دل ديدني هاي شهر سرب و سراب(۷۸)
من يک راکت تنيس را در دست خود بدون استفاده ديدم .
در حالي كه يک راکت تنيس در دست آندره آغاسي ميليون ها دلار مي ارزيد ...
من يک عصا را در دست خود دیدم كه مي توانستم با آن تنها يك سگ هار را دور کنم؛
در حالي كه يک عصا در دست موسي(ع) درياي بزرگي را مي شکافت .
من يک تيرکمان را در دست خود ديدم كه تنها يک اسباب بازي بچگانه بود ؛
در حالي كه يک تيرکمان در دست آرش يک اسلحه قدرتمندي بود كه از مرزهاي ميهن پاسداري مي كرد.
همان گونه که مي بيني، بستگي دارد كه هر چيزي در دست چه کسي باشد .
پس دلواپسي ها، نگراني ها، ترس ها، اميدها، روياها، خانواده ها و نزديکانت را به دستان خدا بسپار ؛چون ...
اين پيام در دست هاي توست .
با آن چه کار مي کني؟
بنابراين ارزش هر چيز بستگي دارد به اين كه در دست هاي چه کسي باشد !
لبخند بزن، روز خوبي داشته باشيد!
ادامه دارد...
شفيعي مطهر
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: قطعه ادبي
برچسبها: سرب و سرابتنيسآندره آغاسيعصاي موسيآرش كمانگير
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
وب نامه شفیعی
مطهر و
آدرس
modara.LoxBlog.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.