دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد479
من مردی را دیدم که برای گشودن قفل های بسته کلیدهایی بایسته آورد؛اما ...
من تبلور عشق را در سیمای کهنسالانی دیدم که گذشت زمان و گلگشت زمین نتوانست این گل را بپژمرد و این تمایل را بیفسرد.
عشق نه زمان را می شناسد و نه از زمین می هراسد.
عشق اگر از ریشه بروید و ره اندیشه بپوید،می تواند جاودانه بپاید و جانانه را بشاید.
من جهان را کتاب تکوین و قرآن را کتاب تدوین دیدم.به دیگر سخن جهان ،قرآنی تکوینی و قرآن،جهانی تدوینی است.
من در عرصه آفرینش هیچ پدیده ای را ندیدم مگر این که در آن فروغی فروزنده و عبرتی آموزنده دیدم.
(با الهام از سخن امام موسی کاظم علیه السلام)
من احیای عدالت را در فقدان آزادی ،بعید و کسب آزادی را در فقدان عدالت غیرممکن دیدم.
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: قطعه ادبي
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
وب نامه شفیعی
مطهر و
آدرس
modara.LoxBlog.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.