدان را به بدي نام مي برند.
ترك حقوق و قطع صلـﮥ رَحِم و بي مروّتي و عدم انصاف و بدخواهيِ همديگر شغلشان است. ولي با اين وضع چون پنج نفري يك جا گرد آمدند، مي گويند اي بابا، دنيا پنج روز است، بايد فكر آخرت نمود. اما همه دروغ مي گويند و فعلاً منكرند. آنچه از خيالشان نمي گذرد، همان پرسش روز حساب است. 

خيرات مي كنند، اما اطعام اغنيا مي كنند، نه فقرا. اعمالشان همه از روي رياست. بي طمع و توقّع به احدي سلام نمي دهند. اخلاق مردم چندان فاسد گشته كه اصلاح آن مشكل مي آيد ،مگر اين كه محض تسلّي خودمان بگوييم: 

«چنان نماند، چنين نيز هم نخواهد ماند».
 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar


موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : چهار شنبه 28 مهر 1395 | 9:2 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

عوامی گری و قشری نگری 

 

#شفیعی_مطهر

    شاید اغراق نباشد اگر بگوییم در  طول تاریخ و در عرض جغرافیا  چه در ایران و چه در سایر کشورهای جهان ، سخت ترین و مهلک ترین ضربه هایی که بر پیکره حق و حقیقت وارد شده  و كاروان تمدن و فرهنگ بشري را به قهقرا كشانده ، همانا «عوامی گری و قشری نگری» است. 

   از عصیان و سرکشی در برابر فراخوان حیات بخش پیامبران توسط افراد عوام و تنگ نظر گرفته تا خروج جاهلانه خوارج علیه دعوت رهایی بخش امام علی (ع) و یورش متعصبّانه و کورکورانه کوفیان قشری نگر علیه امام حسین(ع) همه و همه ناشی از عدم ژرف نگری و برداشت های سطحی و ظاهری آنان است . این حرکت های جاهلانه بیشترین ضربه ها بر پیکره حیات و پیشرفت و ترقی ملت ها زده و می زند. متاسّفانه عوامل خودکامه بومی و دشمنان بیگانه از این چالش فاجعه آمیز و از این سودای خردستیز افراد ساده اندیش بیشترین سود را برده و می برند.

   بنابراین گسترش آگاهی و ژرف بخشیدن به افکار مردم و نیز سوق دادن جامعه به سوی عقلانیت و خردورزی از مهم ترین رسالت ها و ماموریت های روشنفکران و آگاهان ملت است.

   نمونه ای از این سیمای اسف انگیز و عقل گریز در تابلوی تاریخی زیر به خوبی به تصویر کشیده شده است:

  « از روز ۲۵ تير ۱۳۰۳ در تهران شايع شد كه در سقّاخانه واقع در چهارراه شيخ هادي معجزه اي روي داده است. بازاريان و كسبه به مناسبت معجزه دو شب بازار و خيابان ها را چراغاني كردند و تحريكات بسيار شد. مردم عوام و خرافي گروه گروه به سوي سقّاخانه روانه شده، نذر مي دادند و شمع روشن مي كردند. 

  «ماژور ايمبري» ويس كنسول سفارت آمريكا كه از سوي مجله جغرافيايي ملي آمريكا هم مأموريت داشت از نقاط جالب توجّه ايران براي آن مجلّه عكس برداري كند، براي عكس برداري از سقّاخانه با بي احتياطي و بدون در نظر گرفتن هيجان احساسات مذهبي مردم همراه «لوين سيمور» آمريكايي بعدازظهر روز جمعه ۲۷ تيرماه ۱۳۰۳ (۱۸ ژوئيه ۱۹۲۴) براي عكس برداري با درشكه به سوي سقاخانه رفت. 

در جلوی سقاخانه و در ميان ازدحام توده عوام و خرافي پياده شد و با كمك «سيمور» دوربين عكاسي خود را روي سه پايه نصب كرد ؛ ولي مردم مانع از عكس برداري شدند و از هر سوي عباي خود را جلو دوربين او مي گرفتند تا كار به خشونت رسيد، دو نفر پليس كه در آن محل بودند، مداخله كرده و «ايمبري» و «سيمور» را سوار درشكه خودشان نموده برگرداندند ، بي آن كه موفق به گرفتن عكس بشوند. 

پس از حركت درشكه گروهي از آن افراد جاهل به تصوّر اين كه او عكس از سقاخانه گرفته است، بر آن شدند كه او را تعقيب كرده دوربينش را بگيرند. 

در همين لحظه صدايي ازميان جمعيت برخاست كه گفت: 

«فرنگي در سقاخانه زهر ريخت!» 

درحالي كه فرنگي به سقّاخانه نزديك نشده بود. اين صداي شوم به تحريك چه كساني و از گلوي چه كسي بيرون آمد، هنوز دانسته نشده است ؛ ولي اين صدا چون يك آژير خطر بود، افراد جاهل ومتعصّب از هرسو به تعقيب درشكه پرداختند و به ايمبري و سيمور، حمله ور شدند، دوربين او راگرفته و هردو را به شدّت زخمي نمودند.  پليس آن دو را با درشكه به بيمارستان شهرباني برد ، ولي جمعيت عوام هيجان زده تحريك شده به ساختمان بيمارستان هجوم بردند و با ضربه هاي مشت و چاقو به آن دو آمريكايي حمله ور گرديدند. براثر اين هجوم و ضربه هاي آجر و مشت و چاقو ، «ايمبري» كشته شد ؛ ولي «سيمور» جان نيمه سالم به در برد و به بيمارستان آمريكايي زيرنظر ومراقبت شديد پليس منتقل گرديد. 

   عده اي معتقد بودند كه شايعه معجزه سقّاخانه از سوي مخالفان سردار سپه براي درهم ريختن نقشه زمامداري او ترتيب داده شد، ولي او نيز از اين توطئه براي درهم شكستن قدرت مخالفان بهره برداري كرد. 

   روز بيست و نهم تيرماه تشييع جنازه ايمبري با شركت نخست وزير و هيأت دولت انجام شد و جنازه او در كليساي انجيلي به امانت گذارده شد. اين شايعه بر زبان ها بود كه به مناسبت گفت وگوي بستن قرارداد نفت شمال با آمريكا و نيز گفت وگوي گرفتن سي ميليون دلار وام از آن دولت براي جلوگيري از اين دو كار و به تحريك عوامل سفارت انگليس و مذهبيّون و ايرانيان وابسته به آن سفارت معجزه سقّاخانه صحنه سازي شده و به قتل ايمبري منجر شده است. ولي اعلاميه سردار سپه رئيس الوزرا و فرمانده كل قوا ارتباط اين حادثه را با سياست خارجي رد كرده و نيز دكتر ميليسپو نوشته است: 

   اگر ايمبري شخص واقع بين و خردمندي بود ، هيچ گاه به چنين بليّه اي دچار نمي شد. چون اشرار به دنبال او نبودند، بلكه او پا به محلّي نهاد كه شرايط به خصوصي در آنجا حكمفرما و عوامل خطر كاملاً مشهود بود ! 

نيز مصطفي فاتح اين پيش آمد را با امتياز نفت مربوط نمي داند و آن را يك توطئه ناشي از تضادهاي سياست هاي داخلي مي شمارد. 

   پس از اين حادثه، به تصويب دولت از روز ۲۹ تير در تهران حكومت نظامي برقرار شد. سرانجام پس از چند مكاتبه كه ميان ژوزف سن گرنفلد وزير مختار آمريكا و محمدعلي فروغي وزير خارجه ايران انجام گرديد، سوءتفاهم برطرف شد و هردو طرف مقرّرات و تعهّدات دوستانه و سياسي و اقتصادي ميان دو كشور را كه در نخستين عهدنامه ايران و آمريكا در ۱۸۵۶ م. تصريح شده است، تأكيد كردند و قرار شد دولت ايران شش هزار دلار به خانواده ايمبري و دو هزار دلار به سيمور پرداخت كند. »

(منبع:ایران نیوز پی پر )

   برخي از تحليل گران بر اين باورند كه دولت وقت به رياست قوام به منظور كاستن از نفوذ  ستمگرانه انگليس تصميم داشت  با واگذاري بخشي از نفت  به آمركا پاي آن دولت را به عنوان آلترناتيو انگليس به ايران باز كند ؛ بنابراين عوامل انگليسي اين توطئه را طرّاحي كردند تا آمريكا از ورود به عرصه سياسي و اقتصادي ايران وحشت كند  كه متاسّفانه به علّت عوامي گري و قشري نگري برخي مردم ، در اين نقشه كاملا موفق شد!!

 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar


موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : دو شنبه 26 مهر 1395 | 9:14 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

ارمغان عاشورا 

 

(#شفیعی_مطهر)

عاشورایی دیگر گذشت و ما را  گامی به سوی سفر به دیار حبیب نزدیک تر کرد . 

من خیلی وقت است  بر این باورم که فلفسه برگزاری آیین های دینی و ملی چون سالروز میلاد یا شهادت یا وفات پیشوایان و بزرگان این است که ما از این رهگذر، توشه ای و از خرمن  آموزه های آنان، خوشه ای برگیریم . بنابراین من امروز یکی از رهنمودهای امام آزادگان حضرت حسین بن علی (ع) را می خواهم به عنوان ارمغان عاشورای حسینی با شما به گفتگو بنشینم .

   ایشان سخنی بدین مضمون دارند :

« عقل و خرد جز با پیروی از حق به کمال نمی رسد

 آیا ما تا کنون درباره تحقق امر فوق اندیشیده ایم ؟ اگر نه هم اکنون کمی بیندیشیم و ببینیم آیا ما در طرح هر مسئله  واقعا به دنبال حقیقت مطلب هستیم ، یا منافع خود ؟ 

اگر ما در بازبینی یک مسئله فقط به دنبال منافع خود باشیم ، دیگر کشف حقیقت از دایره درک ما حذف می شود و این خود ضد کمال بخشی عقل و خرد است .

بدیهی است تنها وجه ممیزه ما نسبت به سایر موجودات « عقل و خرد » ماست و اگر این موهبت عظمی را از ما بگیرند ، دیگر امتیازی بر حیوانات نداریم . 

از سوی دیگر رشد و تکامل این ودیعه الهی - عقل - هم تنها با پیروی از حق تحقّق می یابد ، پس طالبان کمال و رهپویان وصال راهی جز پیروی عارفانه و عاشقانه از حق و حقیقت ندارند . در پویش این راه خدا قول داده  که خود دست ما  گیرد و  به وصال پذیرد :

    « والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا و ان الله لمع المحسنین » ( قرآن ، عنکبوت ، ۶۹)

 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar


موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : شنبه 24 مهر 1395 | 11:43 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

کدام بر که بگرییم؟


ما برحسین؟ یا حسین بر ما؟!!/1

 

#شفیعی_مطهر

 

حسین جان ! اکنون قرن هاست که ما در هر کوی و برزن دردنامه تو را می سراییم و بر مظلومیت تو می گرییم ، اما تو بر بلندای قلل رفیع عزّت و حرّیّت ایستاده ای و همه انسان های حق باور و حقیقت پرور را به آزادی و آزادگی فرامی خوانی.

حسین جان ! ای سردار سپاه سپیده ! و ای سالار به خون تپیده ! 

ای طلایه دار سرخ شفق ! و ای طلیعه سپید فلق ! 

تو زنگار انحراف اموی را با فوّاره خون جوانانت زدودی و شعر بلند شهادت را با گلوازه های ایثار سرودی . 

 تو با خون یارانت ، فراخنای افلاک را ستاره باران کردی و پهنای خاک را گلباران نمودی . 

 تو دریا را در وسعت تحقیر کردی و آسمان را در رفعت .

 تو سپیده را در عصمت به پیکار خواندی و سپیدار را در حشمت .

تو سرو را در قامت خجل کردی و کوه را در استقامت .

تو چشمه سار را ایثار  آموختی و ایثار را با ثار آمیختی .

تو حجم وسیع کلمات را در ستایش خود به تنگنا کشاندی و واژه ها را به ژرفا نشاندی .

تراوش نوش سخنانت ، شهد را شرمنده کرد و سخنوران را بنده . 

 جهاد آزادی بخش تو ، ستمدیدگان را شهد عزّت بخشید و ستمگران را شرنگ ذلّت چشانید .

تو شیفتگان شراب وصل را شهد شهادت نوشاندی و فریفتگان سراب جهل را شرنگ مرگ .

تو با نبرد شکوهمند خود مستکبران را ذلیل کردی و مستضعفان را جلیل . 

تو زندگی با ذلّت را مرگ دانستی و مرگ با عزّت را زندگی.

 تو حیات جاودانه را در آیینه مرگ شرافتمندانه یافتی و مشتاقانه به سویش شتافتی . زندگی را پیکار در راه اندیشه نامیدی ، اندیشه ای که ریشه در کوثر رسالت داشته ، زلال وحی می نوشد و کلام رب می نیوشد .

 تو قائدین را الهام بخشیدی و قاعدین را قیام . 

بر شهیدان سروری و بر سروران ، رهبر .

 حسین جان ! این بخشی از کارنامه توست ....

و اما اکنون  بشنو که ما چه کردیم !

ادامه دارد....

 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar


موضوعات مرتبط: مقالاتقطعه ادبي

تاريخ : جمعه 16 مهر 1395 | 7:26 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 برگی از کتاب عاشورا 

نگاهی متفاوت به عاشورا

#شفیعی_مطهر

 

«عاشورا»در متن زندگى شيعه و در عمق باورهاى پاك او جريان داشته و«نهضت كربلا»،در طول چهارده قرن،با كوثرى زلال و عميق،سيراب كننده ‏جان ها بوده است.

هم اكنون نيز عاشورا،كانونى است كه ميليون ها دايره ريز و درشت از ارزش ها،احساس ها، عاطفه ‏ها،خردها و اراده ‏ها بر گرد آن مى چرخد و پرگارى است كه ‏عشق را ترسيم مى‏ كند.

بى شك،محتواى آن حماسه عظيم و انگيزه ‏ها و اهداف و درس هايش يك‏«فرهنگ‏»غنى و ناب و الهام بخش را تشكيل مى ‏دهد و در حوزه وسيع تشيع و دلباختگان اهل بيت،كوچك و بزرگ و عالم و عامى،همواره با«فرهنگ عاشورا» زيسته،رشد كرده و براى آن جان باخته‏ اند،تا آنجا كه در آغاز تولد،كام نوزاد را با تربت ‏سيد الشهدا(ع‏)و آب فرات بر مى‏ دارند و هنگام خاكس پارى،تربت كربلا به همراه مرده مى‏ گذارند و در فاصله ولادت تا مرگ هم به حسين بن على‏(ع‏)عشق‏ مى‏ ورزند و براى شهادتش اشك مى ‏ريزند و اين مهر مقدس،با شير وارد جان ‏مى‏ شود و با جان به در مى ‏رود.

 ضرورت كار در باره نهضت كربلا،تا كنون بسيار نوشته،سروده و تحقيق شده است و صاحبان فكر و قلم از زواياى مختلف و با ديدهاى گونه‏ گون به اين حماسه‏ نگريسته ‏اند،به گونه ‏اى كه مجموعه آثار مربوط به قيام كربلا و مسائل جنبى آن،كتابخانه عظيمى را تشكيل مى ‏دهد،اما...همچنان زمينه و ميدان براى‏ پژوهش و عرضه‏ هاى جديد در اين باره باز است.به قول ‏«صائب‏»:

يك عمر مى‏ توان سخن از زلف يار گفت       

در بند آن مباش كه مضمون نمانده است‏

...بیایید لحظاتی چند و با دلی دردمند در حال و هوای بامداد عاشورا و در سرزمین نینوا تنفس کنیم...

امام حسین (ع) صبح عاشورا پس از صف آرایی سپاه اندک خود دست به دعا برداشت :

"اللهم انت ثقتی فی کل شده .... "الی آخر...

" خدایا ! تویی معتمد و پشتیبان من در هر اندوه گلوگیری . تویی امید من در هر شدت جانکاهی . تویی ملجاء و ساز و برگ من . چه بسیار اندوه دلاویز که دل را به کاهش اندازد و راه چاره را مسدود کند و دوست را به دست خذلان فرسایش دهد و دشمن را در شماتت افزایش کند . من به درگاه تو روی آوردم و شکایت به تو کردم و راز دل جز با تو نگفتم و آن بلای متراکم را تو فرج بخشیدی و زایل ساختی . پس تویی ولی هر نعمت و خداوند هر نیکویی و منتهای هر خواست و آرزو..."

سپس امام (ع) مقابل سپاه دشمن رفت و با صدایی هر چه رساتر که بیشترشان می شنیدند فریاد کرد :

"ای مردم عراق ! گفتارم را بشنوید و در کشتن شتاب نورزید، تا شما را بر آنچه بر من واجب است، موعظه کنم و عذر خود را در آمدن به عراق باز گویم . آنگاه اگر عذر مرا پذیرفتید و سخن مرا باور کردید و از راه عدل و انصاف با من رفتار نمودید ، راه خوشبختی خود را هموار ساخته اید و شما را بر من راهی نباشد  و اگر هم عذر مرا نپذیرفتید و از راه عدل و انصاف منحرف شدید،  کشتن من پس از این باشد که پشت و روی این کار را با دیده تامل بنگرید و از روی شتاب زدگی و بی فکری به چنین کار بزرگی دست نبرید . پشتیبان من خدایی است که قزآن را فرستاده است . خدا بندگان شایسته خویش را سرپرستی می کند . .."

"...ای مردم! مرا بشناسید و ببینید که من که هستم ! آنگاه به خود آیید و خود را ملامت کنید و نیک بیندیشید که آیا کشتن و پایمال کردن حرمت من برای شما جایز است ؟! "

حضرت سپس خود را کاملا معرفی کرد،ولی پاسخی نشنید.سرانجام امام روی به یاران با وفای خود کرد و فرمود :

"مقاومت ! ای بزرگ زادگان ! پس مرگ نیست مگر پلی که عبورتان می دهد از رنج و سختی به سوی بهشت های گسترده و نعمت های پایدار . پس کدام یک کراهت دارد که از زندان و عذاب (زندگی در نظام ستمگر) منتقل گردد؟ همانا پدرم از فرستاده خدا - که درود خداي بر او باد - نقل کرد که دنیا زندان مومن است و بهشت کافر و مرگ ، پل آنان است به جانب بهشت هاشان و پل اینان است به سوی جهنم شان . در حدیث او گزاف و دروغ نبود و من نیز دروغ نمی گویم..."

 

 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar


موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : پنج شنبه 15 مهر 1395 | 15:20 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

گامی در بررسی تحریفات رویدادهای عاشورا 

#شفیعی_مطهر

 امام حسين(ع) :  « من دلائل العالم انتقاده لحدیثه »   

(تحف العقول ، ص ۲۴۸)

سخنی که از قید قلم رسته و بر صدر مقال نشسته ، گهری ناب و جرعه ای از آفتاب است که از اندیشه و بیان امام حسین (ع) تراویده و بر صفحه ای از صحیفه هستی أرمیده است . 

امام آزادگان ، تفکّر و نقّادی سخن را تا بدان پایه ارج می نهند که آن را از نشانه ها و دلایل دانایی انسان می دانند .   عقل را باید به کمال رساند و آن را بر صدر استدلال نشاند . ایشان بر این باورند که : 

« عقل جز با پیروی از حق به کمال نمی رسد .» 

   اکنون ما امّتی هستیم که پیروی از ائمّه اطهار (َع) را افتخار خود می دانیم و ارادت و محبت خود نسبت به ایشان را انگیزه همه کارهای خود می شماریم . آیین ها و مراسمی که ما هر ساله به انگیزه عزاداری و سوگواری حضرت سیدالشّهدا(ع) برگزار می کنیم ،  آیا نباید ما را گامی به سوی شناخت راه و روش ایشان نزدیک کند ؟ 

ما در این آیین ها چقدر شعر و شعار و نوحه و مصیبت مبنی بر تشنگی این بزرگواران نقل می کنیم ، اما کمتر از بیانات و سخنان خود ایشان می گوییم .

سخنرانی حضرت امام حسین(ع) در «منی» از بی نظیرترین و زیباترین و شیواترین بیانات تاریخ است . طراوت و تازگی در فرازهای شگفت انگیز سخنان ایشان جلوه گر است .اما چون نوحه های بی پایه مداحان گریه آور و سوزناک است ، بیشتر وقت مجالس عزاداری در اختیار آنان است. 

 امروز بخشی از دردنامه امروزین عاشورا از بیانات استاد مطهری را با هم بخوانیم و بر مصیبت تازه کربلا و عاشورا ، که خود آن را آفریده ایم ، بگرییم !! 


 

 قصه لیلا مادر حضرت علی اکبر(ع)

نمونه دیگر از تحریف در وقایع عاشورا ، که یکی از معروف‌ترین قضایا است و حتّی یک سند تاریخ هم به آن گواهی نمی دهد، قصه لیلا، مادر حضرت علی اکبر است. البته ایشان مادری به نام لیلا داشته اند، ولی یک مورخ نگفته که لیلا در کربلا بوده است. اما ببینید که چقدر ما روضه لیلا و علی اکبر داریم، روضه آمدن لیلا به بالین علی اکبر. حتی من در قم، در مجلسی که به نام آیت الله بروجردی تشکیل شده بود ،که البته خود ایشان در مجلس نبودند، همین روضه را در آنجا شنیدم ،که علی اکبر به میدان رفت. حضرت به لیلا فرمود که از جدم شنیدم که دعای مادر در حق فرزند مستجاب است، برو در فلان خیمه خلوت آنجا موهایت را پریشان کن، در حق فرزندت دعا کن. شاید خداوند این فرزند را سالم برگرداند!

اولا در کربلا لیلایی نبوده ،که چنین کند. ثانیا اصلا این منطق، منطق حسین نیست. منطق حسین در روز عاشورا، منطق جانبازی است. تمام مورخین نوشته اند: هر کس که آمد اجازه خواست، حضرت به هر نحوی که می شد عذری برایش ذکر کند، ذکر می کرد. به جز برای علی اکبر «فاستاذن اباه فاذن له»؛ یعنی تا اجازه خواست گفت : برو. حال چه شعرها که سروده نشده! از جمله این شعر که می گوید:

 

خیز ای بابا از این صحرا رویم

نک به سوی خیمه لیلا رویم

 

نمونه دیگری که در همین باره خیلی عجیب بود و در همین تهران، در منزل یکی از علمای بزرگ این شهر در چند سال پیش از یکی از اهل منبر ،که روضه لیلا را می خواند، شنیدم . من در آنجا چیزی شنیدم  ،که به عمرم نشنیده بودم. گفت وقتی که حضرت لیلا رفت در آن خیمه و موهایش را پریشان کرد، بعد نذر کرد که اگر خدا، علی اکبر را سالم به او برگرداند و در کربلا کشته نشود ، از کربلا تا مدینه را ریحان بکارد. یعنی نذر کرد که سیصد فرسخ راه را ریحان بکارد!!! این را گفت و یک مرتبه زد زیر آواز:

 

نذر علیه لئن عادوا و ان رجعوا

لازرعن طریق تفت ریحانا

 

من نذر کردم که اگر این ها برگردند، راه تفت را ریحان بکارم. این شعر عربی بیشتر برای من اسباب تعجب شد ،که این شعر از کجا پیدا شد؛ بعد به دنبال آن رفتم و دیدم این تفتی که در این شعر آمده ،کربلا نیست. بلکه این تفت سرزمین مربوط به داستان لیلی و مجنون معروف است، که لیلی در آن سرزمین سکونت می کرده و این شعر مال مجنون عامری است برای لیلی و آن روضه‌خوان این شعر را برای لیلای مادر علی اکبر و کربلا می خواند. 

تصور کنید اگر یک مسیحی یا یک یهودی یا یک آدم لامذهب آنجا باشد و این قضایا را بشنود، آیا نخواهد گفت که تاریخ این ها چه مزخرفاتی دارد؟ 

آن ها نمی فهمند که این داستان را این شخص از خودش جعل کرده است ، بلکه می‌گویند زن های این ها چقدر بی شعور بوده اند، که نذر می کردند از کربلا تا مدینه را ریحان بکارند. این حرف‌ها یعنی چه؟!

 

 

شما را چشم در راهیم در کانال زیر:

 

 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar


موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : دو شنبه 12 مهر 1395 | 9:52 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

                          مهر هماره فروزان

#شفیعی_مطهر

Картинки по запросу

  امروز نخستین روز مهرماه ، نخستين روز سال تحصيلي و يادآور روزي فراموش نشدني براي همه درس آموزان به ويژه ما فرهنگيان است. 

  ضمنا از سال ۱۳۵۹ با حمله ناگهاني عراق به ايران در روز ۳۱ شهريور آن سال ، اين روزها يادآور حادثه بسيار تلخي براي همه ملل شرق و مسلمان به ويژه براي ما ايراني ها و عراقي هاست.

  مهر، ماهي است كه ماه و مهر دانش بر سينه سپهر پژوهش با طلوعي پرآوازه ، درخششي تازه را مي آغازند. 

در سايه سار بهار تعليم و تربيت ، ميليون ها كودك ، نوجوان و جوان پرتكاپو و دانشجو ، بال و پر مي گشايند و بال در بال ملايك به سوي خلوت سراي خورشيد و چشمه سار نور اميد روي مي آورند. 

صحن و سراي مدارس، دبستان ها ، دبيرستان ها و دانشگاه ها  آغوش پرمهر خود را مي گشايند و اين تشنگان زلال حكمت و معرفت را در خنكاي روح بخش و طراوت آفرين خود آرامش مي بخشايند. 

   زمزمه گرم خيز و نرم ريز چشمه ساران زلال دانش ، دل ها را رامش و جان ها را آرامش مي بخشد. 

  آذرخش آذرافروز و آتشين حكمت ، شمع جان ها را برمي افروزد و هستي سرد و سياه ظلمت جهل را مي سوزد. 

   رگبار روان بخش باران بهاري تعليم ، كوير تشنه تكريم جان ها را طراوت مي بخشد . 

نغمه خواني شورانگيز هزاردستان استادان دل آگاه در صحن و سراي دانشگاه ، سرود سرورآميز حقايق را از پنجره سرخ شقايق مي سرايد.

  در اين شور و حال مستمر كدامين شاعر سخن پرور مي تواند چكامه بلند بشريت را بسرايد و چكاد رفيع انسانيت را به سر آيد؟

  كدامين پيكرتراش پرتوان مي تواند تنديس رويا را تبلور و پرديس زيبا را تصور بخشد؟

  كدامين كشاورز كوشا را توانايي است كه رويش سبز ريشه را از تراوش زلال انديشه سقايت كند و جوانه تُرد تفكّر را از چشمه سار روان تدبُّر طراوت بخشد؟

   كدامين شاهباز تيزپرواز را توان است تا آبگينه گنبد آسمان را بشكافد ، از قلل رفيع خاك بگذرد ، اوج منيع افلاك را درنَوَردَد و با خدا بر سفره " قاب قوسين او ادني" بنشيند؟

  بار يابد به محفلي كان جا         

  جبرئيل اميـــن ندارد بار 

                   ******************

طيران مرغ ديدي تو ز پاي بند شهوت       

  به درآي تا ببيني طيران آدميت

     كدامين افسونگر افسانه ساز است كه افسانه پرواز تا ملكوت را روح بخشد ، قفس جسم و جهان را بشكند و مرغ گلشن رضوان شود؟

    چنين قفس نه سزاي چو من خوش الحاني است

   روم به گلشن رضوان كه مرغ آن چمنم

    كدامين فرشته فرخ فال مي تواند تاج " تبارك الله احسن الخالقين " را بر سر نهد ، بر سرير " خليفه اللّهي " تكيه زند و نشان " لَقَد كَرَّمنا بني آدم " را زيب پيكره خود سازد؟

  رسد آدمي به جايي كه به جز خدا نبيند     

   بنگر كه تا چه حد است مكان آدميت

   كدامين شاهين تيزبال مي تواند قفس بلورين آمال را درهم بشكند ، قصر زمردّين خيال را درهم كوبد ، عرصه آرزوي را كوي به كوي بپويد و " جنّات تجري من تحتها الانهار " را جوي به جوي بجويد؟

  تا به جايي رسد كه مي نرسد      

  پاي اوهــام و پايــه افــكار

   كدامين پروانه عاشق مي تواند آگاهانه جان شيرين را در آتش عشق بگدازد ، عاشقانه سر بر پاي معشوق بگذارد ، عارفانه از تنگناي جهان درگذرد و مشتاقانه به فراخناي ملك لامكان درآيد؟

  جان گدازي اگر به آتش عشق       

عشق را كيمياي جان بيني

  از مضيق حيات در گذري       

  وسعت ملك لامكان بينـــي

  آري از پگاه آفرينش خامه تا گاه نگارش اين چامه ، انسان به عنوان شيرين ترين گلواژه شعر هستي و ايفاكننده نقش اصلي در نمايش آفرينش مطرح بوده و " ابر و باد و مه و خورشيد و فلك " براي او و به فرمان اوست.

  اين افضل خاكيان و مسجود افلاكيان ، اشرف مخلوقات و ارجح موجودات هنگامي مي تواند به اين شرافت و فضيلت بنازد كه بر اساس حكمت و معرفت و تربيت ، گوهر خود را بسازد. 

   آغازين روز مهر هماره فروزان و سالروز آموزش مهرورزي و مهرباني بر همه شما مهربانان مبارك باد!

  

شما را چشم در راهیم در کانال زیر:

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: مقالاتقطعه ادبي

تاريخ : پنج شنبه 1 مهر 1395 | 18:15 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

  اعتماد،عظیم ترین سرمایه اجتماعی 

 #شفیعی_مطهر

اعتماد ،ستونی ستوار و پایه ای پایدار است برای بنای جامعه ای ماندگار.

اعتماد رشته تسبیحی است که همه دانه های فرد فرد اجتماع را انسجام و بنیان های ملت را استحکام می بخشد.

اعتماد زورقی زندگی آفرین و قایقی وزین بر روی دستان امواج مردمی است که در صورت غرق شدن نه از تاک نشان می ماند، نه از تاک نشان.

اعتماد برای اداره یک جامعه چونان پایه ای پولادین و سرمایه ای نمادین است که چنان چه این پایه پایدار نباشد،همه ارکان اجتماع فرومی پاشد.

 اعتماد در لغت یعنی تکیه کردن بر ، واگذاشتن کار به کسی، سپردن چیزی را به کسی ، وثوق و اطمینان (فرهنگ فارسی معین)

یک حکیم ژاپنی می گوید : اگر مرا بین سه چیز :

۱-قوت و غذای مردم

۲-امنیت مردم

۳-اعتماد مردم

مخیر کنند که یکی را برگزینم و دو تا را رد کنم، با آن که غذا و امنیت مردم بسیار مهم و حیاتی است ، اما من بی تردید "اعتماد مردم"را برمی گزینم .

زیرا با داشتن اعتماد مردم آن دو مورد و همه چیزهای دیگر به دست می آید.

اعتماد مردم کیمیای کمیابی است که قطره قطره به دست می آید . مبادا که با سهل انگاری سیلاب وار آن را هدر دهیم !!

 يكي از مهم‌ترين آسيب هاي اجتماعي كشور تضعيف هنجارهاي اخلاقي و اعتماد اجتماعي است. رواج و رسميت يافتن دروغ در مناسبات فردي و اجتماعي، افزايش و گسترش سوگند در گفتمان‌ها، سوءظن، فردگرايي، تظاهر و ريا، رابطه‌گرايي، قانون‌گريزي، عوام زدگي و عوام فريبي، تملّق و گزافه‌گويي نشانه‌هايي از بحران اخلاقي و نبود اعتماد در جامعه است.

مهم‌ترين دغدغه رفتارشناسان و آسيب‌شناسان اجتماعي افزايش شاخص‌هاي آسيب‌هاي اجتماعي در جامعه است ؛ تا آنجا كه اختلالات رواني و افسردگي در جامعه ما دومين رتبه بيماري‌ها را از نظر تحميل هزينه‌هاي بهداشتي، رواني و اجتماعي و اقتصادي دارد.

همچنين پرخاشگري و خشونت رو به افزايش است تا آنجا كه بيش از 60 درصد از جرايم به علت خشونت روي مي‌دهد.

در يك پژوهش ميداني بيش از 75 درصد از مردم پول و پارتي را براي احقاق حق خودشان ضروري دانسته و تنها 25 درصد از آن ها به اجراي مساوي قانون اعتقاد داشتند.

از اين نظر مي‌توان چنين برداشت كرد كه شاخص‌هايي چون اميد به آينده، قابل اعتماد بودن يا منصف بودن افراد و تكيه برانصاف اجتماعي در وضع مطلوبي قرار ندارد.

همچنان كه مي‌دانيم ارتباطات عنصر حياتي در جامعه و مايه دوام و قوام آن است و در ارتباط ناب لزوم اعتماد متقابل ملاحظه شده و اعتماد متقابل نيز به نوبه خود رابطه نزديك با صميمیت دارد.

براي ايجاد اعتماد، شخص بايد هم به ديگري اعتماد كند و هم خودش دست كم در محدوده رابطه مورد نظر قابل اعتماد باشد.

در يك جامعه اعتماد اجتماعي مثل شيرازه‌اي است كه آحاد آن را به هم پيوند داده و از پراكندگي آن ها جلوگيري مي‌كند.

بي‌اعتمادي افراد به يكديگر و بي‌اعتمادي به ساختار سياسي و اجرايي جامعه باعث بروز سوءاستفاده‌هاي مختلف، رشوه، اختلاس و پديده زيرآب‌زني مي‌شود.

در بررسي انحرافات و مسائل اجتماعي ريشه بسياري از آسيب‌ها را در بي‌اعتمادي افراد به يكديگر مي‌توان جست‌وجو كرد.

وقتي در يك جامعه منابع به صورت ناعادلانه در بين گروه‌هاي مردم توزيع شود و اين نابرابري در طول زمان استمرار پيدا كند، شكاف بين دو طبقه غني و فقير هر روز بيش‌تر مي‌شود و طبيعي است كه در اين شرايط قوانين و ساختار سياسي جامعه زير سوال رفته و نوعي بي‌اعتمادي اجتماعي را در افراد تقويت مي‌كند.

بي اعتمادي مردم به ساختارهاي اجرايي منجر به تضعيف تعهد اجتماعي و كمرنگ شدن هويت ملي شده و گذشته از آن بي‌اعتمادي به تدريج به سطح روابط ميان فردي كشيده مي‌شود و حاصل آن انزواي اجتماعي است.

بنابراين مي‌توان گفت وقتي سرمايه‌هاي اجتماعي فراموش مي‌شود، فقر و بيكاري، تورم و اعتياد و خودكشي، طلاق و جرايم اخلاقي نيز روندي رو به گسترش مي‌يابد.

(گروه جامعه سایت تبیان زنجان)

 مردم چگونه می توانند در اموری که در دست عده ای به انحصار در آمده، فعالانه مشارکت نمایند؟ .فرآیند مشارکت از جنس اطلاع رسانی نیست که بتوان در مدت کوتاهی و به وسیله یک شیوه نامه مدون آن را از عرصه آرمان به میدان عمل آورد و اجرا نمود. مشارکت همه احاد مردم در همه امور جامعه خود قبل از هر چیز یک فرهنگ است و هر پدیده مترقی تا زمانی که به شکل یک فرهنگ در نیامده و لباس فرهنگ نپوشیده، ماندگار و جاودان نخواهد شد. 

همان گونه که ابل وایزمن می گوید :

«انقلاب ها هرچند اصیل باشند، تا به فرهنگ تبدیل نشوند، ماندگار نخواهند شد». 

مهم ترین عنصر محوری در مشارکت گریزی یا مشارکت پذیری در امور حکومت، اعتماد است.اعتماد متقابل حکومت و مردم را می توان محور و مدار مشارکت مردم دانست. مردم ما از نظر فرهنگی و تاریخی دچار یک مشکل هستند و آن عدم تجربه نظام های مردم سالار است. در فرهنگ رایج ما شهریار، قیم جامعه محسوب شده و هم اوست که می تواند در تمام حوزه های زندگی مردم دخل و تصرف نموده و صاحب نظر باشد و این که او از نظر ایده و تفکر توده مردم استفاده نماید و اجازه مشارکت به آن ها بدهد، حالت مضحکی به خود می گیرد و این امر ناشی از سلطه تاریخی حکومت های خود کامه و شاهنشاهی در طول تاریخ است . 

حال که مردم در طول دوره ای سی و هشت ساله جسته و گریخته توانسته اند مردم سالاری را تجربه کنند، حافظه تاریخی آن ها اجازه اعتماد به خود و صاحبان حکومتشان را نداده و حتی این عدم اعتماد در بسیاری از دولتمردان ما هم تسری پیدا کرده و موجب شده است تا به واسطه همین عدم اعتماد، فرهنگ مشارکت در مردم ما هنوز درونی نشده و هنوز در سطح جامعه ما نگاه بدبینانه ای به این فرآیند و جود داشته باشد. 

وقتی که فرار از مالیات و قانون شکنی و .... در جامعه ما برخلاف جوامعی مثل سوئد و ....  دیده می شود، بیانگر این نکته است که در جوامع ما بر خلاف جوامع دموکراتیک اعتماد نسبت به حاکمیت پایین است و مردم شک دارند که این قوانین و هنجارهای شهروندی در جهت منافع آن ها باشد. همچنین وقتی هیچ ابزاری برای نقد سازنده و آرام برخی ازقدرتمندان در دست نیست و دسترسی مستقیم به مسئولان در جامعه ما به راحتی میسر نیست، حاکی از عدم اعتماد مسئولان نسبت به توانمندی فکری و شعور اجتماعی عامه مردم است. در حالی که با توجه به مطالب مذکور نمی توان گفت که این مفهوم عاریتی از فزهنگ غرب و یا شرق است، بلکه در بطن اسلام و فرهنگ اسلامی ماست و به صورت  قانون اساسی در آمده است. پس باید عینک بدبینی و بی اعتمادی را نسبت به این پدیده به کناری گذاشت و با زدودن غبار تاریخی از فرهنگ اصیل اسلامی و توجه به قانون اساسی ،در نهادینه کردن مشارکت مردم و تعمیق احساس اعتماد متقابل بین مردم و دولتمردان در تمام عرصه های زندگی به سوی آینده ای روشن گام برداریم و با وارد شدن در خم کوچه اول(اعتمادسازی و تحکیم مشارکت همگانی) به یاد داشته باشیم که:

گوسفند از برای چوپان نیست

بلکه چوپان برای خدمت اوست 

 

شما را چشم در راهیم در کانال زیر:

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar


موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : چهار شنبه 31 شهريور 1395 | 11:20 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

غدیر ،

تبلور حاكميّت « ملّت » در قامت « امامت »  

#شفیعی_مطهر

   غدیر ، نه یک  روز عام و برکه آرام ، که یک تاریخ تمام است . 

غدیر یک پیچ سرنوشت ساز تاریخ است .

   در این روز ، سرنوشت روشن بشریت با زلال آب های «غدیر» گره خورد . 

هر قطره آن بلور مذاب یک سینه سخن در دل و یک آبشار زلال عرفان بر زبان دارد. 

در غدیر، زنجیر رِقّیت بشر از هم گسست و یوغ اسارت انسان درهم شکست . 

غدیر با تثبیت حاکمیت « الله »، پدیده حاکمیت انسان بر انسان را برانداخت و نیرنگ خودکامگان را نقش بر آب ساخت . 

    منشور غدیر ، اصل « ولاتکن عبد غیرک قد جعلک الله حُرّا » را بر تارک تاریخ نگاشت و با همین اصل ، کرامت انسان را پاس داشت .  

   آرمان غدیر بر این بود که واژه های خودکامگی ، سلطه گری ، سلطه پذیری ، خشونت ورزی ، اباحی گری ، تملّق ، چاپلوسی ، ستمگری ، ستم پذیری ، و.... را از قاموس بشریت بزداید و راه و رسم حق گرایی ، انسان دوستی ، مردم سالاری ، عدالت خواهی ، ستم ستیزی ، آزادی خواهی ، حقوق مداری ، مشارکت پذیری ، مشارکت جویی ، شایسته سالاری ، امانتداری ، صراحت و صداقت سخن ، رفق و مدارا ، ساده زیستی و همه ارزش های عالی اسلامی و انسانی را نهادینه سازد .    

مکتب غدیر ، سعه صدر ، تحمّل عقیده مخالف و ظرفیّت بالا را از ابزار مدیریت و رهبری می داند:

  آله الرّیاسه سعه الصّدر  .

 در این مکتب ، مسند حکومت و زمامداری ، نه یک طعمه و شکار ، که یک امانت الهی است و حاکم در برابر خدا و خلق باید پاسخگو باشد :

  انّ عملک لَیس لک بطعمه و لکنّه فی عنقک امانه  .

 مرام غدیر : « با دوستان مروت ، با دشمنان مدارا » است . 

مولای برگزیده غدیر حتی اجازه بدرفتاری با دشمنان خونی خود را نمی دهد . 

او تاکید می ورزد که : 

« پس از من  خوارج را نکشید ، زیرا آن که به طلب حق درآید و راه خطا پیماید ، همانند آن نیست که باطل را طلبد و بیابد و بدان دست گشاید .»

    بنیانگذار مکتب غدیر ، انتقاد و پرسشگری و عدالت خواهی را از حقوق مردم و پاسخگویی ، خدمتگزاری و احساس مسئولیت را از وظایف و تکالیف حاکمان می داند .

« با من ، آن گونه که با خودکامگان سخن می گویند ، سخن مگویید و چونان که با تندخویان رفتار می کنند ، از من کناره نگیرید . با ظاهرسازی و ریا با من آمیزش نکنید و شنیدن سخن حق را بر من سنگین مپندارید . نمی خواهم مرا بزرگ انگارید ، چه آن کسی که شنیدن سخن حق بر او گران باشد و اجرای عدالت بر او دشوار بود ، کار به حق و عدالت کردن بر او دشوارتر است . پس، از گفتن حق یا رای زدن در عدالت کوتاهی نکنید . »

   و در جای دیگر ، پای فراتر نهاده ، چاپلوسان را رانده ، حق گرایان گزنده را ترجیح می دهد :

« آن کسی را بر دیگران برگزین که سخن تلخ حق را به تو بیشتر بگوید و در آنچه می کنی یا می گویی و خدا آن را از دوستانش ناپسند می دارد ، کمتر تو را یاری کند .»

  سلطان سریر غدیر و ابرمرد عرصه تدبیر در دفاع از حقوق انسانی یک شهروند تا بدان جا پیش می تازد که ، قاضی خود را به سبب این که صدایش بلندتر از ارباب رجوع بوده است ، عزل می کند . 

امام علی(ع) به ابوالاسود دولی می فرماید :

 « انّی رایت کلامک یعلوا کلام خصمک ».

 

  در بینش غدیر ، انسانیت انسان ارزش دارد ، نه مواضع سیاسی ، عقیدتی و فکری او . خالق این بینش به مالک اشتر می فرماید : 

« مردم دو گروه اند : یا مسلمان اند ، که برادر تو هستند ، یا غیر مسلمان ، که در آفرینش با شما یکسان اند . » 

 و در دفاع از حقوق دگراندیشان تا بدان پایه اصرار می ورزد که هشدار می دهد : 

« هرکس اقلّیتی(غير مسلماني) را بیازارد ، قطعا مرا آزرده است ! »

   آغازگر نظام غدیر ؛ حاکم را نه تنها مطاع خلق ، که مطیع خالق و خلق نیز می داند :

« هرگز مگو : من فرمانروایم . باید حکم رانده و بی چون و چرا پیروی شوم . چه ، آن کسی که چنین مشی و مشربی و چنین سیستم و نظامی دارد ، روان را ناهنجار ، دین را ناروا و جامعه را ناپایدار می سازد . »

او راز هلاکت و نابودی جامعه را در فقر و فلاکت مردم می داند و رمز فقر آنان را ، قدرت گرایی و ثروت اندوزی اقلیت می شمارد .

....و برای تحقق این گونه آرمان ها بود که با تایید الله و به دست رسول الله (ص) و با گزينش مردم - خلق الله - ،  امیر المومنین علی (ع) ولایت امت اسلام را عهده دار شدند .  

در تاریخ اسلام می خوانیم كه امام علی (ع) با و جود آن كه از طرف خداوند به امامت رسیده بودند ، ولی به دلیل اين كه بعد از رحلت پيامبر اكرم(ص) مردم با او به عنوان «خلیفه » بيعت نكرده بودند، بیست و پنج سال خار در چشم و استخوان در گلو ، سكوت كرد و به خاطر احترام به تصمیم مردم در تعیین سرنوشتشان تمام این سال ها نه تنها كار شكنی نكرد، بلكه همواره در كنار مردم حتی به خلیفه منتخب مردم نیز به عنوان مشاور كمك می كرد. هم او بود كه به خاطر مردم و بیعت شان بعد از ۲۵ سال بر مسند خلافت نشست ، با وجود این كه ۲۵ سال بود كه از طرف خداوند به امامت رسیده بود .

     برخی از علمای دین بر این نظرند كه معرفی امام به عنوان شخص شایسته و نامزدحكومت جنبه« تعیینی» دارد،نه«تحميلي» .معصومان حق حکومت دارتد و مردم حق حاکمیّت . حکومت امری دنیایی و از آن مردم است و این حق قابل فسخ و انتقال به دیگری است.  استاد مطهری می گوید:

«اگر امام به حق را مردم ، از روی جهالت و عدم تشخیص نمی خواهند، او به زور نباید و نمی تواند خود را به مردم و به امر خدا تحمیل كند.لزوم بیعت هم همین است»

(حماسه حسینی: مطهری،107)

در كلامی از حضرت علی (ع) می خوانیم كه  :

«رسول خدا مرا متعهد به پیمانی كرده و فرموده بود: پسر ابی طالب ! ولایت امتم حق توست. اگر به درستی و عافیت تو را ولی خود كردند و با رضایت در باره تو به وحدت نظر رسیدند، امر ایشان را به عهده بگیر و بپذیر ؛ اما اگر در باره تو به اختلاف افتادند، آن ها را به خواست خود واگذار، زیرا خدا راه گشایش را به روی تو باز خواهد كرد» . 

ایشان پس از قبول بیعت مردم بر منبر رفته و خطاب به آن ها فرمود:

«ای مردم ! این امر ، امر شماست. هیچ كس جز آن كه شما او را امیر خود گردانید، حق امارت بر شما را ندارد.» 

آغاز ولایت فرخنده و حکومت خجسته مولا علی علیه السلام بر جهان بشریت ، بر همه نیک اندیشان و سبزکیشان جهان مبارک باد .امید که در پرتو رهبری ها و رهنمود های این پیشوای پرواپیشگان و امیر پرهیزگاران بتوانیم آرمان های بلند تشیع را تحقق بخشیم.

                                             

شما را چشم در راهیم در کانال زیر:

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar

            


موضوعات مرتبط: مقالاتقطعه ادبي

تاريخ : سه شنبه 30 شهريور 1395 | 9:22 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

بن بست!! 
 


#شفیعی_مطهر

پس از مدت ها تعقيب و گريز مجرم و پليس، سرانجام مجرم به سر كوچه اي رسيد. مجرم پيش خود گفت: 

«خدا كند بن بست نباشد.» 

اين را گفت و به سوي انتهاي كوچه شروع به دويدن كرد. 

پليس نيز پيش خود گفت: 

«خدا كند بن بست باشد.» 

با اين اميد به دنبال مجرم دويد. در انتهاي كوچه، كوچه اي ديگر به سمت چپ گشوده بود. مجرم با همان اميد «بن بست نبودن» و پليس نيز با اميد «بن بست بودن» هر دو به دويدن ادامه دادند.

در سر پيچ نهم مجرم با همين اميد باز شروع به دويدن كرد؛ اما وقتي به انتهاي كوچه رسيد، با تعجب ديد كوچه بن بست است. ناگزير خود را براي تسليم آماده كرد. ولي هرچه منتظر شد. خبري از پليس نشد. زيرا پليس در ابتداي پيچ نهم نوميد شده و باز گشته بود!!

در هر كشاكش پيروزي نهايي از آن حريفي است كه يك لحظه بيشتر مقاومت كند.

 

برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید و به دوستان معرفی فرمایید: 

 telegram.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : جمعه 26 شهريور 1395 | 10:14 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 شما چقدر به چشمان خود اطمینان دارید؟ 

#شفیعی_مطهر

شما چقدر به چشمان خود اطمینان دارید؟ آیا آنچه را که چشمانتان می بیند، باور می کنید؟آیا از ترفندهایی که امروزه به وسیله فتوشاپ انجام می دهند ،چقدر آگاهی دارید؟البته دیدن با چشم(عین الیقین) مطمئن ترین طریق شناخت است.اما با این ترفندهای جدید این مطمئن ترین ابزار شناخت نیز مورد تردید قرار گرفته است. من نمی گویم این مطمئن ترین وسیله شناخت را هم از دست بدهید یا به آن بدگمان شوید . بلکه می خواهم این حقیقت را با شما مطرح کنم که  خیلی هم آنچه را که چشمتان می بیند ، باور نکنید . بلکه درصدی -هرچند اندک- احتمال خطا بدهید.

     می گویند : یکی از فلاسفه در کنار راننده خود نشسته بود .سر یک چهار راه وقتی چراغ راهنمایی سبز شد، راننده حرکت کرد.ولی راننده دیگری از سوی دیگر به علت تخلف با او تصادف کرد. پس از آمدن پلیس هر دو مدعی بودند که پس از سبز شدن چراغ حرکت کرده اند. شاهدی نیز جز این فیلسوف حضور نداشت. وقتی از او شهادت خواستند، بنا به مشرب فکری خود این گونه شهادت داد :

   " چشم های من چراغ را سبز می دیدند!!"

    اکنون برای آزمایش صحت یا خطای دید خود تصاویر زیر را ببینید و قبل خواندن زیرنویس آن تشخیص خود را بیان کنید . سپس تشخیص خود را با زیر نویس مقایسه کنید.

 

real or fake

به وسیله برنامه های کامپیوتری عکس ها را به صورتی می شود تغییر داد که شما

در واقعی بودن آن ها شک نکنید ..

در سال های گذشته عکس های زیادی از این قبیل متنشر شده

که بدون شک مدت زیادی باعث بحث و تبادل نظر بوده ..مثلا اخیرا صحبت از پیدا شدن

موجودی هست که بی شباهت به یکی از مجسمه های تخت جمشید نیست.

 


 

 

روزنامه ایران صفحه حوادث تاریخ ٢٠/۵/١٣٨٧ مرداد ماه

پیداشدن لاشه هیولاى دریایى در سواحل امریکا، پژوهشگران را متحیر کرده است. این حیوان، بدنى بدون مو و پوست چرمى با دندان هایى تیز و چیزى شبیه یک منقار دارد. کارشناسان درتلاشند تا این هیولاى دریایى را شناسایى کنند.


اهورا فره وشی: بسیارخوب! اگر باز هم ما کمی شکیبایی کنیم و با نگاهی عمیق به این موضوع بپردازیم ،خواهیم دید که در ٢۵٠٠ سال پیش ما نمونه ای از این هیولا را در تخت جمشید داشته ایم و مجسمه ای بزرگ از آن در تخت جمشید وجود دارد. از نظر شباهتی که بسیار شباهت به این موجود کشف شده دارد. هم از نظر منقار و هم از نظر دست های این موجود. آیا این موجود در ایران بوده

چرا در تخت جمشید چنین مجسمه ای وجود دارد؟

____________ _________ ______

 

 ولی خیلی از عکس هایی که طی

چندین سال گذشته دیدیم از واقعیت برخوردار نبوده و عده ای هم مانند نمونه بالا کاملا واقعی بوده اند .

 این ها نمونه هایی از این عکس ها هستند :

____________ _________ _________ ________

عنکبوت عراقی


 

واقعی

____________ ____

 

تسونامی در تایلند


 

ساختگی

____________ _________ __

 

نمایش نیروی هوایی امریکا


 

ساختگی

____________ _________ __

 

بزرگ ترین سگ دنیا


 

ساختگی

____________ _________ __

 

بزرگ ترین گربه جهان


 

واقعی

____________ ____

 

شکل  گرفتن ابرها به صورت دست خداوند


 

ساختگی

____________ _________ __

 

خواهرهای دوقلوی سیاه و سفید


 

واقعی

____________ ____

 

کشف اسکلت یک غول در خاور میانه


 

ساختگی

____________ _________ __

 

آهوی زال(سفید مو)


 

واقعی

____________ ____

 

پنهان شدن در داشبرد ماشین


 

واقعی

____________ ____

 

دورگه ای از انسان و حیوان


 

ساختگی

____________ _________ __

 

نقاشی کف خیابان


 

واقعی

____________ ____

 

لاشه پری دریایی


 

ساختگی

____________ _________ __

بزرگ ترین خرگوش دنیا


 

واقعی

____________ ____

 

حمله جوجه تیغی به سگ


 

واقعی

____________ ____

 

ماهی گیری جرج بوش در توفان و سیل


 

ساختگی

____________ _________ __

 

غروب آفتاب در قطب شمال


 

ساختگی

____________ _________ __

 

مار شکارچی(از داخل آب)


 

واقعی

____________ ____

 

توریستی بر بالای برج های دوقلو در 11 سپتامبر


 

ساختگی

____________ _________ __

 

معماری عجیب


 

واقعی

____________ ____

 

گربه غول پیکر


 

 

ساختگی

____________ _________ __

 

کفش عجیب و غریب


 

واقعی

____________ ____

 

حمله کوسه  به هلیکوپتر


 

ساختگی

____________ _________ __

 

تمساح غول پیکر


 

واقعی

____________ ____

 

آتش سوزی در جنگل


 

واقعی

____________ ____

 

پول های کشف شده از یه قاچاقچی


 

واقعی

____________ ____

 

توفان شن در عراق


 

واقعی

____________ ____

غبار فضایی به شکل چشم انسان


 

واقعی

____________ _________ __

 

جدیدترین چراغ راهنمایی برای سر چهارراه ها


 

واقعی

____________ ____

منبع :(fariba-روزنه)

 

 

شما را چشم در راهیم در کانال زیر:

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar


موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : چهار شنبه 24 شهريور 1395 | 12:4 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

وقتی دين باوري در چنبره خردستیزی اسير می شود

 

 #شفیعی_مطهر

   دین، مهم ترین و نیرومندترین عامل رفاه و رستگاری بشر است؛ اما هنگامي كه انسان از عقلانيت خدادادي خود فاصله مي گيرد، همين عامل رشد و رشاد به سهمگين ترين عامل انحطاط و بدبختي تبديل مي شود. به ديگر سخن گرايش به دين هم اگر از روي تفكر، تعقل و انديشمندي نباشد، به ضد خود بدل مي شود.

 خبر زير را بخوانيد و بر شوربختي و شقاوت انسان خردستيز ، آن هم در قلب سرزمين توسعه و تمدن يعني آمريكا بگرييد:

بزرگ ترین خودکشی دسته جمعی تاریخ به فرمان یک رهبر مذهبی!



جیم جونز رهبر یک فرقه مذهبی است که با افکار پوچ و عقب افتاده خود جان مردم را به بازی گرفت. به طور کلی فرقه های مذهبی ایدئولوژیک همواره تلخ ترین صحنه ها را در تاریخ بشر ساخته اند و اکثر اوقات مایه ننگ تاریخ یک کشور بوده اند. 

   جیمز جونز مردی از ایالت ایندیانا با دادن وعده برابری «سیاه» و «سفید» عده ای از مردم را به دنبال خود کشید. 

دو دلیل زیر بیشترین تاثیر را در اعتماد مردم به حرف های وی داشته است:

1 - دهه شصت و اوایل هفتاد اوج نژادپرستی های امریکا بود .

2- مردم از توهمات و عواقب جنگ ویتنام خسته بودند. 

جونز هم مثل تمامی رهبران ایدئولوژیک در جهان در بی هویتی و سردرگمی مردم, خود را مطرح کرد و از خود هویت ساخت و به عبارت دیگر از اب گل آلود ماهی گرفت و خود را عنوان کرد.

   وعده سرزمین موعود را داد و با سخنرانی در کلیسای خودش (موسوم به معبد مردم) و همین طور در کالیفرنیا تعداد زیادی از مردم را دور خود جمع کرد و حتی در یکی از سخنرانی هایش چنین گفت: 

    "اگر وجود خدا را در من ببینید، اشکالی ندارد". 

   و از زاویه  دیگر می توان چنین دید که کشیش جونز ادعای خدایی می کرده.

در سخرانی های بعدی خود قدم های فراتری برداشت و عنوان کرد: 

امریکا دیگر جای ماندن ما نیست و ما باید به سرزمین موعودی مهاجرت کنیم که نه دغدغه  مالی داشته باشیم و نه از بمب اتمی بترسیم. 

و در نتیجه یک روز همه را به دور خود جمع کرد و فرمان هجرت داد, هجرت به عمق جنگل های گویانا (کشوری کوچک در امریکای جنوبی).

بلافاصله بعد رفتن به جنگل های گوانا, شهر رویاهای خود و یا همان سرزمین موعود را ساخت و نامش را "جونز تاون" گذاشت . و شروع به فرستادن تصاویر ویدیویی گرفته شده از این شهر به امریکا کرد تا مردم بیشتری را به سمت خود بکشد.

هنوز ده الی یازده ماه از ساخته شدن شهر نگذشته بود که گزارش هايي از "جونز تاون" به امریکا رسید که در آن نشان می داد کسانی که قصد خروج از شهر را دارند، علاوه بر این که اجازه این کار را دریافت نمی کنند ،بلکه شکنجه هم می شوند و در ادامه این گزارش ها بستگان کسانی که به گوانا رفته بودند، دست به دامن مقامات سیاسی امریکا شدند. بعد از این تقاضاهای دسته جمعی دولت امریکا یک سناتور به نام "رایان" به همراه تعدادی از خبرنگاران را به "جونز تاون" فرستاد.

بعد از ورود بی سر و صدای رایان و همراهانش به این شهر عده ا ی نزد رایان رفتند تا مقدمات فرارشان را فراهم کند. وقتي این خبر به گوش جونز رسید ، بلافاصله دستور قتل آن ها را داد (رایان, خبرنگاران و مراجعه کنندگان به سناتور). سی دقیقه بعد این کشته شدن ها، جونز، مردم را جمع کرد و این چنین گفت: 

  «اول کودکان و بعد خودتان سیانور بخورید تا با هم بمیریم». 

 یک الی دو ساعت بعد از شهر رویاهای جونز، 1900 جنازه باقی مانده بود.










 

 


موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : دو شنبه 22 شهريور 1395 | 12:47 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

آیت الله طالقانی، نماد راستین روحانی

 #شفیعی_مطهر

   روز ۱۹ شهریور ماه  سال روز درگذشت نابهنگام آیت الله سید محمود طالقانی است . او که در سال ۱۲۸۵ به دنیا آمده بود در ۱۹ شهریور سال ۱۳۵۸ در حالی که همه از بند رسته های دوران حاکمیت استبداد دل به اندیشه های راهگشای او بسته بودند ، به طور ناگهانی و نا باورانه خبر پر کشیدن این پرستوی مهاجر را شنیدند . پدر ایشان نیز یک روحانی بود،  ولی از ساعت سازی ارتزاق می کرد .

 Image result

     برای آشنایی بیشتر با اندیشه های مترقیانه این اندیشمند مسلمان و مفسر قرآن ضمن بزرگداشت نام و یاد ایشان برگزیده ای از سخنانشان را در موقعیت های مختلف به بررسی می نشینیم :

    " فرزندان من ! نمی خواهم مبارزه گروه های مختلف را نادیده بگیرم . شما فرزندان من هستید . من دلم برای شما می تپد . در زندان از هر گروه که می شنیدم جلوی تیر گذاشته اند، مثل این که به قلب من تیر می زدند ." 

(از آزادی تا شهادت- ص۶۵)

     شما می توانید یک خانواده سالم تشکیل بدهید . این کار استبداد و استعمار است که همه با نظر وحشت و بدبینی به هم نگاه می کنند . ما یک خانواده هستیم و باید با هم بسازیم . اختلافات در حد یک خانواده باشد  نه بیشتر . "  

(همان- ص۱۰۰)

         " اگر این محیط آزادی را قدردانی نکنیم و آن را محیط عقده گشایی و عناد و به هم ریختگی و موضع گیری قرار بدهیم ، نتیجه اش پیدایش مستبدین است .

(همان -ص۲۷۱)

      " این آن را تکفیر می کند . این به آن می گوید:"مرتجع" و آن به این می گوید: "انحرافی!"....باید از همان قدم اول پرچم رحمت را بلند کنیم. " 

(همان - ص۲۱۷)

     " هیچ حزب و جمعیتی هم حق ندارد برای خودش سهم بزرگ تری در نظر بگیرد و  این جهت حکومت را در انحصار خود بگیرد ." 

(همان- ص۶۷)

     "مکتب پرستی یک نوع بت پرستی است." 

(همان- ۳۲)

    " این ملت دنبال مکتب نیست ، دنبال آزادی است . " 

(همان- ص۴۵)

    " اگر این ایده ئولوژی بت شد ، خودش مخرب است ." 

(همان- ص۵۶)

    "روشنفکران ما دچار شرک مترقی هستند." 

(سروش -۲۱)

    " مسائل اجتماعی و مسائل انسانی با فرمول حل نمی شود . دانشگاهی های ما و طلبه های ما همه اش دچار فرمول اند ."  

  (از آزادی تا شهادت- ص۱۸۰)

     آیت الله طالقانی آرزو داشت روحانیان روزی مسئولیت های اجرایی را ترک گویند( به جز موارد استثنایی) و به مساجد برگردند و بر کارها نظارت نمایند.

(همان- صص ۴۳۹- ۴۶۹)

   ایشان در سال ۱۳۳۴نوشت : "

      " هر مسئله و طرح و مرام اجتماعی که خودسران را محدود نماید  و جلوی اراده آنان را بگیرد ، قدمی به هدف پیامبران و اسلام نزدیک تر است . ولی مقصود نهایی نیست . مشروطیت و دموکراسی و سوسیالیسم همه این ها به معنای درست و حقیقی خود گام هایی پی در پی است که ما را به نظر نهایی نزدیک می نماید."           

 ( مقدمه " تنبیه الامه و تنزیه المله" -ص۱۰) 

       و در سال ۱۳۵۸ نوشت :

     "  هر انقلاب علیه ظلم  علیه استبداد و علیه استعمار در هر کجای دنیا که باشد، از نظر ما یک انقلاب اسلامی است . چرا که روح اسلام در جهت رفع ظلم از همه انسان ها و مظلومین است."        

(از آزادی تا شهادت- ص۲۶۳)

       " اگر مخالفین نیامدند از آن ها دعوت کنید تا مجلس قانون اساسی یک بعدی نباشد . "         (سروش-۲۱)

       " حکومت اسلامی بر مبنای آزادی و دموکراسی است و کمونیست ها هم در گفتن مسائلشان و هم در تشکیلاتشان آزاد هستند ."   

(از آزادی تا شهادت- ص۶۴)

      " شما جوانان هر مسلکی که دارید، فطرتتان پاک است . ایرانی اصیل هستید . همه این ها را من می دانم . بهتر از خودت می دانم . سال ها با تو بوده ام . ای جوان مذهبی ! کمونیست! می دانم دردت چیست."     

  ( همان -  ص ۴۵)

     او حتی کمونیسم را مولود استبداد سیاسی و اجتماعی و دینی می دانست. 

    (سخنرانی فیضیه -سروش-۲۱)

       " قرآن و مراجع دینی می خواهند شخصیت زنان حفظ شود . مسئله این است . هیچ اجباری در کار نیست. مسئله محدود کردن زن ها نیست . مسئله چادر نیست . حالا این که روسری سر کنند یا نکنند . باز هم هیچ کس اجباری در این کار نکرده است . اجباری حتی برای زن های مسلمان نیست . چه اجباری؟! وقتی نسبت به آن ها این طور نیست، برای اقلیت های مذهبی مسیحی  زردشتی و یهودی ( که البته خود مقید به حجاب روی همان سنن ایرانی که از قبل بوده هستند) برای آن ها اجباری نیست ."   

  (از آزادی تا شهادت-صص۱۰۹ -۱۱۲)  

       " در مکتب های شرق و غرب اقتصاد حاکم برآزادی است ، ولی در اسلام آزادی حاکم بر اقتصاد است ." 

(همان-ص۴۶۴)

     " ما هیچ وقت در اسلام نمی توانیم تحمل کنیم که استبداد جایش را به یک حزب و یا استبداد دیگری بدهد. " 

( همان-ص۷۸)

     آیت الله طالقانی  بر این باور پای می فشرد که :

      " هیچ کس نباید چنین ادعایی کند که آنچه می گوید و می اندیشد مطابق واقع است ."

      " شماها که حرف های مرا گوش می کنید، نباید تعبدا قبول کنید . شما مسئولید و باید بگویید اینجا اشتباه کردی ."

       دکتر علی گلزاده غفوری معتقد بود : 

 " آرزوی کامل طالقانی این بود که یک اسلام بی متولی نشان دهد ."

(سروش-۲۱)

      طالقانی می گفت: " اسلام با تنگ نظری درست در نمی آید."

(سروش-۲۱۹ )

      "  سینه مستبد با اراده خدا تضاد دارد ." 

( از آزادی تا شهادت-ص۲۴۶)

       طالقانی در واپسین خطبه نماز جمعه تهران گفت :

        "...خودخواهی و خودرایی را کنار بگذاریم . گروه خواهی  فرصت طلبی و تحمیل عقیده یا خدای نخواسته استبداد زیر پرده دین را کنار بگذاریم و بیاییم با مردم  با درد مندها  رنج کشیده ها و با محروم ها هم صدا شویم . " 

(همان-ص۳۱۹)

در وضعیت کنونی کشور نیز راهبردی کارآمدتر از اجرای نظریات راهگشای این روحانی راستین و اندیشمند به آیین نیست!

روح و روانشان شاد 

و نام و یادشان گرامی باد!

 

نگاهتان را چشم انتظاریم در کانال زیر:

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar


موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : جمعه 19 شهريور 1395 | 12:44 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

روشنگری و کارگری

 

( به بهانه شهادت امام محمد باقر علیه السلام)

#شفیعی_مطهر

  پرده سیاه امشب نیز چون هر شب تار با تیغ پگاهی پر از انوار دریده می شود و روزی روشن بر شبی اهریمن پیروز می گردد ؛ اما امشب گلي پرپر می شود كه پرده ستبر همه تيرگي ها را مي شكافت. امشب شب شهادت حضرت امام محمد باقر(ع) است؛ امام باقر(ع) چونان فلق نه تنها دامن شب تار، كه دامنه شب هاي جور و جهل و جمود قرن ها را درمي نوردید و طومارش را درهم پيچيد.

آسمان شب هفتم ذی حجه سال 114 هجری قمری، ستاره ای از ستارگان ولایت افول کرد، ستاره ای پاک، که تاریکیِ ابرهای پلیدی را می شکافت و زمین و زمینیان را از درخشش خود بهره مند می کرد.

امام محمدباقر علیه السلام ، فرزند سید ساجدین، زین العابدین علی بن الحسین علیه السلام است. مادر حضرت، فاطمه دختر امام حسن مجتبی است، بدین سبب، امام محمدباقر تنها نواده هاشم، جد بزرگوار ایشان است که پدر و مادر او نیز هر دو هاشمی هستند و تنها علوی است که پدر و مادرش نیز علوی هستند. مادرش زنی صدیقه بود که امام صادق علیه السلام ، در حق ایشان فرمود: 

  «در خاندان امام حسن علیه السلام زنی چون او دیده نشد.»

موقعیت علمی امام محمدباقر علیه السلام

بی تردید، از دیدگاه علمای شیعه و بسیاری از علمای اهل سنت، امام باقر علیه السلام در زمان حیات خویش، شهرت علمی عالم گیری پیدا کرد و همواره در محضر ایشان، مراجعان فراوانی از بلاد اسلامی حاضر بودند.

  ابن عنبه، از علمای معروف اهل سنت مي گويد: «علم او وسیع و حلم او فراوان بود.» 

 مقام علمی امام باقر، مشهورتر از آن است که کسی بخواهد آن را بیان کند. در میان رجوع کننده ها، آن چنان شخصیت علمی امام به چشم می خورد که عبدالله بن عطای مکی می گفت: 

  «عالمان را در محضر هیچ کس، کوچک تر از آن گاه که در محضر ابوجعفر علیه السلام بودند، ندیدم.» 

  حَکَم بن عُیینه با تمام عظمت علمی اش در میان مردم، در برابر آن حضرت، مانند دانش آموزی در برابر معلم خود، به نظر می رسید. هم چنین ذَهبی در مورد امام آورده:

  «[ایشان] از کسانی [است] که بین علم و عمل و آقایی و شرف و وثاقت و سنگینی جمع کرده و شایستگی برای خلافت داشت.»

  کار و تلاش امام محمدباقر علیه السلام

این تصور خطایی است که فردی برای عبادت و بندگی و داشتن زهد و تقوا دست از کار بکشد و یا از دیگران توقع اداره زندگی خود را داشته باشد. سیره رفتاری ائمه معصوم نیز چنین نبوده است.

سندهای تاریخی، نشان می دهد که امام محمد باقر علیه السلام در کار کشاورزی و فعالیت اقتصادی تلاش بسیاری می کرد و هرگز آسایش طلب نبود. امام خود بر سر ملک ها و مزرعه ها می رفت و هنگام کار، بر افراد نظارت می کرد. هم چنین اگر کاری را به کارگری وا می گذارد که انجام آن برایش دشوار می بود، خود در آن کار با او هم کاری می کرد.

بررسی دیگران درباره زندگی امام، نشان می دهد که ایشان وضع میانه ای داشت؛ غذای او بسیار ساده بود، ولی برای زیردستان، اهل خانه، فقیران و درماندگان، امکانات بیشتری فراهم می کرد.

تاریخ، محمدبن منکدر را از حافظان قران و از بزرگان عصر خود می شناساند. 

او می گوید: ظهر یک روز گرم تابستانی، گذرم به محلی افتاد که در آن امام محمدباقر علیه السلام را دیدار کردم. با خود گفتم : سبحان الله ! او بزرگ قریش است و در چنین ساعتی در طلب دنیا خود را خسته کرده است. بروم و او را موعظه کنم. به او گفتم: 

  «خدا تو را اصلاح کند ! آیا مرد بزرگی از قریش در چنین ساعتی، با چنین حالی طلب دنیا می کند، اگر در چنین حالتی مرگت فرا رسد، چه خواهی کرد؟»

   امام فرمود: «اگر در این حال، مرگ مرا دریابد، مشغول طاعتی از طاعت های خدا هستم؛ زیرا خویش را به این وسیله از تو و دیگر مردم بی نیاز می کنم. هنگامی از مرگ می ترسیدم که در حال معصیت خدا می بودم، و مرگ مرا در حال گناه می یافت.»

محمدبن منکدر می گوید که به او گفتم راست می گویی، خدا تو را رحمت کند. می خواستم تو را پند دهم، تو مرا موعظه کردی.

امام محمد باقر علیه السلام کار می کرد و به دنیا توجه داشت نه بدان معنا که آن را اصالت دهد و درآمد دنیا را هدف خود پندارد. کار برای او وسیله ای برای تأمین معاش و حفظ آبرو بود و می فرمود: 

 «کسی که برای آسایش خانواده تلاش می کند، مانند جهاد در راه خداست.» 

  این گونه کار و آن برداشت از دنیا، درسی برای همه کسانی است که می خواهند زندگی اسلامی داشته باشند. 

این گونه کارکردن امام محمدباقر(ع) برای معیشت و گذران زندگی و سربارنبودن برای جامعه به بهانه تبلیغ دین،می تواند سرمشقی باشد برای همه کسانی که به نام تبلیغ دین،نان دین را می خورند و خود را سربار جامعه کرده اند!

آیا ایشان بیشتر درد دین دارند و اندیشه های دینی را گسترش می دهند یا امام باقر(ع)؟!

شهادت مظلومانه گل سرخ امامت و جوانه سبز عدالت حضرت امام محمد باقر عليه السلام را خدمت همه رهپويان امامت و تلاشگران عرصه عشق و عدالت تسليت مي گويم.

                              در كسب رضاي حق موفق باشيد 

 

شما را چشم در راهیم در کانال زیر:

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar


موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : پنج شنبه 18 شهريور 1395 | 17:13 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

                  جوشش خون لاله در میدان ژاله

 #شفیعی_مطهر


اینجا میدان ژاله است ، ميدان يورش رجّاله ها بر لبخند لاله ها.

اينجا ميدان رويارويي رگبار تير است بر گل نغمه هاي تكبير.

اينجا نمايشگاه عظيم شرافت بشر است در برابر شرارت شر .

اينجا محل انتشار عطر توحيد است از لب هاي شكوفه هاي شهيد .

اينجا فرودگاه تُندرهاي شور و نشور است از بلنداي مناره هاي نور .

اينجا ميدان مصاف دنائت است با مناعت و عرصه تاخت و تاز عصاره عداوت و قساوت است بر اسوه هاي استقامت و سخاوت .

اينجا صداي شكستن بلور بغض ها فضا را انباشته و پرچم هاي خشم و خروش بر فراز گلدسته هاي قيام برافراشته است.

در اينجا هديه سرخ گلوله هاي سرب شاهي براي قلب هاي عاشقان الهي ، لحظه ها را خونين و ثانيه ها را عطرآگين كرده است .

در اينجا گُل قُرب الهي با نسيم سُرب شاهي شكفته مي شود و غنچه قرابت با شميم شهادت .

در اينجا سينه سرخان عاشق در زلال خون شقايق پَر مي شويند و خون چكان تا خلوتگاه خورشيد پَر مي كشند .

در اينجا سنگيني بار فاجعه ، پشت واژه ها را مي شكند و حجم وسيع مصيبت ، گستره گسترده كلمات را مي آگند.

در اينجا آن قدر بذرهاي جمال در دل خاك نهفت كه نمي دانم فردا - در بهار آزادي - چقدر گل هاي كمال بر فراز خاك خواهد شكفت ؟!

چه طراوت ها كه به غارت رفت ! و چه لطافت ها كه گرفتار شقاوت شد!! 

   در هفده شهريور ۵۷ فرياد " استقلال ، آزادي ، جمهوري اسلامي " با خون شهيدان رنگين شد و با شميم عشق ، عطرآگين.

در هفدهم شهريور ۱۳۵۷ تظاهرات ميليوني آزادي خواهان مسلمان در ميدان ژاله (شهدا) به وسيله مزدوران گارد شاهي به خون كشيده شد و عده بسياري از هم ميهنان ما به شهادت رسيدند . گرچه سياهي ستم شاه ،سيماي اين جمعه را  سياه كرد - جمعه سياه - ولي روي ديگر اين سكه ، سرخي خون شهيدان بود كه اين روز را به نام " جمعه خونين " در تاريخ ثبت كرد . 

ضمن گرامي داشت ياد سرخ شهيدان به خون خفته هفده شهريور ، موفقيت و پيروزي همه رهروان راه سبز شهيدان و رسانيدن كلام و ابلاغ پيام اين عزيزان - که گسترش آزادی ها و تکریم شخصیت انسان ها بود -  را از درگاه خداوند متعال و معبود لايزال آرزو دارم . 

 

این کانال تلگرامی چشم به راه نگاه پویشگر شماست:

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar


موضوعات مرتبط: مقالاتقطعه ادبي

تاريخ : چهار شنبه 17 شهريور 1395 | 11:57 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

فرهنگ‌سازي وظيفه كيست؟

#شفیعی_مطهر

 

نقل مي‌كنند كه، حاكمی به حكيمي گفت: 

چه كنيم كه مردم به آموزش علم و حكمت رغبت كنند، و جوانان و نوجوانان خود را به مدرسه رفتن و دانشمند شدن تشويق كنند؟ 

حكيم گفت: اگر در اين سخن صادق هستي، كافي است كه چند روزي زمام مركب مرا در دست بگيري و از خانه تا مدرسه و بالعكس مرا همراهي كني، تا مردم به ويژه نسل نو دريابند كه حكومت تا چه اندازه، علم و عالم را ارج مي‌نهد و براي آن ارزش قائل مي‌شود. در اين صورت فرزندان خود را براي كسب علم و دانش به سوي مدارس گسيل مي‌دارند.

اين حكيم درست دريافته بود. در حديثي آمده: 

«مردم به فرمانروايان خود شبيه‌ترند تا پدران خود!» 

اگر نگاه حاكمان و مديران جامعه به علم و عالم، تحقیق و محقّق و انديشه و انديشمند كريمانه باشد، اين بينش مي‌تواند مبناي ارجمندي پژوهش و ارزشمندي پژوهشگر قرار گيرد.

البته با دگرگوني‌ها و تحولّات اخير در مباني گفتمان جديد در عرصه‌هاي سياسي، اجتماعي و فرهنگي جهان كه همزمان با گسترش گفتمان دموكراسي و كاهش حجم نقش‌آفريني و سلطه‌گري حكومت‌ها، از نقش فرهنگ‌آفريني حكومت‌ها نيز در جوامع مدرن كاسته شده است؛ اما در جامعه نيمه‌سنّتي ما هنوز حاكمان، رهبران و مديران جامعه، بزرگ‌ترين و ژرف‌ترين نقش فرهنگ‌آفريني را بر عهده دارند. بنابراين مديران و حاكمان درباره ترويج و تعميق امر پژوهش همزمان مي‌توانند در دو عرصه انجام وظيفه نمايند:

الف) فرهنگ‌سازي و نهادينه كردن امر پژوهش؛

ب) افزايش سهم دانشگاه ها و آموزش و پرورش،در امور پژوهشي .

   براي همه شما عزيزان از درگاه خداوند متعال ، سلامت و موفقيت روزفزون مسئلت دارم.

        پيوسته هوادار ره حق باشيد        

  در كسب رضاي حق موفق باشيد 

 

این کانال تلگرامی چشم به راه نگاه پویشگر شماست:

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar


موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : سه شنبه 16 شهريور 1395 | 12:45 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

              اقتدار حكومت

 #شفیعی_مطهر
 


 

آيا «اقتدار» براي حكومت لازم است؟ 

اگر حكومت بايد «مقتدر» باشد، سقف «اقتدار» بر چه ستونی باید استوار باشد؟ 

آيا سخت گيري حكومت نسبت به مردم و سركوب مخالفان نشانه اقتدار يك حكومت است؟ 

بديهي است يك حكومت براي اداره عادلانه يك جامعه قطعاً بايد مقتدر باشد. اداره عادلانه يك جامعه بزرگ به ابزارها و اهرم هاي قوي و نيرومند نياز دارد. حكومتي كه مي خواهد حقوق افراد ضعيف و ستمديده را - بدون لكنت زبان - از چنگ افراد ستمگر و قلدر بگيرد، لزوماً بايد مقتدر، نيرومند و قاطع باشد. 

«اميرالمؤمنين علي (ع) فرمود: من اين جمله را مكرر از زبان پيغمبر اكرم (ص) شنيدم كه:

لن تقدّس امّة حتّي يؤخذ للضّعيف حقّه من القويّ غير متعتع.

هرگز جامعه اي به مقام قداست، به مقامي كه قابل تقديس و تمجيد باشد، كه بشود گفت اين جامعه، جامعة انساني است، نمي رسد، مگر آن وقت كه وضع به اين منوال باشد، كه ضعيف حقش را از قوي بگيرد بدون لكنت كلمه. وقتي ضعيف در مقابل قوي مي ايستد، لكنتي در بيانش وجود نداشته باشد. 

اين ، شامل دو مطلب است: 

يكي اين كه مردم به طور كلي روحيّه ضعف و زبوني را از خود دور كنند و در مقابل قوي هر اندازه قوي باشد، شجاعانه بايستند، لكنت به زبانشان نيفتد، ترس نداشته باشند، 

ديگر اين كه اصلاً نظامات اجتماعي بايد طوري باشد كه در مقابل قانون، قوي وضعيفي وجود نداشته باشد. »(1)

كلام مولا (ع) بيانگر اين حقيقت است كه:

1- حكومت بايد مقتدر باشد؛

2- اقتدار حكومت به استقرار عدالت اجتماعي و احقاق حقوق مردم است؛

3- در جامعه و حكومت مقتدر، زبان و بيان مردم - به ويژه افراد ضعيف و ستمديده - آزاد، رسا و گوياست.

«علي (ع) در آن فرماني كه به مالك اشتر نوشته است، جمله اي دارد كه عين آن در اصول كافي هم هست. به او مي فرمايد: 

مالك! تو بايد به گونه اي حكومت بكني كه مردم تو را به معني واقعي تأمين كننده امنيتشان و نگهدار هستي و مالشان و دوست عزيز خودشان بدانند، نه يك موجودي كه خودش را به صورت يك ابوالهول در آورده و هميشه مي خواهد مردم را از خودش بترساند، با عامل ترس مي خواهد حكومت بكند.(2)»

در جامعه و حكومت مقتدر، «عدالت» بر صدر مي نشيند و «قاطعيت» قدر مي بيند. استعدادها شكوفا، و فرياد ها گويا مي شود. 

مردم در آن عزيزند. 

در اين جامعه اقتدار و قاطعيت در خدمت عدالت و قانون است، نه ابزار اعمال و اميال حاكمان. 

زلال «مهر و مدارا» در كوچه هاي شهر موج مي زند و نسيم «عشق و عدالت» در فضاي جامعه عطر آرامش مي پراكند. 

روش حكومتي زمامداران اسلامي بر اصل مهر و مدارا استوار، و بر محور عدل و اقتدار پايدار مي ماند.

«اميرمؤمنان (ع) براي سردار خود «معقل بن قيس رياحي» كه در رأس 3000 نفر از مداين به طرف شام، قلمرو معاويه مي رود، مي گويد:

از خدا بترس، خدا را در نظر بگير و تا دشمن به جنگ شروع نكند، تو شروع نكن. مبادا دشمني آنان تو را وادار كند كه قبل از آن كه آن ها را كاملاً دعوت و اتمام حجت كني ، به زد و خورد مبادرت ورزي.»

اين شيوه و روش امام علي (ع) است ، و اما وقتي آلتر ناتيو او، معاويه، مي خواهد دستور حمله بدهد، چه مي گويد؟ او به «سفيان غامدي» كه او را مأمور شبيخون به حدود قلمرو حكومت علي (ع) كرده است، مي گويد: 

«برو، شبيخون بزن و آدم بكش و اموال را غارت كن كه اين كارها از لحاظ سياست بسيار نافع است؛ زيرا اهل عراق مي ترسند و دوستان ما كه در گوشه و كنار هستند، خوش وقت و دل قوي مي گردند و بعضي هم كه مرددّ هستند كه چه كنند ، به طرف ما خواهند آمد.(3)»

در مكتب اسلام، اساس سياست و روش حكومت بر مهر و مدارا است، نه تندي و خشونت. 

امام صادق (ع) به «عمار بن ابي احوص» فرمود:

«بر مردم فشار نياوريد. آيا نمي داني كه حكومتداري و روش اداره امور بني اميّه بر زور و فشار و ستم بود، ولي حكومتداري و روش اداره امور ما به نرمي و مهرباني و متانت و تقيّه و حسن معاشرت و پاكدامني و كوشش است؟ پس كاري كنيد كه مردم به دين شما و مسلكي كه داريد، رغبت پيدا كنند.(4)»

بعضي از سياستمداران حاكم گويي فراموش كرده اند كه در گفتمان حكومتگري اسلامي، مردم «ولي نعمت» اند و حاكمان در خدمت. آنان پيوسته كارهاي اندك خود را به رخ مي كشند و از مردم انتظار سپاس و احترام دارند. 

امام علي (ع) در فرمان معروف خود به مالك اشتر مي فرمايد:

«بر حذر باش از منت نهادن به مردم در قبال نيكي ات به آن ها … پس هر آينه منت نهادن نيكي را تباه مي سازد.»

پيام اصلي و نكته محوري همه نهضت ها و انقلاب هاي يك صد سال اخير در ايران و جهان، اصل استقرار حاكميت مردم يا مردم سالاري بوده است. امروزه نيز گفتمان غالب در دنيا، دموكراسي و مردم سالاري است. بي ترديد هر حكومتي هر چند مقتدر در جهان تنها در يك صورت مي تواند پايدار بماند و ماندگار شود و آن اين است كه پايه هاي اقتدار خود را بر اصول مردم سالاري استوار سازد. 

در بينش اسلامي آياتي چون: «امر هم شوري بينهم» و «وشارهم في الامر» و نيز اقوال و افعال و شيوه حكومتي پيامبر اكرم (ص) و امام علي (ع) بر نقش مهم و محوري مردم در امر حكومت تأكيد ورزيدند. اما شيوه حكومتي زمامداران خود كامه اي چون بني اميّه و بني عباس و … باعث شد كه «مردم» فراموش شوند و مردم نيز خود را فراموش كردند. 

بنا براين وقتي بيدارگراني چون سيد جمال الدين اسد آبادي، عبدالرحمن كواكبي (فقيه سوري اهل سنت) و آيت الله ناييني بر حقوق مردم و نقش محوري آنان در حكومت اشاره كردند، بسياري پنداشتند اين افكار وارداتي و غربي است و هيچ ريشه اي در متن آيات، روايات و سنت پیامبر (ص) ندارد! 

سيد جمال  نخستين عالم برجسته مسلمان بود كه براي تبيين حقوق مردم و شفّاف كردن مرزهاي مسئوليت و اختيارات مردم و زمامداران، اولين قانون اساسي ايران را در سفر آخر خود به ايران در سال 1308 قمري (1۲۲ سال پيش) نوشت. اين تفكر «حقوق مردم» به تدريج در سراسر كشورهاي اسلامي رواج يافت. حق حاكميت ملي و مردمي و صاحب حق دانستن متن جامعه مانند خون تازه اي در رگ هاي امت اسلامي جاري شد و موجد و منشأ و سرچشمه بسياري از نهضت هاي مردمي در ايران و ساير كشورهاي اسلامي گرديد. بسياري از روشنفكران اسلامي و عالمان ديني بر آن شدند تا با كاوش در متون اسلامي اين حقوق فراموش شده مردم را بازيابند و دموكراتيك بودن شيوه حكومتي اسلام را باز شناسند. 

كواكبي در كتاب مهم «طبايع الاستبداد» و آيت الله ناييني در كتاب «تنبيه الامّه و تنزيه الملّه» فصل تازه اي در اين باب گشودند. علماي ثلاثه نجف مرحوم آخوند خراساني، مرحوم شفيع عبدالله مازندراني و مرحوم محمد حسين كاشف الغطاء مشتركاً طي اطّلاعيه اي اعلام كردند كه:

 «به اجماع علما ، حكومت در عصر غيبت از آن جمهور مسلمين است.» 

از آن پس مسلمانان به فكر افتادند كه بايد با تدوين «قانون اساسي» به عنوان ميثاق مشترك ملت و حاكميت بكوشند تا حقوق فراموش شده خود را احيا و احقاق كنند.(5)

 علامه اقبال شاعر روشنفكر پاكستاني با الهام از اين گفتمان چنين سرود:

خدا آن ملّتي را سروري داد           

  كه تقديرش به دست خويش بنوشت

به آن ملت سرو كاري ندارد           

كه دهقانش براي ديگري كشت

 

 پاورقي ها

1-  استاد مرتضي مطهري، پيرامون جمهوري اسلامي، ص82

2-  همان، ص81

3-  با الهام از كتاب «علي از زبان استاد مطهري، نوشتة عباس عزيزي»

4-  استاد مصطفي دلشاد تهراني، دولت آفتاب، به نقل از الخصال، ج2، صص354-355

5- با بهره گيري از مقاله «باز انديشي مسلماني» نوشتة روح الله يوسفي، همشهري، 17/2/82

 

                                           

بیشتر بخوانید در کانال زیر:

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar

                            


موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : دو شنبه 15 شهريور 1395 | 11:15 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
               دوران " تجلیل " ، یا بحران " تحلیل "؟!
 
 #شفیعی_مطهر

گفتم : مشکل اقتصادی ما چیست ؟

گفت : لابد مواد اولیه نداریم .

گفتم : داریم . اگر هم نداشته باشیم، وارد می کنیم .

گفت : انرژی .

گفتم : داریم . اگر نداشته باشیم هم وارد می کنیم .

گفت : نیروی انسانی تحصیل کرده و ماهر .

گفتم : داریم . اگر نداشته باشیم هم وارد می کنیم .

گفت : تکنولوژی .

گفتم : داریم . اگر نداشته باشیم هم وارد می کنیم .

گفت : تجهیزات و امکانات .

گفتم : داریم . اگر نداشته باشیم هم وارد می کنیم !

گفت : ارز !

گفتم : داریم . اگر نداشتیم این قدر کالاهای غیر ضروری وارد نمی کردیم !

گفت : پس چی ؟

گفتم : " بهره وری "

گفت : نداریم ! وارد کردنی هم نیست !!!

به منظور گسترش و نهادینه کردن فرهنگ بهره وری و کاستن از مصرف بی رویه و در راه رسیدن به هر آرمان بلند و آرزوی فرازمند همیشه نخستین اقدام فرهنگ سازی است . چه ، هر آرمان مترقی تا به صورت فرهنگ درنیاید، در متن و بطن جامعه ماندگار نمی شود .

 اکنون دیگر نه زمان " تجلیل " ، که دوران " تحلیل " است .

ما بر این درد مشترک تاکید می ورزیم که اگر در برنامه ریزی ها حسن تدبیر بیشتری اعمال می شد ، امروز می توانستیم ضمن کاهش خسارت ها بر میزان بهره وری و استفاده بهینه از همه ظرفیت های اقشار مختلف مردم بیفزاییم .

اکنون همه اندیشه های تابناک و دردآشنا را به پاسخ این سوال فرامی خوانیم که :

  آیا ما مردم جهان سوم با تکیه بر منابع فرهنگی ، دینی ، اجتماعی ، نیروی انسانی و منابع طبیعی خود و با اعمال مدیریت بهتر و بهره گیری از همه ظرفیت های موجود نمی توانیم شکاف طبقاتی مردم جهان را پر کنیم؟!

سی‌ و هشتمین سال استقرار نظام جمهوری اسلامی در حال سپری شدن است. دنیا حق دارد از ما و مدیران ما بپرسد در این 38 سال برای ملّت خود و دنیا چه کرده‌ایم؟

 بی‌تردید تلاش چشمگیر مردم و برخی دولت‌های ما در این سال‌ها در مبارزه با مشکلات در خور تحسین و تقدیر است. ما در راه عمران کشور، گام‌های بلندی برداشته‌ایم، در دفاع مقدّس از سرزمینمان حماسه‌ها آفریده‌ایم؛ طعم شیرین استقلال را چشیده ایم؛ اما سیر پر شتاب تحوّلات جهانی در همه زمینه‌ها و عرصه‌ها ما را در پویش راه آینده پشت سر می‌گذارد. برای رسیدن به کاروان پر شتاب تحوّلات علمی، اجتماعی و ... بشریت باید همه و همه، ملّت و دولت «دست در دست هم نهیم به مهر» و میهن خویش -ایران عزیز- را آباد کنیم. 

در بسیاری از کشور‌ها مردم پس از انقلاب بر کمیّت و کیفیت کار افزوده، و از میزان مصرف کاسته‌اند؛ اما در میهن ما متأسفانه میزان مصرف هم‌چنان بالاست و هر روز افزایش می‌یابد و در بسیاری از موارد در سر حد اسراف و اتلاف است. ملّتی که انقلاب کرده و تولیدش اندک و محدود است، برای ادامه زیست شرافتمندانه در جهان امروز باید لااقل از میزان مصرفش بکاهد و شاهین ترازوی «تولید» و «مصرف» و نیز «صادرات» و «واردات» را به حالت تعادل نزدیک کند. 

 
 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar


موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : سه شنبه 19 مرداد 1395 | 8:53 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

 زنان و لزوم خودباوری  


#شفیعی_مطهر

من بدون این که بخواهم بر اندیشه فمینیسم پای بفشرم،فارغ از این فکر بر لزوم "خودباوری زنان جامعه" و لزوم تبیین اندیشه "زن باوری "در جامعه پای می فشارم. من بر این باورم که زن می تواند با حفظ شخصیت ،عزّت و عفّت خود با اتّکای به نفس در همه عرصه های فرهنگی- اجتماعی-سیاسی و...حضور یابد.

 

خبر زیر مویّد این اندیشه است :

خوزه لوئیس رودریگز زاپاته رو، نخست وزیر اسپانیا چند سال پیش وقتی دولت خود را معرفی می کرد، برای اولین بار تعداد وزرای زن دولت، بیشتر از وزرای مرد بود.

کارمه چاکون، یکی از سیاستمداران برجسته حزب سوسیالیست اسپانیا به سمت وزارت دفاع منصوب شده که این برای اولین بار در تاریخ این کشور است که یک زن به این سمت انتخاب می شود. خانم چاکون، پیش از این وزیر مسکن بود.

آقای زاپاته رو گفته است از این که تعداد زنان در هیات دولت بیشتر است، احساس غرور می کند. دولت جدید اسپانیا، نسبت به دولت پیشین، پنج وزیر جدید حضور دارند. در این دولت، نه وزیر زن و هشت وزیر مرد حضور دارند که با احتساب خود آقای ژاپاته رو، برابری جنسیتی در دولت رعایت شده است.

بنابراین می توان با میدان دادن به زنان جامعه،گامی در راه ارتقای اعتماد به نفس و رشد و شکوفایی جامعه بانوان برداشت. 

شناکردن را در دریا می آموزند،نه در صحرا! پس رشد و شکوفایی استعدادهای بانوان توانمند جامعه ما در گروی میدان دادن به فعالیت های فرهنگی و اجتماعی آنان است.

 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar


موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : دو شنبه 18 مرداد 1395 | 9:32 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

حقوق بشر در قانون اساسي ج.ا.ا 

 

#شفیعی_مطهر


امروز 14 امردادماه روز حقوق بشر و کرامت انسان است.بدین بهانه حقوق بشر را در متن قانون اساسی جمهوری اسلامی به بررسی می نشینیم.


اصل نوزدهم : مردم ايران از هر قوم و قبيله که باشند از حقوق مساوي برخوردارند و رنگ ، نژاد و زبان و مانند اين ها سبب امتياز نخواهد بود .
اصل بيستم : همه افراد ملت اعم از زن و مرد ، يکسان در حمايت قانون قرار دارند و از همه حقوق انساني ، سياسي ، اقتصادي ، اجتماعي و فرهنگي و موازين اسلام برخوردارند .
اصل بيست و يکم : دولت موظف است حقوق زن را در تمام جهات با رعايت موازين اسلامي تضمين نمايد و امور زير را انجام دهد :
1- ايجاد زمينه هاي مساعد براي رشد شخصيت زن و احياي حقوق مادي و معنوي او .
2- حمايت مادران ، بالخصوص در دوران بارداري و حضانت فرزند و حمايت از کودکان بي سرپرست .
3- ايجاد دادگاه صالح براي حفظ کيان و بقاي خانواده .
4- ايجاد بيمه خاص بيوگان و زنان سالخورده و بي سرپرست .
5- اعطاي قيموميت فرزندان به مادران شايسته در جهت غبطه آن ها در صورت نبودن ولي شرعي .
اصل بيست و دوم : حيثيت ، جان ، مال ، حقوق ، مسکن و شغل اشخاص از تعرض مصون است مگر درمواردي که قانون تجويز کند .
اصل بيست و سوم : تفتيش عقايد ممنوع است و هيچ کس را نمي توان به صرف داشتن عقيده اي مورد تعرض و مواخذه قرار داد .
اصل بيست و چهارم : نشريات و مطبوعات در بيان مطالب آزادند مگر آن که مخل به مباني اسلام يا حقوق عمومي باشد . تفصيل آن را قانون معين مي کند .
اصل بيست و پنجم : بازرسي و نرساندن نامه ها ، ضبط و فاش کردن مکالمات تلفني ، افشاي مجازات تلگرافي و تلکس ، سانسور ، عدم مخابره و نرساندن آن ها ، استراق سمع و هرگونه تجسس ممنوع است مگر به حکم قانون .
اصل بيست و ششم : احزاب ، جمعيت ها ، انجمن هاي سياسي و صنفي و انجمن هاي اسلامي با اقليت هاي ديني شناخته شده آزاداند ، مشروط به اين که اصول استقلال ، آزادي ، وحدت ملي ، موازين اسلامي و اساس جمهوري اسلامي را نقض نکنند . هيچ کس را نمي توان از شرکت در آن ها منع کرد يا به شرکت در يکي از آن ها مجبور ساخت .
اصل بيست و هفتم : تشکيل اجتماعات و راه پيمايي ها ، بدون حمل سلاح ، به شرط آن که مخل به مباني اسلام نباشد، آزاد است .
اصل بيست و هشتم : هر کس حق دارد شغلي را که بدان مايل است و مخالف اسلام و مصالح عمومي و حقوق ديگران نيست، برگزيند .
دولت موظف است با رعايت نياز جامعه به مشاغل گوناگون ، براي همه افراد امکان اشتغال به کار و شرايط مساوي را براي احرازمشاغل ايجاد نمايد .
اصل بيست و نهم : برخورداري از تأمين اجتماعي از نظر بازنشستگي ، بي کاري ، پيري ، از کار افتادگي ، بي سرپرستي ، در راه ماندگي ، حوادث و سوانح ، نياز به خدمات بهداشتي و درماني و مراقبت هاي پزشکي به صورت بيمه و غيره ، حقي است همگاني .
دولت موظف است طبق قوانين از محل درآمدهاي عمومي و درآمدهاي حاصل از مشارکت مردم ، خدمات و حمايت هاي مالي فوق را براي يک يک افراد کشور تأمين کند .
اصل سي ام : دولت موظف است وسائل آموزش و پرورش رايگان را براي همه ملت تا پايان دوره متوسطه فراهم سازد و وسائل تحصيلات عالي را تا سرحد خودکفايي کشور به طور رايگان گسترش دهد .
اصل سي و يکم : داشتن مسکن متناسب با نياز ، حق هر فرد و خانواده ايراني است . دولت موظف است با رعايت اولويت براي آن ها که نيازمندترند به خصوص روستانشينان و کارگران ، زمينه اجراي اين اصل را فراهم کند .
اصل سي و دوم : هيچ کس را نمي توان دستگير کرد مگر به حکم و ترتيبي که قانون معين مي کند . در صورت بازداشت ، موضوع اتهام بايد با ذکر دلايل بلافاصله کتبا به متهم ابلاغ و تفهيم شود و حداکثر ظرف مدت بيست و چهار ساعت پرونده مقدماتي به مراجع صالحه قضايي ارسال و مقدمات محاکمه ، در اسرع وقت فراهم گردد . متخلّف از اين اصل طبق قانون مجازات مي شود .
اصل سي و سوم : هيچ کس را نمي توان از محل اقامت خود تبعيد کرد يا از اقامت در محل مورد علاقه اش ممنوع يا به اقامت در محلي مجبور ساخت ، مگر در مواردي که قانون مقرر مي دارد .
اصل سي و چهارم : دادخواهي حق مسلّم هر فرد است و هر کس مي تواند به منظور دادخواهي به دادگاه هاي صالح رجوع نمايد . همه افراد ملت حق دارند اين گونه دادگاه ها را در دسترس داشته باشند و هيچ کس را نمي توان از دادگاهي که به موجب قانون حق مراجعه به آن را دارد منع کرد .


(منبع: کتاب فلسفه حقوق)

     پس از تصویب  اعلاميه حقوق بشر اسلامي  در سازمان کنفرانس اسلامی  سالروز شکل  گیری اعلامیه اسلامی حقوق بشر موسوم به بیانیه قاهره در پنجم اوت هر سال (14 مرداد) به عنوان روز حقوق بشر اسلامی وکرامت انسانی در زمره مناسبت های ملی کشورهای عضو این سازمان درآمده و برنامه هایی را کشورهای مختلف اسلامی در این مناسبت به اجرا درمي آورند، کمیسیون حقوق بشر اسلامی ایران که اولین و قدیمی ترین نهاد با این عنوان در تمام کشورهای اسلامی است، ضمن استقبال از این مصوبه، در پانزدهم مرداد 1387 طی بیانیه ای اعلام داشت که امید است کشورهای اسلامی صرفاً به انجام یک سری برنامه های تشریفاتی و تبلیغاتی بسنده نکنند و چنین مناسبتی را وسیله ای قرار دهند برای تلاش بیشتر در جهت رعایت حقوق شهروندان خود و فعالیت علمی عمیق تر در جهت معرفی منابع غنی اسلامی در زمینه حقوق بشر و تعامل سنجیده و عالمانه با دیگر فرهنگ ها و تمدن ها. طی ماه های بعد نیز کمیسیون تعمیق فعالیت های مختلف در این زمینه را از جمله امور جاری خود قرار داد ؛ تا این که در سال 88 که برای اولین بار این مناسبت در تقویم مناسبت های ایران گنجانیده شد و اتفاقاً همزمان با مناسبت مهم دیگر ملی یعنی سالروز صدور فرمان مشروطه نیز گردید، نهاد ملی مستقل حقوق بشر اسلامی ایران را واداشت تا برنامه های دقیقی را به فراخور توان و مقدورات خود در دستور کار قرار دهد. 

  شعار تعیین شده کمیسیون برای اولین بزرگداشت روز حقوق بشر اسلامی و سال کاری پس از آن تا پانزدهم مرداد 1389، « وظائف دولت های اسلامی برای رعایت پیشبرد حقوق بشر از دیدگاه اسلام » می باشد که در همین راستا فعالیت های مختلفی از جمله برگزاری برنامه های علمی پژوهشی مختلف در اقصی نقاط کشور، اجرای برنامه های ترویجی و اطلاع رسانی عمومی مختلف در تهران و استان ها، تولید متون و محتواهای تخصصی برای اطلاع رسانی بین المللی در سطح کشورهای اسلامی و غیر اسلامی، نشر کتب مختلف تألیفی و ترجمه ای در این زمینه، تدوین و انتشار گزارش سالیانه ارزیابی عملکرد دولت های اسلامی در اجرای مفاد اعلامیه اسلامی حقوق بشر و موارد دیگر گنجانیده شده است.

    روز حقوق بشر اسلامي و كرامت انساني را گرامي مي داريم.

  با آرزوي عزت و آزادي براي همه انسان ها در همه زمين ها و زمان ها .

 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar


موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : پنج شنبه 14 مرداد 1395 | 11:59 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

سهم مسلمانان در تولید جهانی

 

۲۰درصد جمعیت دنیا مسلمان هستند(بیش از یک میلیارد نفر).ولی تنها ۵ درصد تولیدناخالص ملی دنیا - یعنی کمتر از کشور فرانسه ! را دارند .

(کیهان-۱۴/۱۲/۸۰)

 

نکته : حضرت محمد (ص) پیامبری بود که در باره مشی زندگی پر برکت ایشان گفته اند :

"قلیل الموونه و کثیرالمعونه "بود .

یعنی مصرف و هزینه اش کمتر از همه و تولید و کمکش به دیگران بیش از همه بود .

امام صادق (ع) می فرمایند : "کونوا لَنا زَینا وَ لاتَکونوا عَلَینا شَینا ".

ای مسلمانان ! برای ما مایه زینت و آبرو باشید و مایه ننگ و عار نباشید !

آیا ما مسلمانان جهان برای این پیامبر و امام مایه افتخار و زینت هستیم یا.....؟!


موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : چهار شنبه 13 مرداد 1395 | 11:26 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
تنبانی که باعث تصویب یک لایحه شد! -------------------------------------------------------- #شفیعی_مطهر ----------------------------------------------------- مطلبی که می خوانید برگی از تاریخ ایران است .لایحه ای توسط نمایندگان مردم در مجلس شورای ملی با یک توهم به تصویب می رسد! سوالی که به ذهن هر عقل سلیم می رسد این است که آیا این گونه نمایندگان در شان یک ملت رشید،فهیم،فکور و آگاه هستند ؟! آیا مردمی با فرهنگ ، آزاده و متمدن این گونه نمایندگان را تحمل می کنند ؟ و اگر شکل یافتن چنین مجلسی فرمایشی توسط حاکمیت استبدادی بر ملت تحمیل شده ، آیا یک رژیم خودکامه می تواند چنین مجلس فرمایشی و انتخاباتی نمایشی را بر ملتی آگاه،با شخصیت، روشنفکر و پیشرفته تحمیل کند ؟! پس.....از ماست که بر ماست !!! با هم بخوانیم و...بیندیشیم : --------------------------------------------------- تنباني كه باعث تصويب لايحه شد! از زمان كودتاي رضاخان، همواره نمايندگان مجلس شوراي ملي به جاي انتخابات مردمي، از طرف شاه منصوب مي‌شدند و مأمور به انجام دستور بودند. تنها در ابتداي حكومت رضاخان، كه هنوز جان نگرفته بود، فقط در تهران ـ‌ كه مركز حكومت بود بعضي از نمايندگان از طرف مردم به مجلس راه مي‌يافتند. مانند: آيت‌الله شهيد مدرس، كه آن هم پس از چندي ديگر عملي نشد تا آن جا كه شهيد مدرس در اعتراض به شمارش آرا، به رأيي كه خود به صندوق انداخته بود، احتجاج كرد. نمايندگان مجلس شوراي ملي، دردوران حكومت پهلوي ـ پدر و پسر ـ عروسك هاي خيمه شب بازي دست نشانده بودند كه از طرف شاه و بنا بر توصيه و فهرست سفارتخانه‌هاي دُول استعماري، براي تصدي كرسي نمايندگي مجلس،‌ در نظر گرفته مي‌شدند تا طرح ها و لوايح مورد نظر آنان را با برخاستن و نشستن، به تصويب برسانند. پس از تشكيل كانون مترقي توسط حسنعلي منصور و تبديل آن به حزب ايران نوين،‌اين انتصابات و تصويب لوايح كه در چارچوب حزب صورت مي‌گرفت، داراي شكلي مضحك و چند‌ش‌آور‌‌تر شد. نمونه‌اي از چگونگي تصويب يكي از لوايح به شرح زير است: «روش تصويب لوايح در حزب ايران نوين چنين بود: دولت قبلاً لايحه را در حزب مطرح مي‌كرد تا نمايندگان از آن مطلع شوند. اين كار صرفاً جنبه تشريفاتي داشت. نمايندگان اختيار آن را نداشتند كه در لايحه تغييراتي بدهند. فقط مطلع مي‌شدند كه بايد به اين لايحه در مجلس رأي مثبت دهند. گاهي هم لازم نمي‌ديدند كه لايحه را از قبل در حزب مطرح كنند و به تك تك نمايندگان بگويند كه به فلان لايحه يا فلان قسمت از لايحه رأي مثبت بدهند و به كدام لايحه يا كدام ماده رأي ندهند. در اين موارد، هنگام رأي گيري در مجلس، نمايندگان به ليدر فراكسيون نگاه مي‌‌كردند. اگر او در جريان قرار داشت،‌از جا بلند مي‌شد، اعضاي فراكسيون ايران نوين هم مي‌برخاستند و لايحه تصويب مي‌شد. اگر او همچنان در جايش مي‌نشست، معلوم بود كه تصويب لايحه منظور نيست، لذا آن ها هم از جا برنمي‌خاستند. در مورد يكي از لوايح در حزب تصميم گرفته شد به علتي، به آن رأي داده نشود. روزي كه قرار بود لايحه در مجلس مطرح شود، بعد از نطق هاي قبل از دستور، لايحه در دستور كار قرار گرفت و طبق آيين‌نامه، نمايندگان موافق و مخالف شروع به سخنراني كردند، آن روز وزيري كه در مجلس كنار مهندس خواجه‌نوري نشسته بود، او را به حرف گرفت، به طوري كه خواجه‌‌نوري به كلي از جريانات مجلس غافل ماند. فصل تابستان بود. هوا گرم بود. كولر مجلس درست كار نمي‌كرد، چنانچه خواجه‌نوري احساس كرد در اثر حرارت هوا و نشستن بر روي صندلي چرمي،‌ لباسش خيس عرق شده است . مدتي مقاومت كرد،‌ اما وضع بدتر شد، به طوري كه احساس كرد شلوارش به صندلي چسبيده. براي آن كه كمي هوا به بدن خود برساند، از جا برخاست و شروع به هوا دادن به داخل لباسش كرد. از قضا بلند شدن خواجه‌نوري مصادف شد با لحظه‌اي كه مهندس رياضي اعلان رأي كرده بود. اكثريت نمايندگان كه طبق معمول مشغول صحبت با يكديگر بودند، ‌به محض آن كه رئيس مجلس اعلام رأي كرد،‌به ليدر فراكسيون چشم دوختند. مهندس خواجه‌نوري ايستاده بود (البته براي خنك شدن). پس آن ها هم مانند بچه‌هاي حرف شنو از جا بلند شدند و ايستادند. مهندس رياضي رئيس مجلس براي اعلام رد يا قبول لايحه به مهندس خواجه‌نوري نگاه كرد. چون او را ايستاده ديد، بدون آن كه زحمت شمارش افراد را به خود بدهد، پتك را روي تريبون زد و با صداي بلند گفت: تصويب شد. تازه اين جا بود كه مهندس خواجه‌نوري متوجه جريان شد و ديد كه هوا دادن لباس و خنك كردن نيمة پايين بدن باعث چه اشتباه سياسي بزرگي شده. ولي ديگر كار از كار گذشته بود و عرق شلوار ليدر فراكسيون باعث تصويب لايحه‌اي شد كه قرار بود تصويب نشود! كسي به مهندس رياضي ايراد نگرفت كه چرا با توجه به زيادي تعداد نشسته‌ها لايحه را تصويب شده اعلام كرد، ولي اين بي‌مبالاتي براي خواجه‌‌نوري اين نتيجه را به بار آورد كه از ليدري فراكسيون ايران نوين عزل شد و براي دوره بعد هم به مجلس نرفت. ولي از آن‌جا كه يكي از مهره‌هاي اصلي كانون مترقي بود، از شميران به سنا رفت و سناتور شد.1» ----------------------------------------------------------- پي‌نوشت: 1ـ ‌شبه خاطرات، علي‌بهزادي، صص 6 ـ 275. با استفاده از اسناد ساواك موجود در مؤسسه مطالعات و پژوهش هاي سياسي -------------------------------------------------------------- آیا این رویه اکنون اصلاح شده و نمایندگان محترم پس از مطالعه دقیق طرح و ها و لوایح با دقت نظر و با در نظر گرفتن منافع ملت رای می دهند؟! یا هنوز در بر همان پاشنه می چرخد؟! نظر شما چیست؟ ---------------------------------------- گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : چهار شنبه 6 مرداد 1395 | 11:0 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
تحمل يا تقابل ؟ ------------------------------------------------- #شفیعی_مطهر ---------------------------------------- تاریخ بشر پر است از جنگ ها، قتل عام ها و كشتارهاي قومي، ديني،مذهبي و فرقه اي. هدف آغازگران اين جنگ ها از اين همه بي رحمي ، خشونت و نسل كشي ها چه بوده است؟ كدام يك از اين نسل كشي ها به نفي و انهدام يك دين، مذهب يا قوم انجاميده است؟ و اگر هم چنين شده يا بشود، چه فايده اي دارد؟ هيچ انساني يا هيچ قوم و مليتي و پيروان هر مشي و مرامي در اين كره ارض، جاي ديگران را تنگ نمي كند. اصولا وجه تمايز موجودي به نام انسان با ساير موجودات ، داشتن نيروي تعقل و تفكر است و همين عامل موجب همه اختلافات فكري، عقيدتي و مذهبي همه انسان هاست. وايتهد مي گويد: « تنها در دو جامعه است كه وحدت فكري و عقيدتي حاصل مي شود:جامعه گوسفندان و قبرستان! » بنابراین تلاش همه قلدران، خودکامگان و متعصبان تاریخ برای نفی و انهدام مخالفان فکری، نژادی ، قومی و فرقه ای خود بي فايده است. آيا نسل كشي هاي متعدد تاريخ بشر به انهدام حتي يک نژاد يا قوم و يا پيروان يك مذهب شده است و يا اگر شده بود، آيا اكنون همه مثل هم مي انديشيدند؟ بنابراين گزيري نيست جز اين كه تعدد و تكثر انديشه ها، اديان، مذاهب، قوميت ها ، نژادها و همه نحله هاي فكري ، سياسي، فرهنگي و اجتماعي را بپذيريم و همه ما انسان ها بر پشت كره زمين با تحمل يكديگر و احترام به حقوق و كرامت انساني همه انسان ها در پرتو تفكر همزيستي مسالمت آميز با هم زندگي كنيم. جالب است كه امروزه در عرصه افكار عمومي جهان بيشترين رويكرد تبليغات ضد خشونت متوجه جامعه مسلمانان است و پيروان اسلام را متهم به عدم تحمل مخالف و حامي تروريسم معرفي مي كنند . قطعا هر فرد يا گروهي كه اقدام به نفي ديگران كند ، از هر گونه نحله فكري و عقيدتي كه باشد ، محكوم به داشتن تفكر مطرود و زشت تنگ نظري و ضد بشري است.و خود سرنوشتي جز فنا و بدنامي ندارد. ------------------------------ گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : چهار شنبه 23 تير 1395 | 10:33 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
چه كشورهايي ناگزیر از انقلاب مي شوند؟ ----------------------------------------------- #شفیعی_مطهر --------------------------------------------- پاسخ به این پرسش بر اساس سخن حکیمانه معصوم(ع) خیلی دشوار نیست: « العالم بزمانه لا تهجم علیه اللوابس»؛ كسي كه آگاه به مسائل روزگار خود باشد( تحليل درستي از رويدادهاي زمان خود داشته باشد)، هرگز به بن بست نمي رسد و از رويدادها غافلگير نمي شود. بی شک یکی از عوامل ایجاد تحول در جوامع بشری« انقلاب » است؛اما بدیهی است که معمولا همه انقلاب ها همراه با خون ریزی،جنگ و خسارات جانی،مالی،اجتماعی و فرهنگی بسیاری برای جوامع بشری است.بنابراین امروزه همه جوامع پیشرفته و رهبران خردمدار آنان می کوشند تا از طرق روش های دموکراتیک، آرمان ها و اراده ملت ها را در اداره جامعه خود اعمال کنند. بدین وسیله مردم دیگر هیچ صدای نشنیده یا مطالبه تحقق نیافته ندارند تا برای تحقق آن ها دست به انقلاب و خشونت بزنند! در چه كشورهايي مردم ناگزیر از انقلاب و اعمال خشونت آمیز مي شوند؟ پاسخ : من بر اين باورم كه در كشورها و جوامعي انقلاب مي شود كه : ۱ - مردم احساس كرامت انساني كنند و به حقوق شهروندي خود آگاهي داشته باشند. ۲ - كرامت انساني و حقوق شهروندي مردم توسط حاكمان نقض شود و زمامداران حقوق مردم را پاس ندارند. 3 - مردم نتوانند با روش های قانونی و مسالمت آمیز و از کانال های رسمی به حقوق مسلم خود دست یابند. با در نظر گرفتن اصول فوق حد اقل در دو سده گذشته همه تحولات اجتماعي ملت ها و كشورها قابل تحليل است. با آغاز طليعه عصر مدرنيسم و نوانديشي سياسي - اجتماعي در اروپا و ساير نقاط گيتي ، برخي از زمامداران تيزهوش و بادرايت كشورها ، اقتضاي زمانه را درك كردند و به زودي با تجديد نظر در مناسبات اجتماعي و اقتصادي جامعه خود، روي دادن انقلاب را منتفي كردند. به ديگر سخن آنان بدون روي دادن انقلابي خونين و پرهزينه كوشيدند تا با درک اصول فوق ، به مطالبات مشروع و فطري ملت هاي خود پاسخ مثبت دهند . اين كشورها حتي سيستم حكومتي و رژيم سياسي خود را حفظ كردند؛ اما محتواي مناسبات اجتماعي را به گونه اي طراحي كردند كه مردم به مطالبات خود برسند و بهانه اي براي انقلاب نداشته باشند. مثلا كشورهايي چون انگلستان، هلند، نروژ ، سوئد، دانمارك، بلژيك ، اسپانيا، ژاپن ، مالزي و...حتي شكل ظاهري رژيم سلطنتي خود و حتي رژیمی امپراتوري(چون ژاپن) را حفظ كردند؛ اما مردم احساس كردند كه در چارچوب همين رژيم مشروطه نيز مي توانند به كرامت انساني و حقوق شهروندي دست يابند . در مقابل برخي از كشورهاي در حال توسعه به جاي تغيير در محتواي حكومت، به تغيير در شكل و ظواهر بسنده كردند. امروزه چه بسيار كشورهايي داريم كه ظاهرا جمهوري هستند، ولي زمامداران خودكامه آنان گوي سبقت را از سلاطين مستبد نيز ربوده اند، چون مصر، سوريه، يمن، ليبي ، عراق ، كشورهاي‌ آسياي ميانه و.... جمله اي حكيمانه از هارولد ويلسون نخست وزير اسبق انگلستان نقل مي كنند: « کسی که از تغییر طفره می رود، معمار نابودي خويش است.» ذیلا فهرست تعدادی از زمامداران جهان را تقدیم می کنم که سال های مدید است آنان بر سرزمین خود حکومت می کنند. کشورهای تحت حکومت آنان دو دسته اند: ۱ - کشورهایی که سال هاست رهبران بادرایت آنان با پذیرش اصل تغییر، به مطالبات مشروع و قانوني مردم پاسخ مثبت داده اند، يعني در آن كشورها قدرت واقعي در دست مسئولان برگزيده مردم است و مردم مي توانند از راه صندوق هاي راي ، اراده خود را اعمال كنند و سلاطين فقط نقشي تشريفاتي و سنتي دارند. مانند كشورهاي سلطنتي اروپا و ژاپن و مالزي. در اين كشورها هيچ گاه نه انقلاب مي شود و نه شورش هاي مردمي؛ زيرا راه اعمال اراده مردم از طريق صندوق هاي راي باز است. این ها دارای سلطنت های ابدمدت هستند ، اما نه قدر قدرت و قوي شوكت!! ۲ - كشورهاي عقب مانده كه مردم و مسئولان آنان هنوز از درك اصول فوق محروم اند؛ يعني مردم در واقع براي خود به عنوان شهروندان باكرامت ،اصولا حقوقي قائل نيستند، تا پاسداري آن حقوق جزو مطالبات آنان از حاكمان باشد. مانند : برونئي ، و... مقال را با جمله ای حکیمانه و تاریخی از آیت الله علامه نایینی صاحب کتاب« تنبیه الامه و تنزیه المله » حسن ختام می بخشم: « ضربه ای که برخی علما برای توجیه و تحکیم استبداد دینی به دین زده اند، از ضربه يزيد و ابن زياد بدتر بوده است!!» ---------------------------------- برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید و به دوستان معرفی فرمایید: telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : پنج شنبه 17 تير 1395 | 10:50 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
عید فطر : جشن رهایی ------------------------------------------- #شفیعی_مطهر --------------------------------------- کل یوم لا یعصی الله فیه فهو عید هر روزی که در آن خدا نا فرمانی نشود آن روز عید است . " امام علی(ع) " بود آن روز بر ما عید مطلق که در جنبش در آید پرچم حق عید نماد پیروزی، شادمانی ، جشن و نشاط است . عید فطر جشن پیروزی سپاه سپیده بر نیروهای شبرنگ اهریمنی است . دین باوران سبزدل ،جان را در جویبار رمضان شُسته ، سپاه سیاه شب را درهم شکسته و بر اریکه سپید سحر ، رهایی از قفس و پیروزی بر هوا و هوس را جشن می گیرند . روزه داری که در لحظات پر رمز و راز رمضان دل را از زباله رذایل پیراسته و با زیور قضایل آراسته ، عید فطر را جشن پیروزی و آغاز بهروزی می داند . اوج و عروج پرنده دل در گرو خروج از گل است . تا پرنده دل از گل نَرَهد، بر اوج فضایل نپرد . ایمان شیرازه کتاب زندگی است . بدون این شیرازه کتاب روزهای زندگی ، اوراق پراکنده ای است در دست باد . صحیفه حیات صفحاتی است از آفات . هر برگی به رنگی و هر رنگی سایه ای از ننگی است . روزه داران پیروز ، ستارگان ثواب را از آسمان آبی محراب صید کرده اند . ستارگانی که دل را صفا می بخشند و درد دل را شفا . نمازشان ضریح سبز یاد است و تسبیح سرخ فریاد . آنان با این سیمرغ زرین از قاف زمین به طواف یقین می رسند . روح انسان پرنده ای خوش آهنگ است و دنیا قفسی تنگ . نماز کلید طلایی رهایی است از این زندان تنگ تنهایی . روزه داران نماز را تنها همدم تنهایی و یگانه شاهد شکیبایی می دانند و بر این باورند که هر که از بند " تن " رها شود، در جمع " تن " ها " تنها " شود ! اینان رهاتر از موج اند وفراتر از اوج . آن دلسوخته خودساخته - شریعتی - گفت : " " علی تنهاست !" آری چون انسان در این دنیا تنهاست . اگر یاد سبز خدا نبود، چه کسی حجم زرد تنهایی های انسان را پر می کرد ؟! اگر امید سبز " قرب الهی " در دل نمی شکفت، چسان می شد این " غربت " را در گل نهفت ؟! اگر نبود این " ذکر زلال "- " فکر ضلال " انسان را ملول می ساخت و پیوسته در " ملال " می سوخت ! در عید سعید فطر روزه دار پیروز ، سر فراز و دل فروز پیروزی یک ماه مجاهدت را جشن می گیرد . او یک ماه از هوا و هوس گریخته و با دیو نفس درآویخته . دل را با یاد دلدار نرم و با عشق او گرم کرده است . تیره دلان، زهر زور نوشیده اند و او نهر نور . آنان از ضلال سراب سیراب شده اند و او از ذکر زلال محراب . دیگران در فکر فریب اند و او در ذکر حبیب . بی خدایان در دام غرور اسیرند و او سیر . آنان در زنجیر اسارت اسیرند و او بر سریر امارت امیر . بندگان هوس با خوردن خوراک خوشگوار خوش اند و او با دل سپردن به یار . آنان به خاک دل بسته اند و او از افلاک وارسته . دنیا دوستان فریفته حباب اند و او شیفته حبیب . اینان در تمنای خیال اند و او در " منا"ی وصال . روز اول ماه شوال عید فطر - یکی از دو عید بزرگ جهان اسلام - است . جشن و سرور این عید فرخنده به خاطر پیروزی و موفقیت در رزم بزرگ و آزمون سترگ روحی و جسمی و انجام یک فریضه ارزشمند دینی و پایان یک ماه تمرین هوس سوز و زندگی ساز " روزه " است . دین باوران حق یاور هر ساله در ماه مبارک رمضان در پرتو یک ماه روزه داری و تزکیه با زلال " عبادت" ، ضلال " عادت " را می شویند و با پای " جان" راه " جانان " را می پویند . عید فطر جشن وصال است و مرحله ای از کمال . جشن و سرور عید فطر با دو عبادت اصیل آغاز می شود : تجدید پیمان با خالق و تحکیم پیوند با مخلوق . مسلمین با تکبیر نماز عید به نیایش با خدا می پردازند و با پرداخت زکات فطره فقر و فاقه را ریشه کن می سازند . جالب است که ویزای ورود به نماز عید فطر پرداخت زکات فطره است . پرداخت فطریه نشانه تحکیم پیمان و پیوند اغنیا با نیازمندان و فرودستان جامعه است . اگر این فریضه مالی به صورت صحیح اجرا شود ، بسیاری از مشکلات مالی و اجتماعی جامعه اسلامی برطرف می گردد . ادای این زکات گامی است به سوی استقرار عدالت اجتماعی . عدالتی که تضمین کننده پویایی و پایایی نظام اجتماعی است . عید سعید فطر - جشن پروزی حق باوران - بر همه یاوران حق مبارک باد ! ----------------------------------- برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید و به دوستان معرفی فرمایید: telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : سه شنبه 15 تير 1395 | 19:32 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
ایران و انیران!! ----------------------------------------- #شفیعی_مطهر -------------------------------------------- گفت: از این همه مکر و فریب و دروغ به تنگ آمدم. گفتم: کدام دروغ و فریب؟ باز هم احساساتی شدی؟ کلی بافی می کنی؟ گفت: نه ، به هيچ وجه . در كوچه، خيابان، اداره، پارك و... همه جا و با هر كس صحبت مي كني ، گويي نقابي كاذب بر چهره دارد. هر كسي مي كوشد شخصيت واقعي خود را پشت نقابي ساختگي پنهان كند. لبخندها دروغين و تعارف ها بي محتوا و الفاظ فريبكارانه است! گفتم : خب ! روزگار است ! برخي فكر مي كنند امورشان اين گونه بيشتر و بهتر حل مي شود. گفت : روزي روزگاري ما ايرانيان مظهر و نماد پاكي، راستي ، عدل و داد ، صلح و دوستي بوده ايم . نياكان ما بر اين باور پاي مي فشردند كه همه پاكي ها و راستي ها ويژه ما ايرانيان است و كسي كه مرتكب كارهاي زشت شود ، نه از ايران ، كه از انيران ( غير ايراني ) است . گفتم : مثلا ؟ گفت : پادشاه آشور( آشور نصیر پال) در کتیبه ای اعلام می کند: به فرمان خدایان بزرگ 600 هزار از لشکر دشمن را بدون ملاحظه سر بریدم و سه هزار اسیر را زنده در آتش سوزاندم. حاکم شهر را به دست خود زنده پوست کندم و پوستش را به دیوار شهر آویختم. بسیاری را درآتش کباب کردم و دست و گوش و بینی بسیاری بریدم و هزارن چشم و زبان بیرون کشیدم و سرهای بریده را از درختان شهر آویختم... پادشاه بابل (نبوکد نصر) نیز می گوید: فرمان دادم که صد هزار چشم در آوردند و صد هزار ساق پا را شکستند و هزاران دختر و پسر را در آتش سوزاندم... این موارد، نمونه هایی از جنایاتی است که به فرمان پادشاهان آشور و بابل در تاریخ ثبت شده. اگر چه جهان بشری به سمت تکامل حرکت می کند، ولی هنوز هم با جنایت و انسان کشی دست و پنجه نرم می کند. اما ایران عزیز ما، در باب انسان دوستی، برگ های زرینی در کارنامه خویش دارد. 2549 سال پیش در ایران فرمان کوروش صادر شد. فرمانی مبتنی بر انسان محوری و آزادی عقاید و نفی بردگی و... از مردی بزرگ منش و بزرگوار و حکیم. کوروش، بابلیان را که به خاطر نوع دین و نژاد در اسارت بردگی بودند، نجات داد و چیزی را بر آن ها تحمیل نکرد و برای صلح و آرامش کوشید و به آبادانی پرداخت و مردم آواره را به سرزمین هایشان بازگرداند. با آن که اندیشه جهانگیری نداشت، ولی به خاطر رفتار انسانی و جوانمردی هایش، شاهنشاهی او گسترش یافت. چرا که او به اندیشه ها و آداب و رسوم دینی همه ملت ها با نظر احترام می نگریست. همه ملت ها به کوروش احترام می گذارند. یونانی ها به کوروش «سرور » می گفتند. حتی اسکندر که به ایران حمله کرد، درآرامگاه او ادای احترام نمود. در تورات نام او جزو پیامبران نجات بخش ذکر شده است. در آن دوران ایرانیان و یهودیان زندگی برادرواری داشتند. فردوسی، پیدایی و روشن سازی جهان بینی انسانی ملت ایران را از زبان منوچهر بیان می کند. منوچهر فرزند یک انسان ارزشی به نام ایرج است. او اصول عقاید مورد احترام ملت ایران را چنین اعلام می کند: هر کس در هر کجای این جهان به مردم ناتوان ستم کند، فرمانروایانی که مردم خود را خوار دارند، کسانی که مال و منال را مایه فخرفروشی به مردم قرار دهند، آنان که دردمندان را آزار دهند، دین دانایانی که دین فروشی کنند، از اهریمن بدکنش نیز بدترند و مورد نفرین خداوندگار و مردمان اند. هر آن کس که در هفت کشور زمین بگردد ز راه و بتــــــــابد ز دیـــــــــــــن نماینـــــــده رنــــج، درویـــــــــــش را زبون داشـــتن، مردم خویــــــــش را بر افراخـــــتن،سر ز بیشی گِـــــنج به رنجور مردم، نماینــــــده رنـــــــج همه سر به سر نزد من کافـــــــرند وز اهــــریمن بد کنــــش بدتر انــــد هر آن دین وري،کو، نه بر دیــن بود زیزدان و، و ز منــــش نفـــــرین بود وقتی سپاه سلم از منوچهر شکست می خورد، آن ها از منوچهر درخواست بخشش می کنند. منوچهر به ملت و مردم ایران فرمان می دهد که خون هیچ کس به کین یا کام نباید ریخته شود. او منشور آزادگی، عدل، انسان دوستی و بزرگ منشی مردم ایران را این گونه ثبت تاریخ می کند: من هرگز تسلیم هوا و هوس خون ریختن نخواهم شد و هرگز نام خود را به ننگ خودکامگی نخواهم آلود. شما آزادید به خانه های خود باز گردید. به جای کینه ورزی، مهر جویید و از زشتی و سیاهی خود را در امان دارید. ما آرزومندیم که روان روشن جایگاه شما باشد. چنین داد پاسخ:که من کام خویش به خاک افکنم، بر کشم نام خویش کنون روز دادســــــت و، بی داد شد سران را، سر از کشــــــتن آزاد شد همه مهر جویید و افســـون کنیــــد زتن آلت جنــــگ، بیــــرون کنیــــــد خردمنــــد باشید و، پاکیــــــزه دین از آفت همه پاک و، بیرون زکـــــین همه نیکویـی بادتان، پایـــــــــــگاه به روشــن روان بادتان، جایــــــگاه از این پس، به خیره مـــریزید خون که بخت جفا پیشگان،شد نگـــون ---------------------------------------------- برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید و به دوستان معرفی فرمایید: telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : یک شنبه 13 تير 1395 | 11:52 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
« کار» ، ارزش است يا ضد ارزش؟!! -------------------------------------------- #شفیعی_مطهر --------------------------------------------- در نظام ارزشي اسلام ، « کار » شانی بس شایسته و جایگاهی بس بایسته دارد . تا آنجا كه اين نگارنده مي داند تقريبا در همه كشورها و همه ملت هايي كه انقلاب مي كنند ، به منظور جبران عقب ماندگي ها و خرابي هاي ناشي از استبداد و لطمات جنگ و انقلاب بر ساعات كار خود مي افزايند. با نگاهی به سیر تحول و تطور ملت ها درمی یابیم که نقش كار مهم ترین نقش را در ایجاد تحول بر عهده داشته است. ملت های انقلابی دنیا پس از پیروزی انقلابشان برای جبران عقب ماندگی ها بر ساعات کار خود افزوده اند. « تسوئی چونگ یوان » وزیر وقت چین ( در آغاز انقلاب چین) که خود روزی ۱۲ تا ۱۴ ساعت کار می کرد ، مي گفت: « ما در آغاز برنامه پنج ساله دوم توسعه فرهنگی (۵۷-۱۹۵۱) این شعار را برگزیدیم: دانش آموزان را برای همه کارها تربیت کنیم . کوشیدیم از هر دانش آموز یک کارگر ، و از هر كارگر يك دانش آموز بسازيم.» یک روزنامه نگار کمونیست ایتالیایی به نام « آلبر توجاکوویلون » نوشته است: « هزاران مدرسه کار کشاورزی در چین ایجاد شده تا تمام افراد جامعه از شهری و روستایی بتوانند در آن کار بدنی بکنند. داوطلبان قبل از پذیرفته شدن در این مدارس باید صلاحیت سیاسی و اجتماعی خود را ثابت کنند . برای این کار باید از دفتر کار خود بیرون بیایند ، با فقيرترين مردم بياميزند و حقيرترين كارها مانند : پاك كردن توالت ها و جاروكشي و زباله جمع كني را انجام دهند تا صلاحيت ورود به مدرسه را پيدا كنند. اين كارها را هم نبايد شبانه يا به طور مخفي ، بلكه در روز روشن بايد انجام دهند و فريادزنان به همه بگويند كه اين كارها را انجام مي دهند.» در کاوش رمز پیروزی و راز بهروزی ژاپنی ها درمی یابیم که این هر دو نهال، ریشه در زلال فرهنگ کار دارد. درباره فرهنگ تاریخی و ویژگی های فردی و اجتماعی ژاپنی ها می نویسند: ۱ - سخت کوشی و خوداتکایی دو خصیصه ای است که با موقعیت تاریخی و انزوای طبیعی و شرایط نامساعد زندگی در این جزیره رابطه ای نزدیک دارد. ۲ - نظم پذیری و رعایت ضوابط و دستورالعمل ها به طور موثر و خودکار. ۳ - برخورداری از روحیه قناعت و صرفه جویی. ۴ - جمع گرایی و اثر پدیده خاص وابستگی به خانه و گروه و توجه به « ما » در مقابل دیگران. ۵ - رعایت سلسله مراتب و احترام به تجارب و سابقه کار، اطاعت از روي احترام ، نه ترس. ۶ - آگاهي دادن به افراد هر جامعه يا گروه... و برقراري نوعي مديريت گروهي با شيوه پدرانه. ۷ - برخورداري از وجدان كاري بسيار بالا و اهميت قائل شدن براي كار و ارجح شمردن مصالح شركت و موسسه بر منافع شخصي. ۸ - توجه به نظافت و بهداشت و سرزندگي و نشاط و خنده رويي . ۹ - توجه خاص به زيبايي و طبيعت و گل . اين موارد نمونه هايي است از نوع نگرش ملت ها به كار ؛ ملت هايي كه كار كرده اند تا نهال آرزوهايشان به بارنشيند . پس نخستين گام ما بايد تبيين فرهنگ كار و ارزش نهادن به آن باشد ، نه كاستن از ساعات كار به بهانه روزه داري و پر رنگ كردن عبادت !! زيرا كار ،خود بهترين عبادت است. اكنون به نمونه هايي از نتايج و برونداد نهادينه كردن فرهنگ كار در برخي كشورها عنايت فرماييد: * - تولید ناخالص ژاپن GNP‌ در سال 1951، معادل یك سوم بریتانیا و یك بیستم آمریكا بود. در سال 1992 این نسبت به 3 برابر بریتانیا و نزدیك به دوسوم آمریكا رسید. تا سال 1987 ژاپنی‌ها فقط 4 جایزه نوبل در علوم گرفته بودند. حال آن كه در آمریكا این رقم به 142 رسیده بود. در سال 1992 ژاپن از نظر نسبت دانشمندان و مهندسان با صلاحیت در رأس سایر كشورهای جهان قرار داشت (حدود 60 هزار نفر در یك میلیون) تقریباً 800 هزار نفر ژاپنی در حوزه تحقیق و توسعه كار می‌كردند، كه بیش از مجموع این افراد در بریتانیا، فرانسه و آلمان بود. در سال 1991، از 10 بانك بزرگ جهان 7 بانك و از 5 شركت بزرگ بیمه جهانی 4 شركت متعلق به ژاپن بود. ژاپن سه‌چهارم روبات‌های جهان را در اختیار دارد. دانماركی‌ها از 3300 تن ماهی فاسد شده در انبار یك كشتی به گِل نشسته (پس از 6 ماه) الكتریسیته تولید كردند و بقایای آن را به عنوان كود شیمیایی مصرف كردند. * - هلند با وسعتی کمتر از یک پنجم خاک ایران 60 درصد نیازهای گل و گیاه جهان را تأمین می‌کند؛ در حالی که استعداد و امکانات طبیعی کشور ایران در زمینه تولید و پرورش گل‌و‌گیاه به مراتب بالاتر از کشور هلند است. (ایران، 10/3/76) صادرات گل ایران 0/2 درصد از صادرات گل دنیاست. * - آقای ماهاتیر محمد توانست در كمتر از دو دهه، اقتصاد وابسته مالزی را به یك اقتصاد صنعتی و در حال رشد تبدیل كند. درآمد سرانه این كشور را از 300 دلار به 4000 دلار افزایش دهد. مالزی برای بیش از یك دهه دارای 8 درصد رشد سالانه بوده است. تولید ناخالص داخلی امارات در 25 سال گذشته 700 درصد رشد داشته است. * - دكتر حسین عظیمی (اقتصاددان): اقتدار ملّی در تولید سرانه است. بنابراین وقتی تولید سرانه 1500 دلاری یك شهروند ایرانی را با تولید سرانه 38 هزار دلاری یك فرد ژاپنی مقایسه می‌كنیم، وضعیت ایران و جایگاه آن در اقتصاد جهانی كاملاً مشخص خواهد بود. هر فرد در یك اقتصاد پیشرفته 40 برابر یك فرد ایرانی تولید می‌كند. اگر از این زاویه به مسائل نگاه كنیم، خواهیم دید كه اقتدار ملّی كشور چقدر آسیب‌پذیر است. ایران در اقتصاد جهانی عددی نیست. زنده یاد دكتر عظیمی می گوید: در كشورهای صنعتی به ازای هر یك ساعت كار 40 دلار ارزش افزوده ایجاد می‌شود. در حالی كه در ایران از یك ساعت كار، كمتر از دو دلار ارزش افزوده حاصل می‌شود. در اقتصاد ملی، نادرترین ثروت، زمان است و با احتساب 70 میلیون نفر جمعیت برای كشور، سالانه حدود 60 میلیارد ساعت، ‌زمان در اختیار خواهیم داشت. از 60 میلیارد ساعت در اختیار، فقط از حدود 27 میلیارد ساعت آن استفاده می‌شود. به عبارت دیگر فقط از 45 درصد این ثروت استفاده ، و 55 درصد آن تلف می‌شود. 27 میلیارد ساعت مربوط به مجموع اشتغال ملّی با احتساب 2000 ساعت كار در سال و بیكاری پنهان است. میزان تولید سرانه در ایران را حداكثر 1500 دلار و متوسط تولید سرانه در كشورهای صنعتی را 32 هزار دلار است. بحث توسعه كه تعریف آن یافتن توان استفاده از ظرفیت است، مهم ­ترین و حیاتی‌ترین بحث در ایران است. * - ایران به لحاظ خلاقیت‌های جغرافیایی پتانسیل‌های كشاورزی می‌تواند برای 200 میلیون نفر جمعیت غذا تولید كند؛ ولی متأسفانه هم‌اكنون برای تأمین غذای 80 میلیون نفر هم با مشكل مواجه هستیم. بر اساس آمار رسمی، ضایعات محصولات باغی ایران حدود 40 درصد و در محصولات زراعی حدود 50 درصد و بیشتر از آن است. حال اين پرسش مقدر روي دست ما مي ماند كه اگر كار يك ارزش اسلامي ، انساني و اجتماعي است ،چرا به بهانه ارج نهادن به يك عمل عبادي از ساعات و ارزش آن مي كاهيد؟!! --------------------------------- برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید و به دوستان معرفی فرمایید: telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : پنج شنبه 10 تير 1395 | 7:57 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
هر گونه تحول را از درون خود بياغازيم! -------------------------------------------------- #شفیعی_مطهر ------------------------------------------------------------ شب قدر است و طی شد نامه هجر سلام فیه حتی مطلــــــــــــــع الفجر دلا در عاشقی ثابت قــــــــــدم باش که در این ره نماند کار بی ا جـــــــــر. بنا به باور بسياري از دين باوران ، سرنوشت هر انسان در طول سال در شب قدر تعيين و نوشته مي شود.برخي نيز با استناد به نفي بينش جبرگرايي در اسلام ، تعيين سرنوشت هركس را منوط به اراده و تصميم خود او مي دانند. به ديگر سخن اينان بر اين باورند كه اين انسان ها هستند كه سرنوشت خود را مي سازند. با نگاهي به محتواي دعاهاي مخصوص ماه مبارك رمضان به ويژه دعاهاي شب هاي قدربه اين باور نزديك مي شويم كه مومنان در اين شب ها بايد با التماس و تذلل به درگاه خداوند مهربان ، حسن عاقبت و گسترش مغفرت را از قادر منان درخواست كنند. من بدون اين كه بخواهم رخنه اي در بناي مستحكم باورهاي خالصانه و بي شائبه مومنان مخلص ايجاد كنم، مي خواهم با نگرشي نو، مفهوم مسئله « شب قدر» را واکاوی کنم. ما در يكي از دعاهاي يوميه مصرا از خدا مي خواهيم: اللهم غير سوء حالنا بحسن حالك خدايا ! بدحالي ما را به نيك حالي خود تغيير بده . اين فراز از دعا دقيقا يكي از كليدي ترين و محوري ترين پيچ هاي سرنوشت ساز دعاهاست. همه نمازها ، عبادات و دعاها هنگامي موثر و مقبول است كه به تغيير مثبت در ما منجر شود. آيا سر رشته اين تغيير مثبت در دست ما نيست؟ هميشه هركس با رفتن به راه هاي گذشته به نتايج گذشته مي رسد. اگر كسي خواهان رسيدن به هدفي متفاوت ، مطلوب و تازه باشد ، بايد راهي تازه و متفاوت با گذشته برگزيند و با رفتن به راه هاي متفاوت به مقصد متفاوت برسد. خداوند در باره دگرگونى هاى مردم مى فرمايد: ان الله لايغير مابقوم حتى يغيروا ما باءنفسهم ؛ (رعد، ۱۲) خدا چيزى را كه از آن مردمى است دگرگون نكند، تا آن مردم خود دگرگون شوند. بنابراين هرگونه تغيير در حال و دات هركس دقيقا به تصميم و اراده خود او بستگي دارد. بايد چشم ها را شست و جور ديگر ديد. بايد خود آغازگر هر تحول دروني و بيروني باشيم. صدها قدر و رمضان بيايد و برود و هزاران فريادها و ضجه هاي « الغوث الغوث...» در فضا طنین اندازدُ تا تصمیمی از درون و اراده ای قلبی مبنی بر تغییر اتفاق نیفتد، در هیچ نقطه ای از کائنات هیچ تغییری روی نمی دهد. امام سجاد (ع) در یکی از سفرهای حج در منی ، وقتی یکی از یارانش از بسیاری تعداد حجاج آن سال به شگفتی می آید و به آن حضرت می گوید: « مااکثرالحجیج؟!» . امسال چقدر حج گزار زیاد شده است؟! حضرت در پاسخ می فرمایند : « ما اکثرالضَجیج و اقلّ الحَجیج؟!» . چقدر ضجه و فریاد زیاد است ، ولي چقدر حج گزار كم است؟!! پس بياييم هر گونه تحول را از درون خود بياغازيم! شب قدر هرکسی آن لحظه ای است که تصمیم به تغییر می گیرد. -------------------------------------- برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید وبه دوستان معرفی فرمایید: telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : شنبه 5 تير 1395 | 9:2 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
خط كش دولت ها به جاي تمجيد یا تخريب فله اي -------------------------------------------------- نه تنها مردم عادي، كه بسياري از سياستمداران و حتي كارشناسان و صاحبان تريبون ها، عادت كرده اند كه در تبيين عملكرد دولت ها، « تحليل هاي فله اي » عرضه كنند و دقيقاً به همين دليل است كه بسيار شنيده ايم: « خاتمي خوب كار كرد »، « خاتمي كه كاري براي مملكت نكرد »، « دولت هاشمي، دولت موفقي بود »، « كارهاي دولت هاشمي تبليغاتي بود »، « دولت مير حسين موسوي ...» و ... ! حتي خود دولت ها در بررسي كارنامه خود و دولت قبلي شان به تحليل هاي فله اي و رويكردهاي تبليغاتي بسنده مي كنند و بدين سان، در آغاز كار خويش، عملكرد اسلاف خويش را تخطئه مي كنند و در پايان مأموريتشان نيز مدعي مي شوند كه شاهكار كرده اند؛ شاهكاري كه البته باز هم از سوي دولت بعدي، زير سوال مي رود. بديهي است، مادامي كه چنين ادبياتي در حوزه نقد عملكرد دولت ها باشد و همه چيز به « سفيد» و « سياه » و دو كلمه « خوب » و « بد » ختم و خلاصه شود، هيچ كارنامه معتبري را نمي توان براي هيچ دولتي صادر كرد؛ به اين ترتيب، مثبت هاي دولت، زير سايه كلمه « بد » گم مي شوند و منفي ها نيز به حاشيه كلمه كلي « خوب »مي روند و سرانجام عوام گرايي و سياست زدگي، جاي كارشناسي، منطق مداري و انصاف را مي گيرد. از آنجا كه بخش عمده مشكلات جامعه، در عرصه اقتصاد رقم مي خورد، اوضاع اقتصادي و تغيير و تحولات آن، در قضاوت عمومي نسبت به عملكرد دولت ها بسيارتأثيرگذار است. از اين رو، جا دارد يك سري « ملاك هاي مورد توافق » در بررسي عملكرد اقتصادي دولت ها تعيين شود و به عنوان « خط كش سنجش » از سوي همه گروه هاي سياسي، كارشناسي و دانشگاهي، به كار رود. بنابراين، ضروري است، فاكتورهايي به عنوان مباني همه ناظران و تحليلگران و ملاك مشترك همه آنان قرار گيرد؛ تا در پايان، عدد و رقم هاي به دست آمده، گوياي واقعيت باشند؛ نه گويش هاي كلي و مبتني بر حب و بغض هاي فردي و سياسي. براي مثال؛ شاخص كل قيمت سهام، تعداد توليد مسكن در سال، مقدار سرمايه خارجي وارد شده به كشور، نرخ تورم و ... در هر سال متغير هستند و با مقايسه عدد و رقم هاي هر دوره با دوره قبل، مي توان بر دستاوردها و كاستي ها وقوف يافت و كارنامه اي مبتني بر واقعيت به دولت ها داد. معيارهاي سنجش عملكردهاي اقتصادي كه مي توان بر مبناي آن ها، به دولت ها در عرصه اقتصاد كارنامه داد، در چند مورد زير قابل ارائه است: 1) درآمد سرانه ملّي 2) نرخ تورم 3) تراز بازرگاني (با احتساب صادرات نفت و بدون آن) 4) سهم نفت از توليد ناخالص داخلي 5) نرخ رشد ساليانه اقتصاد 6) ضريب جيني 7) شاخص كل قيمت سهام 8) درجه ريسك سرمايه گذاري در ايران 9) مقدار سرمايه خارجي وارد شده به ايران 10 ) نرخ رشد (به تفكيك در صنعت، كشاورزي و ...) 11 ) شاخص بهره وري 12 ) تعداد توريست هاي وارد شده به كشور 13 ) قدرت خريد 14 ) تعداد توليد مسكن در سال 15 ) نرخ تشكيل سرمايه 16 ) نرخ پس انداز 17 ) رشد نقدينگي 18 )نسبت بيكاران تحت پوشش بيمه بيكاري به كل بيكاران 19 ) ميزان خروج سرمايه از كشور درباره معيارهاي نوزده گانه نام برده، ذكر دو نكته قابل توجه است: الف) ادعايي درباره كامل و بدون نقص بودن ملاك هاي گفته شده نيست، بلكه امكان دارد معيارهاي سنجش، از نظر عده اي، از 19 كمتر يا بيشتر باشند. آنچه مهم است، اين كه همه ناظران، تحليلگران، احزاب، سياستمداران و مراكز علمي و دانشگاهي، بر مجموعه اي واحد از ملاك ها توافق نظر داشته باشند ، تا بتوان نگاه دقيق تر و منصفانه تري از عملكردها به دست آورد. ب) امكان دارد اشخاص و مراكز مختلف، درباره نحوه اندازه گيري هر كد ام از بندهاي نوزده گانه پيش گفته، اختلاف نظر داشته باشند . مثلاً امكان دارد بانك مركزي، نرخ تورم را با يك فرمول مشخص كند، ولي مركز پژوهش هاي مجلس شوراي اسلامي يا يك استاد برجسته اقتصاد، فرمول هاي ديگري را به كار برند. ممكن است از كاربست روش هاي مختلف، اعداد و ارقام متفاوتي به دست آيد . هر چند بهتر است، فرمول هاي سنجش نيز يك دست شوند، ولي در صورت وحدت ملاك ها، تعدد روش هاي محاسبه نيز نمي تواند مشكل ساز باشد، زيرا اگر مثلاً نرخ بيكاري در دولتی با فرمول A محاسبه شود، در دولت بعدي نيز همان فرمول A می تواند برای تعيين نرخ بيكاري به كار رود و با مقايسه دو عدد به دست آمده، ميزان پيشرفت يا پسرفت مشخص شود. با توجه به آنچه گفته شد، پيشنهاد مي شود، گروهي از استادان برجسته علم اقتصاد، فهرست علمي و واحدي از ملاك هاي مورد نياز براي بررسي عملكرد اقتصادي دولت ها را تدوين و آن را به عنوان ((خط كش سنجش )) به جامعه عرضه كنند، تا تحليل هاي فله اي،جاي خود را به قضاوت هاي علمي، منطقي و منصفانه دهد. (سيد ضياء الدين احتشام، بازتاب) در اين دفتر « اعداد » سخن مي گويند، « ارقام » بر كرسي داوري مي نشينند و« آمارها »ميداندار گفتمان هستند، تحليل ها و تفسيرها بسيار اندك است و داوري نهايي را بر عهده خوانندگان فهيم و فرزانه گذاشته ام. اميد كه كاستي هايم را چشم پوشند وكژي هايم را به اصلاح كوشند. اكنون ديگر نه زمان ((تجليل))، كه دوران ((تحليل)) است. ---------------------------------------------------- بخشی از مقدمه کتاب « آیا به از این نمی توان بود؟ » نوشته شفیعی مطهر ------------------------------------ برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید وبه دوستان معرفی فرمایید: telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : پنج شنبه 3 تير 1395 | 5:53 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
جایگاه ایران در کاروان توسعه بشری /2 ---------------------------------------------- درآمد فروش جلبک بیش از درآمد نفت است -------------------------------------------- سرمایه گذاری در علم بیوتکنولوژی و پرورش مصنوعی آلگ ها (جلبک ها) درآمدی بیش از درآمد نفت نصیب ایران می کند. دکتر نسرین معظمی رئیس مرکز تحقیقات و بیوتکنولوژی خلیج فارس با بیان این مطلب گفت : ایران می تواند قطب بزرگ بیوتکنولوژی در جهان شود، به شکلی که با ارائه دانش فنی این علم در آمد سرشاری نصیب کشور شود ... کشت و پرورش مصنوعی آلگ ها در دریا از زمان های دور در کشورهای چین، کره و ژاپن رایج بوده است . در حال حاضر قیمت آلگ بر حسب نوع آلگ خشک بین 10 تا 150 هزار دلار برای هر تن است. استفاده از آلگ های دریایی منبع معیشت و اقتصاد اغلب کشورهایی است که در مجاورت دریا قرار دارند و خلیج فارس با درجه حرارت ثابت، 10 ماه در سال یکی ازغنی ترین منابع آلگ در جهان است . هر سال میلیون ها تن آلگ در سواحل خلیج فارس و دریای عمان از بین می رود و صرف نظر از این که از این مواد ارزنده برای استحصال محصولات مختلف استفاده نمی شود، فساد آن ها باعث آلودگی محیط زیست و دریا نیزمی شود. کشت و پرورش انواع جلبک ها به دلیل وسعت و حجم کار و نیاز به نیروی انسانی ،یکی از بنیان های اساسی توسعه اجتماعی، اقتصادی و صنعتی در کشورهای مجاور دریاها و اقیانوس هاست و ایران با داشتن 1800 کیلومتر ساحل می تواند یکی از بزرگ ترین منابع توسعه اقتصادی و ایجاد اشتغال در ارتباط با صنایع وابسته به دریا باشد. درباره خواص دارویی آلگ طی 11 سال گذشته بیش از 180 داروی ضد سرطان از جلبک های دریایی شناسایی شده که در حال حاضر 20 عدد از آن ها مراحل ارزیابی بالینی را طی می کنند و در زمینه تولید داروهای ضد سرطان قراردادی با یک شرکت فرانسوی امضاء شده است . 500 گونه آلگ ماکروسکوپی مستقیماً به صورت غذا، افزودنی به غذا و برای استخراج مواد شیمیایی و دارویی، مصرف جهانی دارند که 20 گونه از آن ها به صورت صنعتی پرورش داده می شوند. ماده ای به نام اسید « کاساهکسائونیک»در شیر مادر وجود دارد . این ماده نقشی اساسی در پر ورش و رشد بافت چربی سیستم مغزی - عصبی نوزادان ایفا می کند و تاکنون در هیچ منبع گیاهی و دامی به جز برخی از آلگ ها شناسایی نشده است . این ماده از برخی از آلگ ها قابل استخراج است و می توان آن را به شیر خشک افزود و از این طریق شیر خشک را غنی سازی کرد. (همشهری، 7/۵/۸۱) گزیده ای از کتاب « آیا به از این نمی توان بود؟»نوشته شفیعی مطهر
موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : سه شنبه 1 تير 1395 | 6:35 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
جايگاه ايران در كاروان توسعه بشري /1 ---------------------------------------------- « از دانش آموزان به خصوص دانش آموزان دبيرستاني و معلمان مي خواهم، انديشه و فكر خود را براي شناخت علل و عوامل عقب ماندگي ايران و راه هاي نجات از اين عقب ماندگي آماده كنند . دانش آموزان و معلمان بگويند چه اقدام و تغيير رفتار و مشيي رابراي رسيدن به جايگاه ممتازي كه مورد انتظار جامعه و تاريخ ماست، انجام مي دهند . ايران با داشتن سابقه اي درخشان، يكي از بنيان گذاران تمدن در تاريخ بشري است كه به خصوص تحت تأثير آيين اسلام، توليد كننده علم، فضيلت و مدنيت بوده است؛ اماامروز، باعث ننگ ماست كه به كشوري چون كشور ما «جهان سوم »، «عقب مانده »و«در حال توسعه »مي گويند. درست است كه ما از سير و گردونه پيشرفت بشري عقب مانده ايم، اما بايد دريابيم راز و رمز اين عقب ماندگي چيست؟ نقش نهضت ها در يكصد سال گذشته به خصوص انقلاب عظيم اسلامي براي رهايي ما از اين ورطه ننگ آور چه بود و چه بايد بكنيم كه از اين عقب ماندگي نجات يابيم وملّت و نسل جوان و فرهيخته ما جايگاه خود را در عرصه پيشرفت جهاني پيدا كند.» جملات فوق بخشي از سخنراني آقاي خاتمي رئيس جمهور پيشين ماست كه دریکی از آیین های آغاز سال تحصيلي بيان شد . علل و عوامل عقب ماندگي ايران و راه هاي نجات ازآن دغدغه مقدسي است كه روح و روان هر ايراني پاك نهاد و درد آشنا را مي آزارد. دغدغه و انگيزه ما از قلم فرسايي در اين باب همان بوده و هست كه در ژرفاي سخن رئيس جمهور پيشين مان متبلور است . در اين دفتر كوشيده ايم در قالب آمارها و ارقام مستند - و نه تحليل هاي شخصي - همين دغدغه را شفاف تر سازيم. در اين مقاله بخشي ديگر از علل عقب ماندگي ايران را در آيينه ارقام و آمار مقايسه اي به تماشا مي نشينيم. ------------------------------------------- صادرات فوتباليست « با مديريت هوشمندانه از آب هم مي توان كره گرفت!» كامرون و سنگال كه جزو فقيرترين كشورهاي آفريقايي هستند، طي ساليان اخير باعرضه و فروش بازيكنان فوتبال به باشگاه هاي معتبر جهان ... ميليون ها دلار درآمد ارزي كسب كرده اند. -------------------------------------- بهره وري در كشاورزي معاون وزير كشاورزي : حتي آب كه به عنوان اصلي ترين عامل محدود كننده دركشاورزي ايران شناخته شده است، اگر درست به كار گرفته شود، سطح زير كشت كشور افزايش قابل ملاحظه پيدا مي كند. اگر فقط در خوزستان بتوانيم آب سدهاي موجود را به سر مزرعه برسانيم، برابر چند كشور اروپايي مي توان سطح زير كشت را افزایش داد. این رقم حدودا ۱/۳ ميليون هكتار است كه رقم بسيار درشتي است . ---------------------------------------- (همشهري، 26/۵/۸۱) ادامه دارد... ---------------------------------------------------- منبع: کتاب « آیا به از این نمی توان بود؟» نوشته شفیعی مطهر ---------------------------- برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید وبه دوستان معرفی فرمایید: telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : دو شنبه 31 خرداد 1395 | 6:29 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
ز هر چه رنگ تعلق پذيرد آزاد است -------------------------------------- #شفیعی_مطهر ------------------------------------- ويل دورانت مورخ، فيلسوف و نويسنده آمريكايي و مؤلف «تاريخ تمدن» علاقه فراواني به همسرش «آريل» داشت. آريل دانشجوي كلاس ويل دورانت و 13 سال جوان تر از او بود. دورانت مطالب كتاب را به او ديكته مي كرد. علاقه اين زن و شوهر به هم به قدري بود كه در سال 1981 پس از انتقال دورانت به بيمارستان، آريل از لحظه اي كه از دكتر شنيد كه شانس زنده ماندن شوهرش اندك است، ديگر لب به غذا نزد تا درگذشت. قلب دورانت نيز پس از اين كه شنيد آريل فوت شده، از حركت بازماند و به او پيوست. زن و شوهر در يك روز در كنار هم دفن شدند. دورانت هنگام مرگ 96 ساله بود. بعضي از سخنان حكيمانه ويل دورانت: - تمدن را نمي شود بافتح و غلبه از ميان برد. تمدن تنها از درون تخريب مي شود. - مدنيت در جامعه با رعايت تساوي حقوق انسان ها شكوفا و بارور مي شود و تبعيض، ريشه آن را مي خشكاند. مردم براي فرزندانشان به جاي مال بايد مدنيت به ارث بگذارند. - من كشف كرده ام كه «آزادي» محصول نظم است. - سلامت ملل مهم تر از ثروت ملل است. - كتاب نويسي لذت بخش ترين حرفه ها، مؤثر ترين كارها و بهترين خدمات است. - دانش آموخته كسي است كه بداند كه هنوز چيزي نمي داند. رشته سخنراني هاي او در دهه 1950 در دانشگاه كلمبيا در ستايش از ادبيات ايران، بيش از پيش متفكران ايراني قرون وسطا را به جهانيان شناسانيد. وي يك جلسه تمام، تنها به تفسير اين بيت حافظ پرداخته بود كه: غلام همت آنم كه زير چرخ كبود زهر چه رنگ تعلق پذيرد آزاد است ------------------------------ برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید وبه دوستان معرفی فرمایید: telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : شنبه 29 خرداد 1395 | 14:0 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
مسئولیت سنگین رهبران در جامعه اسلامی ------------------------------------------ #شفیعی_مطهر ------------------------------------------ امروز در ضمن خواندن قرآن وقتی به این آیه رسیدم ، از مطالعه مفهوم و تفسیر آیه ، از تصور حجم سنگین مسئولیت های رهبران و مسئولان جامعه بر خود لرزیدم . شما خود اصل و تفسیر آیه را بخوانید و احساس خود را بیان فرمایید: « انما الصدقات للفقراء و المساکین والعاملین علیها والمولفه قلوبهم و فی الرقاب و الغارمین و فی سبیل الله و ابن السبیل فریضه من الله والله علیم حکیم » (توبه ، ۶۰) برای درک بیشتر مفهوم آیه به تفسیر مراجعه کردم . در تفسیر عیاشی از صباح بن سیابه نقل کرده که گفت : هر مسلمانی بمیرد و قرضی از خود باقی بگذارد که آن را در راه فساد و یا اسراف خرج نکرده باشد ، بر پیشوای مسلمانان است که قرض او را از بیت المال بپردازد و اگر نپردازد ، گناهش به گردن اوست ، زیرا خدای تعالی می فرماید : « زکات ها مخصوص فقرا و مساکین و کارکنانی است که برای جمع آوری آن زحمت می کشند و کسانی که برای جلب محبشان اقدام می شود و برای بردگان و (ادای دین) بدهکاران .» و این گونه اشخاص از غارمین هستند که از صدقات سهمی در نزد امام مسلمین دارند . اگر امام مسلمین سهم ایشان را حبس کند و نپردازد ، گناهش بر گردن اوست . (تفسیر روایی رضوان ، سید جواد رضوی ، ص ۱۹۶) به دیگر سخن شخص رهبر جامعه اسلامی مسئول پرداخت بدهکاری شهروندان تهیدست و فقیری است که از پرداخت بدهی خوش ناتوان اند!! -------------------------------------- برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید وبه دوستان معرفی فرمایید: telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : سه شنبه 25 خرداد 1395 | 8:51 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
مشارکت مردم حلال مشکلات -------------------------------------------- #شفیعی_مطهر -------------------------------------------- در تعطیلات نوروز توفیق یافتم به اتفاق تعدادی از دوستان و خانواده ها سفری به مناطق و استان های غرب کشور داشته باشیم . صبح زود یکی از روزها برای قدم زدن و گفت و گو به اتفاق یکی از دوستان همسفر که در ایتالیا زندگی می کنند، از خانه بیرون آمدیم . ایشان یکی از باغچه های کنار خیابان را به من نشان دادند و گفتند : در ایتالیا یک باغچه به همین اندازه در مقابل خانه ما هست . شهرداری محل ، نگهداری این باغچه را به من واگذار کرده است .من در ازای گل کاری و آب دادن و نگهداری این باغچه می توانم در اطراف آن تبلیغات تجاری خود را درج کنم . هر کس می کوشد برای جلب توجه رهگذران بر زیبایی باغچه خود بیفزاید و در ارتقای سطح زیبایی و جذابیت آن با دیگران رقابت کند . در نتیجه این رقابت سالم و سازنده ، هم شهر قشنگ و زیبا می شود و هم هیچ هزینه ای بر دوش دولت و شهرداری تحمیل نمی گردد . به یادم آمد که در بسیاری از کشورهای پیشرفته (از جمله در ترکیه که خود دیدم) دولت ها بسیاری از نقاط گردشگری و پارک ها را برای نگهداری به بخش خصوصی اجاره می دهند . آن شرکت های خصوصی با هزینه خود در آن محل تاسیسات رفاهی و بهداشتی می سازند و در موقع بازدید مبلغی در ازای فروش بلیت از بازدید کنندگان دریافت می کنند . با این روش هم بر جذابیت ، نظافت و سطح کیفیت آن اماکن افزوده شده و هم هیچ هزینه ای بر دوش دولت ها اضافه نمی شود . شایان ذکر است که ضعف مدیریت در حفظ و نگهداری و نظافت بسیاری از نقاط گردشگری ما (ایران) به وضوح مشهود است و ما در این سفر در بسیاری از این موارد رنج می بردیم . مشارکت فعال و دموکراتیک مردم در اداره امور گردشگری و نهادهای مردم محور مزایای بسیاری دارد ، از جمله: ۱ - اماکن گردشگری بهتر بازسازی ، نظافت ، حفظ و نگهداری می شود . ۲ - مردم خدمات بهتر و بیشتری دریافت می کنند . ۳ - تشکیلات دولتی کوچک تر می شود و تصدی گری دولت کاهش می یابد . ۴ - از هزینه های دولتی کاسته شده ، بر درآمد آن افزوده می شود . ۵ - در بخش خصوصی فرصت های شغلی بسیاری ایجاد می شود ... ------------------------------- برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید وبه دوستان معرفی فرمایید: telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : دو شنبه 24 خرداد 1395 | 4:54 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
آزادي انديشه در انديشه امام خميني (ره)/9 -------------------------------------------------------- (واپسین بخش) ------------------------------------------------- کرامت انسان و آزادی احزاب/3 ---------------------------------------------- ازدیدگاه امام آزادی انسان تا آنجا محترم است که مسلمان می تواند تا مرز کشتن مخالفان آزادی از حریم آزادی و حقوق خود دفاع کند : "اسلام، انسان را آزاد خلق کرده است و انسان را مسلط بر خودش و برمالش و برجانش و بر نوامیسش خلق فرموده ، امر فرموده است که مسلط است انسان،آزاد است انسان،هر انسانی در مسکن آزاد است . در مشروب و ماکول آنچه خلاف قوانین الهیه نباشد، آزاد است . در مشی آزاد است . حکم اسلام است که اگر کسی حمله برد به منزل کسی برای آن کسی که مورد حمله واقع شده است، جایز است کشتن او . اسلام تا این قدر با آزادی ها موافق است ." (صحیفه نور، ج۱، ص۶۸-، صحیفه امام، ج۱، ص۲۸۶-۲۸۷) "یکی از بنیادهای اسلام آزادی است . انسان واقعی ملت مسلمان یک انسان آزاد شده است ." (صحیفه نور ، ج۲ ، ص۲۶۳ ، صحیفه امام، ج۴ ، ص۲۴۲- ۲۴۷) بسیاری از مردم ایران به خصوص بعضی از روشنفکران با وجود اعتقاد به فرائض مذهبی عمل نمی کنند و یا اصولا به مذهب عقیده ای ندارند . روش حکومت اسلامی در برابر آن ها چه خواهد بود ؟ این سوالی بود که خبرنگار لوموند فرانسه از حضرت امام پرسید . امام در پاسخ فرمودند : "ما سعی می کنیم به این افراد راه سلامت و نجات را نشان دهیم . اگر بخواهند این راه را بپیمایند، در زندگی یومیه خود آزاد خواهند بود . مگر این که بخواهند توطئه های زیان بخشی علیه ملت و کشور تدارک ببینند ." (صحیفه نور ، ج۴-ص۱۸۶ ، صحیفه امام ، ج۵ ، ص۴۱۴ -۴۱۷) حوزه علم و پژوهش و دانشگاه نباید ابزار حاکمیت خودکامگی و سیاست بازی شود . بلکه باید محیط علم و تحقیق آزاد از هر گونه سلطه ای قداست خود و اعتماد مردم را حفظ کند . امام تصریح می کنند : "دانشگاهی که یک نفر آدم بر آن حکومت کند، این دانشگاه نمی شود .محیط علم باید محیط آزاد باشد . " (صحیفه نور ، ج۱، ص۲۷۴ ، صحیفه امام، ج۳ ، ص۳۰۷) در یک جامعه آزاد و در یک فضای باز دموکراتیک، افکار و اندیشه های مختلف از دیدگاه های متنوع فکری، سیاسی ، عقیدتی مطرح می شود . همین فضا زمینه ساز تضارب صحیح آرا و اندیشه ها شده، شکوفایی قوه تفکر جامعه و بالندگی فکری و فرهنگی جوانان و نو جوانان از پی آمدهای مثبت و حیات بخش آن است . برخی تنگ نظران می پندارند همیشه و همه جا فقط افکار و اندیشه های درست باید مطرح شود .البته ملاک و معیار درستی و نادرستی گفتارها و نوشتارها نیز فقط سلیقه خودشان است ؛درحالی که اصل پدیده تضارب آرا مستلزم طرح آرای گوناگون و متضاد است و تا افکار متضاد مطرح نشود، تضارب آرا تحقق نمی یابد . امام در رهنمود روشنگر خود این حقیقت را به خوبی تبیین می کنند و علما و روحانیون را از برخورد حذفی و تند برحذر می دارند : "علما و روحانیون ان شاءالله به همه ابعاد و جوانب مسئولیت خود آشنا هستند . ولی از باب تذکر و تاکیدعرض می کنم . امروز که بسیاری از جوانان و اندیشمندان در فضای آزاد کشور اسلامی مان احساس می کنند که می توانند اندیشه های خود را در موضوعات و مسائل مختلف اسلامی بیان دارند ،با روی گشاده و آغوش باز حرف های آنان را بشنوند و اگر بی راهه می روند، با بیانی آکنده از محبت و دوستی راه راست اسلامی را نشان آن ها دهید . و باید به این نکته توجه کنید که نمی شود عواطف و احساسات معنوی و عرفانی آنان را نادیده گرفت و فورا رنگ التقاط و انحراف بر نوشته هاشان زد و همه را یک باره به وادی تردید و شک انداخت . این ها که امروز این گونه مسائل را عنوان می کنند ،مسلما دلشان برای اسلام و هدایت مسلمانان می تپد . والا داعی ندارند که خود را با طرح این مسائل به درد سر بیندازند . این ها معتقدند که مواضع اسلام در موارد گوناگون همان گونه ای است که خود فکر می کنند . به جای پرخاش و کنار زدن آن ها با پدری و الفت با آنان برخورد کنید. اگر قبول هم نکردند، مایوس نشوید . در غیر این صورت خدای نکرده به دام لیبرال ها و ملی گراها و یا چپ و منافقین می افتند و گناه این کم تر از التقاط نیست . وقتی ما می توانیم به آینده کشور و آینده سازان امیدوار شویم که به آنان در مسائل گوناگون بها دهیم . از اشتباهات و خطاهای کوچک آنان بگذریم و به همه شیوه ها و اصولی که منتهی به تعلیم و تربیت صحیح آنان می شود، احاطه داشته باشیم . فرهنگ دانشگاه ها و مراکز غیر حوزه ای به صورتی است که با تجربه و لمس واقعیت ها بیشتر عادت کرده است تا فرهنگ نظری و فلسفی . باید با تلفیق این دو فرهنگ و کم کردن فاصله ها ، حوزه و دانشگاه در هم ذوب شوند تا میدان برای گسترش و بسط معارف اسلام وسیع تر گردد ." (صحیفه نور ، ج۲۰ ، ص۲۴۳ ، صحیفه امام ، ج۲۱، ص۹۸- ۹۹) پایان ---------------------------------------------- برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید وبه دوستان معرفی فرمایید: telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : یک شنبه 23 خرداد 1395 | 4:19 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
صفحه قبل 1 1 2 3 4 5 ... 25 صفحه بعد